مطالعه پژوهشگران دانشگاه کاتالونیا نشان میدهد زنان دانشجوی کامپیوتر در دانشگاه دانش تئوریک بیشتری دارند و مهندسی نرمافزار را ترجیح میدهند.
طبق گزارش ۲۰۲۲-۲۰۲۱ وزارت آموزش و تربیت حرفهای اسپانیا، زنان دانشجوی رشته مهندسی کامپیوتر تنها ۱۴٫۱ درصد جمعیت تمام دانشجویان این رشته درسی را در مقطع کارشناسی تشکیل میدادند؛ این غافلگیرکننده نیست. همه میدانند که تعداد زنان در رشتههای علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات در دنیا بهطرز جدی پایین است. اما تفاوت مردان و زنان در عملکرد و تخصص چگونه است؟
به گزارش دیجیاتو، محققان حوزه پژوهشهای آموزشی در دانشگاه آزاد کاتالونیا در مطالعهای جدید به این پرسش پرداختهاند.
یکی از نتایج این مطالعه این است که زنان دانشجوی مهندسی کامپیوتر برنامه درسی خود را با پیشمطالعه بیشتری نسبت به مردان همتای خود آغاز میکنند.
زنان به کلاسهایی وارد میشوند که در واحدهای درسی یا دورههای آموزشی قبلی خود با مبانی نظری آنها آشنا شده بودند. درحالیکه سابقه مردان بیشتر متشکل است از دورههای آموزشی عملی در سطح پیشرفته.
به عبارت دیگر، زنان آشنایی تئوریک بیشتری با مباحث برنامه درسی خود دارند. این باعث میشود نمرههای بهتری بگیرند (مخصوصاً در درسهای تئوریک) و یک ترم زودتر فارغالتحصیل شوند.
زنان معمولاً واحدهای درسی مرتبط با سختافزار و سیستمهای کامپیوتری را انتخاب نمیکنند و به توسعه نرمافزار و رابطهای کاربری تمایل دارند.
سختی واحدها اثری روی انتخاب واحد زنان دانشجوی کامپیوتر ندارد. چیزی که مسیر درسی آنها را تعیین میکند، مفهومی است به نام سقف شیشهای. سقف شیشهای به موانعی اشاره دارد که در راه زنان برای رسیدن به درجات بالای یک حرفه وجود دارند.
دانشجویان کامپیوتر زن واحدهای کمتری در ارتباط با موقعیتهای مدیریتی و مشاغلی با مسئولیتهای بالا در سازمانها، مانند سیستمهای اطلاعاتی را انتخاب میکنند. این شغلها با مفهوم سقف شیشهای یا درواقع دشواریهایی که زنان در این موقعیتهای شغلی با آنها مواجه هستند، سازگاری دارند.
مطالعه پژوهشگران دانشگاه کاتالونیا تفاوت دیگری را نیز در مسیر تحصیلی دانشجویان مرد و زن مهندسی کامپیوتر نشان میدهد. اکثر زنان مسیر مهندسی نرمافزار را انتخاب میکنند؛ مسیری شامل توسعه نرمافزارها و رابطهای کاربری. این مسیر روی راهحلهای قابل استفاده در زندگی روزمره انسانها متمرکز است؛ بهعبارتی، انسانمحور است.
از طرف دیگر، مردها انتخابهای متنوعتری دارند، اما ترجیح عمده آنها سیستمهای اطلاعاتی است. درواقع انتخاب آنها بیشتر بهسمت سختافزار و توسعه سیستمها متمایل است؛ یعنی شاخههای کامپیوترمحور.
این مطالعه نشان میدهد که دو باور قدیمی درباره زنان در مهندسی کامپیوتر کاملاً اشتباه هستند: یکی این باور که زنها مهارت کافی برای مطالعه مهندسی کامپیوتر را ندارند و دیگری اینکه آنها از برنامهنویسی لذت نمیبرند.
تأکید بر نادرستی این دو باور کلید ترویج برابری، تنوع و نوآوری در دانشگاههاست. زنان درواقع انتخابهای خود را براساس تفاوتهای جنسیتی و باورهای کلیشهای درباره نقش خودشان در جامعه انجام میدهند، نه براساس تواناییهای خود.