بین حاکمان فعلی افغانستان (طالبان) دید بلندمدتی را در رابطه با ایران نمیبینم و بنابراین میتوانیم تردید داشته باشیم که هیئت ۳۰ نفری طالبان (هیئت سفر کرده به ایران)، شاید در درجه اول به دنبال حل مشکلات کوتاه مدت خود باشند. یعنی در شرایطی که با بحران بازگشت مهاجران افغانستان رو به رو است، نگران است که از سمت ایران نیز واکنشی مشابه پاکستان رخ دهد و برای کنترل همین موضوع آمده است. اما تحت شرایط فعلی، طالبان باید بپذیرد که به تعهدات خود در قبال ایران عمل کند، چرا که ایران بارها و بارها فراتر از تعهدات خود در قبال افغانستان عمل کرده است.
فرارو- روز شنبه ۱۳ آبان ماه یک هیئت از مقامهای طالبان به ریاست عبدالغنی برادر آخند، سرپرست معاون اقتصادی نخست وزیر طالبان به دعوت ایران وارد تهران شد. هرچند کشورهای منطقه و ایران هنوز حکومت طالبان را به رسمیت نشناختهاند، اما طالبان هدف از سفر نمایندگان خود به تهران را افزایش همکاریهای تجاری در بندر چابهار اعلام کرد.
به گزارش فرارو، حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران با ملاعبدالغنی برادر، معاون نخست وزیر دولت سرپرستی افغانستان دیدار کرد و در جریان این دیدار گفت: «ایران در حُسن میزبانی از برادران و خواهران افغانستانی تلاشهای زیادی انجام داده است، معهذا با توجه به ابعاد مختلف مسائل، موضوعات و مشکلات مرتبط با مهاجرین، ضروری است با همکاری مشترک، موضوع مهاجرت و مسائل و مشکلات مرتبط با مهاجرین تدبیر و مدیریت گردد. همچنین موضوع آب و تأمین حقابه ایران حائز اهمیت بسیاری است.»
محمود سیادت، رئیس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران و افغانستان درباره این دیدارها گفت: «آینده افغانستان خوب است؛ طالبان حرکات اعجاب انگیزی انجام داده است. طالبان در حال حاضر واقعیت ملموس افغانستان است و بخش زیادی از جامعه این کشور نیز این واقعیت را پذیرفتهاند. در کوتاهمدت با بهبود وضعیت اقتصادی افغانستان بسیاری از این مهاجران به کشور خود بازمیگردند. افغانستان آینده خوبی دارد و اقتصاد این کشور رو به رشد است. طالبان حتی از زمان روی کار آمدن، ارزش پول ملی این کشور را حفظ کردهاند»
افغانستان تا پیش از حکومت طالبان، یکی از پنج مقصد صادراتی محصولات ایرانی به شمار میرفت. این روند پس از حاکم شدن طالبان به طور موقت کاهش پیدا کرد و پس از گذشت دو سال از حضور طالبها، میتوان گفت قطار روابط تجاری تهران-کابل، مجدداً به راه افتاده است. با این وجود همچنان پیچیدگیهایی در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی و امنیتی در روابط میان ایران و افغانستان وجود دارد بهویژه حل نشدن موضوع حقآبه ایران و وضعیت مهاجرین افغانستانی در ایران.
یکی از نگرانیهای مهم درباره موضوع مهاجران افغان به اقداماتی مرتبط است که اخیرا دولت پاکستان با بیرون راندن طالبان انجام داده است. نظامیان پاکستان از دهم آبان، انتقال میلیونی طالبان را که «مزاحمان» نامیدهاند از پاکستان به افغانستان آغاز کردهاند. کارشناسان امور افغانستان احتمال میدهند طالبهای رانده شده از پاکستان به سوی ایران حرکت کرده و از مرزهای جنوب شرقی وارد کشورمان شوند.
این شرایط با پرسشهایی همراه است از جمله این که چرا سیاستهای ایران در قبال طالبان متغیر است و توسعه ارتباط اقتصادی و سیاسی با طالبان مثبت ارزیابی میشود یا منفی؟ حشمتالله فلاحتپیشه، رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس دهم و تحلیلگر سیاسی در گفتگو با فرارو به این پرسشها پاسخ داده است:
حشمت الله فلاحت پیشه به فرارو گفت: «اتفاقی که در روابط ایران و افغانستان شکل گرفته بر اساس «حجم مزیت نسبی» است. درواقع دو طرف، اختلافات خود را که کماکان پایدار است مدیریت میکنند و همزمان سعی میکنند ظرفیتهای قابل رشد در روابط خود را توسعه دهند. این یک واقعیت است که هر دولتی که در افغانستان روی کار باشد، بیش از یک سوم مبادلات تجاری و اقتصادی خود را با ایران شکل میدهد؛ بنابراین همین موضوع نشان دهنده همسویی تاریخی است که بین دو کشور وجود دارد و هر گونه تلاش برای نادیده گرفتن این واقعیت به ضرر هر دو طرف خواهد بود. به همین دلیل طرفین بدون این که نوعی رسمیت جدی از سوی ایران ایجاد شده باشد به روابط خود ادامه میدهند. من این شرایط را نوعی «دفاکتو» میبینم. این موضوع را به ویژه در حوزه اقتصادی پررنگتر میبینیم. معتقدم در زمینه اقتصادی، روابط ایران با کشور افغانستان قابل دفاع است.»
وی افزود: «هر چه که ایران با کشور افغانستان، مناسبات اقتصادی بیشتری داشته باشد، به سود ما خواهد بود. بر اساس آمارهای رسمی از هر ۵ نفر جمعیت افغانستان، یک نفر در ایران زندگی میکنند. این احتمال نیز وجود دارد که حدود یک و نیم میلیون نفر مهاجر افغانستانی که دولت پاکستان با ضرب الاجل از کشورش بیرون کرده، به سمت مرز ایران حرکت کنند؛ بنابراین معتقدم این مبادلات از یک سو به دلیل روح مناسبات اقتصادی و تجاری مثبت است و از سوی دیگر به دلیل کنترل آسیبهای روابط دو طرفه، حائز اهمیت است. از جمله این آسیبها میتوان به آسیبهای ناشی از مهاجرت افغانستانیها اشاره کرد. به لحاظ سیاسی نیز، توسعه روابط اقتصادی میتواند مقدمهای باشد برای کاهش سایر تنشهای بین دو کشور.»
رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس دهم گفت: «به طور طبیعی، با افزایش بارندگی و تغییر فصل، افغانها اجازه میدهند بخشی از سیلابها، به سمت ایران گسیل شود. اما این به معنی رفع کامل اختلافات در مسئله حق آبه هیرمند نیست. توصیه من به مسئولان سیاسی کشور این است که در مناسبات جدیدی که شکل داده اند از تجربه واگذاری سفارت افغانستان به طالبان درس بگیرند. یعنی طالبان را وادار کنند که در حاشیه توسعه مناسبات، بخشی از تعهدات خود را نسبت به ایران عملی کنند. در نظریات حوزه علوم سیاسی، نظریهای وجود دارد به نام «هویت چندگانه و متکثر» یا «نگاه مشترک المنافع به هویت». چیزی که ایران تا کنون در روابط خود با طالبان تعریف کرده، یک چالش ایدئولوژیک و سیاسی است. اما اتفاقاتی که به ویژه در حوزه اقتصادی رخ میدهد نشان از تغییراتی جدید دارد. حتی کمکهای انسان دوستانه ایران در جریان زلزله افغانستان، منحصر به فرد بود. این موارد میتواند کمک کند تا نگاه خشک ایدئولوژیک و هویت گرا شکسته شده و نوعی اشتراک منافع شکل بگیرد.»
وی افزود: «یک واقعیت مهم وجود دارد که نمیتوان نادیده گرفت. متاسفانه ما بین حاکمان فعلی افغانستان (طالبان) دید بلندمدتی را در رابطه با ایران نمیبینم و بنابراین میتوانیم تردید داشته باشیم که هیئت ۳۰ نفری طالبان (هیئت سفر کرده به ایران)، شاید در درجه اول به دنبال حل مشکلات کوتاه مدت خود باشند. یعنی در شرایطی که با بحران بازگشت مهاجران افغانستان رو به رو است، نگران است که از سمت ایران نیز واکنشی مشابه پاکستان رخ دهد و برای کنترل همین موضوع آمده است. اما تحت شرایط فعلی، طالبان باید بپذیرد که به تعهدات خود در قبال ایران عمل کند، چرا که ایران بارها و بارها فراتر از تعهدات خود در قبال افغانستان عمل کرده است. آن هم به رغم این که ایران، خود با مشکلاتی مواجه است. ولی ایران پذیرفته که در برابر هر ۸ ایرانی یک تبعه افغانستانی را پذیرا باشند. طالبان نمیتواند از زیر بار مسئولیت شانه خالی کند، ایران در حال به دوش کشیدن تاوان بی مسئولیتی طالبان در قبال مهاجران است.»
این تحلیلگر سیاست خارجی در ادامه گفت: «تاکید دارم که طالبان تاکنون نگاه بلند مدتی به شرایط مذکور نشان نداده است. اما شاخصهایی مثل این واقعیت که ۳۵ تا ۴۰ درصد مناسبات اقتصادی طالبان با ایران انجام میشود، قابل انکار نیست. طالبان در حال تغییر کشت تولید مواد مخدر در افغانستان از سنتی به صنعتی است. این موضوع میتواند حاصل یک تصمیم سیاسی باشد که ممکن است گریبانگیر کشور ما هم شود؛ بنابراین تمامی رفتارهای طالبان را میتوان بر پایه دیدگاههای مقطعی آنان ارزیابی کرد. هر چند که نگاه ایران فراگیر است، اما این که دولت مشخصی در افغانستان حضور ندارد بهانهای به دست طالبان داده که زیر بار تعهدات بلند مدت نرود. همین شرایط نیز منجر به یک رابطه نابرابر شده و به همین دلیل هم معتقدم باید هر چه سریعتر توافقنامههایی مستند و قانونی با طالبان تدوین شود. از جمله درباره حق آبه ایران.»
وی افزود: «نگرانی مردم و دولت ایران درباره حضور طالبان در ایران طبیعیست. هنوز در کشورمان آمار دقیقی از تعداد افغانها نداریم. اما قابل اعتمادترین آمار، حداقل بین ۷ تا ۸ میلیون افغانستانی را شامل میشود. با وجود این که چنین جمعیتی در کشور ما حاضر است، اما طالبان هیچگونه تعهدنامه و توافق دقیقی در این باره با ایران امضا نکرده است. بخش اعظم مهاجرانی که پس از ظهور طالبان به ایران امده اند، افرادی هستند که در ارگانهای مختلف نظامی فعالیت کردهاند. متاسفانه در کشور ما هر چه تبدیل به مافیا شود، نه قانون گذار میتواند در برابر آن ایستادگی کند و نه مجری قانون. موضوع قاچاق مهاجران نیز تبدیل به یک مافیا شده و به جای برخورد با مافیای قاچاق انسان، با مهاجران مظلوم برخورد میشود. افراد زیادی از قاچاق افراد سود میبرند. بسیاری از کالاهایی که با کد ملی قابل خرید است (مثل شیر خشک)، طبیعتا یک جریان قاچاق را پشت خود دارد و کودکان افغان ناچارند از طریق مافیای قاچاق، تغذیه شوند. این شرایط، باعث نهادینه شدن مشکلات کشور میشود. از سوی دیگر سیاستهای کنترل و مسدودی مرزها در کشور همواره با ضعفهایی همراه است. دولت ترکیه در عرض ۳ سال سیاست انسداد مرزهای شرقی خود را تا حدی پیش برد که کار ۳۰ ساله ایران در مرزهای شرقی به پای آن نمیرسد.»
فلاحت پیشه گفت: «یک واقعیت را نیز باید پذیرفت که مردم افغانستان تاریخچه مشترکی با ایران دارند و در ایران زحمت کشیده اند، بخشی از بار توسعه و نوسازی کشور نیز بر دوش مهاجران بوده، اما این نکته نیز مهم است که هر کشوری در دنیای امروز از این حق برخوردار است که حضور مهاجرین را در قالب قوانین رسمی و به شکل سرشماری شده، تحت کنترل بگیرد. در حال حاضر هر هموطن ایرانی ما با کمک کارت شناسایی و اسناد مختلف رسمی قابل شناسایی و رصد است، اما افغانهای حاضر در ایران، قابلیت رصد و پیگیری دقیق را ندارند. به همین دلیل است که دغدغههای امنیتی در این زمینه وجود دارد. برخی نیز از این شرایط به دنبال سوءاستفادههای سیاسی هستند. ما میبینم حتی افرادی که به دنبال تبعه سازی اتباع بیگانه هستند، به دنبال دور زدن ملت ایران هستند.»