سه روز بعد، بمب هستهای دیگری با نام مستعار "مرد چاق" که یک کپی از بمب ترینیتی بود، بر فراز شهر ناکازاکی منفجر شد. بین ۶۰ تا ۸۰ هزار نفر جان خود را از دست دادند.
سه روز بعد، بمب هستهای دیگری با نام مستعار "مرد چاق" که یک کپی از بمب ترینیتی بود، بر فراز شهر ناکازاکی منفجر شد. بین ۶۰ تا ۸۰ هزار نفر جان خود را از دست دادند.
در میان ترس از ساخت سلاحی با قابلیت تخریب بی سابقه توسط آلمان نازی، یک پروژه پژوهشی در آمریکا از اکتشافات جدید برای توسعه نخستین بمب هستهای جهان استفاده کرد.
پروژه منهتن (Manhattan Project) در تابستان ۱۹۴۲ آغاز شد. این اسم رمز پروژهای پژوهشی به رهبری آمریکا برای توسعه نخستین بمب هستهای جهان بود. احتمال ساخت چنین سلاحی برای نخستین بار پس از کشف شکافت هستهای در سال ۱۹۳۸ توسط دانشمندان مستقر در برلین، آلمان مطرح شد.
آلبرت اینشتین، فیزیکدان مشهور آلمانی، به واسطه نگرانی از این که نازیها به زودی از این پیشرفت در جهت اهداف خود استفاده کنند، نامهای که توسط همکارش لئو زیلارد، فیزیکدان مجاری-آمریکایی، نوشته بود را امضا کرد. در این نامه از فرانکلین دی روزولت، رئیس جمهور وقت آمریکا، خواسته شد تا پژوهشهای جدید درباره اورانیوم – سنگینترین عنصر طبیعی در جدول تناوبی – را تامین مالی کند.
کشف شکافت هستهای نشان داد وقتی یک ذره نوترونی با ایزوتوپ اورانیوم-۲۳۵ برخورد میکند، شکافته شده و یک واکنش زنجیرهای نمایی را ایجاد میکند و مقدار زیادی انرژی آزاد میشود.
این نامه روزولت را متقاعد کرد تا مجوز تاسیس کمیته مشورتی اورانیوم را صادر کند که بعدا و در ژوئن ۱۹۴۰ در کمیته پژوهش دفاع ملی (National Defense Research Committee) قرار گرفت.
در همین حال و در آن سوی اقیانوس اطلس، دو مهاجر یهودی از آلمان نازی به بریتانیا – فیزیکدانان اوتو فریش و رودولف پیرلز – تخمین زدند که مواد شکافت پذیر مورد نیاز برای حفظ یک واکنش زنجیرهای در یک بمب فرضی به اندازه کافی کوچک است که بتوان آن را با هواپیما حمل کرد.
این دو با نگرانی از این که نازیها ممکن است به نتایجی مشابه دست یابند، یادداشتی را به دولت بریتانیا ارسال کرده و اشاره داشتند که "ابر بمب" (Super Bomb) منجر به انفجاری میشود که قدرت آن برای ویرانی یک شهر کفایت میکند و معادل ۱۰۰۰ تن دینامیت است. در ژانویه ۱۹۴۲، درست یک ماه پس از حمله ژاپن به پرل هاربر و ورود آمریکا به جنگ جهانی دوم، روزولت مخفیانه برنامههایی را برای ساخت نخستین بمب هستهای جهان تصویب کرد.
لسلی گرووز از سپاه مهندسین ارتش آمریکا وظیفه نظارت بر ساخت آزمایشگاهها و کارخانههای مورد نیاز برای تحقق این هدف را بر عهده داشت و پروژه منهتن در ماه آگوست متولد شد. به رغم نامگذاری این پروژه به نام محلهای در نیویورک که در ابتدا مقر پروژه در آنجا بود، عملیات مرتبط با پروژه به سرعت به دیگر نقاط آمریکا گسترش یافت.
جولیوس رابرت اوپنهایمر (راست) و لسلی گرووز (چپ)
پروژه منتهتن تلاشی عظیم بود و نه تنها دانشمندان برجسته آمریکا را بسیج کرد، بلکه تعداد بیشماری از کارگران با تخصصهای مختلف را نیز گرد هم آورد. در دوران اوج خود، تخمین زده میشود که حدود ۱۳۰ هزار نفر درگیر پروژه بودند. جولیوس رابرت اوپنهایمر که به عنوان "پدر بمب هسته ای" شناخته میشود، امروز شاید مشهورترین چهره این پروژه باشد.
این فیزیکدان که در جریان استفاده از انرژی هستهای به عنوان سلاح قرار داشت، به عنوان رئیس آزمایشگاه پژوهشی مخفی پروژه منهتن در لس آلاموس، نیو مکزیکو انتخاب شد. وی پیش از تصدی این پست، پژوهشهایی در مورد مقدار مواد رادیواکتیو مورد نیاز برای ساخت یک سلاح هستهای و میزان مخرب بودن آن انجام داده بود. چنین بینشی برای موفقیت نهایی پروژه ضروری بود.
در همین حال، کلاوس فوکس به عنوان بدنامترین فرد پروژه منهتن مطرح است. این فیزیکدان آلمانی و پناهنده به بریتانیا، بعدا مشخص شد که طی مدت مشارکت خود در این پروژه اطلاعاتی را به شوروی منتقل میکرده است. در حقیقت، جاسوسی وی ممکن است کرملین را قادر به ساخت نخستین بمب هستهای اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۴۹ و زودتر از انتظارات کرده باشد.
لیونا وودز، یکی دیگر از چهرههای مطرح مرتبط با پروژه منهتن است. او که در آن زمان تنها ۲۳ سال سن داشت، جوانترین و تنها عضو زن تیمی بود که در ساخت نخستین راکتور هستهای مصنوعی جهان یعنی شیکاگو پایل-۱ شرکت داشت. لیونا وودز بعدا بر ساخت راکتورهای تولید پلوتونیوم برای پروژه منهتن نظارت داشت.
تاسیسات تسلیحاتی در اوک ریج
پژوهش برای ساخت نخستین بمب هستهای تلاشی بزرگ بود. دانشگاه شیکاگو و دانشگاه کالیفرنیا، برکلی از جمله موسسات کلیدی درگیر در آن بودند. در کنار پژوهشها روی اورانیوم، یک عنصر جدید یعنی پلوتونیوم در سال ۱۹۴۰ در برکلی کشف شد. همانند اورانیوم-۲۳۵، دانشمندان کشف کردند که دو ایزوتوپ آن شکافت پذیر هستند و از این رو به بخش مرکزی نتیجه پروژه تبدیل شد.
افزون بر آزمایشگاه در لس آلاموس، تاسیسات تسلیحاتی جدید در اوک ریج، تنسی و هنفورد، واشنگتن ایجاد شد. این در شرایطی بود که شرکتهای بزرگ آمریکا مانند یونیون کاربید و دوپون وظیفه ساخت و نگهداری زیرساختها و ماشین آلات را در هماهنگی با ارتش آمریکا بر عهده داشتند.
نقش اوک ریج استخراج مواد منفجره کافی (اورانیوم-۲۳۵) برای ساخت یک سلاح بود، در شرایطی که هنفورد میزبان راکتورهای عظیمی بود که برای تولید پلوتونیوم طراحی شده بودند. افزون بر این، اورانیوم – سوختی که راکتورها را تغذیه میکرد – از ذخایر طبیعی واقع در کلرادو، کانادا و کنگوی بلژیک به دست آمد.
پیش از سپیده دم در ۱۶ ژوییه ۱۹۴۵، یک چاشنی پلوتونیومی در بیابان خرنادا دل موئرتو، نیو مکزیکو منفجر شد. نور حاصل از این انفجار شب را روشن کرد و به دنبال آن، گلوله آتشین عظیمی در یک ابر قارچی که ۱۲ کیلومتر ارتفاع گرفت، سرد شد. شاهدان که در فاصله ایمن گرد هم آمده بودند، گرمای انفجار را به خوبی احساس کردند.
این آزمایش که به نام "ترینیتی" (Trinity) شناخته میشود، تاثیر عمیقی بر معماران خود گذاشت. اوپنهامیر چند سال بعد گفت که این آزمایش وی را به یاد جملهای در یک کتاب مقدس هندو به نام بهگود گیتا انداخت: "اکنون به مرگ تبدیل شده ام، ویرانگر دنیاها". دوران هستهای به واقع آغاز شده بود.
چند روز پیش از اعلامیه پوتسدام (اولتیماتوم متفقین که خواستار تسلیم ژاپن بود)، ۷۰ دانشمند پروژه منهتن از هری ترومن، رئیس جمهور وقت آمریکا، درخواست کردند تا "الزام محدودیت" چنین تسلیحاتی را در نظر بگیرد. آنها به ترومن یادآوری کردند که شکست آلمان، هدف اصلی ساخت بمب هستهای را منسوخ کرده است، اما نامه آنها به تاریخ ۱۷ ژوییه ۱۹۴۵ هرگز به دست رئیس جمهور آمریکا نرسید.
در تاریخ ۶ آگوست ۱۹۴۵، یک فروند بمب افکن بی-۲۹ آمریکا یک بمب هستهای آزمایش نشده با نام مستعار "پسر کوچک" را بر فراز شهر هیروشیما ژاپن پرتاب کرد که ۵۸۰ متر بالاتر از سطح زمین منفجر شد. حدود ۷۰ هزار نفر جان خود را در دم از دست دادند و تشعشعات حاصل از این انفجار نیز برای چند دهه از ژاپنیها قربانی گرفت. دو سوم شهر هیروشیما تخریب شد.
سه روز بعد، بمب هستهای دیگری با نام مستعار "مرد چاق" که یک کپی از بمب ترینیتی بود، بر فراز شهر ناکازاکی منفجر شد. بین ۶۰ تا ۸۰ هزار نفر جان خود را از دست دادند.
سرانجام، ژاپن در ۱۵ آگوست تسلیم شد و جنگ جهانی دوم به طور رسمی در ۲ سپتامبر ۱۹۴۵ به پایان رسید.
پس از گذشت نزدیک به ۸۰ سال، بحث درباره اخلاقی بودن بمباران هستهای شهرهای هیروشیما و ناکازاکی و همچنین خطرات تسلیحات هستهای تا به امروز همچنان ادامه دارد.
منبع:گانز مانیتور