کمال تبریزی کارگردانی است همیشه مشغولِ کار (تا اینجا بیش از ۲۰ فیلم ساخته و انبوهی سریال برای تلویزیون و شبکهی خانگی) و میداند فشارها، ممیزیها و حتی توقیفها بخشی از کار در این جغرافیاست که نباید خستهاش کند. او میداند هر اثرِ هنری بالاخره یک روز به نمایش در میآید، حتی شده سالها بعد.
جنجال و استقامت. شاید این بهترین توصیفی باشد که بتوان برای کارنامهی هنری «کمال تبریزی» برشمرد. نگاهی به آثارش (از اولین ساخته تا همین حالا) شان میدهد با کارگردانی خلاق و کاربلد طرف هستیم که از شکستنِ تابوها و رد کردنِ خط قرمزها اِبایی ندارد و حاضر است تمام جنجالها و حاشیههایش را به جان بخرد و اندک اندک یاد بگیرد که چطور با ممیزیهای دستو، پاگیر بازی کند.
به گزارش فیلم نیوز، شاید به همین خاطر است که «تبریزی» رکوردارِ آثار توقیفی و سانسور شده در سینمای ایران است و در این سالها تعدادی آثارش هرگز به نمایش درنیامده یا نمایش سخت و پرماجرایی داشته است، درست مثل همین «سرزمین مادری» که بعد از یک دهه از محاق توقیف درآمد و حالا تبدیل به یکی از پرمخاطبترین و پربحثترین سریالهای در حال پخش از تلویزیون و شبکه خانگی شده است.
کمال تبریزی کارگردانی است همیشه مشغولِ کار (تا اینجا بیش از ۲۰ فیلم ساخته و انبوهی سریال برای تلویزیون و شبکهی خانگی) و میداند فشارها، ممیزیها و حتی توقیفها بخشی از کار در این جغرافیاست که نباید خستهاش کند. او میداند هر اثرِ هنری بالاخره یک روز به نمایش در میآید، حتی شده سالها بعد. مثالش؟ همین سریال «سرزمین مادری» که پس از سالها، هماکنون در حالِ پخش است و بیآنکه غبار زمان بر آن نشسته باشد، با استقبال مخاطبان همراه شده. به بهانهی پخش «سرزمین مادری» نگاهی کوتاه داشتهایم به سریالسازیهای آقای کمالِ تبریزیِ سخت کوش.
پرویز پرستویی در نمایی از فیلم-سریال «لیلی با من است ««لیلی با من است» جز اولین پروژههای تلویزیون است که در قالب فیلم-سریال با سرمایهگذاری مرکز سیما فیلم ساخته شد. نسخه سریالی این پروژه در شش قسمت در حالی پخش شد که پیش از این فیلمش اکران شده است.
این اثر با وجود اقبال مخاطبان و منتقدان بهدلیل محدودیتهای ممیزی در کارنامهی سازندهاش، تنها تجربهی کمدی جنگ باقی ماند، هر چند که برخی دیگر از کارگردانان تابوی شکستهشده توسطِ او را ادامه دادند و آثاری طنز در زمینهی دفاع مقدس اختند؛ اما هیچکدام موفقیت لیلی با من است را پیدا نکرد.
تبریزی خود آن را سختترین کاری میداند که در طولِ دوران حرفهایش انجام داده و سالها بعد در یکی از مصاحبههایش گفت: «به یاد دارم زمان ساخت «لیلی با من است» یک آقای روحانی به شدت مخالف فیلمنامهی ما و مدعی بود ما میخواهیم به جنگ و بسیجیها توهین کنیم یا ارزشهای دفاع مقدس را زیر سوال ببریم. به خاطر همین یک نفر و این طرز تلقی خیلی دردسر کشیدیم. من هیچکدام از فیلمهایم را به سختی «لیلی با من است» نساختم. به قدری این کار سخت بود و به قدری به موانع میخوردیم که اگر حمایت آقای حسین حقیقی (رئیس وقت بنیاد فارابی) که در آن زمان در بنیاد فارابی بودند، نبود به هیچ عنوان نمیتوانستیم این فیلم را بسازیم.»
او گفته این کار را با یک پوست کلفتی عجیب و غریبی ساخته و حتی کسی حاضر نبوده امکانات نظامی در اختیارش بگذارد؛ اما خب آن زمان اینطور نبود که فیلمی به راحتی تخطئه و از اکرانش جلوگیری شود و گویا مدیران ساختارشکن و جسورتری سر کار بودند.
این سریال جزو نخستین کارهای توقیفی کارگردان به حساب میآید. تبریزی اگرچه آن روزها هنوز مارمولک و «همیشه پای یک زن در میان است» را نساخته بود، اما همچنان به واسطهی کارگردانی فیلم-مجموعهی لیلی با من است به عنوان هنرمندی طناز و جسور شناخته میشد. او قصهی رودخانهی سیاکیا را به صورتِ مشترک با کشور مالزی دربارهی آشنایی یک پسر ایرانی و دختر مالزیایی ساخت؛ اما هیچگاه فرصتِ پخش پیدا نکرد.
قصهی رودخانهی سیاکیا در زمان ریاست لاریجانی بر تلویزیون و حیدریان بر سیما فیلم ساخته شده بود و زمانی که این مجموعه آمادهی نمایش شد، آنها رفتند و گروه جدیدی آمدند که با آن مخالفت کردند. پس از توقیفِ این سریال تبریزی گفت پخشِ آن تنها در صورتی امکان دارد که برخی مسئولان تلویزیون عوض شوند.
گویا مقایسهی میان ایران و مالزی به عنوانِ دو کشورِ اسلامی در این زمینه موثر بوده است. طرح قصه این داستان را محمدحسین حقیقی داده و فیلمنامهی اولیهی آن را قاضی نظام نوشته و کمال تبریزی براساس تفکر گفتوگوی تمدنها آن را بازنویسی کرده است.
دوران سرکشی هنوز هم در نظربسیاری از منتقدان جزو آثار شاخص تلویزیون به حساب میآید. کارگردانی موفق، بازیهای بینقص و از همه مهمتر فیلمنامهی خوبِ آن سبب شده تا این سریال همچنان ماندگار باشد. ضمن آنکه موضوع مطرح شده در این اثر، موضوعی جسارتآمیز بود.
تبریزی در آن سالها دست به ساخت مجموعهای زد که با توجه به محدودیتهای موجود در تلویزیون برای پرداختن به برخی دوایر ملتهب و موضوعات خاص، خود اقدامی سرکشانه بود. این مجموعهی تلویزیونی دربارهی دکتری است که رئیس یکی از خانههای ریحانه (پناهگاه دختران و زنان بیسرپرست) است. او درگیر ماجرای دختر نوجوان مجهولالهویهای میشود که دچار بیماری چند شخصیتی (Multipersonality) است. در جریان سرگذشت دخترک، مسائل و رویداهای تلخی پدیدار میشوند که ریشه در موقعیت اجتماعی، اقتصادی و خانوادگی او دارد، مسائلی که دخترک را به آوارگی در کوچه و خیابان کشانده است و در مواجهه با افراد مختلف به چالشهای جدید و پیچیدهای سوق میدهد.
تبریزی در سریال شهریار، داستانِ زندگی این شاعر را در سه مقطع سنی نشان داد. اوبا این سریال دچارِ هجمههای بسیار و حاشیههای فراوان شد؛ به طوریکه پس از پخشِ قسمتِ آخر سریال گفت: «هنگام تماشای آخرین قسمت سریال «شهریار»، خیلی احساس تنهایی کردم.» در زمان پخش انتقاداتِ بسیاری به این سریال وارد شد؛ برای مثال دختر ملک الشعرای بهار به این نکته اشاره کرد که درتصویر کشیده شدن شخصیت پدرش هیچ گونه تحقیقی از خانوادهی آنها صورت نگر فته است. علاوه بر آن تعدادی به این مسئله که ایرج میرزا، گمنامتر از شهریار به تصویر در آمده، اعتراض داشتند.
«عبدالله کوثری» نیز آن زمان نوشت: «شهریار متولد سال هزارو دویست و هشتاد و پنج شمسی است. او در زمان نشستن رضا شاه به سال هزارو سیصد پنج شمسی هنوز پای به بیست سالگی ننهاده بود. اما در سریال چهره ایی از شهریار میبینیم که دست کم بیست و چند ساله است.»
از اینها گذشته، تبریزی در این سریال با ممیزیهای بسیار مواجه شد؛ بهشکلی که طبقِ گفتهی عواملِ فیلم در قسمتهای ابتدایی پخش سریال یک جمله، کلمه یا احیانا تصویری که ممکن بود ایجاد حساسیت کند، با توافق و به نحوی که محتوا لطمه نخورد، حذف میشد؛ اما پس از مدتی «سیما فیلم» حتی در مونتاژ این سریال تغییراتی ایجاد کرد. تبریزی به بسیاری از این تغییرات گردن نداد و به همین خاطر خودشان بیهماهنگی او حذفیات را انجام دادند.
مجموعه تلویزیونی «سرزمین مادری» که این روزها از قاب تلویزیون پخش میشود، پیش از این در سال ۹۲ با عنوان «سرزمین کهن» تولید شد؛ اما پس از وقوع حواشی مرتبط با مباحث قومی بعد از چهار قسمت، پخش آن متوقف شد. حالا با انجام برخی اصلاحات در اسامی حاضر در داستان، بعد از ده سال در حالِ پخش است. این مجموعه به بررسی تاریخ سیاسی-اجتماعی ایران از سال ۱۳۲۰ تا پیروزی انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ ایران در بستر زندگی یک پسربچه میپردازد که در قالب سه فصل برای پخش آماده شدهاست.
مهمترین پشتوانه سریالهایی از جنس «سرزمین مادری» ایده محوری و فیلمنامه است. نویسنده در این اثر، تجربهی زیستهی یک قهرمان را بر بستری از تحولات تاریخی روایت کرده و در قالب روابط با کاراکترها و موقعیتهای مختلف، آن را بسط داده است. داستانِ این سریال در دورانِ معاصر میگذرد؛ اما کارگردان بیشتر روابط انسانی و اجتماعی در دوران معاصر و رنجِ آدمیان این سرزمین را به تصویر کشیده و درامی جذاب خلق کرده است.
او در این اثر توانسته گروههای متفاوت مخاطبان را راضی کند که در نوعِ خود امری نادر است. در حالیکه از پاییز سال ۱۳۹۶ تا اواسط تابستان امسال، هیچ خبر رسمی از سریال «سرزمین کهن» که دیگر همه او را با نام «سرزمین مادری» میشناختند، نبود؛ پخشِ این سریال اقدامی روبه جلو برای تلویزیونِ بیمخاطبِ این روزها به شمار میرود؛ بهخصوص آنکه علاوه بر مخالفتهای زنجیرهای با این مجموعه، تغییرات در سطوح مدیریتی تلویزیون هم مدام پرونده این مجموعه توقیفی را به فراموشی میسپرد.
بالاخره پس از اینکه پیمان جبلی مدیریت سازمان صدا و سیما را برعهده گرفت و در روزهای پایانی تابستان امسال، از سوی روابط عمومی تلویزیون اعلام شد که مشکلات این سریال برطرف شده و همین روزها به آنتن میرسد. اما در نهایت از اول مهر اعلام شد که سریال «سرزمین مادری» از ۵ مهر از پلتفرم تلویبیون که وابسته به سازمان صدا و سیما است، پخش خواهد شد.
این در حالی است که پیش از این کمال تبریزی خواستار این بود که سریال به یکی از پلتفرمهای شبکه نمایشخانگی داده شود تا در آنجا پس از سالها «سرزمین مادری» دیده شود. پس از انتشار ۴ قسمت از این سریال بر بستر «تلوبیون»، شبکه سه نیز اقدام به پخش هفتگی این سریال کرد.
ابله، نخستین سریال کمال تبریزی برای شبکهی نمایش خانگی است. زمانی که خبر ساخت این سریال مطرح شد، خیلیها به رونق دوباره این شبکه امیدوار شدند. بعد از توزیع چند قسمت، اما معلوم شد؛ کمال تبریزی مخاطب هدفش که عامه مردم هستند را رها کرده و سراغ قشری خاص رفته. همین هم شد که پرونده «ابله» به جای ۲۴ قسمت در ۱۴ قسمت بسته شد.
او البته خودش به توضیح این مسئله پرداخت و گفت: «می دانستم ابله مخاطب خاص خودش را دارد منتهی آشنایی من با مخاطب شبکه نمایش خانگی زیاد نبود و علائق و سلیقهشان دستم نبود. قبل از این که شروع کنم چند قسمتی از «شاهگوش» را دیدم؛ شاید راه درستش این بود که فیلم و سریالهای دیگر را میدیدم.
ولی فکر کردم این کار اول است و با تعامل با مخاطب به هدف مشخص میرسیم. قصدم این بود که یک تحول و ساختار شکنی ایجاد کنم و سراغ مدلهای تکراری نروم. همین اندازه هم برای من قابل قبول است؛ خیلیها سریال را دانلود کرده اند و میزان دانلودش بیشتر از فروش بوده. خودم «ابله» را خیلی دوست دارم، ولی میپذیرم اگر قرار است کاری دیگر بکنم تحقیقات میدانی بیشتری داشته باشم.»