ژاپن دههها پیش شاهد پایان رشد سریع خود بود و هنوز همان حزب حاکم، البته در قالب نظامی دموکراتیک سر کار است. حزب کمونیست چین ممکن است به دلایل دیگری با چالش روبهرو شود؛ اما کندی رشد احتمالا برای تنزل سلطه در آن کافی نیست.
عملکرد اقتصادی و سیاستگذاری اخیر چین سبب شده است که اقتصاددانان تخمینهای خود را از نرخ رشد اقتصادی این کشور در سالهای آینده کاهش دهند. طی چند دهه گذشته، تبلیغات بسیاری مبتنی بر این گزاره صورت گرفت که حزب کمونیست چین مشروعیت خود را تا حد زیادی مدیون رشد سریع اقتصادی است.
«دنگ شیائوپینگ» رهبر چین که با شعار «اصلاحات و گشایش» شناخته میشود، اصلاحات دشوار را محرک سیاست حزب مینامید. در آن زمان، هرسال رهبران چین ارقام تولید ناخالص داخلی را به مثابه پرچمی بالا میبردند تا نشان دهند حزب با جدیت مشغول پیشبرد ماموریت خود است. پیش از دنگ، اما آنچه میان مردم و حزب میگذشت، بسیار متفاوت بود.
زمانی که «مائو تسه تونگ» نسخه اولیه حزب را در سر داشت، مردم عادی باید در «مبارزهای بین طبقاتی» علیه زمینداران و تاجران پیروز میشدند. آرتور کروبر، اقتصاددان چینی از موسسه تحقیقاتی حوزه چین «Gavekal Dragonomics» معتقد است این روزها، شی درحال خلق تصویر متفاوتی از حزب است.
کروبر اخیرا در سخنرانی به ارائه این ایده پرداخت که تا به این روز نیز چین برای انحراف افکار عمومی و جلوگیری از انتقادات گسترده علیه کاهش رشد اقتصادی، تلاش تبلیغاتی نسبتا گستردهای برای کمرنگ کردن قرارداد اجتماعی قدیمی و مشروعیت بر مبنای رشد اقتصادی صورت داده است. بلومبرگ قاعده ارتباطی جدید حزب با مردم را «مشروعیت ارزشمدار» مینامد.
اجزای قرارداد جدید را فرهنگ، تاریخ، ملیگرایی و مبارزه با فساد تشکیل میدهد که هدف آن کاهش نگرانیها درباره افزایش نابرابری است. دانیل بل، نظریهپرداز سیاسی در دانشگاه هنگکنگ معتقد است «مشروعیت ارزشمدار» ادامه «بازگشت کنفوسیوسی» است.
به گفته بل، از اصول کلیدی سنت کنفوسیوس، فیلسوف چین باستان ایده «مسوولیت در قبال دیگران» است. ماه گذشته بل در مرکز فیربنک برای مطالعات چینی هاروارد گفت: ایده کنفوسیوس کاملا متفاوت از «مدرنسازی به سبک سرمایهداری» است که در چند دهه گذشته به «اتمی سازی» جامعه انجامید.
با این توضیحات بهتر میتوان تلاشهای شی جینپینگ در جان دوباره بخشیدن به ایدههای کنفوسیوسی و پیروانش در هویت چینی را درک کرد. شی کمپین خود را ۱۰سال پیش با بازدید از زادگاه این فیلسوف آغاز کرد. آن سفر یکی از اجزای ابتکار جدید او در طراحی «اندیشههای شی جینپینگ درباره فرهنگ» بود.
تاکید دولت فعلی بر فرهنگ تا به آنجا ادامه یافته است که کابینه چین در بیانیهای در اوایل اکتبر چنین اعلام کرد که «اعتماد به فرهنگ خود، حیاتیترین، عمیقترین و پایدارترین منبع قدرت برای پیشرفت یک کشور و مردم آن است.»
در تضادی آشکار، در دوران مائو، حزب کمونیست چین از تخریب میراث فرهنگی چین دفاع میکرد و آن را مانعی برای سوسیالیسم میدانست. به قدری نمادهای چین قدیم شکسته و سوزانده شد که دلالان عتیقه در سالهای اخیر به توکیو سفر کردهاند تا صندوقهای چینی و سایر آثاری را که در طول هرج و مرج چین به ژاپن برده شده بودند، بازپس گیرند.
امروز، اما از چین باستان برای مشروعیتبخشی به دولت استفاده میشود تا پکن بتواند با استفاده از آن ادعاهای خود را در صحنه جهانی مطرح کند. شی بهطور مرتب به پنج هزار سال تاریخ چین اشاره میکند که نقش غیرقابل انکاری در شکلدهی تمدن جهانی داشته است.
با در هم آمیختن حزب کمونیست چین با تاریخ کهن، شی در پی خلق روایتی است که به او اجازه «رد دموکراسی به سبک غربی» را میدهد. پکن برای ساخت و پرداخت این روایت هزینه زیادی صرف کرده است.
باستانشناسان تحت فشار قرار گرفتهاند و کشتیهای دوره سلسله مینگ را از دریای چین جنوبی لایروبی میکنند تا نشان دهند که کشتیهای چینی چگونه در طی قرون اقیانوسها را میپیمودند. ناسیونالیسم ممکن است کارتی آسانتر از تضمین شغل و رشد درآمد برای حزب باشد؛ اگرچه اکنون درحال تبدیل شدن به کارتی خطرناکتر است. یکی دیگر از نکات کلیدی، عزم راسخ او برای مبارزه با فساد است که هم در داستان قدیمی و هم داستان جدید او وجود دارد.
یوهوا وانگ، استاد هاروارد میگوید، زمانی که شی جینپینگ به قدرت رسید، حزب برای مسائل مرتبط با فساد که از دهه۱۹۹۰ درحال افزایش بود، با بحران مشروعیت عمیقی روبهرو بود. تاکنون میلیونها نفر در کمپین مبارزه با فساد او غرق شدهاند و این واقعیت که شی حتی از حذف برخی از منصوبان خود ابایی نداشته است، نشان میدهد که مبارزه برای او پایانناپذیر است.
اما آیا مردم چین از رشد ارزشها به جای رشد درآمدها راضی خواهند بود؟ از منظر بلومبرگ، پیشبینی این مساله دشوار است. ژاپن دههها پیش شاهد پایان رشد سریع خود بود و هنوز همان حزب حاکم، البته در قالب نظامی دموکراتیک سر کار است. حزب کمونیست چین ممکن است به دلایل دیگری با چالش روبهرو شود؛ اما کندی رشد احتمالا برای تنزل سلطه در آن کافی نیست.