وزیران خارجه گروه۷ در بیانیه پایانی گردهمایی خود در ژاپن بر ضرورت شکلگیری وقفههای بشردوستانه در جنگ غزه تاکید کردند؛ اما در عین حال هیچ اشارهای به آتشبس نکردند. این در حالی است که کشورهای عربی بهدلیل وضعیت خاص افکار عمومیشان بر انجام آتشبس فوری در جنگ تاکید میکنند. آنها نگرانند درصورت تداوم جنگ با موجی از بیثباتی مواجه شوند.
دیپلماتهای ارشد گروه ۷ با صدور بیانیهای مشترک خواستار «توقف بشردوستانه» در غزه شدند. «جان گیدی» در گزارش ۸ نوامبر برای رویترز نوشت: این گروه دیروز چهارشنبه خواستار «توقف بشردوستانه» برای آزادی گروگانها و تلاش برای بازگشت به «فرآیند گستردهتر صلح» شدند.
این گروه در نشستی دو روزه در توکیو در بیانیه خود به «حق دفاع اسرائیل» از خود پرداخت و با محکوم کردن حماس افزود که لازم است اقداماتی برای محافظت از غیرنظامیان و انطباق با حقوق بشردوستانه بینالمللی اتخاذ شود. در این بیانیه مشترک آمده است: «.. ما از وقفهها و کریدورهای بشردوستانه حمایت میکنیم تا کمکهای فوری و آزادی گروگانها تسهیل شود.» در این بیانیه همچنین آمده است که «وزرا» بر این دیدگاه مشترک هستند که «راهحل دو دولت... تنها راه برای یک صلح پایدار و طولانی است.»
«ویویان نریم» هم در گزارش ۷ نوامبر در نیویورکتایمز نوشت: کشورهای عربی در مواجهه با خشم فزاینده مردم خود، درخواستهای خود را از ایالات متحده برای تحت فشار قرار دادن اسرائیل برای اجرای آتشبس فوری در غزه تشدید میکنند. در غیر این صورت خطر تخریب امنیت کل خاورمیانه را تهدید میکنند.
عربستان سعودی، اردن و مصر همگی از مقامات آمریکایی، از جمله آنتونی بلینکن خواستهاند تا اسرائیل را وادارد تا حمله نظامی خود را متوقف کند. «ایمن صفدی» وزیر خارجه اردن در یک کنفرانس خبری آخر هفته هشدار داد که اگر وضعیت به همین منوال ادامه یابد «کل منطقه در دریایی از نفرت غرق میشود که نسلهای آینده را هم دربرخواهد گرفت.»
«الهام فخرو» یکی از همکاران خاورمیانه و شمال آفریقا در چتمهاوس گفت: با سرازیر شدن ناآرامیها به خیابانها و گسترش ترس از ورود مستقیم شبهنظامیان منطقه به درگیری، برخی از رهبران عرب نگران امنیت خود هستند. او گفت: «ناراحتیهای طولانیمدت در میان مردم عرب سوخت گروههای افراطی است.» فخرو افزود: «منطقه در حال حاضر تعادل ظریفی را طی میکند.
این همان چیزی است که دولتهای عربی را وادار میکند تا از اهرمهای موجود خود برای درخواست آتشبس استفاده کنند.» بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل تاکنون درخواستها برای آتشبس موقت را تا زمان آزادی گروگانها توسط حماس رد کرده است.
مقامات اسرائیلی اصرار دارند که عملیات نظامی آنها باید حماس را نابود کند. اما مقامات عرب و محققانی که درباره شبه نظامیان مطالعه میکنند، استدلال میکنند که این هدف نه تنها غیرممکن است، بلکه نتیجه معکوس دارد؛ زیرا احتمالا خشونت بیشتری را ایجاد میکند.
کشورهای عربی در ریاض، پایتخت عربستان سعودی برای نشستی گرد هم آمدند که این مساله در دستور کار آنها قرار خواهد گرفت. مقامات اماراتی هم رفتار اسرائیل در جنگ را محکوم کردهاند. نورا الکعبی، وزیر امور خارجه امارات اخیرا گفت: «درحالیکه بهکار برای توقف این جنگ ادامه میدهیم، نمیتوانیم زمینه گستردهتر و لزوم کاهش دمای منطقه را که به نقطه جوش نزدیک میشود، نادیده بگیریم.»
با گذشت یک ماه از جنگ، احساسات غالب در خاورمیانه ناامیدی و خشم است که دهها هزار نفر را مجبور به پیوستن به تظاهراتی کرده که هدفش محکوم کردن اسرائیل است.
در مصاحبههای چند هفته گذشته، بسیاری از مردم خاورمیانه گفتند که از ۷ اکتبر به بعد شرایط بغرنج و دشواری مملو از احساسات را پشت سر گذاشتهاند. برخی در ابتدا ابراز خوشحالی کردند و حملات حماس را نوعی مقاومت مسلحانه فلسطینیان در برابر ظلم و ستم چندین دهه اسرائیل میدانستند.
پس از آنکه اسرائیل شروع به بمباران غزه با حملات هوایی و قطع برق، آب و سوخت بیش از ۲ میلیون فلسطینی ساکن در این منطقه کرد، وحشت شکل جدیدی به خود گرفت. به گفته وزارت بهداشت غزه، کمپین بمباران از ۷ اکتبر تاکنون بیش از ۱۰ هزار نفر در غزه را به شهادت رسانده، بسیاری از آپارتمانها را با خاک یکسان کرده، خانوادهها را مجبور به جستوجوی آب و غذای کمیاب کرده و پزشکان را مجبور به انجام برخی جراحیها بدون بیهوشی کرده است.
بلینکن تاکنون درخواستهای آتشبس را رد کرده و گفته که «در صورت آتشبس حماس سر جای خود باقی میماند و میتواند دوباره سازماندهی شود و کاری را که در ۷ اکتبر انجام داد تکرار کند.» در عوض، او خواستار «توقف بشردوستانه» در کمپین بمباران اسرائیل شده است تا اجازه ورود کمکها داده شود.
این رویکرد در کشورهای عربی باطل شده است؛ زیرا بسیاری از مردم آن را پیشنهادی ضعیف میدانند که نشان میدهد ایالات متحده یا نمیخواهد یا قادر به عقب نشاندن اسرائیل نیست. خالد السلیمان، ستوننویس در روزنامه عکاظ عربستان مینویسد: «همه کسانی که از اسرائیل در این جنگ خونین حمایت کردند، شریک آن هستند...»
به نوشته نریم، گزارشگر نیویورکتایمز، اردن و ترکیه در اعتراض به جنگ، سفیران خود را از اسرائیل فراخواندهاند، در پادشاهی بحرین که در سال ۲۰۲۰ در توافقی با میانجیگری آمریکا با اسرائیل روابط برقرار کرد، پارلمان نسبتا ناتوان هفته گذشته بیانیهای غیرعادی صادر و اعلام کرد که این کشور سفیر خود را از اسرائیل فراخوانده است.
اما به دنبال آن، اسرائیل تکذیب کرد و دولت بحرین هم غیرمستقیم بازگشت سفیر خود به منامه را رد کرد. این پیام مبهم البته چالشهایی را برای خانواده سلطنتی بحرین نشان میدهد که میان دو لبه قیچی در حال بازی است: حفظ روابط با آمریکا و اسرائیل و در عین حال، محافظت از خود در برابر خشم عمومی.
«ابتصام الصایق» فعال حقوق بشر گفت: «برای مدت طولانی این حجم از تظاهرات خودجوش در بحرین را ندیده بودم.» او گفت: «برخی از بحرینیها تابلوهایی را حمل میکردند که نشان میداد پادشاهشان دست در دست نتانیاهو دارد و او را به همدستی در قتل فلسطینیها متهم میکردند.»
شاید بهدلیل همین فشارهای فزاینده باشد که آمریکا اخیرا با اشغال غزه مخالفت کرده است. الجزیره در گزارش دیگری در ۷ نوامبر نوشت، سخنگوی کاخ سفید گفت جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا از «اشغال مجدد» نظامی اسرائیل در نوار غزه پس از پایان جنگ اسرائیل و حماس حمایت نمیکند. جان کربی، سخنگوی امنیت ملی کاخ سفید روز سهشنبه به خبرنگاران گفت: بایدن معتقد است که «اشغال مجدد غزه توسط نیروهای اسرائیلی کار درستی نیست.»
این اظهارات یک روز پس از آن مطرح میشود که بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل پیشنهاد کرد که اسرائیل کنترل امنیت غزه را پس از جنگ بهدست خواهد گرفت. او روز دوشنبه به ایبیسینیوز گفت که اسرائیل مسوولیت امنیت را برای «مدت نامحدود» بر عهده خواهد گرفت. کربی روز سهشنبه گفت: «باید مجموعهای از گفتگوهای سالم درباره اینکه غزه پس از جنگ چگونه اداره شود، وجود داشته باشد.»
عبداللطیف القانو، سخنگوی حماس پیشنهاد اخراج حماس و عدم مشارکت این گروه در فردای پس از جنگ در غزه را بهشدت رد کرد. وی در تلگرام نوشت: «آنچه کربی درباره آینده غزه پس از حماس گفت یک خیال است. مردم ما با مقاومت همزیستی دارند و تنها آنها برای آینده خود تصمیم خواهند گرفت.»
جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا پیشتر گفته بود که اشغال غزه برای اسرائیل یک اشتباه است. غزه در حال حاضر یک سرزمین اشغالی تلقی میشود؛ زیرا اسرائیل کنترل کامل مرزها، حریم هوایی و آبهای سرزمینی آن را با وجود خروج رسمی نیروها و شهرکنشینانش از این منطقه در سال ۲۰۰۵ در اختیار دارد.
امروز پنجشنبه ۱۷ آبانماه، سیوسومین روز جنگ در غزه است. مقامهای اسرائیلی اعلام کردند که سربازان این رژیم وارد قلب شهر غزه شدند. با این حال، پرسشهای زیادی هنوز در این مورد باقی است که طرح اسرائیل برای این سرزمین محصور چیست. نیویورکتایمز در گزارش ۸ نوامبر در همین زمینه نوشت، نیروهای اسرائیلی محاصره را تشدید کردهاند و حملات هماهنگی را در داخل شهر غزه انجام میدهند.
آنها به دنبال کشف تونلهای زیرزمینی حماس هم هستند. «زوران کوسواچ» هم در گزارش ۸ نوامبر در الجزیره نوشت، درحالیکه همه تلاش میکنند تا از بیانیه نخستوزیر اسرائیل مبنی بر اینکه ممکن است «مکثهای تاکتیکی کوچک» برای خروج گروگانها یا ورود کمکها وجود داشته باشد، چیزی بیرون بکشند؛ اما در سوی دیگر، جنگ در غزه به شدیدترین وجهی ادامه دارد.
درحالیکه درخواستها برای «آتشبس»، «مکث»، «وقفه» یا هر اصطلاح دیگری که ممکن است در چانهزنیهای سیاسی بینالمللی مطرح شود، از همه طرف افزایش مییابد؛ اما بنیامین نتانیاهو و کابینه جنگطلب او سخت در تلاشند تا زمان را از دست ندهند. آنها به دنبال این هستند که پس از توقف جنگ، دیگر حملهای از غزه متوجه آنها نباشد. بمباران هوایی بیامان بیش از ۱۰ هزار فلسطینی را کشته و میزانی باورنکردنی از ویرانی را ایجاد کرده است. اما اینکه چه تعداد از مبارزان حماس کشته شدهاند، مشخص نیست.
تعداد تلفات جنگی اسرائیل هنوز کم است و این قابل قبول تلقی میشود؛ اما اگر تعداد تلفات افزایش یابد، اسرائیلیها چه واکنشی نشان خواهد داد؟ بهطور قابل توجهی سربازان اسرائیلی ممکن است جان خود را از دست بدهند؛ زیرا ممکن است نبرد به داخل تونلها کشیده شود.
به نوشته گزارشگر الجزیره، حفر تونل برای مقاصد نظامی مفهومی از زمان اولین سکونتگاههای بشری است و هرگز استفاده از آن متوقف نشد. تا قبل از اختراع باروت، از تونلها برای ورود به قلعههای محافظتشده یا خروج از شهرهای محاصرهشده استفاده میشد. باروت به تونلسازان این توانایی را میدهد که انفجارهای بزرگی را در زیر مواضع دشمنان خود به راه بیندازند و به دنبال آن حملات عظیمی انجام شود.
این مفهوم در جنگ جهانی اول به اوج خود رسید، زمانی که بریتانیا و آلمان در جبهه غربی و ایتالیا و اتریش-مجارستان در کوههای آلپ در حال حفاری و عملیات ضد حفاری متقابل بودند و بیش از ۱۰۰۰ تُن مواد منفجره را بهطور همزمان در بزرگترین انفجارها منفجر کردند.
در حالی که پس از جنگ جهانی اول، تونلزنی در میان ارتشهای همسان کاهش یافت، اما زمانی که توسط دولتهای ضعیفتر در جنگهای نامتقارن مورد استفاده قرار گرفت، جان تازهای یافت. چین در دهه ۱۹۳۰ از تونلها برای دفاع از خود در برابر تهاجم ژاپن استفاده کرد.
ژاپن نیز با درک اثربخشی آنها شروع به حفاری کرد. ژاپن با استفاده از تکنیکهای مدرن حفاری و دفاعی، از تونلها برای دفاع از جزایر اشغالی اقیانوس آرام در برابر تهاجم متفقین استفاده کرد و تلفات زیادی را به تفنگداران دریایی ایالات متحده و نیروهای متفقین وارد کرد که بسیار نامتناسب با تعداد مدافعان بود.
یک نسل بعد، ویتکنگهایی که در ویتنام با ایالات متحده میجنگیدند، از تونلها برای حرکت به اطراف یا بهتر است بگوییم زیر دشمنان خود، فرار از محاصره در یک نقطه و انجام حملات غافلگیرکننده در نقاط دیگر استفاده کردند.
شبکه تونل آنها گسترده بود: درست در منطقه جنوبی «کو چی» (Cu Chi)، ارتش ایالات متحده بیش از ۳۲۰ کیلومتر (۲۰۰ مایل) ارتباطات زیرزمینی را تایید کرد. این ارقام مربوط به ۶۰ سال پیش، ادعای فلسطینیان درباره تونلهای ۵۰۰-۳۰۰ کیلومتری (۳۱۰-۱۸۶ مایلی) در زیر غزه را قابل قبول میکند.
هر ملت یا ارتشی که مجبور بود با استفاده از تونلها با دشمن بجنگد، به سرعت متوجه شد که سربازان عادی برای آن کار تخصصی تقریبا بیفایده هستند. آنها حفارهای آموزشدیده نبودند و بسیاری از آنها در محیط تاریک و مرطوب با هوای بد احساس ناراحتی داشتند. در سال ۱۹۱۴، بریتانیا شروع به استخدام معدنچیان و آموزش آنها برای انجام وظایف نظامی کرد.
سپس نیروهای ویژه «بانتام» را ایجاد کرد که از سربازانی تشکیل شده بود که قد کوتاهشان - زیر ۱۶۰ سانتیمتر (۵.۲۵ فوت) - آنها را از خدمت در یگانهای معمولی جدا میکرد. آنها به مراتب بهتر از سربازان معمولی عمل کردند، همانطور که متخصصان جنگ زیرزمینی «Tunnel Rats» که ایالات متحده در ویتنام از آنها استفاده میکرد، بهتر عمل کردند. هنگامی که اسرائیل برای اولینبار تونلهای غزه را کشف و مطالعه کرد (در طی انتفاضه اول ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۵) متوجه شد که خطر جنگهای زیرزمینی افزایش مییابد؛ بنابراین تصمیم گرفت تا واحدهایی را برای این نقش ایجاد کند که با مهندسان رزمی، معروف به «یاهالوم» شروع شد.
مهندسان رزمی به سرعت متوجه شدند که بهرغم مهارتهای فنی و تجهیزات تخصصیشان، نیروهای مسلح و آموزشدیده با تمرکز محدودتر لازم است. در سال ۲۰۰۴، راسوها (سامور)، اولین کماندوهای جنگ تونلی اسرائیل، شکل گرفته و ظاهر شدند. این متخصصان از درون سپاه مهندسی سرچشمه میگیرند و در تکنیکهای تهاجمی مخفی توسط کماندوهای «سایرت ماتکال» (Sayeret Matkal) آموزش دیدهاند. آنها مطمئنا اولین سربازان اسرائیلی در حماس خواهند بود.
به نوشته گزارشگر الجزیره، تونلهای زیر غزه به قبل از حماس و به دهه ۱۹۸۰ بازمیگردد زمانی که برای اولینبار در زیر مرز مصر برای قاچاق حفر شدند. فلسطینیهای غزه دریافتند که به جز در کمربند باریک در امتداد ساحل که خاک آن شنی و کاملا نامناسب برای حفاری بود، بقیه زمین غزه غنی از خاک بود، به راحتی میتوان آن را حفر کرد و عموما نیازی به حمایتها و تجهیزات پیچیده نداشت.
با گذشت زمان، فلسطینیها متوجه شدند که این تونلها میتوانند کاربرد نظامی داشته باشند و از تونلها برای گسترش شبکه زیر غزه استفاده کردند. زمانی که حماس قدرت را در دست گرفت، به این تلاش نقش استراتژیک داده شد و گسترش آن هم سرعت یافت. بیشتر وظیفه مربوط به حفر تونل توسط کارگران غیرنظامی محلی انجام شده است که گفته میشود برای این کار طاقتفرسا دستمزدی بهتر از متوسط حقوق دریافت میکردند.
حماس که در زیر قلمرو تحت کنترل خود عمل میکرد، نگران یکی از بزرگترین خطرات حفر تونل در زیر دشمن یا نزدیک او نبود: یافتن موقعیتش بر اثر سر و صدا یا لرزش حفاری. گفته میشود فارغ از این محدودیت، آنها به سرعت کار کردند. زمانی که اسرائیل در سال ۲۰۱۴ به غزه حمله کرد، از گستردگی تونلها که در آن زمان تصور میشد از ۱۰۰ کیلومتر (۶۲ مایل) فراتر رفته بود و از پیچیدگی آنها حیرت زده شد. متوجه شد که باید تدارکات جنگ زیرزمینی خود را سرعت بخشد.
«مریم علی» و «عالیه چغتای» هم در گزارش ۷ نوامبر در الجزیره نوشتند، بمباران شدید نوار غزه از سوی اسرائیل- یکی از پرجمعیتترین مناطق جهان- باعث شهادت ۱۰۳۲۸ فلسطینی از جمله ۴۲۳۷ کودک از زمان آغاز جنگ در ۷ اکتبر شده است. وزارت بهداشت غزه اعلام کرد که تعداد مجروحان به ۲۵۹۶۵ نفر افزایش یافته است.
ارتش اسرائیل در ۹ اکتبر با محاصره این منطقه، آب و غذا و برق را به روی ساکنان قطع و از ورود سوخت و کمکها هم جلوگیری کرد. گروههای حقوق بشر سالها درباره وخامت وضعیت آب در نوار غزه هشدار دادهاند. در سال ۲۰۲۱، «موسسه جهانی آب، محیط زیست و سلامت» و «ناظر حقوق بشر اروپا – مدیترانه» آب غزه را «غیرقابل شرب» توصیف کرده و افزودند که ۹۷ درصد از آب آن برای مصرف نامناسب است.
اکنون، کمبود برق به این معنی است که کارخانههای نمکزدایی و تصفیه فاضلاب نمیتوانند کار کنند و دسترسی به آب آشامیدنی سالم را بیشتر به خطر میاندازند.
در ۴ نوامبر، اسرائیل یک مخزن آب در شمال غزه و همچنین یک مخزن آب عمومی که چندین محله در جنوب را تامین میکرد، منهدم کرد. سازمان بهداشت جهانی (WHO) میگوید که بین ۵۰ تا ۱۰۰ لیتر آب برای هر نفر در روز مورد نیاز است؛ اما میانگین مصرف روزانه در غزه را برای تمام نیازهای روزانه، از جمله نوشیدن و بهداشت، تنها سه لیتر اعلام کرده است.
سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو) میگوید که ۸۰ درصد از جمعیت نوار غزه پیش از شروع حملات در ۷ اکتبر از امنیت غذایی برخوردار بودند. قبل از ۷ اکتبر، روزانه بهطور متوسط حدود ۵۰۰ کامیون اجازه ورود به غزه را داشتند.
به گفته دفتر هماهنگی امور بشردوستانه سازمان ملل (OCHA)، از ۲۱ اکتبر، حداقل ۴۵۱ کامیون وارد غزه شدهاند که از این تعداد ۱۵۸ کامیون مواد غذایی شامل کنسرو ماهی، ماکارونی، آرد گندم، کنسرو رب گوجه فرنگی و کنسرو لوبیا را حمل میکردند.
۱۰۲ کامیون لوازم بهداشتی، ۴۴ کامیون آب یا محصولات بهداشتی داشتند و... ذخایر سوخت هنوز اجازه ورود به غزه را ندارد که بهطور جدی بیمارستانهایی را که هنوز کار میکنند تحت تاثیر قرار میدهد و جان هزاران نفر را به خطر میاندازد. نانواییهایی که هنوز فعال هستند باید ۶ برابر ظرفیت معمول خود تولید کنند.
ساکنان باید ۴ تا ۶ ساعت در صف منتظر بمانند تا نان تهیه کنند. در عین حال، مردم همچنان خود را در برابر حملات اسرائیل آسیبپذیر مییابند.
به گفته سازمان جهانی بهداشت، محرومیت از غذا یا سوءتغذیه در کودکان منجر به توقف رشد، کاهش وزن و مشکلات مربوط به کمبود وزن میشود. سوء تغذیه کودکان را از دستیابی به تواناییهای فیزیکی و شناختی خود بازمیدارد و آنها را در برابر بیماری و مرگ بسیار آسیبپذیر میکند.
سازمان جهانی بهداشت میگوید زنان و کودکان بار سنگین بمباران تاسیسات بهداشتی غزه و کمبود تدارکات را به دوش میکشند. زنان در هرجا که بتوانند نوزادان خود را به دنیا میآورند و به مراقبتهای بهداشتی دسترسی ندارند.
«رویده عامر» و «محمد مهاویش» هم در گزارش ۷ نوامبر در الجزیره نوشتند، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل روز دوشنبه گفت که اسرائیل پس از جنگ جاری، امنیت نوار غزه را برای «مدت نامعلومی» اداره خواهد کرد. اسرائیل و بزرگترین متحدش، ایالات متحده اصرار دارند که به حماس نمیتوان اجازه داد که به حکومت بر نوار غزه ادامه دهد.
با این حال، محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، روز یکشنبه خواستار آتشبس در نوار غزه شد و افزود که تشکیلات خودگردان مایل است بهعنوان بخشی از حل و فصل سیاسی آینده به این منطقه محصور بازگردد.
خبرگزاری فلسطین وفا گفت: عباس به آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده تاکید کرد: «ما بهطور کامل مسوولیتهای خود را در چارچوب یک راهحل سیاسی جامع که شامل تمام کرانه باختری [اشغال شده]از جمله قدس شرقی و نوار غزه میشود، بر عهده خواهیم گرفت.» این سخنان خطاب به بلینکن گفته شد که در حال بازدید از رامالله، مقر تشکیلات خودگردان در کرانه باختری اشغالی بود.
پس مردم غزه چگونه به چشمانداز قدرت گرفتن تشکیلات خودگردان در نوار محصور غزه - ۱۷ سال پس از پیروزی حماس در انتخابات و سپس نبرد نظامی علیه فتح- به ریاست عباس نگاه میکنند؟ «عامر- مهاویش» به نقل از فردی به نام محمد، ۲۵ ساله نوشتند: «فکر نمیکنم تصرف غزه توسط تشکیلات خودگردان راهحلی باشد که مردم بپذیرند یا از آن حمایت کنند. من آن را رد میکنم؛ زیرا میتوانم ببینم در کرانه باختری که تحت کنترل خودگردان است، چه اتفاقی میافتد.»
او گفت: «همیشه آنها به بسیاری از شهرها یورش میبرند و مردم همیشه در این مناطق تحت حاکمیت خودگردان دستگیر میشوند.» محمد افزود: «آنها چیزی را تغییر نمیدهند. به همین دلیل است که حکومت آن هیچ سودی برای غزه نخواهد داشت. من طرفدار یک دولت وحدت ملی هستم. این خیلی بهتر خواهد بود.»
کمال، ۵۳ ساله هم افزود: «تشکیلات خودگردان غزه را محافظت نخواهد کرد؛ زیرا بارها در محاصره غزه شرکت کرد و به مردم غزه ظلم کرد. همه اینها بهدلیل اختلافش با حماس بود.» او افزود: اگر تشکیلات خودگردان برای کرانه باختری خوب بود، طبیعتا میتوانست برای غزه هم خوب باشد.
سمیه، ۲۹ ساله هم گفت: «کرانه باختری نمونهای از چگونگی زندگی برای سایر فلسطینیان تحت حاکمیت تشکیلات خودگردان است. اشغالگری اسرائیل مشت آهنینی دارد که به سادهترین حقوق مردم فلسطین در سرزمینهای اشغالی ضربه میزند.»