یک فعال سیاسی اصولگرا معتقد است که یک اتفاقی در جریان اصولگرایی میافتد و آن هم این است که شب انتخابات دکههایی درست میشود و این دکهها مصرف کوتاهمدت دارد. مانند بلالفروشهایی که در فصل خود، تا وقتی فصل بلال است بلال میفروشند و بعد از آن که فصل آن به پایان میرسد سراغ محصول دیگری مانند گردو میروند.
محمد مهاجری، فعال سیاسی اصولگرا درباره تشکیل حزب جدید جماران در جریان سیاسی اصولگرایان گفت: من خیلی اطلاعی از جریانات فکری این افراد ندارم.
به گزارش اعتماد آنلاین، اما یک اتفاقی در جریان اصولگرایی میافتد و آن هم این است که شب انتخابات دکههایی درست میشود و این دکهها مصرف کوتاهمدت دارد. مانند بلالفروشهایی که در فصل خود، تا وقتی فصل بلال است بلال میفروشند و بعد از آن که فصل آن به پایان میرسد سراغ محصول دیگری مانند گردو میروند.
بخشهایی از گفت و گوی مهاجری را در ادامه میخوانید:
این احزاب یک دکه هستند بدون آنکه هیچ ساختار فکری و اندیشهای قابل اعتنا داشته باشند. الان به نظرم، جریان اصلاحطلب و اصولگرا به لحاظ تفکری و تشکلی اشباع هستند. یعنی اگر در داخل جریانات فکری اصولگرایان یا اصلاحطلبان جریانی منشعب شود، شما به هیچوجه حزبی پیدا نمیکنید که حرف نویی داشته باشند.
اگر یادتان باشد چند سال پیش آقای قالیباف جریانی به نام نواصولگرایی را تعریف کرد. شما وقتی وارد جریان نواصولگرایی میشوید میبینید هیچچیز جدیدی در آن نیست. همان حرفهای قبلی است، حالا یک مقدار تندتر، یک مقدار کندتر و یک مقدار آدمهای جدیدتر که آن هم خیلی محدود هستند.
بنابراین، چون فکر جدید و خاصی واقعا در کشور وجود ندارد، این گروههای خلقالساعه هم به هیچوجه هویت مستقل سیاسی پیدا نمیکنند و بعد از مدتی رنگ میبازند و به تاریخ میپیوندند. حالا بعضی از این دکههایی که عرض کردم، ممکن است سر هر انتخاباتی خودشان را دوباره نشان بدهند. یعنی یک مدتی به وجود میآیند و بعد تعطیل میشوند و میروند.
اگر خاطرتان باشد چند سال پیش تشکلی از سوی اطرافیان آقای احمدینژاد تشکیل شده بود. آقای سیدمحمد حسینی که در دولت آقای احمدینژاد وزیر ارشاد بود و الان هم معاون پارلمان رئیسجمهور است، جزو نفرات اصلی آن بود؛ بنابراین این احزاب، مغازههایی هستند که یک مدتی کرکرهشان را بالا میدهند، بعد از مدتی کارشان نمیگیرد و تعطیل میکنند، یا مغازه دیگری با تابلوی جدید باز میکنند یا دکههای موقتی ایجاد میکنند که هدف انتخاباتی کوتاهمدتی را رقم بزنند.
در این خصوص که آیا این احزاب بیشتر به دنبال سهمخواهی در انتخابات هستند یا همان فعالیت شب انتخاباتی دارند بیشتر این ابراز وجودها برای فهم است. یعنی طرف میخواهد بگوید من هم هستم، بیا شریک شویم. به من هم، از قدرت چیزی بدهید.
اگر انتخابات مجلس باشد، کرسی پارلمانی میخواهند، اگر انتخابات ریاست جمهوری باشد پست وزیر، معاون یا مشاور وزیر و یا مشاور رئیسجمهوری میخواهند بگیرند و تلاش میکنند که خودشان را به قدرت برسانند.
اصلاحطلبان هم درگیر این ماجرا هستند، اما جریان اصولگرا، نیاز به یک پوستاندازی کامل دارد که نه جرأت آن و نه توان و نیروی انسانیاش را دارد؛ بنابراین میبینید که، چون نمیتواند پوستاندازی کند، پروژههای کوتاهمدت مقطعی تعریف میکند. یک روز زیرپوست لایحه بودجه میرود و روز دیگر به استضیاح وزیر میپردازد.
یعنی به نظرم هیچ کار ایجابی برای جریانات سیاسی اصولگرا و منشعبین جدیدشان وجود ندارد. عمدتا توانایی کارهای فردی را دارند و برای خودشان با یکسری کارهای تبلیغاتی، فضای سیاسی- تبلیغاتی فراهم میکنند.
اگر فضای انتخابات به شکلی باشد که از جناحهای مختلف کاندیداهای زیادی تأیید صلاحیت شوند و این تصور به وجود بیاید که ممکن است جریان اعتدال و اصلاحطلب به عنوان یک خطر در مقابل جریان اصولگرا قرار بگیرند آن زمان حتما یک ائتلاف صورت میگیرد. وگرنه اصولگرایان ترجیح میدهند وزنکشی کنند و هرکسی با وزن خودش وارد جریان انتخابات شود.
بخشی از آن اختلافات واقعا دعوای زرگری نیست، یعنی در حال حاضر به نظر میرسد، جریان دولت هر روز ناکارآمدیهای خود را بیشتر بروز میدهد و مجلس دیگر نمیخواهد در نقش مالهکشیدن بر این ناکارآمدیها به ویژه در آستانه انتخابات، ظاهر شود.
نمایندگان فعلی به میزانی که بخواهند ژست حمایت از دولت بگیرند، باید از پارلمان خداحافظی کنند، چون مورد اقبال مردم قرار نمیگیرند. از این جهت به انتقاد از دولت مشغول میشوند، اما اینطور نیست که کلا جنبه تبلیغاتی داشته باشد. واقعا یک جاهایی ناکارآمدیهای دولت یا مجلس به اصطکاکهایی منجر شده است.