جماعت خودارزشی پندار ترجیح میدهند بروند سراغ امت همیشه در صحنه. سراغ مردمی که بیشترین هزینه را برای انقلاب داده اند. سراغ مردمی که بیشترین شهید را تقدیم این آب و خاک کرده اند. مردم نجیبی که هم بیشترین سهم را از آلودگی هوا میبرند و صدایشان در نمیآید و هم موقع گران کردن بنزین بیشترین فشارها را متحمل میشوند و اگر هم صدایی از آنها بلند شود راحتتر میشود مدیریتشان کرد! مردمی که زیر بار تحریم کمرشان خم شده، اما هم چنان در راهپیمایی و تشییع جنازه و مناسک مذهبی بیشترین حضور را دارند
سید عبدالجواد موسوی در خبرآنلاین نوشت: پریروزها گذارم افتاد به میدان هروی؛ باورنکردنی بود. وضعیت حجاب خانمها را میگویم. با این که زمستان بود و هوا هم سرد، اما اکثر خانمها نه تنها روسری به سر نداشتند بلکه حتی برای جلوگیری از سرما خوردگی هم خیلی به خودشان زحمت نداده بودند. به هرحال هرچه بود برای من مدتها دور از پایتخت بودم جالب بود. با خود گفتم لابد حضرات بی آن که صدایش را دربیاورند به حجاب اختیاری تن داده اند.
بعد از آن برای کاری مجبور شدم به میدان انقلاب بروم. آن جا، اما انگاری یک حکومت دیگر مستقر بود. این ور و آن ور پیاده رو پُر بود از خانمهای محجبهای که به دیگران تذکر میدادند. اگرچه در آن جا هم کمتر کسی گوشش بدهکار متذکران بود، اما به دلیل حضور آن همه مامور و معذور فضا تا حدودی متفاوت بود.
یاد سخنان علی علیزاده افتادم که گاهی حرف حساب میزند و از آن جمله حرف حسابها یکیش این بود که: گشت ارشاد و این بگیر و ببندها مختص وسط شهر و پایین شهر است و حضرات جرئت ندارند از میدان ونک به بالا چنین مانورهایی بدهند. چرا؟ چون اگر دختر بچهای را مورد مواخذه قرار دهند احتمال این که طرف فرزند یکی از پولدارهای گردن کلفت باشد بسیار است و کمتر کسی حاضر است در این مرز پُر گهر که روزگاری قرار بود یک موی کوخ نشینان به زندگی کاخ نشینان بیارزد سر بسر بچه پولدارها بگذارد چرا که ممکن است تاوان سنگینی در پی داشته باشد. یا نه از آن جایی که قریب به اکثریت مسئولان ساده زیست ما در شمال شهر تهران زندگی میکنند امکان این که طرف فرزند یکی از بزرگان باشد بسیار است و خُب طبیعی است که بزرگان از هرچه بگذرند از بی حرمتی در حق فرزندانشان نمیگذرند و کدام آدم عاقلی است که خودش و زندگی اش را به خطر بیندازد آن هم به خاطر تذکر حجاب؟
و خُب همین جوری هاست که جماعت خودارزشی پندار ترجیح میدهند بروند سراغ امت همیشه در صحنه. سراغ مردمی که بیشترین هزینه را برای انقلاب داده اند. سراغ مردمی که بیشترین شهید را تقدیم این آب و خاک کرده اند. مردم نجیبی که هم بیشترین سهم را از آلودگی هوا میبرند و صدایشان در نمیآید و هم موقع گران کردن بنزین بیشترین فشارها را متحمل میشوند و اگر هم صدایی از آنها بلند شود راحتتر میشود مدیریتشان کرد! مردمی که زیر بار تحریم کمرشان خم شده، اما هم چنان در راهپیمایی و تشییع جنازه و مناسک مذهبی بیشترین حضور را دارند. خب معلوم است چنین مردم بی پناهی اگر به بهانه حجاب چهارتا حرف هم بشنوند احتمال این که صدایشان دربیاید کم تراست و تازه اگر هم دربیاید احتمال این که صدایشان به جایی برسد خیلی کمتر است. پس همان بهتر که هر کاری میخواهیم انجام بدهیم به سراغ همین جماعت خاموش و سر به زیر برویم. تا هم خدا ازمان راضی باشد و هم نمایندگان خدا در روی زمین، که به نظر میرسد از خودِ خدا خیلی سخت گیرترند.
برگردیم به همان میدان هروی؛ از اوضاع پاساژها و مالهای آن جا که دیگر نگویم برایتان. از دو سه نفر در همان حوالی پرسیدم که این جا همیشه اوضاع بر همین منوال است که همه شان گفتند کلا در شمال شهر اوضاع همین است که میبینی و در بعضی نقاط شاید از این هم بهتر و یا به تعبیری از این هم بدتر. بستگی دارد از چه منظری به این قضایا نگاه کنی. خب، به سلامتی. لابد دوستان بیشتر نگران آخرت مردم پایین شهر و وسط شهرند و پولدارها را رها کردند تا در آتش دنیا و آخرت بسوزند. شاید هم جاهایی مثل میدان انقلاب بیشتر توی چشم است و حفظ ظاهر در جاهایی که بیشتر توی چشم است از اوجب واجبات است، اما در این بلبشو با شهرکتاب دیگر چه کاری دارید؟ تعطیلی شهرکتاب مرکزی آن هم به بهانه واهی عدمِ رعایتِ حجابِ مراجعه کنندگان، دیگر از آن حرف هاست.
آنهایی که مثل بنده بی کارند و به جاهایی مثل شهرکتاب مرتب سر میزنند خوب میدانند کسانی که به چنین جاهایی رفت و آمد میکنند در بدترین وضعیت پوششان مصداق بی بند و باری و این حرفها محسوب نمیشود. قطعا بسیاری از مشتریان شهرکتاب سر و وضعشان ربطی به حجاب معیار دوستان دلواپس ما ندارد، اما از آن طرف هم نمیتوان ایشان را با خیلی از آنها که به مالها و پاساژهای میدان هروی میروند قابل مقایسه دانست، چرا که کسانی که با کتاب سر و کار دارند چندان دربند ظاهر و تمنای تجلی نیستند. در ضمن شهرکتاب یک محیط کاملا فرهنگی است و شما نمیتوانید از کارمندان شهرکتاب توقع داشته باشید نقش گشت ارشاد را برایتان ایفا کنند.
نمیخواهم بگویم حالا که دارید گیر میدهید به همه گیر بدهید. یا دست کم ظلم بالسویه کنید تا ادای عدالت را درآورده باشید. یا گر حکم شود که مست گیرند در شهر هرآن چه هست گیرند، اما کمی عقل و درایت هم خوب چیزی است. سخت گیری به اهل فرهنگ شما را آسیب پذیرتر خواهد کرد چرا که اهل فرهنگ نیز اگرچه اغلب جزو اقشار آسیب پذیر محسوب میشوند، اما هیچ کاری که بلد نباشند فریاد زدن را خوب بلدند. پس به خاطر خودتان هم که شده کمی مراعات بفرمایید.