مدیران شرکتهای بزرگ، چگونه اوقات فراغت خود را میگذرانند؟ چه عادتها و الگوهای رفتاری مشابهی در برنامههای آنها قابل تشخیص است؟
آیا رویههای متمایزی تعیین کننده توانمندیهای شغلی آنهاست یا شغل شان رفتارهای خاصی را به آنها تحمیل میکند؟ برای پی بردن به پاسخ این سوالات، مجموعهای از حدود ۱۰۰ مصاحبه با مدیران شرکتهای بزرگ و برجسته جهان را بررسی کردیم (که توسط نشریه «یوروپین بیزینس ریویو» (European Business Review) انجام شده و قبلا در همین صفحه به آن پرداختهایم). بررسیها نشان میدهد که شباهتهایی در عادات رفتاری مدیران دیده میشود. بخشی از آنها روزانه هستند و برخی شامل عادات تفریحی و شیوه گذران تعطیلات آنها میشود.
عادتهایی که در اظهارات تعداد زیادی از مدیران قابل مشاهده بود، به شرح زیر است: سحرخیزی، وقت گذراندن با عزیزان، نیایش و مراقبه، مرور اخبار و برنامههای روز، صبحانه و ورزش. آنچه در برخی مصاحبههای آنها به چشم میخورد، این است که سحرخیزی و صرف وقت برای مراقبه یا ورزش، راهکاری برای تاب آوری و خالی کردن ذهن است نه اقدامی قدرتی و رقابتی. به عبارت دیگر، ماهیت این قبیل فعالیتها را میتوان نوعی فاصله گرفتن از فشارهای کاری دانست. مصاحبه تعدادی از این مدیران را میخوانید:
«من معمولا ۶ صبح بیدار میشوم و روزم را با بوسیدن فرزندانم آغاز میکنم؛ چیزی که منبع انرژی قابلتوجهی برای من است. پیش از کار، ورزش میکنم، میدوم، دوچرخه سواری میکنم یا به شنا میپردازم. این ورزشهای صبحگاهی، مرا برای مسابقاتی که دست کم سالی دو بار در آنها شرکت میکنم، آماده میکند.
در این خلال، زمانی را هم صرف رسانههای دیجیتال مختلف میکنم تا در فضای عمومی کسب و کار خودمان باقی بمانم. روباتیک و هوش مصنوعی چنین اثرگذاری وسیعی در جهان دارد که مایلم تمام اتفاقاتی را که در گوشه وکنار جهان از خود بر جای میگذارد، دنبال کنم. من عملا معتادی شده ام که نمیخواهم هیچ خبر و اطلاعاتی را در حوزه کاری خودم از دست بدهم.» - رناد چمپیون، مدیر اجرایی موسسهایم (AIM).
«من بخش زیادی از روز کاری خود را به تدریس میگذرانم. بنابراین، بیشتر روزها یا در کلاس درس هستم یا در مکانهای دیگری در حال تدریس ام. دیروز به گروهی از شرکا در یک شرکت حقوقی جهانی آموزش دادم؛ امروز، در جلساتی راجع به آنلاین کردن ابزارهای مدیریتی خواهم بود.
بعدازظهر هم به مراکش سفر میکنم تا به گروهی از دانشجویان ارشد مدیریت اجرایی (MBA) که در برنامه آموزشی مشترک مدرسه کسب و کار آفریقا و مدرسه کسب و کار کلمبیا تحصیل میکنند، درس بدهم. من یک پژوهشگر هم هستم؛ بنابراین در حالت ایده آل، چند ساعت در روز را خالی میکنم تا به پژوهش و شاید مقداری تحلیل آماری و نوشتن بپردازم.» - پاول اینگرام، رئیس دانشکده برنامه مدیریت پیشرفته مدرسه کسب و کار کلمبیا
«معمولا به سبک زندگی سالم از دوجنبه نگاه میکنم: روانی و فیزیکی. لازم است که هرازگاهی ذهن را پاک و آزاد کرد: داشتن فعالیت فیزیکی کافی به معنای آن نیست که لزوما از نظر ذهنی و روانی هم وضعیت مناسبی دارید. من همچنین از پژوهشهای مقطع دکترای خود آموخته ام که محدود کردن مشکلات کار به محیط کار و نیاوردن آنها به خانه و زندگی شخصی، کار سادهای نیست.
من در آن زمان به طور فشردهای در حال برنامه نویسی بودم و هیچ چیز بدتر از آن نیست که پیش از شروع یک هفته فشرده، بفهمید یک باگ در کدهای نوشته شده شما وجود دارد. برای سلامت فیزیکی و جسمی که به معنای تعادل بیشتر بین کار و زندگی هم بود، همیشه حواسم بود که خواب کافی داشته باشم. کارهای دیگری که میتوان انجام داد؟
خب، تمایل من آن است که قهوه کمتری بنوشم، راههای سالم تری برای رفتن به سر کار پیدا کنم، زمان و توجه بیشتری برای داشتن یک برنامه غذایی و ناهار متنوع اختصاص دهم. بیشتر ورزش کردن هم کمک میکند.» - برشت کاردون، مدیر گروه دکترای مدیریت اجرایی مدرسه کسب و کار ویلریک بلژیک
«احتمالا یکی از مولفههای کلیدی برای شروع یک روز عالی، خوردن صبحانهای سالم است؛ صبحانهای که به ایجاد و انتقال انرژی مثبت کمک کند. یک نگاه گذرا به ایمیلهای دریافتی در اول صبح هم، میتواند از حواس پرتی و غافلگیری در طول روز جلوگیری کند.
همچنین فهرست کردن کارهای اولویت دار روزانه میتواند فکر خوبی باشد؛ پیش از آنکه تلفنها به صدا درآیند، ایمیلی برسد و افراد مختلف درخواست برگزاری جلسه کنند. مروری بر دفترچه یادداشت به شما کمک میکند تا برای روز خود آماده شوید، اما باید نگاهی رو به جلو هم داشت و برای اتفاقات و مواردی که ممکن است در ادامه روز اتفاق بیفتند، آمادگی داشت.» -کیشور سنگوپتا، مدیرگروه تحصیلات تکمیلی مدیریت اجرایی مدرسه کسب و کار کمبریج جاج.
«یک صبح ایده آل برای من، شامل ورزش صبحگاهی و صرف صبحانه با فرزندانم است؛ پیش از آنکه راهی دفتر کارم شوم. زمانی که با خانواده ام میگذرانم، منبع انرژی فوق العادهای برای من است. با استفاده از این انرژی است که میتوانم تمام روز سرزنده و پرانرژی باشم.» - اندریاس بادژک، مدیرعامل شرکت آیدی ناو (IDnow)
«یکی از کارهایی که تلاش میکنم ابتدای هر روز انجام دهم، آگاه شدن از اخبار گوشه وکنار جهان است. همیشه از خودم میپرسم که چگونه میتوانم از آنچه امروز آموخته ام برای بهبود کار خود در سازمان غیرانتفاعی مان بهره ببرم.» - ماگدانلا نویتزکا موک، رئیس فدراسیون بینالمللی مربی گری (ICF)
«من عاشق این هستم که روز خود را با یک مناجات و شکرگزاری شروع کنم. سپس به باشگاه میروم و اندکی ورزش میکنم. زمانی که در حال رانندگی به سمت باشگاه هستم، به یک کتاب صوتی گوش میدهم (من به این شیوه، در هر ماه ۴ یا ۵ کتاب را تمام میکنم). چنین فعالیتهایی مرا برای شروع یک روز فوق العاده آماده میسازند.» - کلودیو تویاما، مدیرعامل شرکت تویاما (Toyama&Co) «اولین کاری که صبحها انجام میدهم، ورق زدن روزنامه وال استریت ژورنال است.
در روزنامه به دنبال خبرها یا مقالات جذابی میگردم که ممکن است با موضوع تدریس آن روز من در ارتباط باشد یا بتوانم از آن در پژوهشهای خود استفاده کنم. اگر زمان اجازه دهد، قبل از رفتن به دفتر کار، سری هم به باشگاه میزنم.» - آن بارتل، استاد مدرسه کسب و کار کلمبیا «فردی مثل من اندکی زمان برای بیدار شدن نیاز دارد. به طور معمول، قبل از کار، یا مقداری ورزش میکنم یا به خانه داری میپردازم. گاهی نیز به چند دقیقه سکوت و مراقبه نیاز دارم تا پیش از دریافت اطلاعات و محرکهای بیرونی جدید به ثبات احساسی و ذهنی رسیده و آرامش درونی کسب کنم.
در نهایت، هر روزی که فرصت باشد، همسر و پسرم را در آغوش میکشم. این کار، لبخند را به چهره من میآورد و کمک بزرگی در طول روز به من میکند.» - میکل اشتانگا مدیرعامل شرکت لهستانی توسعه نرم افزار فیوچر پروسسینگ (Future Processing) «یک روز معمولی برای من، با مدیتیشن و عبادت شروع میشود.
پس از آن تلاش میکنم که اندکی فعالیت بدنی داشته باشم؛ چه این فعالیت، یک ساعت پیاده روی سریع در ساحل باشد یا رسیدگی به درختان و گیاهان باغچه خانه. هر روز صبح، صبحانه ام را با همسرم میل میکنم، روزنامههای منطقهای را میخوانم و پیش از رفتن به اداره، ایمیل هایم را چک میکنم.» - برایان استوارت یانگ، مدیرعامل بانک جهانی تجارت (GBC)
«من از کار کردن لذت میبرم و مسیر شغلی من بیشتر متاثر از شور و اشتیاقم بوده است تا برنامه ریزیهای تاکتیکی. من همواره زمانی را صرف مطالعه و آزمایش ایدههای جدید در کنار افراد باتجربه میکنم.
کار کردن با ذهنها و مغزهای بزرگ، بزرگترین انگیزه شخصی من است.
من همچنین برای تجدید انرژی به اندکی خلوت نیاز دارم و زمانی را در طبیعت شگفت انگیز سوئیس میگذرانم. عادت روزانه من، فارغ از هر هوایی، قدم زدن با سگ هایم در طبیعت، پیش از رفتن به سر کار در صبح و پس از برگشتن به خانه است... از نظر اشیای مادی، معمولا چیزهای زیادی همراه خود ندارم. من به موبایل یا هر وسیله دیگری از این دست، وابسته نیستم. اما اجازه دهید این گونه بگویم: تنها چیزی که نیاز به حضورشان دارم، افکارم هستند.
پیش از شروع روز و پیش از شروع هر مسیری، (به معنای دقیق کلمه و به معنای استعاری آن) نیاز دارم که به خوبی از مقصد خود آگاه باشم.» - لوسیا وایدنر، قائم مقام مدیرعامل موسسه مالی کردیت سوئیس (Credit Suisse) «برای من، یک روز عالی از صبح زود و حضور در باشگاه و دوچرخه سواری ثابت شروع میشود.
بعد از آن، برنامه متنوعی دارم: حضور در جلسات هیاتمدیره برای بحث درباره عملکرد شرکت یا تماس با یک مشتری برای صحبت درباره پروژههای کنونی که به آنها بهای زیادی میدهم. سپس در جلساتی حضور مییابم که حول رسمیت یافتن کسب و کارهاست. به عنوان مثال در جلسات مربوط به تعیین ۵۰ محل کار برتر برای زنان به انتخاب مجله تایمز حضور پیدا میکنم.
این جلسات باعث میشود تا افراد برجسته در کسب و کارهای رقیب را بشناسم و از تجربیات و طرز فکر آنها آگاه شوم. به عنوان یک مدیرعامل، هر روز تلاش میکنم که وضعیت شخصی و سازمانی را در تعادل نگه دارم: ورزش میکنم تا توان انجام شغل خود را داشته باشم، برای کار کردن روی مسائل مالی شرکت زمان صرف میکنم، به دنبال استعدادهای بالقوه در شرکت میگردم و طبیعتا بر ذینفعان و بهویژه مشتریانمان تمرکز میکنم.» - دانکن تیت (Duncan Tait)، مدیرعامل واحد اروپا و خاورمیانه فوجیتسو «من روزم را خیلی زود شروع میکنم و ساعت ۴:۴۵دقیقه از خواب برمی خیزم. صبحانه نمیخورم و به همین دلیل ساعت ۵:۳۰ دقیقه در مسیر کار هستم. برنامه کاری روزانه ام بسیاری فشرده است و جلسات کاری مختلفی از مباحث استراتژیک تا مشکلات روزانه خط تولید در آن قرار دارند.
به همین دلیل، بسیار مهم است که خوب گوش بدهم، متمرکز باقی بمانم و تنها به لحظه کنونی فکر کنم. برای من، این بهترین روش برای غلبه بر چالشهای شغلم در آئودی است.»
برام شات، رئیس هیاتمدیره آئودی«معمولا صبح زود از خواب بیدار میشوم و برنامه هایم را با ورزش کردن روی دوچرخه ثابتم در خانه شروع میکنم. در همان زمان آخرین اخبار کسب و کار را در تلویزیون میبینم. پس از آن به بررسی ایمیلهایی میپردازم که در طول شب برای من فرستاده شده است. بهطور معمول تا زمان ناهار، به پروژههای بزرگ شرکت که اهمیتی استراتژیک دارند، رسیدگی میکنم. پس از ناهار، جلسات داخلی با مدیران یا جلساتی با تیم کاری خود داریم که موضوع این جلسات مرتبط با روباتهای مختلف خودمان است. در همین بازه زمانی است که به مصاحبه با روزنامه نگاران و شرکت در جلسات شبکهای گوناگون میپردازم. آخرین جلسه کاری، معمولا ساعت ۶ یا ۷ بعدازظهر و با همکاران دیگر در مناطق مختلف آمریکا انجام میشود. پس از آن معمولا به پاسخگویی دوباره ایمیلها و انتشار اتفاقات جذاب روز در رسانههای مجازی میپردازم.» - کلاوس ریسیجر، بنیانگذار و مدیرعامل شرکت روباتیک بلواوشن.
«یکی از چیزهایی که من آموخته ام این است که ضمن توانایی برای انجام همزمان چند کار، نمیتوان همه چیز را در حد عالی پیش برد. اولویت بندی بسیار مهم است و من در تلاش هستم تا حجم کارهای خود را بیش از حد بالا نبرم. برای ایجاد تعادل بین کار و زندگی شخصی نیاز است که یک ساعت دقیق برای پایان روز کاری در نظر گرفت و پس از آن برای چک کردن ایمیلها وسوسه نشد.
این مساله برای هر رهبر سازمانی و کسب و کاری حیاتی است و من هم تلاش میکنم تا زمانی در روز را به خودم اختصاص دهم. در این زمان ممکن است به خودشناسی، مطالعه یک کتاب خوب، قدم زدن یا گذران وقت با خانواده و دوستانم بپردازم. این نوع فعالیتها کمک میکنند تا تجدیدانرژی کنم.» - انکی میدلمن، مدیرگروه مدیریت اجرایی، مدرسه کسب و کار اسکما (SKEMA).
گلف، موج سواری و دریانوردی یا رانندگی با خودروهای مسابقهای انتظار شما از تفریحات مدیران شرکتهای بزرگ است؟ در مقالهای به انتشار مجله فوربس، از دهها مدیرعامل درباره تفریحات و شیوه گذران اوقات فراغت آنها پرسیده شد.
یکی از رایجترین پاسخهای آنها سفرهای غیرکاری بود. البته که بسیاری از مدیران و به ویژه مدیران شرکتهای بینالمللی ممکن است نیاز به حضور در ماموریتهای مختلف داشته باشند. اما زمانی که بتوانند با فراغ بال به گردش و تفریح بپردازند، تفاوت بسیاری با سفرهای عجولانه و پرمشغله دارد.
در پاسخهای عدهای از مدیران، برنامههای تفریحی کلیشهای و مورد انتظار مانند گلف، حضور در کشتیهای تفریحی یا رانندگی سرعتی نیز دیده میشد. اما در آن سوی ماجرا، دستهای از برنامههای تفریحی که شاید آنها را بتوان معمولی نامید، عبارتند از: باغداری و گل کاری، موسیقی و یوگا.
عدهای خاص از مدیران، شغل خود را به عنوان تفریحاتشان نام بردند. آنها معدود کسانی بودند که دغدغهها و علاقه مندی هایشان را تبدیل به کارشان کرده بودند و به نظر شغلشان بیش از آنکه جنبه کاری داشته باشد، جنبه تفریحی دارد.
از زمره این مدیرعاملان خوش شانس میتوان به جری یانگ و دیوید فیلو از شرکت یاهو و مایکل دل، بنیانگذار شرکت دل اشاره کرد که همگی آنها اشتیاق و علاقه شان به کامپیوتر را تبدیل به شغل و منبع درآمدشان کردند.
کولین گرانت، مدیرعامل باشگاههای تناسب اندام و یوگای پیور گروپ (Pure Group) نیز فرد دیگری است که عشقش به یوگا را تبدیل به شغل روزانه اش کرده است.
او فعالیت خود را از هنگ کنگ آغاز کرد و اکنون شرکتش شعبههایی در سنگاپور، تایوان و نیویورک دارد. خوشبختانه او اعتقاد ندارد که سرگرمی اش تبدیل به شغل شده و همچنان از یوگا برای کسب آرامش استفاده میکند.
منبع:دنیای اقتصاد