bato-adv

۷ فکری که شادی را در لحظه قربانی می‌کند

۷ فکری که شادی را در لحظه قربانی می‌کند

شده به خودتان بیایید و ببینید که ساعاتی از نیمه‌شب سپری شده و هنوز بیدارید و افکار توی سرتان وول می‌خورند، انگار که پشیمانی و اضطراب و نگرانی دست از سرتان بر نمی‌دارد؟

همه ما این کار را گاهی انجام داده‌ایم، اما عادت به این روش بد است. این کار چرخه انرژی و آسایش فکر را از شما می‌گیرد. بیایید ۷ فکری که معمولا باعث می‌شود خوشحالی‌ما در لحظه قربانی شود را مرور کنیم.

۱. اشتباهات گذشته

به گزارش راهنماتو، ارواح تسخیر‌کننده اشتباهات گذشته دوست دارند که در اوقات سکوت‌مان با ما ملاقات کنند. شب‌های زیادی هست که خطا‌های قدیمی را مدام مرور می‌کنیم و با خودمان می‌گوییم‌ای کاش فلان حرف را نزده بودم یا فلان کار را نکرده بودم یا‌ای کاش به شکل دیگری رفتار می‌کردم.

ارزیابی خطا‌های گذشته ذاتا بد نیست و باعث پیشرفت فردی هم می‌شود. شما موقعیت را ارزیابی می‌کنید، درسی که لازم است را از موقعیت می‌گیرید و از آن برای تقویت خردتان استفاده می‌کنید تا در آینده تصمیم‌های بهتری بگیرید. این شیوه تفکر سازنده و پیشرفت‌دهنده است.

اما اگر در یک حلقه معیوب گیر بیفتید و مدام خطا‌های یکسانی را مرتکب شوید و بینش‌های تازه کسب نکنید، اینجا مسئله‌مند خواهید شد. شما با تکرار این خطا‌ها درس نمی‌گیرید بلکه خودآزاری می‌کنید. این کار آرامش شما را بهم می‌ریزد. پس دفعه بعدی که متوجه شدید ساعت‌هاست به سقف خیره شده‌اید از خودتان بپرسید: «آیا از این موقعیت درس ارزشمندی گرفتم؟» اگر پاسخ بله بود، به خودتان مجوز عبور از این اشتباه را بدهید.

۲. دیگران چه فکر می‌کنند

آیا تاکنون خودتان را در گرداب اضطراب و وسواس فکری درباره اینکه دیگران چه فکری می‌کنند احساس کرده‌اید؟ ترس از عقاید دیگران، چه غریبه‌ای که شما را در کافه قضاوت کرد و چه همکاری که نظری درباره شما داد، فلج‌کننده است.

واقعیت را می‌خواهید؟ مردم آنقدر درگیر زندگی‌شان هستند که به قدر لحظه‌ای گذرا به شما فکر نمی‌کنند. با این حال ما اجازه می‌دهیم آن صحبت‌های یواشکی و نگاه‌های خیره رفتارهای‌مان را کنترل کند و شادی‌مان را از ما بگیرد.

اشتباه برداشت نکنید. ادراک دیگران از ما به طور طبیعی برای ما مهم است. هر چه باشد ما موجوداتی اجتماعی هستیم. اما بین آگاهی سالم اجتماعی و نگرانی فلج‌کننده درباره افکار عمومی تفاوت وجود دارد.

شما بهرحال نمی‌توانید فکری که دیگران درباره‌تان دارند را کنترل کنید. تنها کاری که در حیطه کنترل شماست، واکنشی است که به دیگران نشان می‌دهید.

آیا می‌خواهید همیشه از اینکه تصمیم درستی گرفته یا نگرفته‌اید نگران باشید؟ یا ترجیح می‌دهید که دقیقا همانی باشید که در درون‌تان احساس می‌کنید و همین‌طور که هستید خودتان را به جهان عرضه کنید؟

آن لحظه‌ای که تصمیم می‌گیرید ارزش‌تان را به نحوه تفکر دیگران درباره خودتان گره نزنید، لحظه بزرگی است که بار سنگینی را از روی شانه‌های شما بر می‌دارد. شما آن لحظه آزادی‌ای را تجربه می‌کنید که تا پیش از آن تجربه نکرده بودید. البته آن لحظه شادترین نسخه خودتان هستید.

۳. فرصت‌های از دست رفته

ارواح خبیث فرصت‌های از دست رفته همیشه به سراغ‌مان می‌آیند و ذهن‌مان را با جملات «اگر ... اگر ... اگر» پر می‌کنند. شما درباره فرصت‌هایی که از دست داده‌اید مدام نشخوار فکری دارید. طبیعی است که ما درباره فرصت‌های از دست رفته پشیمانی‌هایی داشته باشیم، اما اینکه در فضای احساسی‌ای گیر کنیم که هیچ کمکی نمی‌کند، اشتباه است.

فرض کنید در حال رانندگی فقط به شیشه عقب نگاه کنید. چپ و راست و جلو را از دست می‌دهید و تصادف می‌کنید. تمرکز روی فرصت‌های از دست رفته هم مشابه همین وضعیت مانع از آن می‌شود که امکان‌های جدید را در زندگی ببینید.

فرصت‌ها مثل طلوع خورشیدند، اگر یکی را از دست بدهید، یک طلوع دیگر هم وجود دارد. به جای آنکه مدام روی فرصت‌های از دست رفته تمرکز کنید روی کاری تمرکز کنید که هم‌اکنون از عهده‌تان بر می‌آید.

شاید چیزی که انتظارتان را می‌کشید بهتر از چیزی باشد که از دست داده‌اید.

۴. ظاهر

ظاهر در دنیای امروز گاهی مثل پول نقد است. به نظر می‌رسد که هر چه به ایدئال‌های جامعه به لحاظ زیبایی و تناسب اندام نزدیک‌تر شوید، ارزش‌تان بیش‌تر می‌شود.

باور کنید که اغلب آدم‌ها تحت چنین فشاری هستند. کافی است که فید‌های رسانه‌های اجتماعی را بالا و پایین کنید تا تصاویری از بدن‌ها و چهره‌های ایدئال را ببینید. با افزایش سن نشخوار فکری درباره نقص‌ها و تغییراتی که در بدن‌مان ایجاد می‌شود، بیش‌تر می‌شود.

اما یادتان باشد که تمرکز روی ظاهر به عنوان سنجه‌ای برای اندازه‌گیری ارزش مانند آن است که کتابی را از روی جلدش قضاوت کنیم. مطمئنا جلد زیبا توجه را جلب می‌کند، اما فقط داستان داخل کتاب است که می‌تواند اثرات ماندگار داشته باشد.

شادی همیشه گریزان است، زیرا استاندارد‌های جامعه مدام در حال تغییرند. بدن فقط جنبه تزئینی ندارد، بدن به شما امکان زندگی، عشق‌ورزی و تجربه جهان را می‌دهد. اگر این‌طور به آن نگاه کنید، رضایت، قدرتمندی و شادی بیش‌تری در زندگی تجربه خواهید کرد.

۵. نگرانی‌های مالی

نگرانی‌های مالی می‌توانند منابع دائمی اضطراب و نگرانی باشند و مانند ابری تیره روی زندگی شما سایه بیندازند. اغلب ما، با هر درآمدی، نگرانی‌های مالی داریم. نگران پرداخت قبض‌ها، قسط‌ها، پس‌انداز هستیم، سبک زندگی‌مان را با کسانی که درآمد بهتری از ما دارند مقایسه می‌کنیم. این افکار می‌توانند آرامش ذهنی را از ما بگیرند.

این ترس‌ها واقعا درباره خود پول نیستند بلکه درباره امنیت، موقعیت و ناشناخته‌ها هستند. شاید بهترین راه‌حل آن باشد که تمرکز را از روی نداشته‌ها برداریم و به روی داشته‌ها بگذاریم تا احساس امنیت را دوباره تجربه کنیم. سقفی بالای سر، غذایی روی میز و عشقی در زندگی می‌توانند احساس امنیت را به ما ببخشند.

درواقع شما موقعیت مالی‌تان را تغییر نمی‌دهید بلکه نگرش‌تان را تغییر می‌دهید. به ترس‌های مالی‌تان نگاهی واقع‌بینانه‌تر بیندازید. آیا این ترس‌ها مبتنی بر واقعیت‌های جاری است یا تصور شما از بدترین سناریو‌های ممکن است؟ آیا شما فصل اول زندگی‌تان را با فصل بیستم زندگی شخص دیگر مقایسه نمی‌کنید؟

تغییر در نگرش و دیدگاه قبض‌ها را پرداخت نمی‌کند، اما کمک می‌کند با ذهنی شفاف‌تر و قلبی آرام‌تر با واقعیات مواجه شویم.

۶. استرس‌های کاری

یکی از بدترین نشخوار‌های فکری مربوط به کار است. ما حداقل ۴۰ ساعت در هفته در محیط کار هستیم. وقتی بعد از کار هنوز به اتفاقاتی که در آن رخ داده فکر می‌کنید، درواقع همیشه محیط کاری‌تان را با خودتان حمل می‌کنید.

یا شاید مدام به میز کارتان چسبیده‌اید و درباره چگونگی انجام کارهای‌تان فکر می‌کنید. باید بعد از اتمام کار دیگر به نوتیفیکیشن‌های مرتبط با شغل و محیط کارتان پاسخ ندهید. اگر مدام درباره کارتان فکر می‌کنید شاید تعادل بین کار و زندگی‌تان نیاز به بازنگری دارد.

۷. ترس از آینده

ممکن است احساس کنیم که آینده هم‌چون طوفانی پیش‌بینی‌نشده و تاریک به سمت ما در حرکت است. این تصور منبع اضطراب و ترس است. اما آیا فکر کردن و نگرانی درباره آینده می‌تواند اوضاع را بهتر و پیش‌بینی‌پذیر کند؟ نه! فقط باعث می‌شود که امروزتان را از دست بدهید.

تمرین ذهن‌آگاهی و تمرکز روی لحظه اکنون کمک می‌کند این چرخه را بشکنید. فقط روی آنچه امروز می‌توانید کنترل کنید تمرکز کنید. ناشناخته‌ها ترسناک‌اند، اما ناشناخته‌ها جایی هستند که امکان‌ها و فرصت‌ها در آن زندگی می‌کنند.

تمرکز روی حال به معنی نادیده گرفتن آینده نیست؛ بلکه به این معنی است که شما نهایت استفاده را از زمان حال می‌کنید تا آینده‌ای بهتر بسازید.

سخن آخر

زندگی کوتاه‌تر از آن است که در سایه ترس و تردید سپری شود. در نور ظرفیت‌های خودتان قدم بگذارید و اجازه بدهید که شادی و آرامش ذهنی در شما جریان یابد.

bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین