در حال حاضر، دستمزد فعلی کارگران تنها ۳۰ درصد هزینههای آنها را پوشش میدهد و تورم ۴۶ درصدی حاکم بر اقتصاد، باعث شده است که قدرت خرید کارگران بیشتر از گذشته کاهش یافته است.
اعلام ناتوانی از پرداخت دستمزد حربهای است که کارفرمایان همیشه در زمان تعیین دستمزد به کار میگیرند در حالی که طبق آمارها سهم دستمزد در قیمت تمام شده تولید بسیار کم است.
به گزارش تسنیم، ماههای پایانی هر سال جلسات افزایش دستمزد کارگران برگزار میشود. با توجه به اینکه همواره عقب ماندگی مزدی بین دستمزد کارگران جود دارد، نمایندگان کارگران هر ساله در جلسات مزدی تلاش دارند تا با بیان مشکلات و واقعیتهای زندگی کارگران دستمزد را به گونهای تعیین کنند که به واقعیت نزدیک باشد و بتواند بخشی از مشکلات جامعه کارگری را حل کند. از سوی دیگر کارفرمایان با در نظر گرفتن شرایط اقتصادی بنگاه خود تلاش دارند تا دستمزد به گونهای تعیین شود که به قول خودشان بقای بنگاه در اولویت باشد.
به همین دلیل، مهمترین موضوعی که در جلسات مزد از سوی کارفرمایان مطرح میشود تهدید برای اخراج با افزایش دستمزد است. کارفرمایان هر ساله در جلسات مزدی بیان میکنند که اگر دستمزد افزایش یابد بقای بنگاه به خطر میافتد.
در حالی که کارفرمایان معتقدند اگر دستمزد افزایش یابد بنگاه تعطیل میشود، نمایندگان کارگری معتقدند اگر بنگاهها با فروش پایین فعالیت میکنند به خاطر نبود قدرت خرید در جامعه است.
افزایش حداقل دستمزد سیاست دولت است
احسان خاندوزی، سخنگوی اقتصادی دولت درباره افزایش دستمزد میگوید: از اظهارات مرتضوی درباره افزایش حداقل دستمزد کارگران سوءبرداشت شده بود. سیاست افزایش حداقل حقوق کارگران یک سیاست درست است، نه دولت و نه وزیر کار قائل نیستند که این سیاست غلط است. افزایش حداقل دستمزد برای طبقات کارگران در شرایط تورمی قطعاً درست است، اما این افزایش نباید منجر به تخریب فضای شغلی کارگران باشد.
وی ادامه داد: زیرا افزایش بیش از اندازه حداقل دستمزد میتواند منجر به شکلگیری شغل غیر رسمی شود؛ قطعا ًخود جامعه کارگری این موارد را در نظر دارند. با این رویکرد دولت هیچ مخالفتی با افزایش دستمزدها ندارد.
گفتنی است، اینکه وزیر اقتصاد معتقد است افزایش بیش از اندازه حداقل دستمزد باعث تخریب فضای شغلی کارگران میشود، به اعتقاد کارشناسان اقتصادی شاید قابل تأمل باشد. اما نمایندگان کارگران معتقد هستند آنچه درباره دستمزد به دنبال آن هستند افزایش بیش از اندازه نیست، بلکه درخواست برای اجرای قانون کار و ماده ۴۱ قانون کار است.
مطابق ماده ۴۱ قانون کار دستمزد کارگران باید مطابق نرخ تورم و سبد معیشت کارگران تعیین شود. در حال حاضر، دستمزد فعلی کارگران تنها ۳۰ درصد هزینههای آنها را پوشش میدهد و تورم ۴۶ درصدی حاکم بر اقتصاد، باعث شده است که قدرت خرید کارگران بیشتر از گذشته کاهش یافته است. از سوی دیگر تورم حاکم بر بازار مسکن به گونهای است که اکثر کارگران حاشیه نشین شده اند، چرا که حدود ۷۰ درصد درآمد آنها صرف اجاره بها میشود و برای تأمین هزینههای زندگی مجبور به اشتغال در شغلهای دوم و سوم هستند.
محمدرضا تاجیک؛ نماینده کارگران در شورای عالی کار با تأکید بر اینکه درخواست ما افزایش بیش از اندازه دستمزد نیست، بلکه عمل به ماده ۴۱ قانون کار است، گفت: سالهای سال است که موضوع دستمزد را در جلسات سه جانبه دنبال میکنیم و کارفرمایان همواره مدعی بودهاند که اشتغال موجود را حفظ کردهاند و اگر حقوق و دستمزد کارگران افزایش نیابد با ریزش شدید نیروهای کار و تعطیلی بنگاهها مواجه خواهیم شد.
این کارشناس حوزه کار، افزود: متاسفانه اعلام ناتوانی از پرداخت دستمزد حربهای است که کارفرمایان همیشه در زمان تعیین دستمزد به کار میگیرند در حالی که طبق آمارها سهم دستمزد در قیمت تمام شده تولید بسیار کم است و در ایران در بهترین دستمزدهایی که داده شده هنوز به ۱۰ درصد هم نرسیدیم و باید واقعبینانه به این قضیه نگاه کنیم.
تاجیک افزود: آن چیزی که موجب زیان دهی یا رکود یک بنگاه اقتصادی میشود تا از فعالیت باز بماند، دستمزد کارگرانشان نیست و کارفرمایان باید افزایش هزینههای خود و عدم انطباق دخل و خرجشان را در جای دیگری جستجو کنند.
این کارشناس حوزه کار با بیان این که دولت به عنوان کارفرمای بزرگ وظیفه دارد که هم از کارفرمایان حمایت کند و هم از کارگران، گفت: زمانی که کارگران در شورای عالی کار برای بالا بردن درصد ناچیزی از حقوق کارگران چانهزنی میکنند دولت باید بی طرفانه عمل کند. در صورتی که دولت حمایت از کارفرمایان میکند و کارفرمایان هم به پشتوانه دولت، از حربه ناتوانی استفاده میکنند در حالی که هر یک به عنوان شرکای اجتماعی باید به نقش و وظیفهای که در قبال هم دارند، عمل کنند.
وی بیان کرد: تعدیل نیرو به دلیل افزایش دستمزد کارگران فقط یک بهانه است که بعضی از کارفرمایان آن را مطرح میکنند در حالی که این موضوع غیرواقعی و غیرمنطقی است. طرح مباحثی از جمله افزایش نرخ تورم، تعدیل نیرو و افزایش هزینههای تولید بار روانی را در جامعه ایجاد میکند که هزاران آسیب بر اقتصاد کشور میزند و کارگاهها را با مشکل روبرو میکند.