«حداقل با توجه به شرایط کنونیِ حاکم بر جنگ غزه، اصلی ترین سناریو این است که دیر یا زود، بایستی انتظار تقابل فراگیرِ محور مقاومت در منطقه با رژیم اسرائیل را داشته باشیم. سناریویی که به زعم بسیاری از تحلیلگران، سناریوی آخرالزمانی منطقه غرب آسیا و برونداد آن، استقرار نظم و سازوکارهای جدید در این منطقه خواهد بود. با این حال، بر قاعده مذکور، استثنائاتی نیز وارد است.»
فرارو-پس از پایان آتشبس موقت جنگ غزه و آغاز مجدد درگیری ها میان ارتش اسرائیل و گروه های مقاومت فلسطینی در نوار غزه، بسیاری از ناظران و تحلیلگران مسائل راهبردی و بین المللی، با توجه به مقاومت حماس و دیگر گروه های مقاومت فلسطینی در برابر حملات ارتش اسرائیل و در عین حال، حمایت گسترده اعضای جبهه مقاومت در منطقه غرب آسیا از مقاومت فلسطین، نسبت به طرح این پرسش اقدام می کنند که سرنوشت نهایی جنگ و درگیری میان محور مقاومت و رژیم اسرائیل چه خواهد شد؟
به گزارش فرارو؛ در واقع، آیا همچنان روند درگیری ها و تقابل کنشگرانی نظیر حزب الله لبنان، انصار الله یمن و گروه های مقاومت عراقی و سوری علیه رژیم اسرائیل، با مدلِ کنونی خود ادامه می یابد یا خیر، باید انتظار وقوع سناریوهای بزرگتر و وخیم تری را داشت. سناریوهایی که نقشی تعیین کننده در روشن کردن روند آتی معادلات حاکم بر منطقه غرب آسیا را دارند؟
در پاسخ به این پرسش، مروری کوتاه بر واقعیت های میدانی مرتبط با جنگ غزه از اهمیت زیادی برخودار است. توجه داشته باشیم که پس از عملیات هفتم اکتبر جنبش حماس(طوفان الاقصی)، اسرائیل عملا در یک بنبست راهبردی قرار گرفته که در قالب آن، گزینه های متنوعی را پیش روی خود نمی بیند. فشارها و ضربات ناشی از عملیات مذکور به اسرائیل به قدری جدی بوده اند که پیش بینی این نکته که اسرائیلی ها جنگ گسترده ای را علیه نوار غزه به راه خواهند انداخت، رویداد غافلگیرکننده ای نبود. حال نکته کلیدی در این میان این است که همانطور که گفته شد، اسرائیل پس از هفتم اکتبر، در یک بن بست راهبردی قرار گرفته و گزینه ای جز حرکتِ رو به جلو در قالب معادله جنگ غزه ندارد.
اساسا به همین دلیل هم است که از ابتدای آغاز جنگ غزه شاهد آن بوده ایم که مقام های ارشد سیاسی و نظامی اسرائیل به صورت یک صدا از تداوم جنگ مذکور تا نقطه ای که حماس در نوار غزه نابود شود خبر داده و صحبت کرده اند. حال در این فضا، ورودِ محور مقاومت در منطقه به معادله حمایت از حماس نیز عملا متاثر از کنش های اسرائیلی ها در میدان های جنگ غزه است.
در این رابطه شاهد بودیم که "سید حسن نصر الله" دبیر کل حزب الله لبنان نیز در تشریح مدل جنگاوری حزبالله در جریان جنگ غزه گفت که این جنگ از آن جنس تقابلاتی با رژیم اسرائیل است که در قالب آن، ابتدا تحولات میدانی اتفاق می افتد و سپس دبیر کل حزب الله لبنان به تشریح شرایط خواهد پرداخت. از این رو، نگاه همگان بایستی به میدان های جنگ باشد. حال اگر این توصیف دبیر کل حزب الله لبنان از روند تحولات جاری در قالب معادله جنگ غزه را در ذهن داشته باشیم، بایستی اذعان کنیم که درگیری و جنگِ فراگیر محور مقاومت با رژیم اسرائیل نیز گزینه ای کاملا محتمل است که از حیث منطقی، دیر یا زود به وقوع خواهد پیوست.
زیرا از یک سو، اسرائیل صرفا پیشروی علیه نوار غزه را در دستورکار قرار داده و مقام های ارشد آن می دانند که عقب نشینی از اهداف اعلامیشان در قالب جنگ غزه، ضربات به مراتب سنگین تری را به رژیمشان و همچنین موقعیت ان ها وارد می کند و در جبهه مقابل نیز گروه های مقاومت در منطقه، به هیچ عنوان نمی توانند بپذیرند که اسرائیل به هر آنچه می خواهد در قالب معادله جنگ غزه دست یابد.
از این منظر، حداقل روندهای جاری جنگ غزه حاکی از این هستند که دیر یا زود، باستی انتظار تقابل فراگیر و گسترده محور مقاومت در منطقه غرب آسیا با رژیم اسرائیل را داشت. نبردی که می تواند ابعاد فراگیر تری را نیز با حضور کنشگران غربیِ حامی اسرائیل به خود بگیرد.
با این همه، وقوع یک سناریو نیز می تواند مانع از اوج گیری جنگی فراگیر میان محور مقاومت و رژیم اسرائیل که در شریط کنونی، سنارویوی غالب در جریان جنگ غزه است، شود. آن هم این است که محور مقاومت برگ های برنده جدیدی را رو کند که فشارها علیه اسرائیل به نقطه ای قابل توجه برسند و به طور خاص مقام های ارشد نظامی و سیاسی اسرائیل دچار شوک های جدی شده و مجبور به عقب نشینی شوند.
شاید یکی از عینی ترین نمودهای این شوک را بتوان در اقدام انضار الله یمن در ناامن سازی آب های دریای سرخ و تنگه باب المندب مشاهده کرد. سناریویی که می تواند فشارها بر قدرت های غربی و مخصوصا اروپایی ها را که تا حد زیادی به کشتیرانی از محور ارتباطی دریای مذکور وابسته هستند، افزایش دهد و میدان مساعدی از کنشگری را برای محور مقاومت به ضرر اسرائیل فراهم کند. در این میان، حزب الله لبنان نیز نشان داده که از ظرفیت های قابل توجهی جهت تحمیل معادلات راهبردی به اسرائیل برخوردار است.
کما اینکه بسیاری از تحلیلگران اسرائیلی بر این باورند که دیگر شرایط در مناطق شمالی اراضی اشغالی به وضع سابق باز نمی گردد و ابتکار عمل در این مناطق با توجه به شلیک بیش از هزار موشک از سوی حزب الله لبنان علیه اهداف اسرائیلی(از ابتدای جنگ غزه تاکنون)، در دستِ گروه مذکور است. در این راستا، استفاده حزب الله از موشک های قدرتمند "برکان" علیه اسرائیل که شگفتی محافل نظامی و امنیتی اسرائیلی را به دنبال داشت، میتواند نمونه ای از شگفتانه های حزب الله لبنان علیه اسرائیل در بحبوحه جنگ غزه باشد.
با این حال، برخی تحلیلگران اسرائیلی به این نکته اشاره دارند که جدای از توانایی های موشکی حزب الله، احتمالِ بالای نفوذ نیروهای این گروه به مناطق شمالی اراضی اشغالی نیز از جمله سناریوهایی است که در صورت تحقق می تواند شوک های بزرگی را به اسرائیل وارد کند. در این میان، آن ها به طور خاص به این مساله اشاره دارند که کماندوهای تیپ رضوانِ حزب الله لبنان که زبده ترین نیروهای این گروه هستند می توانند ضربات سنگین و راهبردی را به اسرائیل در نبرد زمینی وارد کنند.
از چشم اندازی کلی، وار آمدن شوک های جدی به اسرائیل و متحدان آن در جهان غرب، می تواند احتمال وقوع درگیریهای گستردهتر در قالب جنگ غزه و تقابل فراگیر محور مقاومت با اسرائیل را کاهش دهد و اسرائیل را وادار به عقبنشینی کند. با این حال، حداقل در شرایط کنونی حاکم بر جنگ غزه، اصلی ترین سناریو این است که دیر یا زود، بایستی انتظار تقابل فراگیر محور مقاومت در منطقه با رژیم اسرائیل را داشته باشیم. سناریویی که به زعم بسیاری از تحلیلگران، سناریوی آخرالزمانی منطقه غرب آسیا است و برونداد آن، استقرار نظم و سازوکارهای جدید در منطقه مذکور خواهد بود.