سارق، سوار بر موتوسیکلت با اسلحهای که تهیه کرده بود، صبحهای زود طعمههای خود را در خیابانهای خلوت مرکز تهران شناسایی و گوشی آنان را سرقت میکرد
سارق، سوار بر موتوسیکلت با اسلحهای که تهیه کرده بود، صبحهای زود طعمههای خود را در خیابانهای خلوت مرکز تهران شناسایی و گوشی آنان را سرقت میکرد. این سارق مسلح یک روز در میان به خیابانها و کوچهها میرفت و طعمههای خود را که فقط مردان بودند، زیرنظر میگرفت و سپس گوشی آنها را میدزدید.
به گزارش اعتماد، با افزایش شکات و اظهارات یکی از مالباختگان، کارآگاهان پی میبرند؛ متهم با استفاده از موتورسیکلت هندای قرمز، قربانیان را با سلاح گرم، تهدید و گوشی آنان را سرقت کرده است. در نهایت ماموران پلیس در اواخر آذرماه سال جاری؛ متهم را در یکی از کوچههای مرکز شهر شناسایی و دستگیر میکنند. ماموران پس از دستگیری متهم، موفق به شناسایی و دستگیری یکی از مالخران سارق نیز میشوند. سارق در اعترافاتش، انگیزه اصلی خود را «مشکلات مالی و هیجان ناشی از سرقت» عنوان کرده است.
سرقتها در کمتر از یک ماه گذشته رخ داده است و مالباختگان فقط مردان هستند. متهم به دلایلی از زنان و دختران جوان سرقت نکرده است.
یکی از شاکیان که پسر جوانی است به «اعتماد» میگوید: «آن روز، صبح زود به سمت محل کارم میرفتم. داخل کوچه ناگهان متوجه شدم یک نفر از پشت سر با موتورسیکلت اسلحهای از داخل جیبش درآورده و به سمت من گرفته و میگوید گوشی ات را بده! من هم سریع تا اسلحه را دیدم گوشیام را تحویل او دادم.»
مالباخته دوم هم از روز حادثه میگوید: «حدود ساعت ۷ صبح از خانهمان خارج شدم تا سر کار بروم. یک دفعه یک مرد جوان از داخل کوچه بیرون آمد و مرا تهدید کرد که اگر گوشیات را ندهی شلیک میکنم.»
قربانی سوم مردی جوان و اهل یکی از کشورهای همسایه است. این مالباخته نیز میگوید: «متهم به سمتم آمد و گفت گوشیات را میدهی یا بزنم؟!»
مالباختگان دیگر نیز که بیش از ۱۰ نفر هستند همین اظهارات را عنوان میکنند…
علیولیپورگودرزی، رییس پلیس آگاهی تهران بزرگ در مورد دستگیری سارق مسلح تک رو در شهر تهران میگوید: «در پی وقوع سرقتهای سریالی از شهروندان به روش مسلحانه و دریافت شکایت مالباختگان به پلیس، موضوع رسیدگی به این پرونده در دستورکار تیمی از کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.»
او عنوان میکند: «کارآگاهان در ابتدا طی تحقیق از یکی از مال باختگان پی میبرند که مالباخته ساعت ۷ صبح به قصد خروج از خانه و عزیمت به محل کار بوده که ناگهان فردی با استفاده از یک دستگاه موتورسیکلت هندای قرمز رنگ رو به روی او میایستد و پس از اینکه از موتور پیاده میشود با تهدید سلاح گرم، تلفن همراه او را سرقت و سریعا با استفاده از موتورسیکلت خود از محل متواری میشود.»
این مقام انتظامی در ادامه میگوید: «کارآگاهان با توجه به حساسیت موضوع اقدامات گسترده میدانی و اطلاعاتی را آغاز کردند که در نهایت موفق شدند هویت سارق مسلح را شناسایی کنند، اما به دلیل اینکه سارق مخفیگاه خاصی در شهر نداشت، کارآگاهان با استفاده از روشهای دیگر موفق شدند مسیرهای تردد متهم را شناسایی کنند. در نهایت اکیپی از ماموران توانستند سارق را در کوچهای در مرکز شهر تهران حین تردد شناسایی و او را متوقف و دستگیر کنند. ماموران پس از دستگیری، متهم را به اداره یکم پلیس آگاهی انتقال دادند.»
ولیپورگودرزی با بیان اینکه سارق صراحتا به اعمال مجرمانه خود معترف شده است، میگوید: «متهم در بازجوییهای اولیه صراحتا به سرقتهای خود معترف شد و اقرار داشت که برای تامین مخارج خود با استفاده از یک قبضه سلاح کلت کمری که از فردی ناشناس تهیه کرده بود پس از سوژهیابی، گوشی مالباختگان را سرقت و از محل متواری میشده است. متهم تاکنون به ۱۲ فقره سرقت به این روش معترف شده است. همچنین طی تحقیقات، کارآگاهان متوجه شدند متهم گلولهای به سمت شخصی شلیک نکرده و صدمهای به مال باختگان وارد نشده است.»
این مقام انتظامی میگوید: «کارآگاهان در ادامه تحقیقات نیز یک نفر از مالخران سارق را شناسایی و دستگیر کردند و از مخفیگاه او تعداد ۴ عدد گوشی کشف که به همراه متهم به اداره یکم پلیس آگاهی منتقل شد.»
ولیپور گودرزی با بیان اینکه ۱۲ نفر از شاکیان تاکنون متهم را شناسایی کردهاند، میگوید: «متهم با صدور قرار قانونی از سوی مراجع قضایی، جهت کشف دیگر جرایم و شناسایی دیگر مال باختگان و مالخران در اختیار اداره یکم پلیس آگاهی قرار گرفت.
متهم حدودا ۳۸ سال دارد و مدعی است تاکنون حتی در رانندگی هم خلاف نکرده، اما به خاطر مشکلات مالی و هیجان ناشی از سرقت دست به دزدی زده است.
چرا تصمیم گرفتید دست به دزدی بزنید؟
اشتباه کردم. به خاطر بیپولی و هیجان سمت این کار رفتم. فیلمهایی هم در اینستاگرام و یوتیوب در مورد سرقت میدیدم و اعتیادم به شبکههای اجتماعی و دیدن شبانهروزی این فیلمها موجب شد تا پایم به این ماجرا باز شود.
میخواهید بگویید به خاطر دیدن این فیلمها دست به سرقتهای مسلحانه زدید؟
شاید خندهدار باشد، اما دقیقا دیدن این فیلمها مرا وسوسه کرد. صبح تا شب با گوشی به دیدن کلیپهای دزدی و سرقت مسلحانه مشغول بودم. وقتی میدیدم مردم با دیدن اسلحه یا چاقوی دزدان وحشت میکنند و از ترس جانشان تسلیم میشوند، وسوسه شدم که با این شیوه و شگرد سرقت کنم.
دیدن فیلمها که دلیلی برای سرقت نمیشود. علت اصلی که باعث شد سرقت کنید چه بود؟
دلیل اصلی، مشکلات مالی بود. من حتی نمیتوانستم خرج مدرسه فرزندم را بدهم. تنها فرزندم در مدرسه غیرانتفاعی درس میخواند و باید هزینههای تحصیلش را میدادم. علاوه بر این زندگی خیلی خرج داشت که از پس آن برنمی آمدم، اما هیجان ناشی از سرقت دلیل بعدیام بود.
چرا فقط گوشی سرقت میکردید؟ چرا سراغ سرقت دیگری نرفتید؟
یک روز که در خیابان بودم و فکر میکردم که چطور ایده خفتگیری مسلحانه را پیاده کنم، چشمم به یک گوشی موبایل خورد. درست کنار خیابان افتاده بود. نمیدانم برای چه کسی بود آن را برداشتم و به یکی از خیابانهای جنوب تهران رفتم. در آنجا با یک مالخر آشنا شدم و گوشی را به او فروختم. با هم آشنا شدیم و گفت اگر باز هم گوشی داشتم از من میخرد. پولش خوب بود و همین شد که تصمیم به سرقت گوشی گرفتم.
سرقتها را به تنهایی انجام میدادید؟
بله. همه سرقتها را تنهایی انجام دادم و همدستی نداشتم. این آقایی که کنارم ایستاده مالخر است و گوشیهای سرقتی را از من میخرید.
قبل از سرقت کارتان چه بود؟
قبلا یک جورهایی دلال بودم. خرید و فروش میکردم. یعنی از این دست میگرفتم و از دست دیگر میفروختم. در این میان سود هم میکردم، ولی باز دخل و خرجم جور نمیشد. البته این اواخر با موتور کار میکردم و پیک موتوری بودم، اما با این گرانیها مشکلات مالیام حل نمیشد.
چه مدت بود که سرقت میکردید؟
از حدود یک ماه پیش. صبح زود از خانه بیرون میرفتم. من خیلی سحرخیزم و صبحها زود بیدار میشوم. صبح زود بیدار میشدم و به خیابانهای مرکز پایتخت میرفتم. صورتم را میپوشاندم و در خیابان یا کوچههای خلوت به دنبال طعمه میگشتم. به محض شناسایی طعمه به سمتش میرفتم و با اسلحه او را تهدید میکردم. طرف تا اسلحه را میدید وحشت میکرد و گوشی موبایلش را به راحتی به من میداد. بعد هم با موتور فرار میکردم.
چرا صبحها برای سرقت میرفتید؟
صبحها تازه افراد از خواب بیدار میشوند و گیج هستند و هوشیاری کامل ندارند. چون سرحال نیستند به راحتی و ظرف چند ثانیه میتوان از آنها خفتگیری و فرار کرد. البته من یک روز در میان سرقت میکردم.
چطور یک روز درمیان؟
دلیل خاصی ندارد. میخواستم شگرد خاص خودم را داشته باشم.
چرا برای سرقت اسلحه را انتخاب کردید؟
چون وحشت طعمهها از اسلحه بیشتر است. کسی نمیتواند در برابر اسلحه مقاومت کند. به راحتی میتوان طرف را ترساند و اموالش را گرفت.
اسلحه را از کجا تهیه کردید؟
رفتم شهرستان و از یک نفر ناشناس خریدم. از دوران کودکی علاقه عجیبی به اسلحه داشتم. با کاغذ و روزنامه برای خودم اسلحه درست میکردم. به نظرم اسلحه به آدم قدرت میدهد. البته اسلحه را غیر از سرقت وقتی به شهرستان میرفتم با خودم میبردم. گاهی با بچههای روستا میرفتیم بیابان، آهو شکار کنیم، اما هیچوقت هم نتوانستم آهو شکار کنم.
برای سرقتها تیراندازی هم کردید؟
اگر مالباخته مقاومت میکرد یا مثلا شاهدان تصمیم میگرفتند تعقیبم کنند برای ترساندنشان تیرهوایی شلیک میکردم.
آنطور که پروندهتان نشان میدهد از زنان سرقت نکردید؟ علت خاصی داشته است؟
فقط از مردان سرقت میکردم. دو دلیل داشت؛ اول اینکه من خودم زن و بچه، مادر و خواهر دارم و نمیتوانم تصور کنم کسی از آنها سرقت کند. دلیل بعدیام این بود که فکر میکردم اگر زنی باردار باشد و جنینش سقط شود تا آخر عمر خودم را نمیبخشم. نمیتوانستم جوابگوی وجدانم باشم. به همین دو دلیل بود که فقط از مردان سرقت میکردم.
چند فقره سرقت انجام دادید؟
در کمتر از یک ماه از حداقل ۱۲نفر سرقت کردم. برخلاف بقیه زورگیرها، من یک روز در میان فقط یک سرقت انجام میدادم.
اگر دستگیر نمیشدید باز هم به سرقتها ادامه میدادید؟
این سرقتها را تا زمانی ادامه میدادم که کمی پولدار شوم و بتوانم مشکلات زندگیام را حل کنم. چون با همسرم دچار مشکل شده و او بیشتر پولهایم را از من گرفته بود. البته من آدم زیادهخواهی هستم و دلم میخواهد همیشه بهترینها را داشته باشم.
گوشیها را با چه قیمتی میفروختید؟
بستگی به مدلش داشت، اما هیچ گوشیای را کمتر از ۲میلیون تومان نفروختم. البته من گوشی مدل بالا سرقت نمیکردم. مثلا اصلا سمت آیفون نمیرفتم.
چرا؟
برای اینکه صاحبش، گوشی مدل بالا خریده بعد من آن را بدزدم؟ طرف سکته میکرد و خونش میافتد گردن من.
شما که اینقدر نگران وجدانتان هستید چطور حاضر شدید اسلحه را روی شقیقه افراد بگذارید و آنها را بترسانید. فکر نمیکردید اگر گلولهای از اسلحه شلیک میشد، مرتکب قتل میشدید؟
پشیمانم. اشتباه کردم…