تصور ایشان این بود که حضرت امام در ردیف مراجع از وی بازدید میکند، اما امام میخواست با ایشان به عنوان علمای درجه دوم ملاقات کند.
چند روز قبل کلیپی کوتاه از آیت الله سید صادق روحانی در خصوص نظر امام نسبت به آیت الله شریعتمداری و شخص وی منتشر شد که بازتاب وسیعی در شبکههای اجتماعی داشت. در پی این ماجرا، آیت الله موسوی تبریزی در گفتگو با خبرنگاران سخنان وی را تکذیب کرد و روابط عمومی موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی نیز اطلاعیهای در این خصوص صادر کرد.
به گزارش جماران؛ اما در این خصوص جماران یکی از مسئولین قضایی سابق جزئیاتی را در مورد این ماجرا بیان کرد. حجتالاسلام والمسلمین مرتضی اشراقی میانجی از شاگردان و دوستان صمیمی مرحوم آیتالله شهابالدین اشراقی، مسول دفتر مرحوم آیتالله اردبیلی در دیوان عدالت اداری و معاون سابق قضایی دیوان عدالت اداری بوده است.
مشروح گفتگو با وی در پی میآید:
اخیرا کلیپی کوتاه در برخی کانالهای تلگرامی دست به دست میشود که در آن مرحوم آیت الله سید صادق روحانی مدعی میشود، «آقای خمینی برایم نوشت اگر از او [آیتالله شریعتمداری]دفاع کنی، با تو نیز مثل او رفتار میکنیم.» نظر حضرتعالی درباره این مطلب، چیست؟
حمل به صحت سخن ایشان این است که شاید کسی به ایشان چیزی گفته و ایشان تصور کرده است که از طرف امام این حرف را میزنند. یقیناً این حرف امام نیست. امکان دارد نهادی به ایشان گفته باشد و ایشان تصور کند که از طرف امام گفتهاند.
خاطرهای درباره این موضوع دارم. من با مرحوم آقای اشراقی داماد حضرت امام مرتبط بودم و ایشان به من خیلی لطف داشتند. آقای اشراقی پسرخاله آقای روحانی بود و دختر ایشان عروس آقای روحانی بود.
آقای اشراقی قبل از انقلاب هر سال جلساتی با حضور علما و بزرگانی مثل احمدی، روحانی، شبیری، آذری و... برگزار میکرد که بعد از عید نوروز شروع میشد. آقای اشراقی اعضا و دوستانی که با ایشان مربوط بودند دعوت میکرد و جلسات روزهای پنج شنبه یا جمعه همراه ناهار برگزار میشد. جلسه اول از منزل آقای اشراقی شروع میشد و در باغ ایشان ختم میشد. به تناسب لطفی که آقای اشراقی ما داشتند، ما هم در آن جلسات شرکت میکردیم، حتی یک یا دو بار هم ما به آقایان ناهار دادیم.
بعد از انقلاب یک روز در باغ آقای اشراقی مهمان بودم و آقایان هم بودند، از ایشان پرسیدم: چه شد آقای روحانی با آن همه سابقه انقلابی که خیلی داغ بود، بعد از انقلاب و با آمدن امام، متأسفانه دیگر آن حرارت و داغ بودن اولیه را ندارد؟ (آقای اشراقی فوت کرده است ما هم فردا میرویم) اشهد بالله از آقای اشراقی نقل میکنم و از لبهای ایشان در جمع آقایان شنیدم که اینگونه پاسخ داد: «قضیه این بود که امام یک هفته بعد از اینکه از تهران به قم آمدند، از مراجع بازدید کردند. به ترتیب اول به آقای خانه گلپایگانی رفتند، روز بعد به منزل آقای شریعتمداری و روز سوم به منزل آقای مرعشی نجفی رفتند.» گفتند، حضرت امام برای اینکه آقای شریعتمداری به دل نگیرد که چرا آقای گلپایگانی را به من ترجیح داد، به آقای شریعتمداری گفته بود که در مدتی که در ایران نبودم آقا مهدی پسر آقای گلپایگانی فوت کرده بود و من به عنوان تسلیت ابتدا به منزل ایشان رفتم.
سپس گقتند، «بعد از آقای مرعشی نجفی، حضرت امام به ملاقاتها را ادامه نداد، مدتی گذشت و بعد از یک هفته یا ده روز بازدید دسته دوم علما مثل آقایان حائری، شیخ هاشم آملی، منتظری، مشکینی و دیگران را شروع کردند. از طرف امام به آقای روحانی گفتند که امام میخواهد به منزل شما بیاید، اما ایشان اجازه نداد که نمیخواهم. تصور آقای روحانی این بود که حضرت امام در ردیف مراجع یعنی آقایان گلپایگانی، شریعتمداری و نجفی از ایشان بازدید کنند، اما نظر امام این بود که ایشان در ردیف علمای دسته دوم است و ناراحتی از این جا ایجاد شد.»
یعنی ریشه سرد شدن آقای روحانی و امام این بود. آنچه از آقای اشراقی شنیدم این بود، اما این ادعا که امام به ایشان چنین نامهای بنویسند درست نیست، و اگر چنین نامهای بود، رو میکردند و میگفتند که دستخط امام است؛ لذا ناراحتی آقای روحانی و عقبنشست و فاصله افتادن بین ایشان و امام و انقلابیها از اینجا شروع شد. تصور ایشان این بود که حضرت امام در دردیف مراجع از وی بازدید میکند، اما امام میخواست با ایشان به عنوان علمای درجه دوم ملاقات کند.
علت اینکه بعدها آقای روحانی محصور و خانهنشین شد چه بود؟
ریشه حصر این بود که ایشان نسبت به انتخاب آقای منتظری به عنوان قائم مقام رهبری «به شدت» مخالفت کرد و مسائل بعدی، عکسالعمل کارهای ایشان بود. مطمئناً از طرف امام تهدید و مسائلی شبیه آن نیست؛ چنین ادعایی عقلایی هم نیست.
یعنی از طرف امام هیچ ظلمی به ایشان نشده است.
بله، بینی و بین الله اینگونه احساس میکنم.
من سال ۱۳۴۳ وارد قم شدم و به دلیل همشهری بودن با آیتالله احمدی میانجی، همراه و ملازم ایشان بودم. آقایان روحانی، آذری، شبیری، میرمحمدی و دیگران بنده را میشناختند. در جلسات تفسیر علما با آقای احمدی میانجی شرکت میکردیم. اگر این مسأله در آن جمع مطرح بود یقیناً در ذهنم میماند و از بیان کردن حقیقت ابا نمیکردم. بینی و بینالله از طرف امام نسبت به ایشان ظلمی نبوده است.