امیرعباس ربیعی کارگردان جوانی است که باوجود ساخت دو فیلم بحثبرانگیز، هنوز فرصت اکران عمومی آثارش را به دست نیاورده است؛ با اکران عمومی «ضد» این طلسم میشکند؟
فرارو- چالش اکران نشدن فیلماول، چالش سنگینی است که میتواند انگیزه یک فیلمساز جوان برای ادامه راه را تهدید کند. امیرعباس ربیعی فیلمساز جوانی است که برای اولین فیلم بلند سینمایی خود سراغ سوژهای جسورانه رفت و در بازخوانی تاریخ معاصر، پرونده حزب توده را با پسزمینهای از جریان نفوذ، به تصویر درآورد.
به گزارش فرارو، فیلم سینمایی «لباس شخصی» هر چند محصول سازمان رسانهای اوج و بهنظر میرسید پشتوانه محکمی دارد، اما مهر توقیف خورد و هنوز هم هیچ امیدی به امکان اکران عمومی آن وجود ندارد.
ربیعی، اما بعد از توقیف اولین فیلمش، عقبنشینی نکرد و در دومین فیلم خود، هر چند به جای حزب توده سراغ گروهک منافقین رفت، اما دغدغه اصلیاش را فراموش نکرد و اینبار هم بخشی از روایت خود را به جریان نفوذ اختصاص داد.
فیلم «ضد» با سرمایهگذاری سازمان سینمایی سوره، به تولید رسید و در جشنواره فجر سال ۱۴۰۰ رونمایی شد، اما تأخیر دوساله در اکران عمومی آن این شائبه را بهوجود آورد که این فیلم هم به سرنوشت فیلم اول ربیعی دچار خواهد شد.
محمدرضا شفیعی تهیهکننده این فیلم، اما همین چند روز پیش خبر داد که «ضد» در آستانه اکران عمومی قرار دارد و تأکید هم کرد که وزارت ارشاد حتی یک اصلاحیه هم به فیلم نداده است.
اما «ضد» چگونه فیلمی است و چه کسانی ممکن است علاقهای به اکران عمومی و دیده شدن آن نداشته باشند؟
نکته اول؛ درباره فیلم «ضد» چه میدانیم؟
فیلم سینمای «ضد» را میتوان در دسته فیلمهای مرتبط با تاریخ سیاسی معاصر ایران قلمداد کرد که از ابتدای دهه ۹۰ جریان تولید آنها در سینمای ایران کلید خورد و با فیلمهایی همچون «سیانور» و «ماجرای نیمروز» نگاهها را به سمت خود جلب کرد.
شخصیت اصلی داستان «ضد» جوانی به نام سعید است که علایق و فعالیتهای سیاسیاش بر زندگی و عواطف شخصیاش سایه انداخته و او را به بزنگاههای تراژیکی میرساند. در پس زمینه روایت زندگی سعید است که فیلم اشارهای به ماجرای تلاش منافقین برای حذف چهرههای تأثیرگذار انقلاب، در سالهای ابتدایی دهه ۶۰ دارد.
اوج این رویکرد هم به بازخوانی پشتپردههای ماجرای بمبگذاری در دفتر حزب جمهوری و ترور آیتالله بهشتی و جمعی از مسئولان ارشد نظام، میرسد.
رونمایی فیلم «ضد» در جشنواره فیلم فجر موردتوجه اصحاب رسانه قرار گرفت، اما دیدگاهها نسبت به فیلم، یکدست نبود. در جریان داوریها نادر سلیمانی برای ایفای نقش در فیلم سیمرغ بهترین بازیگری را دریافت کرد و محمدرضا شجاعی هم برای طراحی صحنه، سیمرغ گرفت.
نکته دوم؛ چرا قصه «ضد» ملتهب است؟
برای آنکه بدانید چرا فیلم «ضد» و روایتش از جریان «نفوذ» چرا میتواند حساسیت برخی افراد را تحریک کند، به این بخش از توضیحات محمدرضا شفیعی درباره فیلم، در همان بازه رونمایی فیلم در جشنواره فجر دقت کنید: «ما در پروژه «ضد» میخواستیم برای حادثه هفتم تیر، فیلمی بسازیم. نکته دیگر اینکه به این جمعبندی رسیدیم که اگر قرار است چیزی از شهید بهشتی در فیلمنامه بشنویم و بدانیم، آن را از زبان معارضینش بشنویم. این معارضین هستند که در فیلم میگویند چرا باید شخصیتی مانند شهید بهشتی را حذف کنیم و چه خصوصیاتی این آدم داشته که این اندازه برای آنها ایجاد مزاحمت میکرده و نمیتوانستند با او کنار بیایند. به خصوص که شهید بهشتی جزو افرادی بود که تا روزهای آخر پای این گروهک ایستاد و بهشدت متکی بر قانون بود و میگفت تا زمانی که پایشان را از قانون فراتر نگذاشتهاند، ما هیچ برخورد فیزیکی با اینها نخواهیم داشت. نکتهای که در فیلم هم به آن اشاره میشود و ایشان با برخی از سران نظام بر سر همین موضع اختلافنظرهایی داشتند.»
تهیهکننده «ضد» که با خبرگزاری مهر صحبت کرده بود، در ادامه به نکته مهم دیگری اشاره کرد: «شهید بهشتی هم یکی از بزرگانی است که در خانواده و نزدیکانشان افرادی وجود دارند که شاید همسو با برخی از نهادها نباشند. برخی دلایل این مسئله میتواند مرتبط با بخشی از تفکرات اجتماعی و سیاسی ایشان باشد که همچنان مخالفانی در سطوح مختلف دارد. به همین دلایل همچنان شهید بهشتی مظلوم است. کمااینکه سایت آثار ایشان همین الان فیلتر است. بخشی از آثار و کتابهای ایشان هنوز منتشر نشده است. این شرایط دلایل متعددی دارد. در عین حال شهید بهشتی همان شخصیتی است که حضرت امام (ره) بهعنوان آینده نظام از ایشان یاد میکردند.»
محمدرضا شفیعی که تهیهکنندهای باسابقه در تلویزیون است و سریالهای شاخصی همچون «وضعیت سفید» و «کیمیا» را با موضوع تاریخ انقلاب در کارنامهاش دارد. او میگوید: «متأسفم که باید بگویم سریال «شهید بهشتی» نزدیک به دو سال است که روی میز برخی از همین مدیران متوقف مانده و برای آن اولویتی قائل نیستند. وقتی میروم با آنها صحبت میکنم هم میگویند، الان اولویت ما شهید بهشتی نیست! وقتی با آنها بحث هم میکنیم، میگویند اولویت ما فلان شهید است. من کاری با توجیهات و استدلالهای این مدیران ندارم، اما میبینم رهبر انقلاب بارها درباره بیتوجهی به شهید بهشتی، تفکراتش و منش اجتماعی و سیاسیاش در تولیدات هنری تذکر میدهند، اما وقتی در میدان اجرا ورود میکنیم، با این نگاهها مواجه میشویم که میگویند اینها اولویت ما نیست!»
فیلم «ضد» علیه «جریان نفوذ» است و کیست که نداند این جریان همچنان وجود دارد؟ تهیهکننده «ضد» اشاره معناداری به نظر رهبر انقلاب درباره این جریان داشته است: «نفوذ زمانی از جنس عملیات نظامی است، گاهی از جنس نگاه فرهنگی. زمانی به نقل از یکی از بزرگان نظام شنیدم که میگفتند تا به امروز تنها افرادی از سازمان مجاهدین را شناسایی کردهایم که دست به عملیات زدهاند و آنهایی که وارد فاز عملیاتی نشدهاند را هنوز نمیشناسیم! این نکته را به نقل از یکی از سران نظام شنیدم که در دیداری با مسئولان امنیتی این نکته را مطرح کردند. حتی در ادامه فراتر هم میروند و میگویند ممکن است در همین جمعی که دارم صحبت میکنم هم نمایندهای داشته باشند!»
نکته سوم؛ سرانجام امیرعباس ربیعی و دغدغه «نفوذ»
یکی از دیالوگهای کلیدی فیلم «ضد» جایی است که شخصیت منافق داستان در مواجهه با دستور مقام مافوق خود در سازمان مجاهدین برای ترور شهید بهشتی، خطاب به او میگوید ترور بهشتی هزینه دارد و بهجای آن روحانی دیگری را باید ترور کنیم. مأمور مافوق در جواب جملهای با این مضمون میگوید، «امثال بهشتی آینده این نظام هستند، وگرنه آخوندهای دیگه که بودنشون به نفع ماست!»
معلوم نیست این دیالوگ در فرآیند ممیزی آیا به اکران عمومی میرسد یا نه، اما تهیهکننده «ضد» تأکید کرده است که ارشاد حتی یک اصلاحیه هم به فیلم نداده است. اشاره فیلم به «آخوندهایی که حضورشان به نفع معارضین نظام بوده» احتمالا به دردنامه حضرت امام(ره) در قالب منشور روحانیت و اشاره ایشان به گروهی از روحانیان بیارتباط نیست که صراحتا فرمودند: «خون دلی که پدر پیرتان از این دستۀ متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختیهای دیگران نخورده است.»
امیرعباس ربیعی جوان، فیلمسازی برخاسته از جبهه فرهنگی انقلاب است و دغدغههای بسیاری در حوزه بازخوانی تاریخ معاصر دارد. او بعد از دو فیلم «لباس شخصی» و «ضد» این روزها در حال کارگردانی سومین فیلم بلند خود است. فیلم «احمد» با سرمایهگذاری سازمان سینمایی سوره، قرار است روایتی از ساعات ابتدایی وقوع زلزله بم باشد و احتمال زیاد در جشنواره فیلم فجر شاهد رونمایی از آن خواهیم بود.
باید دید آیا «احمد» از نظر مضمون و روایت، ارتباطی با دو فیلم ابتدایی امیرعباس ربیعی دارد؟ آیا در بازخوانی فرآیند مدیریت بحران در زلزله بم، ناگفتههایی هست که بازخوانی آنها در قالب یک فیلم سینمایی، برای گروهی از مدیران، خوشایند نباشد؟