در سال ۹۷، حداقل دستمزد با مزایا برای یک کارگر متاهل و دارای دو فرزند، حدود ۱ میلیون و ۴۸۰ هزار تومان بوده است؛ اگر قرار بر این بود که افزایش دستمزد همپای تورم –لااقل تورم بخش مسکن- حرکت کند، در سال ۱۴۰۲، حداقل دستمزد و مزایا برای کارگر متاهل باید به ۱۴ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان میرسید؛ در حالی که امروز حداقل دستمزد و مزایای ماهانهی کارگرِ حداقل بگیر به زحمت کمی بیشتر از ۹ تومان است!
ایلنا نوشت: در تهران حداقل ۱۰۰ درصد دستمزد پای اجاره خانه میرود، در رشت ۶۶ تا ۷۰ درصد و در شهری مانند زاهدان حداقل ۵۵ تا ۶۰ درصد؛ و این به شرطیست که حداقل ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیون تومان پول برای رهن یا همان ودیعه تهیه کرده باشی.
تورمِ بخش مسکن در پنج سال اخیر کمرشکن بوده است و رویکردهای به ظاهر اصلاحیِ دولتها، نتوانسته بار سنگین هزینههای مسکن را برای فرودستان سبک کند؛ امروز اجارهخانه مهمترین دغدغهی دهکهای کمدرآمدِ فاقد خانه ملکیست، در واقع چیزی بیش از ۶۰ درصد مزدبگیران شاغل و بازنشستهی سراسر کشور از این مساله رنج میبرند.
این دغدغه سال به سال پررنگتر شده تا جاییکه دیگر سقوطِ بینِ محلهای یا کوچ اجباری به حاشیهها، نمیتواند چارهساز حل این دغدغهی بزرگ باشد؛ حداقل دستمزد کارگر متاهل با تمام مزایا کمی بیشتر از ۹ میلیون تومان است و اگر در نظر بگیریم که کمترین نرخ سبد خوراکیها برای یک خانوار متوسط ۳.۳ نفره، حداقل ۷ تا ۸ میلیون تومان در هر ماه است، اوضاع بغرنجتر میشود: با یک یا دو میلیون باقیمانده، هیچ کجا نمیتوان یک آپارتمان کوچک اجاره کرد.
دادههای رسمی این ناترازی را نشان میدهند؛ شانزدهم مهرماه، بابک نگاهداری رئیس مرکز پژوهشهای مجلس، از دادههای تجمیعیِ تورم بخش مسکن در پنج سال گذشته رونمایی کرد؛ او با یادآوری اینکه قیمت مسکن و اجارهبها در بازه زمانی ۵ساله یعنی از سال ۹۷ تا سال جاری، ۱۰ برابر شده اظهار کرد: در سبد خانوارهای ایرانی، اصلیترین هزینه مسکن است و اگر نتوانیم تورم مسکن را کنترل کنیم، تلاشهای دولت برای مهار تورم در سایر حوزهها خیلی در زندگی مردم ملموس نخواهد بود.
در عرض ۵ سال، هزینههای بخش مسکن حداقل ده برابر شده؛ هزینههای خرید مسکن را کنار میگذاریم، اگر سال ۹۷، اجارهی یک آپارتمان کوچک مثلاً یک میلیون تومان بوده، امروز برای اجارهی همان خانه که به نسبتِ پنج سال قبل مستهلکتر و قاعدتاً بیارزشتر شده، یک خانواده باید لااقل ماهی ۱۰ میلیون تومان در هر ماه به صاحبخانه بپردازد؛ هزینههای مسکن در طول فقط ۵ سال ده برابر شده، اما این تناسب در مورد دستمزد برقرار نیست:
در سال ۹۷، حداقل دستمزد با مزایا برای یک کارگر متاهل و دارای دو فرزند، حدود ۱ میلیون و ۴۸۰ هزار تومان بوده است؛ اگر قرار بر این بود که افزایش دستمزد همپای تورم –لااقل تورم بخش مسکن- حرکت کند، در سال ۱۴۰۲، حداقل دستمزد و مزایا برای کارگر متاهل باید به ۱۴ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان میرسید؛ در حالیکه امروز حداقل دستمزد و مزایای ماهانهی کارگرِ حداقلبگیر به زحمت کمی بیشتر از ۹ تومان است!
بنابراین وقتی در طول پنج سال، هزینههای مسکن ۱۰ برابر شده و این اعتراف رسمی رئیس مرکز پژوهشهای مجلس است، حداقل دستمزد کارگران شاغل و بازنشسته در همین مدت، فقط ۶ برابر افزایش یافته است! یعنی نه تنها دستمزد نسبت به تورم تجمیعیِ سبد هزینههای زندگی که امروز در کمترین حالت ۲۲ میلیون تومان است عقب مانده، بلکه از تورم ساده و یک بعُدی مسکن نیز جا مانده است. اگر کارگری در سال ۹۷ با هزار سختی میتوانست اجاره خانه بدهد، حالا با عقبافتادگی دستمزد از تورم بخش مسکن، پرداخت اجاره خانه برایش مقدور نیست.
به گفته پرویز زعیمی (فعال صنفی کارگران رشت)، جلو افتادنِ کرایه خانه از دستمزد کارگران فقط محدود به تهران نیست، در همه شهرهای کشور، با حقوق کارگری نمیشود اجاره خانه کرد.
او تاکید میکند: البته این دشواری فقط برای کارگران حداقلبگیر نیست، متوسطبگیران هم امروز در هزینههای اجاره خانه درماندهاند؛ فرض بگیرید شما ماهی ۱۵ میلیون حقوق میگیرید، وقتی ۸ تا ده میلیون تومان از این حقوق را «ناچارید» پای اجاره خانه بپردازید، چطور با ۵ تا ۷ میلیون کل هزینههای زندگی را تامین کنید؟
اثباتِ این ادعا که در هیچ کدام از شهرها، کرایهی یک آپارتمان کوچکِ مناسب برای یک خانوادهی متوسط با حقوق کارگری ممکن نیست، کار سادهایست؛ به سراغ سایت دیوار میروم و سه شهر را در سه نقطهی جغرافیایی متفاوت به عنوان نمونه انتخاب میکنم؛ تهران، رشت و زاهدان. نگاهی به قیمتها بیاندازیم:
آپارتمان ۷۰ متری در منیریه: ۳۰۰ میلیون ودیعه، ۹ میلیون اجاره. آپارتمان ۷۰ متری در خیابان بهار: ۲۰۰ میلیون ودیعه، ۱۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان اجاره. آپارتمان ۷۰ متری در شهرک راه آهن: ۳۰۰ میلیون تومان ودیعه و ۱۵ میلیون تومان اجاره؛ بنابراین در پایتخت، یک کارگر برای اجارهی یک آپارتمان ۷۰ متری باید ۳۰۰ میلیون تومان پول رهن جور کند و در بهترین حالت، هر ماه کل حقوقش را برای اجاره خانه به صاحبخانه بدهد؛ این کمترین قیمت در بازار است؛ در واقع ۹ میلیون پایینترین اجارهی ماهانه در تهران است، به شرطی که ۳۰۰ میلیون تومان پول پیش داشته باشی.
آپارتمان ۷۰ متری در چهارراه گلسار: ۳۰۰ میلیون تومان ودیعه، ۷ میلیون تومان اجاره. آپارتمان ۷۰ متری در انصاری: ۲۰۰ میلیون تومان ودیعه، ۶ میلیون تومان اجاره. آپارتمان ۷۰ متری در تختی: ۳۵۰ میلیون تومان ودیعه و ۶ میلیون تومان اجاره؛ بنابراین در شهر رشت، یک کارگر که ۳۰۰ میلیون تومان پول رهن جور کرده است، میتواند یک آپارتمان ۷۰ متری را با ماهی ۵ تا ۶ میلیون تومان اجاره کند؛ در نتیجه وقتی اجاره خانه را بدهد، فقط ماهی ۳ تا ۴ میلیون تومان برایش باقی میماند.
آپارتمان ۷۰ متری در بزرگمهر: ۱۵۰ میلیون تومان ودیعه، ۵ میلیون تومان اجاره. آپارتمان ۷۰ متری در زیباشهر: ۲۵۰ میلیون تومان ودیعه، ۶ میلیون تومان اجاره.
لاجرم در زاهدان نیز برای اجارهی یک آپارتمان ۷۰ متری باید حداقل ۱۵۰ میلیون تومان پول رهن جور کنی و ماهی ۵ میلیون تومان اجاره خانه بدهی؛ از دستمزدِ ۹ میلیون تومانی فقط ۴ میلیون تومان برای باقی هزینههای زندگی باقی میماند… د.
دادههای بالا که از آخرین آگهیهای سایت دیوار تهیه شده، نگرانکننده است؛ در تهران حداقل ۱۰۰ درصد دستمزد پای اجاره خانه میرود، در رشت ۶۶ تا ۷۰ درصد و در شهری مانند زاهدان حداقل ۵۵ تا ۶۰ درصد؛ و این به شرطیست که حداقل ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیون تومان پول برای رهن یا همان ودیعه تهیه کرده باشی.
با این حساب، آنهایی که مدام دادِ «دستمزد منطقهای» سر میدهند و مدعی هستند در شهرستانها به خصوص در نقاط دورافتاده، هزینههای زندگی خیلی پایین است، بهتر است به این اطلاعات نگاهی بیندازند؛ در دورافتادهترین شهرها با این دستمزد فعلی نمیشود زندگی کرد، چون اگر مستاجر باشی باید لااقل ۶۰ درصدِ حقوقت را برای اجاره خانه بپردازی.
وقتی دادههای مستدل و به روز ثابت میکند که در دورافتادهترین شهرها ۵۵ درصد حداقل دستمزد صرف هزینههای مسکن میشود، کارگران چطور باید زندگی کنند؟ چرا دستمزدها به اندازهی خط فقرِ واقعی افزایش نمییابد تا کارگران نه برای مسافرت و تفریح، لااقل برای اجاره خانهای که آخر هر ماه باید به صاحبخانه بدهند، دست و دلشان نلرزد…