از زمان فیلم فاجعهبار Super Mario Bros اقتباسهای متعددی از بازیهای ویدیویی ساخته شدند که برخی از آنها شکستی تمام عیار بودند. از آن زمان تاکنون بیش از ۵۰ فیلم بر اساس بازیهای ویدیویی ساخته شدهاند و به نظر میرسد که این ژانر بالاخره با پیشنهادهای محبوبتری همانند فیلم Sonic the Hedgehog، فیلم Gran Turismo و Werewolves Within توانست واکنشهای بهتری را دریافت کند.
از سال ۲۰۲۰ میلادی به بعد فیلمهای اقتباسی از بازیهای ویدیویی روند روبهرشد و خوبی به خود گرفتهاند.
به گزارش گیمفا، فیلمهای اقتباسی از بازیهای ویدیویی بالاخره به آثاری تبدیل شدند که میتوان منتظر آنها بود چراکه بهترین فیلمهای اقتباسی از بازیهای ویدیویی منتشر شده در دهه ۲۰۲۰ سال به سال در حال بهتر شدن هستند. برای مدتی طولانی، هالیوود در اقتباس از بازیهای ویدیویی ناموفق بود. طبق گفته راتن تومیتوز اولین فیلم ساخته شده بر اساس بازی ویدیویی امتیاز ۶۰ درصد را از منتقدان گرفت. با این حال، از آن زمان چندین فیلم دیگر با نقدهای بسیار خوب منتشر شدند که توانستند امتیازهای بسیار بالاتری نیز کسب کنند.
با این حال، باید گفت که از زمان فیلم فاجعهبار Super Mario Bros محصول سال ۱۹۹۳ اقتباسهای لایو اکشن و بد متعددی از بازیهای ویدیویی ساخته شدند که برخی از آنها شکستی تمام عیار بودند. از آن زمان تاکنون بیش از ۵۰ فیلم بر اساس بازیهای ویدیویی ساخته شدهاند و به نظر میرسد که این ژانر بالاخره با پیشنهادهای محبوبتری همانند فیلم Sonic the Hedgehog، فیلم Gran Turismo و فیلم Werewolves Within توانست واکنشهای بسیار بهتری را از سوی منتقدان دریافت کند.
در نتیجه آن نیز اکنون دهها پروژه اعلام شده بر اساس بازیهای ویدیویی وجود دارد چراکه استودیوها شروع به سرمایهگذاری بیشتر و همچنین صرف زمان و انرژی بیشتر در این ژانر کردهاند. امیدواریم که این فیلمهای در حال ساخت حداقل بهخوبی برخی از فیلمهای اقتباسی از بازیهای ویدیویی دهه ۲۰۲۰ میلادی تاکنون باشند. در ادامه همراه با ما باشید تا به معرفی ۱۰ مورد از بهترین فیلمهای اقتباسی از بازیهای ویدیویی دهه ۲۰۲۰ تاکنون بپردازیم.
قبل از ساخت این ریبوت، شش فیلم سینمایی از فرنچایز «رزیدنت ایول» ساخته شده است و واقعاً مایه تأسف است که فیلم «رزیدنت ایول: به راکون سیتی خوش آمدید» تمام آنچه که فیلمهای قبلی را خوب و جذاب کرده بود را درون خودش ندارد و عناصر وفادارتری را معرفی میکند که چندان مناسب اثری سینمایی نیستند.
انتخاب بازیگران در این اقتباس ساخته شده از بازیهای اول و دوم خوب احساس نمیشود و داستان شیوعی را به تصویر میکشد که در آن، انبوهی از زامبیهای تشنه به خون ایجاد شدهاند. با این فرض که بینندگان با بازیها آشنا هستند، داستان و فیلمنامه به شکل ضعیفی در کنار هم قرار گرفتهاند. انتخاب جلوههای بصری عجیب و غریب نیز باعث شده تا این پروژه به جای ایجاد هر گونه ترس واقعی، بیشتر بینندگان خودش را خسته کند.
فیلم «شکارچی هیولا» در اواخر سال ۲۰۲۰ میلادی منتشر شده بود و متأسفانه کیفیت آن در حد فیلمهای اقتباسی از بازیهای ویدیویی دهه قبلی بوده است. این فیلم به دلیل اکران در طول همهگیری کرونا کمتر مورد توجه قرار گرفت و در گیشه شکستی تمام عیار بود و نتوانست حتی بودجه متوسط ۶۰ میلیون دلاری خودش را جبران کند. این در حالی است که این فیلم نیاز به جلوههای بسیار زیادی داشته و سازندگان تنها بودجه ۶۰ میلیون دلاری برای آن هزینه کردند.
به طور کلی، کارگردانی، تدوین و فقدان داستان منسجم و معنادار و علیرغم حضور بازیگران برجسته و سرشناسی همچون میلاد یوویچ و مفهومی جالب که بهخاطر بازیها طرفداران بسیار زیاد و وفاداری دارد، این اثر سینمایی نتوانست خودش را برجسته کند و در نهایت آن طور که انتظار میرفت، عملکرد درخشانی از خود به جای نگذاشت.
قبل از اینکه فیلم «آنچارتد» به روی پرده سینماها بیاید، این فیلم در تقابل بسیار سرسختی با طرفداران مجموعه بازیها بود، طرفدارانی که از انتخاب تام هالند برای نقش نیتن دریک و مارک والبرگ برای نقش ویکتور سالیوان ملقب به سالی ناامید شده بودند. این بازیگران هر دو نسبت به کاراکترهای اصلی بازیها بسیار جوانتر بودند و همین نیز باعث شده بود تا طرفداران فکر کنند که این اثر اقتباسی نخواهد توانست تا به بازیها وفادار باشد. با این حال، این بازیگران موفق شدند تا بینندگان را به این اثر سینمایی جذب کنند و این فیلم به فروشی بیش از ۴۰۰ میلیون دلاری در گیشه دست پیدا کرد و همین نیز آن را به یکی از پرفروشترین اقتباسها از بازیهای ویدیویی تاریخ تبدیل کرده است.
با وجود اینکه فیلم «آنچارتد» در گیشه بسیار موفق عمل کرده اما در بسیاری از موارد مشکل دارد. ریسک و خطرات در این اثر بهخوبی به بیننده منتقل نمیشوند و جدای از نقشآفرینی خوب از تام هالند و همچنین برخی صحنههای اکشن چشمگیر، این اثر آن هیجان لازم را درون خودش ندارد. لحظات سرگرمکنندهای وجود دارند اما در کل، فیلم بهخوبی کنار هم قرار نمیگیرد و شبیه به تقلید ضعیفی از منبع اصلی است. به لطف موفقیت مالی این اثر سینمایی، احتمالاً سونی به سراغ ساخت دنباله آن نیز خواهد رفت اما باید گفت که بهصورت مستقل، فیلم «آنچارتد» نتوانسته تمام انتظارات را برآورده سازد.
فیلم «مورتال کامبت» محصول سال ۲۰۲۱ سومین تلاش در ساخت اقتباسی سینمایی از این بازیها بوده است. با اینکه این اثر سینمایی نسبت به تلاشهای قبلی بهبود داشته اما همچنان فقدان برخی از موارد در آن احساس میشوند. این فیلم داستان رزمیکار مشکلداری به نام کول یانگ را دنبال میکند که با نیروهای شیطانی بزرگی مواجه میشود و همین نیز دید او نسبت به جهان را گسترش میدهد.
این فیلم عمدتاً یک فیلم اکشن است که با تقلید از سطح خشونت و خونین بازیها، اکشنی اغراقآمیز را به نمایش در میآورد اما وقتی فیلمنامه، دیالوگها و بازیگری به طور جداگانه مورد قضاوت قرار میگیرند، این فیلم را میتوان اثری سرگرمکننده دانست. تمرکز بازیها روی مبارزات تن به تن است و عمق بیشتری در داستان ایجاد نمیکند و فیلم نیز همین روند را در پیش گرفته است.
فیلم «پنج شب در رستوران فردی» با وفاداری خودش نسبت به منبع اصلی و همچنین نمایش خوب داستانش برای مخاطبان مدنظرش، توانست روند موفقیت فعلی فیلمهای اقتباسی از بازیهای ویدیویی را ادامه بدهد. با این حال، وقتی این اثر را بهعنوان یک فیلم ترسناک مستقل یا بهعنوان فیلمی از دیدگاهی خارجی مورد بررسی قرار بدهیم، انتقادهای بیشتری را میتوان درباره این اثر اقتباسی انجام داد.
فیلم «پنج شب در رستوران فردی» لحظات ترسناک، داستانی عجیب و غریب و انیماترونیکهای مخوفی دارد که بهخاطر همین موارد نیز بازی ویدیویی اصلی توانست به چنین محبوبیت گستردهای دست پیدا کند. این اثر سینمایی ممکن است یک فیلم سینمایی در حد اعلا نباشد اما یک اقتباس خوب و مناسب از بازی ویدیویی محسوب میشود.
قبل از اینکه فیلم «سونیک خارپشت» به روی پرده سینماها بیاید، انتقادها و واکنشهای بسیار شدیدی علیه آن صورت گرفته بود و دلیل آن نیز طراحی شخصیت اصلی آن بوده است. با این حال، تیم سازنده آن در انتهای تولید این اثر تغییرات اساسی انجام دادند و طراحی را تغییر دادند تا نمایشی بسیار وفادارتر نسبت بازیها را ارائه بدهند.
تیم سازنده فیلم «سونیک خارپشت» با جلوگیری از این فاجعه توانست اقتباسی سرگرمکننده را رقم بزند که در آن، داستان کاملاً منطقی است و نقشآفرینی درخشان و جذاب جیم کری در نقش دکتر روباتنیک نیز شخصیت بیشتری به این اثر سینمایی اضافه کرده است. این اقتباس که با تبدیل شدن به بهترین فیلم ابرقهرمانی سال ۲۰۲۰ توانست در مقابل مارول قرار بگیرد، خودش را خیلی جدی نمیگیرد و مخاطبان جوانتر را هدف قرار میدهد. این در حالی است که این اثر جوکهای خوبی نیز برای بزرگسالان دارد و کیفیت گرافیک و جلوههای آن نیز بسیار بالا است.
به دنبال موفقیت فیلم اول نیز کمپانی پارامونت پیکچرز بلافاصله کار روی دنباله آن را شروع کرد و آن را دو سال پس از فیلم اول یعنی در سال ۲۰۲۲ میلادی به روی پرده سینماها آورد. فیلم «سونیک خارپشت ۲» نیز خودش را نشان داد و توانست از موفقیت فیلم اول بهره ببرد و سبک و داستان منحصربهفرد خودش را ایجاد کند.
این اثر سینمایی شاید یک اثر اقتباسی کاملاً وفادار از بازیهای ویدیویی نباشد اما باید گفت که ساخت اثر اقتباس نیاز به تغییراتی دارد تا بتواند بهترین داستان ممکن را برای رسانه متفاوتی ارائه کند. بازیگران بازیهای فوقالعادهای ارائه میکنند، داستان جهان این فرنچایز را گسترش میدهد و تعداد بیشتری از صداپیشههای اصلی بازیها در این اثر حضور دارند و همین نیز باعث شده تا بینندگان شاهد دنباله موفقی باشند.
ماریو از جمله شخصیتهای بسیار مشهور و محبوب به شمار میرود که تأثیر بسیار زیاد و فوقالعادهای روی بینندگان مدرن دارد. انیمیشن «برادران سوپر ماریو» توانست به پرفروشترین فیلم اقتباسی از بازیهای ویدیویی تبدیل شود، آن هم یک هفته پس از اینکه به روی پرده سینماها آمد. این انیمیشن سینمایی با صداپیشگی بازیگران برجسته و سرشناس است و داستان سرگرمکنندهای دارد که مناسب کل اعضای خانواده است.
همین نیز سبب شده تا این اثر به لطف بازاریابی بسیار خوب خودش جمعیت بسیار زیادی از مخاطبان را به سینماها بکشاند و در نهایت، در گیشه جهانی به فروشی بیش از ۱.۳ میلیارد دلار دست پیدا کند. با اینکه این اثر سینمایی داستان را برای فرمت سینما اندکی تغییر داده اما همچنان اثری وفادار است و داستان ماریو و تبدیل شدن او به یک قهرمان را نشان میدهد.
فیلم «گرن توریسمو» اقتباسی منحصربهفرد از بازیهای ویدیویی به شمار میرود و بر اساس داستان واقعی جوانی است که به یک طرح ابتکاری ویژه ملحق میشود، جایی که در آن، گیمرهای شبیهساز مسابقه فرصت آن را دارند تا بهعنوان راننده واقعی مسابقه آموزش ببینند و در مسابقات شرکت کنند. این داستان بسیار قدرتمند است، بازیگران واقعاً درخشان ظاهر شدند و کارگردانی نیل بلومکمپ نیز فوقالعاده بوده است.
با این حال، دو جنبه از این فیلم وجود دارد که نیاز به پرداختن دارد. اول اینکه فیلم «گرن توریسمو» به سرعت ویژگی اقتباسی از بازی ویدیویی بودن خودش را از دست میدهد و دوم اینکه فیلمنامه این اثر نیز انتخابهای بد سلیقهای در تغییر جدول زمانی رویدادها دارد. با وجود این موارد، فیلم توانسته تا حدی خودش را به بازیها متصل کند که در جمع اقتباسها از بازیهای ویدیویی قرار بگیرد. در واقع، این اثر سینمایی ثابت میکند که برخی از فیلمهای اقتباسی از بازیهای ویدیویی به جای اینکه کپی دقیقی از بازیها باشند، بهتر است که بهصورت خلاقانه به منبع و داستان آن ارتباط داشته باشند.
فیلم «گرگینههای درون» ثابت کرد که فرمت کمدی به هنگام ساخت اقتباسی سینمایی از بازی ویدیویی به طرز باورنکردنیای موفقیتآمیز است. به طرز متناقضی این فیلم کمترین موفقیت مالی را در بین تمام فیلمهای اقتباسی از بازیهای ویدیویی در دهه ۲۰۲۰ میلادی را داشته است و نتوانسته حتی یک میلیون دلار در گیشه جهانی به دست بیاورد اما توانسته بیشترین امتیاز را در بین تمام اقتباسهای ساخته شده از بازیهای ویدیویی تاریخ را در سایتهایی همچون راتن تومیتوز داشته باشد.
فیلم «گرگینههای درون» با ترکیب عالی خودش از کمدی، طرح داستانی معمایی و برخی عناصر ترسناک، کاملاً شایسته تقدیر است و فیلمی فوقالعاده لذتبخش و با هیجانهای واقعی، پیچشهای شگفتانگیز و لحظات خندهدار فراوان است.