bato-adv
کد خبر: ۶۷۰۵۲۰

فهمیدن تاریخ

فهمیدن تاریخ

«گذشته» یعنی آنچه روی داد نه کمتر و نه بیشتر، ولی «تاریخ» یعنی روایت‌کردن (برساختن) آنچه گذشت؛ هم بیشتر هم کمتر؛ لذا تاریخ در این معنا، عامل اصلی در برساختن گذشته در قالب تعدد روایت‌های ناهمگون و زایش ایدئولوژی‌ها است.

تاریخ انتشار: ۱۹:۳۱ - ۱۲ مهر ۱۴۰۲

عیسی عبدی در دنیای اقتصاد نوشت: تاریخ در وهله نخست فهمیدن است؛ زیرا قضاوت حتی اگر هم بی‌طرفانه باشد ممکن است دچار لغزش شود؛ مثلا میان درستی و نادرستی و خوب و بد گرفتار شود. در تاریخ، درست و نادرست‌بودن موضوع اخلاق است؛ لذا فهم تاریخ مهم‌تر از قضاوت است. گذشته بستر کنش‌های ناهمگون و متکثر است و تاریخ‌پژوه از طریق یک قاب یا عینک می‌تواند برشی از آن را بسته به پرسش خود برگزیند؛ اما فهم آن برش نیازمند فهم روابط آن با برخی پدیده‌ها، وقایع یا علل دور و نزدیک است. موضوع تاریخ منحصر به «انسان ماقبل معاصر» نیست، بلکه همین انسان معاصر است که دگرگون شده و با ذهنیت امروز دنبال شناخت ذهنیات و کنش‌های خود در طول زمان است. «انسانیت در طول زمان» موضوع تاریخ است.

انسان زنده در زمان حال با طرح مساله می‌تواند تاریخی فکر کند؛ زیرا مسائل تاریخی از ذهنیت انسان معاصر در زمان اکنون ناشی می‌شود؛ ولی این به معنای «زمان و زبان پریشی» و غفلت از شناخت انسان ماقبل معاصر نیست.

انسان معاصر از درون انسان ماقبل معاصر برآمده و در تعامل با هم‌عصرانش قرار گرفته است؛ لذا رشته‌های پیوند او از طریق حافظه تاریخی و اجتماعی برقرار است؛ ولی برخی از لایه‌های حافظه ممکن است در مناسبات قدرت فراموش، سرکوب یا احیا شود. تاریخ انسانی یعنی فهم آنچه به یاد آورده می‌شود یا به پشتوانه فکت‌ها، کشف، پردازش و فهمیده می‌شود. اگر انسان گذشته را آن‌گونه که «می‌خواهد باشد» برسازد و روایت کند، از تاریخ به سود خود می‌کاهد. در چنین شرایطی احتمال زایش و تحریف ایدئولوژی‌ها بیشتر می‌شود.

وقتی تاریخ به شکل افراطی با ایدئولوژی عجین شود، منطق همانندگویی و این‌همان‌گویی بر روایت‌ها حاکم می‌شود. ادامه این اپیستم (صورت‌بندی) ممکن است پیرنگ روایت‌ها را از چرایی و چگونگی‌های پدیده‌های پیچیده، دور و حتی تهی سازد. ذهنیاتی که در طول زمان در قالب همانندگویی‌ها بدون درک پیچیدگی‌ها رشد کرده‌اند در چرخش‌ها و شتاب‌های تاریخی مانند انقلاب‌های علمی و صنعتی سردرگم شدند. امروز با شروع عصر هوش مصنوعی این احتمال بالاتر می‌رود.

زمان طبیعی با زمان تاریخی هماهنگ نیست؛ اما این به معنی غفلت از تعامل انسان با طبیعت نخواهد بود؛ زیرا فرهنگ از تعامل به‌وجود می‌آید. تعامل انسان با طبیعت، جوامع با هم، انسان با گذشته خودش. «تاریخ» و «گذشته» هم‌معنا نیستند؛ زیرا به مقولات هستی‌شناسی متفاوتی تعلق دارند.

«گذشته» یعنی آنچه روی داد نه کمتر و نه بیشتر، ولی «تاریخ» یعنی روایت‌کردن (برساختن) آنچه گذشت؛ هم بیشتر هم کمتر؛ لذا تاریخ در این معنا، عامل اصلی در برساختن گذشته در قالب تعدد روایت‌های ناهمگون و زایش ایدئولوژی‌ها است.

منبع: دنیای اقتصاد

bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین