بار دیگر وقتی خواستید از جانب فرزندتان صحبت کنید، سعی کنید جلوی خودتان را بگیرید و اجازه دهید خودش صحبت کند.
پدر و مادرها گاهی بیش از اندازه به فرزندان خود کمک میکنند، اما آنها نمیتوانند به جای فرزندان شان زندگی کنند. وظیفهی والدین این است که کمک کنند فرزندان شان رشد کنند و خودشان کسب تجربه کنند و بسیار مهم است که در این کار زیاده روی نکنند.
در ادامه از کارهایی خواهیم گفت که پدر و مادرها هرگز نباید با فرزندان خود کنند.
همه چیز از آن لحظات دوست داشتنی آغاز میشود که از بچهی کوچکی اسمش را میپرسند و والدینش به این سؤال پاسخ میدهند. اگر پدر و مادر فقط تا زمانی که کودک حرف زدن را یاد بگیرد این کار را انجام دهند، ایرادی ندارد، اما بسیاری از پدر و مادرها حتی از جانب فرزند نوجوان خود هم در همه جا صحبت میکنند؛ در خانه، در فروشگاه و هر جای دیگری.
ایرادش چیست؟ والدین با این کار فرصت صحبت کردن از جانب خود را از فرزندشان میگیرند. اگر خودش از شما خواست، میتوانید او را یک راهنمایی مختصر کنید که باید چه پاسخی دهد. اما به طور حتم هرگز نباید به جای او صحبت کنید.
چه باید کرد؟ بار دیگر وقتی خواستید از جانب فرزندتان صحبت کنید، سعی کنید جلوی خودتان را بگیرید و اجازه دهید خودش صحبت کند.
بسیاری از پدر و مادرها سعی میکنند با فرزند خود دوست شوند و دل شان نمیخواهد او هیچ چیزی را از آنها پنهان کند. این رفتار پدر و مادرها قابل درک است، اما بیایید نگاه عمیق تری به آن داشته باشیم. به چه کسی دوست میگویند؟ کسی که با او میتوانید تحت یک شرایط برابر صحبت کنید. بله شما میتوانید به یک دوست هر چیزی را بگویید.
اما والدین نقش متفاوتی دارند: پدر و مادر مراقب فرزندشان هستند و او را عاشقانه دوست دارند. هیچ لزومی ندارد که تلاش کنید به دوست خیلی نزدیک فرزندان تبدیل شوید. اجازه دهید او در میان همسن و سالانش برای خود به دنبال دوست بگردد. پدر و مادر برای زمانی هستند که فرزند نیاز به عشق و حمایت دارد.
چه باید کرد؟ از نزدیکی بیش از اندازه به فرزندتان خودداری کنید. یاد بگیرید که از فرزندتان حمایت کنید و به او احترام بگذارید.
ما خوب میدانیم که میوه و سبزیجات مفیدتر و سالمتر از شیرینی و شکلات اند و کفش نو کاربردیتر از عروسک و اسباب بازی است. به همین دلیل، پدر و مادرها به فرزندان خود دیکته میکنند که باید چه چیزی را بخواهند و چه چیزی را نه.
این رفتار چه پیامدی دارد؟ این کار باعث سرکوب شدن خود واقعی فرزندتان، خواستهها و هدف هایش میشود. این رفتار میتواند از فرزند یک قربانی بی تقصیر بسازد یا حتی او را به یک یاغی در برابر همه تبدیل کند.
چه باید کرد؟ ببینید فرزندتان چه نیازها و خواستههایی دارد. وقتی لازم است که عادت خوبی را یادش دهید، از خشونت پرهیز کنید و این کار را با لطافت انجام دهید.
کودکان ۲ تا ۳ ساله دیگر میتوانند لباسهای مختلف را به تنهایی بپوشند و از تن درآورند، لیوان بشویند و لباسهای کثیف را در ماشین لباسشویی بگذارند. به علاوه، در این سن، کودک واقعاً دوست دارد که خودش کارهایش را انجام دهد.
اما پدر و مادرها چه میکنند؟ تقریباً تا سن ازدواج هنوز لباس تن فرزندشان میکنند؛ و این رفتار خود را با هم با این جمله که «خودش نمیتواند!» توجیه میکنند. پدر و مادرها اجازه نمیدهند فرزندشان خودش کارها را انجام دهید و امتحان و تجربه کند. بعداً، اما متعجب میشوند که چرا فرزند نوجوان شان بی نظم است یا به آنها در کارهای مختلف کمک نمیکند.
چه باید کرد؟ اجازه دهید فرزندتان تا حد ممکن کارها را خودش به تنهایی انجام دهد.
پدر و مادرها اغلب سعی میکنند سلیقهی خود در زمینهی کتاب، موسیقی و پوشش را به فرزندشان تحمیل کنند. نیت بدی از این کار ندارند، اما این رفتار فردیت فرزندشان را از او میگیرد؛ و در بسیاری از موارد، فرزند را به لجبازی سوق میدهد که تلاش میکند دقیقاً بر عکس خواست والدینش عمل کند.
چه باید کرد؟ فیلمهای مورد علاقهی خودتان را تماشا کنید و به موسیقی محبوب خودتان گوش دهید. در مورد چهرههای مشهور مورد علاقه تان با فرزندتان صحبت کنید.
فرزندتان را به خاطر پول توجیبی اش بازجویی نکنید و سعی نکنید متوجه شوید که چقدر پول برایش باقی مانده است. بدترین کاری که میتوانید انجام دهید این است که کیف یا جیب هایش را بگردید. این کار اعتماد او را فوراً از بین میبرد.
اهمیتی ندارد که چقدر پول برای فرزندتان باقی مانده. اجازه دهید آن را برای هر چه که دلش میخواهد پس انداز کند.
چه باید کرد؟ به فرزندتان یاد دهید که چطور میتوان به لحاظ مالی موفق بود و اجازه دهید که هر چه دلش میخواهد با پولش بکند.
مثلاً والدین دل شان میخواهد فرزندشان ساز زدن را یاد بگیرد و حاضرند ۳ بار در هفته او را تا آن سر شهر به کلاس موسیقی ببرند. پدر و مادرها اغلب به طور ناخودآگاه سعی میکنند سرگرمیای را به فرزندشان تحمیل کنند.
چه باید کرد؟ صبور باشید، و حواس تان به فرزندتان باشد، به علائق و تمایلاتش توجه کنید و از او بپرسید که چه دوست دارد و اجازه دهید در همان رشته رشد و پیشرفت کند.
شاید در شبکههای اجتماعی مادرهایی را دیده باشید که خود و فرزندشان را جمع میبدند، مثلاً میگویند: «ما غذا خوردیم» یا «ما تازه راه رفتن را شروع کرده ایم». آنها حتماً حمایت زیادی از فرزندشان دارند، اما یاز هم آن کارها موفقیت والدین محسوب نمیشود و به خود فرزند تعلق دارد.
با بزرگ شدن فرزند، وضعیت جدیتر هم میشود. پدر و مادر رفته رفته شروع به صحبت دربارهی دانشگاه رفتن و استخدام شدن فرزندشان میکنند؛ و طوری هم این کار را انجام میدهند که گویی شایستگی خودشان است. در حالی که فرزندان از این کار بیزارند.
چه باید کرد؟ برای موفقیتهای فرزندتان خوشحال باشید، اما آنها را موفقیت خودتان ندانید.
کودکی که صحبت کردن را دیگر یاد گرفته، این حق را دارد که خودش کادوهایش را انتخاب کند؛ و لازم هم نیست که آن کادو یک لباس دیگر یا اسباب بازیای آموزشی باشد.
درست است که همیشه نمیتوان به آنها اجازه دارد که خودشان در این مورد تصمیم بگیرند. اما با این کار چیز بسیار مهمی را به فرزندتان میدهید: قدرت انتخاب کردن، تصمیم گیری و مواجهه با پیامدهای تصمیمات و انتخاب خود. این مهارت در زندگی بزرگسالی از اهمیت زیادی برخوردار است.
چه باید کرد؟ اجازه دهید که فرزندتان خودش کادوهایش را انتخاب کند.
این امر به ویژه در دوران نوجوانی فرزندان صدق میکند. فرزندتان دوستان خودش را دارد و پرس و جو دربارهی دوستانش جز اذیت کردن او فایدهی دیگری ندارد. بسیاری از فرزندان در صورتی که احساس راحتی و اعتماد کنند، مسائل شخصی شان را با والدین خود در میان میگذارند.
چه باید کرد؟ به جای فضولی در زندگی شخصی فرزندتان، اجازه دهید حریم خصوصی خودش را داشته باشد. اگر دیدید که مایل به در میان گذاشتن جزئیات نیست، خیلی سؤال و جواب نکنید؛ و البته هرگز بی اجازه پیامهای شخصی فرزندتان را نخوانید.
منبع: روزیاتو