ابتدا مثل همه خبرهای بد، زمزمههایش در چند گروه زنان و نویسندگان پیچید؛ خبری که قابل باور نبود، شاید هم نمیخواستیم باور کنیم که چراغ انتشارات روشنگران و مطالعات زنان خاموش شده است. لاهیجی از آنهایی بود که مرگ به او نمیآمد. صریحاللهجه بود و همراه. تمام تلاشش را در عمر پربارش برای زنان و اطلاعرسانی در حوزه آنها کرده بود؛ برای همین به آن قامت جسور و جدی، حتی در ۸۱سالگی نیز مرگ نمینشست. خبرش که چرخید، در نهایت خونسردی شمارهاش را گرفتیم و مردی تلفن را جواب داد. باز هم در باور نمیگنجید... به خود امید دادیم که در سفر است...، اما بغض پیرمرد شکست... گفت: بله... متأسفانه صبح امروز خانم لاهیجی از بین ما رفتند... و ما باور کردیم که آن چراغ پرنور و عزیز خاموش شد.
شهلا لاهیجی ۸۱ساله بود. در ۱۰ سال اخیر با وجودی که بیمار بود و برای درمان به خارج از کشور رفتوآمد میکرد، اما جز از دایره نزدیکانش کسی از این بیماری باخبر نبود. ترجیح میداد همچنان ثابت و استوار در اذهان باقی بماند.
به گزارش شرق، بنا بر گفته بهزاد خورشیدی، نویسنده و از همکاران او، وضعیت بیماری او رو به بهبود گذاشته بود،، اما حدود دو ماه پیش او دچار عارضه دیگری شد و در بیمارستان بستری شد. باز هم خواسته خودش بود که کسی از این شرایط اطلاعی نداشته باشد؛ چون همانطور که میدانید خانم لاهیجی زن سختی بود. ما هم ترجیح میدادیم به خواسته او احترام بگذاریم....
لاهیجی انتشارات خود را سال ۱۳۶۲ بنا کرد و در این انتشارات کتابهای مهمی را در حوزه زنان منتشر و نویسندههای بزرگی را نیز تربیت کرد. لاهیجی در سال ۲۰۰۱ جایزه آزادی نوشتن (انجمن جهانی قلم) را دریافت کرد. لاهیجی جزء اولینها در حوزه کاری خود بود. پس از سیما کوبان که در سال ۱۳۶۰ انتشارات دماوند را بنا گذاشت، او دو سال بعد انتشارات خود را تأسیس کرد و البته مؤسسه پژوهشی مرکز تحقیقات زنان را نیز بنیان نهاد. از کتابهای او میتوان به سیمای زن در آثار بهرام بیضایی و همچنین زن در عصر فراعنه اشاره کرد. در آخرین گفتوگوهایم با شهلا لاهیجی که به پیش از اتفاقهای سال ۱۴۰۱ بازمیگردد، او درباره سقف شیشهای برای زنان گفته بود.
او در این گفتگو با اشاره به جایگاه منزلتی دوگانه زنان در ایران بیان کرده بود:
با نگاهی به اجتماع، قوانین (شامل قوانین ناظر بر خانواده و قوانین کار)، سنت و عرف اجتماعی درمییابیم که نگرش حاکم، مرد را نانآور خانه تلقی میکند و بنا بر همین نگرش، مشارکت و فعالیت اقتصادی زنان لازم و ضروری به شمار نمیآید. درحالیکه با توجه به افزایش سطح سواد دختران و نیز سهم قبولشدگان دختر در دانشگاهها، افزایش میانگین سن ازدواج، کاهش بعد خانوار و کاهش قدرت خرید سرپرست خانوار، افزایش سریع نرخ مشارکت زنان در سالهای آتی قطعی است و باید برای ایجاد فرصتهای شغلی مناسب، با توجه به سطح سواد و مهارت آنها برنامهریزی شود.
بهطورکلی محدودیت یکی از معضلاتی است که امروزه گریبان بسیاری از زنان را در اجتماع گرفته و مانع بزرگی برای پیشرفت آنان محسوب میشود. در کتابهای مختلف از این مانع بهعنوان سقف شیشهای یاد شده است. این مفهوم بیانگر موانع گوناگونی است که مانع از ترقی و پیشرفت افراد به سطوح بالاتر در جامعه میشود. در علم جامعهشناسی، سقف شیشهای یک مانع نهانی است که از رسیدن زنان به مقامهای بالا در محیطهای کار جلوگیری میکند. این مانع باعث شده است از توانمندیهای فکری و تخصصی و قابلیتهای مدیریتی زنان استفاده مناسبی به عمل نیامده و به این ترتیب جامعه درحالتوسعه ما دچار خسارتها و زیانهایی میشود.
همیشه در طول تاریخ تصورات قالبی مربوط به مردبودن و قدرت مدیریت با هم تداعی میشوند. به همین دلیل، اگر مردان حتی در مشاغل مربوط به زنان نیز وارد شوند، حالت عکس اثر سقف شیشهای پدید میآید؛ یعنی گرایش به این است که مردان را با یک پلهبرقی شیشهای به بام سقف شیشهای برسانند. به محض ورود آنان به این مشاغل، آنها بهسرعت به سمتهای مدیریتی و اجرائی میروند. بهترین کار در این زمینه، این است که زنان به این باور برسند که توانمندند و مردان نیز تواناییهای زنان را جدی بگیرند. حتی در ادارات نیز به مدیریت زنان توجه بیشتری بشود تا کار آنها جدی گرفته شود». مرگ شهلا لاهیجی ضربه بزرگی برای فعالان حوزه زنان در ایران است. مرگ زنی سخت و سختکوش که تا آخرین روزهای حیات پربارش تلاش کرد و از پا ننشست. زمان زیادی طلب میشود تا افرادی همچون لاهیجی در فضایی که زنان با موانعی مواجه هستند، تربیت شوند. البته هرچند شبیه لاهیجی شدن کار سادهای نیست، اما زنان زیادی توسط او و همکارانش تربیت شدند؛ زنانی که نخواهند گذاشت چراغ انتشارات او خاموش شود؛ انتشاراتی که خانهای برای زنان بود.