سلامت روان به اندازه سلامت جسمانی مهم است. این جملهای است که در رسانههای اجتماعی مطرح میشود. ما یک قدم جلوتر خواهیم رفت: سلامت روان معادل سلامت جسمانی است.
فرارو- افسردگی یک مثال عالی است که نشان میدهد سلامت روان معادل سلامت جسمانی شماست. در افسردگی این صرفا ذهن شما نیست که دچار اختلال میشود بلکه اغلب نشانههای آن در بدن تان نیز ظاهر میشود. چگونه این اتفاق رخ میدهد؟ در ادامه به پنج نشانه افسردگی اشاره میکنیم که نه صرفا بر روی مغز بلکه بر روی بدن نیز تاثیر میگذارند:
به گزارش فرارو به نقل از یاهونیوز، هم سیستم ایمنی و هم سلامت ذهنی شما به سروتونین متکی هستند که به عنوان هورمون "شادی" شناخته میشود و توانایی تثبیت خلق و خوی شما را دارد. زمانی که میزان آن هورمون اندک باشد نه تنها در معرض در خطر بیش تری برای ابتلا به افسردگی قرار خواهید گرفت بلکه مصونیت شما نیز تضعیف میشود. نتیجه آن وضعیت این است که سرماخوردگی هرگز تمام نخواهد شد.
نتیجه مطالعهای که در نشریه Psychosomatic Medicine منتشر شد به این موضوع پرداخته که چگونه سبک عاطفی شما چه مثبت و چه منفی بر روی اتفاقاتی که در هنگام دریافت دوز راینو ویروس (یک ویروس تنفسی که باعث سرماخوردگی میشود) برای شرکت کنندگان رخ داد تاثیرگذار بود. افراد شادتر در مقایسه با افراد افسرده علائم عصبی یا عصبانیت کم تری از خود نشان دادند.
حدود ۹۰ درصد سروتونین در روده شما ساخته میشود. بنابراین، هنگامی که کارخانه هورمون روده شما اعتصاب میکند ممکن است مشکلاتی مانند نفخ، گاز، اسهال، یبوست و گرفتگی عضلات را تجربه کنید. اگر در روزهایی که اسهال دارید مضطرب یا ناراحت هستید به گونهای که بسیاری از ما در آن زمان این گونه هستیم این وضعیت میتواند باعث تحریک ترشح هورمون دیگری به نام کورتیزول شود که پاسخ استرس شما را تعدیل میکند.
با گذشت زمان افزایش کورتیزول میتواند احساس خستگی را در شما ایجاد کند و سروتونین شما را حتی به میزانی کاهش دهد. کورتیزول بالا به خودی خود با افسردگی مرتبط است. هم چنین، سطح بالای کورتیزول میتواند منجر به تغییرات دیگری شود که قادر است شما را در معرض خطر بیش تری قرار دهد. برای مثال، ممکن است باعث کم خوابی و چربی اضافی شکم شود که هر دو بر سلامت عاطفی شما تاثیر میگذارند.
برای مثال، چربی شکم میتواند سطح التهاب را افزایش دهد یکی دیگر از مشکلات فیزیکی که با افسردگی مرتبط است.
انگشت پای خود را خرد میکنید و احساس میکنید کسی آن را بریده است. کمردردهای ظاهرا بی دلیل، دردهای قاعدگی بدتر از همیشه هستند و سردردها ناتوان کننده هستند. همانطور که همه این موارد ممکن است بی ارتباط با افسردگی به نظر برسند تحمل درد کمتر میتواند نشانهای از آن باشد.
زمانی که دچار افسردگی هستید گاهی اوقات تغییری رخ میدهد که متخصصان سلامت روان آن را تغییر حس حیاتی مینامند. این بدان معناست که شما واقعا احساساتی را در بدن خود به روشی متفاوت از گذشته احساس میکنید. درد بزرگترین مثال است، زیرا مغز شما مواد شیمیایی مانند سروتونین و دوپامین را که سیگنالهای درد را مسدود میکنند آزاد نمیکند. بنابراین، شما به جای آن همه چیز را احساس میکنید.
قهوه نمیتواند به تغییر حس حیاتی کمک کند. حتی مقدار زیاد آن نیز اثربخش نخواهد بود. تغییر حس حیاتی هم چنین باعث خستگی یا در نهایت خستگی میشود. احساس خواهید کرد که دچار حس خستگی شدید هستید و این منجر به ضعف کلی میشود. شاید بگویید پس بهتر است که صرفا استراحت کنیم؟ با این وجود، ماندن بیش از حد در رختخواب و خواب طولانی مدت میتواند وضعیت را بدتر سازد.
درجاتی از استراحت خوب است، اما خواب نامنظم میتواند به کم خوابی و مشکلات خلقی تبدیل شود. وقتی خواب شما از نظر مدت یا زمانی که بیدار خواهید بود غیرقابل پیش بینی باشد این وضعیت نه تنها میتواند بر خلق و خوی روزانه شما تاثیر منفی بگذارد بلکه میتواند کاملا نشانهای از افسردگی باشد. افسردگی شما با گذشت زمان بدتر میشود.
زمانی که افسرده هستید انگیزه شما از بین میرود این فراتر از فعالیتهای بزرگتر مانند ورزش کردن، ملاقات با دوستان و کارآمد بودن در محل کار است. رعایت بهداشت اولیه از جمله مسائلی است که نشان میدهد شما از خود و بدن تان مراقبت میکنید. بنابراین، وقتی این واقعیت را کنار میگذارید میتواند بدان معنا باشد که از نظر عاطفی دچار مشکل شده اید. چگونه میتوان تاثیر آن را مشاهده کرد؟
اثراتی مانند پوست چرب یا چرب، شوره سر و نازک شدن مو، آکنه، بوی بدن و حتی عفونتهای قارچی را بررسی کنید. این علائم فیزیکی میتوانند نگران کننده باشند، اما به طور خودکار بدان معنا نیستند که شما دچار افسردگی هستید. گاهی اوقات تنها زمانی که یک مشکل به صورت فیزیکی ظاهر میشود متوجه میشوید که مشکل بزرگ تری وجود دارد.