آیا بهتر نیست مناف هاشمی به جای پرداختن به موضوعاتی که درد اصلی نیست به فکر این باشد که از این به بعد اگر فرصتی داشت به جای اعزام گروهی ۳۰ نفره برای فقط یک مدال برنز، ۳۰ ورزشکار انفرادی با شانس تقریبی ۱۰ مدال را به رقابتها بفرستد؟
تیم فوتبال امید ایران در بازیهای آسیایی هانگژو نتیجهای شبیه به فاجعه گرفت و قبل از رسیدن به مرحله نیمهنهایی از گردونه این بازیها کنار رفت. نوع کناررفتن این تیم از بازیهای آسیایی بدون جاروجنجال نبود؛ شاگردان غلامرضا عنایتی در شاهکاری تکرارنشدنی برابر هنگکنگ با یک گل شکست خوردند تا اولین برتری تاریخ فوتبال طرفین را تیم شرق آسیایی تجربه کند.
در اینکه امیدی به تیم امید با مربیگری رضا عنایتی نبود، تردیدی وجود نداشت، ولی باور عجیب مسئولان کمیته ملی المپیک به موفقیت این تیم از آن دست اتفاقاتی است که میتواند موجب شگفتی شود. امید ایران در شرایطی راهی بازیهای آسیایی شد که کمی پیش از آن در افتضاحی کامل، از رسیدن به مرحله دوم انتخابی بازیهای المپیک جا مانده بود و حتی نتوانست سهمیه حضور در بازیهای جام ملتهای آسیای زیر ۲۳ سال را کسب کند. تیم امید ایران در شرایطی فرصت رسیدن به سهمیه المپیک را آن هم در همان دور پیشمقدماتی از دست داد که مثلا تیمی مثل مالزی توانست جواز صعود به مرحله دوم را کسب کند.
حال اینکه این تیم با چنین شرایطی توانسته موجبات رضایت مسئولان کمیته ملی المپیک را فراهم و آنها را امیدوار به کسب مدال در این بازیها کند، از آن دست اتفاقاتی است که نمیشود از کنارش عبور کرد. یا افراد نزدیک به تیم امید خیلی قانعکنندگان بینظیری بودهاند یا اینکه مسئولان کمیته ملی المپیک بیش از اندازه خوشبینانه و سادهانگارانه به این وقایع نگریستهاند. نتیجه این خوشبینی بیش از حد یک بار دیگر خودش را نشان داد: تیمی که به زعم سرمربیاش تقویت شده بود و چند بازیکن بزرگسال را در قالب تیم امید به هانگژو برد حتی نتوانست از پس تیم کم نام و نشانی به اسم هنگکنگ بربیاید و در یکچهام نهایی حذف شد.
حالا یکی دو هفته پس از آن افتضاح تاریخی که هنوز کسی آن را گردن نگرفته، مناف هاشمی، دبیر کل کمیته ملی المپیک، با حضور در تلویزیون در قامت فردی شاکی، مدعی شده که روی کسب مدال این تیم حساب کرده بود و اگر پرسپولیسیها سه بازیکنشان را پس نمیگرفتند حتما چنین اتفاقی میافتاد. مناف هاشمی در بخشی از صحبتهایش درباره تیم امید میگوید: «دو شب، تلخترین شبهای ما بود و دوستان تا صبح ناراحت بودند و احساس خوبی نداشتند. یکی شب تیم امید بود که تاریخسازی برای هنگکنگ اتفاق افتاد. پنج رشته ما تاریخسازی کردند و به ما پیام دادند که روی ما بیشتر کار کنید، اما در فوتبال این اتفاق برای هنگکنگ افتاد و علتش هم این است که ساده گرفتیم. ما فکر میکردیم، چون سه بازی را بردیم و یک مساوی هم برابر عربستان گرفتیم، میتوانیم بازی بعدی را هم ببریم. عملا کادرمان، ورزشکاران ما را تضعیف کردند. من نمیخواهم اینجا دنبال مقصر بگردم، ولی یکی از رشتههایی که در آن دنبال مدال بودم، فوتبال بود. اگر از این سد عبور میکردیم، جزء چهار تیم بودند و قطعا اگر آن سه ورزشکار ما بودند، یکی از این سه مدال را میگرفتیم. این تیم، تیم ملی جمهوری اسلامی ایران بود، تیم امید بود و میتوانست زیرساخت بزرگسالان را درست کند. حالا به هر دلیلی در آن پول و درآمد نیست، اما شب بسیار تلخی داشتیم».
مناف هاشمی در شرایطی ارزیابی غیرتخصصی از تیم امید دارد که چشمش را روی نتایج این تیم چند روز پیش از شروع بازیهای آسیایی بسته است. البته که نظرات غیرتخصصی او برای انتظار کسب مدالداشتن به همینجا مرتبط نمیشود، چون او اگر حتی بازی تیم امید با تایلند، یک مرحله قبلتر را هم با دقت نگاه میکرد، پی میبرد که تیم امید با دو اشتباه حریف و نه کار تاکتیکی و گروهی به برتری رسید. نمایش آنها در مرحله گروهی هم با وجود رقبای بسیار ضعیف هم چنگی به دل نمیزد.
پس بدیهی بود که این تیم حتی با وجود سه بازیکن مدنظر مناف هاشمی، باز شانس زیادی نداشت، ولی این سادهانگاری برای شانس مدال از آن دست اتفاقاتی است که فقط نزد مسئولان کمیته وجود داشته است. ضمن اینکه فرض محال، برنز این رقابتها هم برای کاروانی که مناف هاشمی آن را همراهی میکرد به ارمغان میآمد، آیا باز تأثیری در حال و روز بد کاروان ایران داشت؟ آیا بهتر نیست مناف هاشمی به جای پرداختن به موضوعاتی که درد اصلی نیست به فکر این باشد که از این به بعد اگر فرصتی داشت به جای اعزام گروهی ۳۰ نفره برای فقط یک مدال برنز، ۳۰ ورزشکار انفرادی با شانس تقریبی ۱۰ مدال را به رقابتها بفرستد؟