در انتخابات رقابتی با مشارکت بالا و با نقش آفرینی احزاب و فعالان سیاسی امثال علیرضا منادی سپیدان شاید بختی برای راهیابی نداشته باشند. از این رو توصیه به شورای نگهبان برای سخت گیری خطاست، چون اگر امکان انتخاب از بین گزینههای متنوعتر فراهم باشد خود مردم بهتر انتخاب میکنند.
مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: نوع مواجهۀ نماینده تبریز و رییس کمیسیون آموزش مجلس شورای اسلامی با معلمان و فرهنگیانی که برای درددل (و نه درد و دل چنانچه رایج شده) به دفتر او رفته بودند انتقادات فراوانی را برانگیخته است.
فیلم آن منتشر شده و خبرگزاری اصولگرا هم در توصیف "رفتارعجیب" نوشته: فردی در حال بیان مشکلات صنفی است، اما آقای منادی با چند ورق کاغذ خود را باد میزند، تنقلات میخورد، روی صندلی جا به جا میشود و در واقع گوش نمیکند.
برخی هم در جست و جوی نوع تنقلات برآمده و در مجموع رفتار او "عجیب و غریب" توصیف شده است. (این اصطلاح "عجیب و غریب" را هم عادل فردوسیپور بر سر زبانها انداخت و حالا مثل "بفرمایید" شده که در فارسی جای "بخورید، بیاشامید، بنشیند، داخل شوید، خارج شوید، نظر دهید و چند فعل دیگر" را گرفته است در حالی که از این رفتار میتوان با صفت واضح «زشت» یا به عنوان «دون شأن نماینده، موهن، تحقیر آمیز، ناپسند و در وضعیت نامناسب» و مانند اینها یاد کرد.)
خبرگزاری اصولگرا از آقای منادی خواسته "حال که این فیلم دستمایه کانالهای ضد انقلاب شده اگر واقعا دلسوز نظام است رسما و بدون معطلی عذرخواهی کند". همچنین آن را زنگ هشداری دانسته تا شورای نگهبان مراقب باشد "افراد تایید صلاحیت شده توان حفظ شأن نمایندگی مجلس را داشته باشند".
روزنامه دولت، اما یک قدم بالاتر برداشته و از شورای نگهبان خواسته "این نماینده را در دور بعد رد صلاحیت کند" و رفتار او را این گونه شرح داده: دست در دهان و تمیز کردن دندان، خوردن تنقلات، باد زدن خود، لم دادن و بی توجهی به مخاطب.
نکته قابل توجه، اما این است که اتفاقا او محصول نظارت استصوابی است و اگر در انتخابات رقابتی و دموکراتیک و غیر استصوابی نمایندهای برگزیده شود و در نشستی چنین رفتاری از او سر زند چه بسا قابل اغماض باشد.
مشکل اصولگرایان این است که به جای نقد نظارت استصوابی که دایره کاندیداهای صالح را تنگ کرده و کثیری از نخبگان را محروم ساخته به دنبال سختگیری بیشترند! مثل این که مشکل یک بیمار ناشی از مصرف یک نوع داروی نادرست باشد، ولی برای درمان او بخواهیم دُز همان دارو را بالا ببریم!
راستی! مگر دیگر نماینده تبریز که به خاطر افشای ماجرای شاسی بلندها مورد هجوم اصولگرایان قرار گرفت دست در دهان و دندان خود را تمیز کرده بود؟ جرم او چه بود جز این که سرّی را هویدا کرد؟
روزگاری از تبریز که خاستگاه مشروطه است سید حسن تقیزاده از رهبران فکری مشروطه نماینده شد که هر چند درباره پارهای دیدگاههای او میتوان نقد داشت، اما از رجال بنام تاریخ معاصر است و همچنان از او یاد میشود و نماینده فعلی این جناب است که البته نه یک مدرک دکتری که دو فقره و به عبارتی سه تا هم دارد با مشاغل علمی. عنوان "دکتر" را در نشانی پایگاه اطلاع رسانی هم آوردهاند: drmonadi.ir
همچنین چندی پیش از او به عنوان چهره علمی ارزشمند کشور در اولین اجلاس چهرههای ماندگار و نوآوران صنعت و تجارت تجلیل شد. علت تجلیل هم این بود: سرچشمه علم و دانش خود را در عرصه مدیریت و اجرا به کشور عرضه داشته است.
با دو دکتری و تدریس درس ویروس شناسی در دانشگاه علوم پزشکی نمیتوان مشکل رفتاری را به قلت تحصیلات نسبت داد یا او را بیسواد دانست و اتفاقا شنیدهایم بعد از حادثه تلخی که برای نوزاد او در ۲۰ سال قبل پیش آمد خدمات عمومی قابل تقدیری هم داشته. مشکل، اما جای دیگری است. از ساز و کارهای انتخاباتی است و جالب این که یک بار صابون آن به تن خود همین آقای دکتر منادی هم خورده است.
آیا مردم تبریز در این ۱۰۰ سال عقب گرد داشته اند؟ قطعا نه! بلکه نظارت استصوابی دایره را تنگ کرده و آقای منادی سپیدان یا سفیدان میوه درخت نظارت استصوابی است. هر چه بیشتر حذف و طرد کنند امثال این رفتارها بیشتر خواهد شد نه کمتر.
نمایندهای که از شهری، چون تبریز با کمتر از ۹۰ هزار رای به مجلس راه یافته بیتردید در انتخابات رقابتی و غیر استصوابی یا استصوابی با حساب و کتاب و نه این قدر حذفی بخت چندانی نداشت.
بنا بر این اگر نواصول گرایان واقعا نگران کیفیت نمایندگان هستند از آزادی انتخابات دفاع کنند نه این که خواستار تشدید نظارت شوند، چون حاصل تشدید نظارت و کاهش مشارکت راه یافتن امثال علیرضا منادی سفیدان است و اگر او را حذف کنید یک منادی دیگر با رای ۵۰ هزار راه پیدا میکند. هر چند که حذف هم بعید است، زیرا معیار میزان وفاداری است نه مصرف تنقلات در دیدار با مردم!
سالها پیش برای آن که درباره نزول پیاپی نهاد مجلس مثالی بیاورم نوشتم روزگاری از کرمانشاه دکتر کریم سنجابی نماینده شد که استاد حقوق و وزیر مصدق و چهره سیاسی مشهوری بود و حالا آقای اسماعیل ططری با تحصیلاتی در حد سیکل. اندک زمانی بعدتر که همت او برای احیای نام «کرمانشاه» را دیدم و شنیدم آن نظر را اصلاح کردم و نوشتم میزان تحصیلات مهم نیست. مهم این است که شخص واقعا نماینده مردم باشد و از این حیث تفاوتی ندارد کریم سنجابی باشد یا اسماعیل ططری، چون هر دو نماینده مردم و برآمده از انتخابات رقابتیاند. هر چه زمان گذشت مرحوم ططری وجه مردمی خود را بیشتر نشان داد و از اصلاح آن نظر خرسندتر شدم.
در انتخابات رقابتی با مشارکت بالا و با نقش آفرینی احزاب و نخبگان امثال علیرضا منادی سفیدان بختی برای راهیابی ندارند، ولی اگر هم راه یابند چنانچه چنین رفتاری از آنان سرزند خود حزب و تشکل متبوع او را وادار به عذرخواهی میکند. بنا بر این نشانی نادرست ندهیم و تضور نکنیم با تنگتر کردن دایره انتخاب نمایندگان مودبتری راه پیدا میکنند.
اگر مردم در فضای بازتری امکان انتخاب داشته باشند طبعا میوه بهتر را برمیگزییند، اما وقتی شورای نگهبان از بین همه میوهها تنها چند گلابی میگذارد و میگوید از بین همین چند تا گلابی میوه دلخواهتان را انتخاب کنید محصول بهتری متصور نیست.