علیاکبر رفوگران مرد سختکوشی که نه و نمیشود برایش معنایی نداشت و در برهههای مختلف تاریخی بر تولید و تجارت پافشاری کرد؛ کسی که به عنوان پدر نوشتافزار ایران از او یاد میشود.
کسی تصورش را هم نمیکرد محصول کودک بازیگوش خانواده خوشنام تحریریان که درس و مدرسه را بعد از کلاس ششم رها کرده بود، روزی در دستان تک تک کودکان و بزرگسالان ایرانی قرار گیرد.
به گزارش همشهری، زمانی که نوشتن عمدتا در اختیار طبقه باسواد، منشیها و مستوفیها بود، بیشتر از خودنویس استفاده میشد که وارداتی بود و به آن سوغات فرنگ میگفتند. َتا چندین دهه برندهای آمریکایی و اروپایی و ژاپنی یکهتاز بازار نوشتافزار ایران بودند تا زمانی که اسم یک قلم نوشتاری که نیاز به شارژ جوهر نداشت و قیمت پایینی داشت در دسترس همه اقشار قرار گرفت. در دهه ۳۰ تاجران نوشتافزار ایرانی فقط وارد کننده بودند تا اینکه تولید در عرصه نوشتافزار با نام یک جوان ایرانی گره خورد؛ یعنی «علیاکبر رفوگران».
علی اکبر رفوگران در محله صابونپز بازار سال ۱۳۰۹ متولد شد. نصرالله حدادی، تهران شناس، با بیان اینکه پدر و پدربزرگ علی اکبر از ابتدا در امور تجارت و واردات نوشتافزار بودند که عمدتا از روسیه و ژاپن وارد میشد، نقل میکند که مردمداری و اخلاقمداری از مشخصات این خاندان بود: «پدر علی اکبر با پدرم دوست نزدیک بودند. حاج میرزا علی در بازار تهران، دالان امینالملک بنکدار بود. مردمدار و اخلاقمدار بود. یک اخلاق عجیب او این بود که اگر کسی قرض و بدهی داشت آن را مخفیانه ادا میکرد، ولی همه میدانستند کار حاج میرزا است. زمانی که موقع ادای قرض میشد حاجی میگفت من پولی ندادم و چک یا سفته مقروض را درون یک صندوقچه میگذاشت. پس از مرگ حاج میرزا فرزندانش تصمیم گرفتند چکها و سفتهها را نقد کنند. همان شب پدر به خواب پسر آمد و بسیار ناراحت بود. فردای روز کنار حوض تیمچه تمام اسناد قرضی را برای آرامش روح آن مرحوم آتش میزنند. این تنها یک نمونه از خصوصیات جوانمردانه حاج میرزا بود.»
علی اکبر به شغل موروثی خانوادگی علاقهمند و خیلی زود در حجره پدر مشغول به کار شد. او هوش و استعداد ذاتی داشت که با پشتکار در همان جوانی خودش را نشان داد. اولین بار زمانی که نوجوان بود در یک معامله، ژاپنیها یک محموله بیکیفیت مداد به پدرش فروخته بودند که در بازار خریدار نداشت. فکری به ذهن پسر حاج میرزا رسید، یک طرح خلاقانه داد و مدادها را به صورت عروسک دستساز درست کرد و همه آنها در زمان کمی به فروش رفت. پس از این ماجرا پدر به او اعتماد کرد و با سرمایه اندک حجره کوچکی برای خودش در بازار فراهم کرد.
دومین بار فکر طراحی نوعی برچسب که جنس آلمانی داشت به ذهنش رسید. طرح دو طاووس که دعایی با مضمون "فالله خیرالحافظا و هو الرحمالراحمین" در میان آن با قلم زیبا خطاطی شده بود. این طرح به سرعت مورد استقبال ایرانیها قرار گرفت طوری که سفارشات کاغذ برچسب از آلمان به هفته نرسیده بود تمام میشد. از این راه سرمایه زیادی نصیب جوان خوشفکر شد.
ولی بلندپروازی او به همین جا ختم نشد. تا آن زمان تکنولوژی خاصی برای تولید نوشتافزار در ایران وجود نداشت. رفوگران بهفکر ایجاد یک کارخانه افتاد تا همین محصول داخل ایران تولید شود. ابتدا با مدیر شرکت فرانسوی بیک قرار ملاقات گذاشت تا نظر او را جلب کند. بعد از پایان گفتگو مارسل بیک به او اعتماد کرد و موافقت کرد قالب تزریق پلاستیک به ایران فرستاده شود. بعد از تاسیس شرکت، در سال ۱۳۴۲ اولین کارخانه تولید خودکار در محله تهراننو ایجاد شد. در زمانی که اشتغالزایی به معنای کنونی وجود نداشت، او تعداد زیادی را به کار دعوت کرد.
محصول تولیدی آنقدر با کیفیت و قیمت مناسب بود که به سرعت بین مردم محبوب شد. طوری که هر فرد با سواد یک خودکار بیک داشت. همه تقریبا از شکل، نام و حتی تبلیغات این برند نوستالژی خاطره دارند. حتی گفته میشد خودکار بیک آنقدر مهربانانه طراحی شده بود که انتهای در خودکار سوراخ تعبیه شده بود تا اگر کودکی به اشتباه آن را بلعید، بتواند تا رسیدن آمبولانس نفس بکشد. خودکار بیک تا سالها بیشترین تولید را نصیب خود کرد و در میان انبوهی از تنوع محصولات در بازار باز هم جایگاهش را حفظ کرد.
دهه ۳۰ ایران فقط واردات نوشتافزار داشت که در دهه ۴۰ با تولید خودکار در کارخانه رفوگران و بعد از آن راهاندازی خط تولید مداد، به خودکفایی کشور کمک کرد. در سالهای جنگ و کاهش فعالیت صنعتگران و بعد از آن جنگ ایران و عراق و تحریمهای دهه ۶۰، در هیچ زمانی رفوگران دست از کار و تلاش برنداشت و همچنان فعالیت خود را ادامه داد.
اکثر ما دوران دبستان و خاطرات یادگیری الفبای زبان فارسی را با نوشتن مداد دو رنگ سیاه و قرمز خوب به خاطر داریم. همان مداد سوسمار نشان سیاه که هر چه میتراشیدیم نوکش نمیشکست. کارخانه تولید مداد سوسمار تقریبا ورشکسته بود که از رفوگران خواسته شد مدیریت آن را به عهده بگیرد. رفوگران به آلمان سفر کرد و نظر مدیران اصلی کارخانه را برای تولید تحت لیسانس برند فابرکاستل جلب کرد. مدتی برای یادگیری نحوه تولید مداد در نورنبرگ آلمان ماند و بعد از بازگشت به ایران به جدیت کار خود را آغاز کرد. پس از مدتی کارخانه به سوددهی رسید و موفقیت دیگری برای این مرد خوشفکر رقم زد. اواخر دهه ۶۰ رفوگران دچار یک سری مشکلات شد که سهام کارخانه مداد سوسمار را به برادر کوچک خود واگذار کرد که بعدها به یک برند ایرانی تغییر نام داد.
در دهه ۷۰ باز هم ذهن کارآفرین رفوگران در تکاپوی خلق یک ایده جدید بود. او شنید «مارسل بیک» فرانسوی به دلیل مشکلات مالی، قصد فروش کارخانه عطر بیک خود را دارد. به او پیشنهاد خرید کارخانه عطر را داد؛ و پس از مدتی خط تولید صفر تا صد کارخانه عطر بیک راهاندازی شد به طوری که فقط اسانس اولیه عطر وارد میشد. رفوگران میگفت که "توان مالی جمعیت جوان و تحصیلکرده کشورش با خرید عطرهای گران تناسب نداشت برای همین عطری وارد بازار کرد که همه جوانان ایرانی بتوانند از آن استفاده کنند ".
علی اکبر رفوگران کارآفرین موفقی بود که شکست برایش معنا نداشت. به این ترتیب یک ذهن خلاق و هوشمند توانست ماهرانه یادگاری از خود بگذارد که فراموش نشدنی است. خودکار بیک را سر هر جیب، توی هر کیف، روی هر باجه و دست هر معلم و استاد و پزشک دیده میشد و با بوی خوشعطر بیک در خاطرهها ماندگار شد.
علی اکبر رفوگران، نسل سوم پدر نوشتافزار ایران در سال ۱۳۹۵ برای عمری کمک به صنعت نوشت افزار کشور، نشان امینالضرب دریافت کرد و به عنوان کارآفرین نمونه معرفی شد.