bato-adv
کد خبر: ۶۶۸۰۱۸

گرامی‌مقدم: مشارکت در گروی رفتار شورای نگهبان و نظام حکمرانی است

گرامی‌مقدم: مشارکت در گروی رفتار شورای نگهبان و نظام حکمرانی است

گرامی‌مقدم گفت: اگر نظارت استصوابی مانند قبل ادامه داشته باشد، یک رقابت درون گروهی بین جریان اصولگرا خواهیم داشت و اصلاح‌طلبان رسما از انتخابات حذف می‌شوند. رقابتی میان اصولگرایان که کمترین تاثیر را بر افزایش مشارکت در کلانشهر‌ها نخواهد داشت. مبتنی بر این رویکرد حداکثر ۲۰ الی ۲۵ درصد مشارکت در کلانشهر‌ها را می‌توان متصور بود.

تاریخ انتشار: ۰۸:۵۵ - ۰۴ مهر ۱۴۰۲

آرایش گروه‌های مختلف در حوزه‌های ۲ الی ۳ نامزدی با حوزه‌های انتخاباتی که بیش از ۲ تا ۳۰ صندلی در مجلس را شامل می‌شوند چگونه خواهد بود؟ قبض و بسط شورای نگهبان در احراز صلاحیت‌ها چه تاثیری بر آرایش انتخاباتی خواهد داشت؟ آیا میزان مشارکت در شهر‌های کوچک و کلانشهر‌ها و پایتخت یکسان خواهد بود؟ این‌ها پرسش‌های مهمی است که این روز‌ها کمتر ابعاد و زوایای گوناگون آن از سوی احزاب میانه‌رو و اصلاح‌طلب مورد بررسی تحلیلی قرار می‌گیرند. اسماعیل گرامی‌مقدم، فعال سیاسی اصلاح‌طلب با تحلیل فضای انتخاباتی در شهرستان‌ها و حوزه‌های انتخابیه ۱ تا ۲ نامزدی می‌گوید، اصلاح‌طلبان باید از ظرفیت‌های خود برای کسب کرسی‌های بیشتر نه فقط در تهران، بلکه در گستره همه ایران استفاده کنند.

در ادامه گفتگوی اعتماد با این فعال سیاسی را می‌خوانید:

این روز‌ها دیدگاه‌های مختلفی در خصوص نحوه مشارکت گروه‌های مختلف در انتخابات مطرح می‌شود. به نظر شما پس از تداوم رفتار سلبی سیستم طی ۱۰ ماه اخیر چه وضعیتی در کنشگری انتخاباتی طیف‌های مختلف ایجاد می‌شود؟

واقع آن است که مجلس دوازدهم با حضور یا بدون حضور اصلاح‌طلبان، اصولگرایان و گروه‌های میانه‌رو بالاخره تشکیل شده و مقدرات مردم را به دست می‌گیرد. از یک طرف می‌توان درباره احتمالات، ترکیب سیاسی مجلس و آرایش طیف‌های مختلف صحبت کرد و از سوی دیگر، موضوعاتی هم در میدان واقعیت رخ می‌دهند که شاید چندان ارتباطی با واقعیت نداشته باشند. هرچند این دو گزاره به هم مربوط هستند، اما واقعیت‌های موجود در انتخابات کمتر به آرایش‌های سیاسی احزاب و گروه‌ها ارتباط دارد.

چرا این‌طور فکر می‌کنید، به هر حال در تمام دوره‌های انتخاباتی قبل، این احزاب اصلی کشور بودند که ترکیب مجلس را شکل داده و در انتخابات اثرگذار بوده‌اند.

چون انتخابات ایران هنوز یک انتخابات سنتی است، اما برخی احزاب، افراد و جریانات به این واقعیت توجهی ندارند. دو سطح آرایش سیاسی در ایران وجود دارد، یک بخش از انتخابات، ترکیب نمایندگان در حوزه‌های انتخابیه بالای ۲ نامزد (۳ نامزدی، ۵ نامزدی تا ۳۰ نامزدی در تهران) است که اغلب تابعی از لیست‌های احزاب اصلی کشور هستند. پیروز انتخابات و سرنوشت آینده را همین صندلی‌ها تعیین می‌کنند.

اصلاح‌طلبان کمتر به اهمیت این حوزه‌ها توجه می‌کنند. اما اکثر کرسی‌های مجلس در ایران که برآمده از نظام انتخاباتی ایران است، کرسی‌های تک نامزدی و ۲ نامزدی هستند. این طیف از حوزه‌های انتخابیه اکثریت کرسی‌های مجلس را شکل می‌دهند و واقعیت‌های مترتب بر آن‌ها و نرخ مشارکت آن‌ها کاملا با نرخ‌های مشارکت در استان‌های بزرگ متفاوت است.

وضعیت مشارکت مردم در شهر‌های بزرگ و کلانشهر‌ها چه تفاوتی با شهر‌های کوچک یا به قول شما حوزه انتخابیه ۱ تا ۲ نامزدی دارند؟

فضای انتخابات در سطح کلانشهر‌ها به دلیل فضای سردی که به دلیل حوادث پس از فوت سرکار خانم مهسا امینی ایجاد شده، همچنین نارضایتی‌هایی که از وضعیت اقتصادی و ناکارآمدی نظام حکمرانی وجود دارد و البته مفاسد افشا شده توسط مسوولان و...، سایه سنگینی بر آرایش سیاسی گذاشته و فضای انتخاباتی سردی را نوید می‌دهد. اما از سوی دیگر حدود ۴۸ هزار نفری که در مرحله اول انتخابات ثبت‌نام کرده‌اند، فضای متفاوتی را شکل داده‌اند. معتقدم بخش قابل توجهی از این ثبت‌نام‌ها برای نبرد بر سر صندلی‌های نمایندگی در شهر‌های کوچک است. این تعداد بالای ثبت‌نام‌کنندگان از منظری خاص، بی‌سابقه است؛ موضوعی که می‌تواند هم فرصت تلقی شود و هم تهدید.

با فرض اینکه نظارت‌های استصوابی شدیدتر از قبل ادامه داشته باشد، آرایش نظام انتخاباتی در کلانشهر‌ها چه شرایطی خواهند داشت؟

اگر نظارت استصوابی مانند قبل ادامه داشته باشد، یک رقابت درون گروهی بین جریان اصولگرا خواهیم داشت و اصلاح‌طلبان رسما از انتخابات حذف می‌شوند. رقابتی میان اصولگرایان که کمترین تاثیر را بر افزایش مشارکت در کلانشهر‌ها نخواهد داشت. مبتنی بر این رویکرد حداکثر ۲۰ الی ۲۵ درصد مشارکت در کلانشهر‌ها را می‌توان متصور بود. با چنین وضعیتی جهشی در مشارکت رخ نخواهد داد.

نوع مشارکت انحصاری در بین جریان اصولگرا به گونه‌ای است که تنها افرادی حضور خواهند داشت که سمپات اصولگرایان هستند. در خوش‌بینانه‌ترین حالت این طیف‌ها ۲۰ تا ۲۵ درصد واجدین شرایط را شامل می‌شوند. اما اگر شورای نگهبان و هیات‌های نظارت تلاش کنند، موارد مورد نظر رهبری در خصوص تحقق انتخاباتی مشارکتی، آزاد، سالم و ایمن را در دستور کار قرار دهند، باید نظارت‌های استصوابی را تغییر داده و به گونه‌ای عمل کنند که نحله‌های فکری مختلف در کشور ذیل قانون بتوانند حضور داشته باشند. در این صورت ممکن است مشارکت تا حدی افزایش پیدا کند.

اگر مواجهه شورای نگهبان با احراز صلاحیت‌ها ایجابی باشد و با بسط همراه شود چه اتفاقی در آرایش سیاسی نامزد‌ها رخ می‌دهد؟

در صورت تغییر مشی شورای نگهبان و افزایش احراز صلاحیت گروه‌های میانه‌رو و اصلاح‌طلب دو رخداد محتمل است؛ نخست اینکه افراد از هر دو گرایش اصلی به اندازه‌ای تایید صلاحیت شوند که جبهه اصولگرایان و طیف اصلاح‌طلبان بتوانند لیست‌های مجزایی بدهند. در این صورت سطح رقابت افزایش پیدا می‌کند، ضمن اینکه رقابت‌های شکل گرفته، آمار‌های مشارکت را هم بالا می‌برد.

اگر اصلاح‌طلبان بتوانند از تنگنای ردصلاحیت‌ها به‌طور نسبی عبور کنند، چه بر سر جناح راست می‌آید، آیا اصولگرایان همچنان در انشقاق خواهند بود یا به دلیل حضور رقیب به اتحاد می‌رسند؟

یک سناریوی محتمل، آن است که از یک طرف، اصلاح‌طلبان به اندازه اعلام لیست‌های مورد نظر خود، احراز صلاحیت شوند و از سوی دیگر، میان اصولگرایان هم وحدت نظری ایجاد شود. در این صورت شاهد رقابت اصولگرا-اصلاح‌طلب خواهیم بود. اما یک سناریوی محتمل دیگر آن است که رقابت در جریان اصولگرا به اندازه‌ای گسترش یابد که امکان ائتلاف وجود نداشته باشد.

ضمن اینکه جریان اصلاح‌طلب هم به دلیل ردصلاحیت‌های گسترده به وضعیتی دچار شود که ناچار به ائتلاف با سایر طیف‌ها شود. در این صورت ائتلاف اصلاح‌طلبان با گروه‌های میانه‌رو و معتدل (مثلا جبهه عقلانیت) ممکن است. در این صورت ۲ جریان اصولگرا (جبهه پایداری و نواصولگرایان) هم برای قبضه کامل قدرت به سمت ارایه لیست‌های مجزا حرکت می‌کنند. این گزاره‌های تحلیلی، تنها ارزیابی‌های مقدماتی است.

تا زمان مرحله بعدی ثبت‌نام‌ها و مشخص شدن روند احراز صلاحیت‌ها نمی‌توان با قاطعیت از واقعیت‌ها تصویرسازی کرد. نمی‌توان گفت چه نوع ائتلاف‌هایی و چه نوع اختلاف‌هایی میان ارکان اصلی انتخابات بروز می‌کند و آرایش لیست‌ها در مراکز استان‌ها با مشارکت ۴ جریان، ۳ جریان یا تنها ۲ جریان و ۲ لیست عینیت می‌یابد.

شما حوزه‌های انتخابیه کلانشهر‌ها را با شهر‌های کوچک مجزا می‌بینید. چرا؟

در سطح حوزه‌های انتخابیه تک نامزدی و ۲ نامزدی، جبهه اصلاحات باید به‌طور مدام رصد کرده، برآورد‌هایی داشته و تخمین بزند که اساسا از این ۴۸ هزار نفر ثبت‌نام‌کننده در انتخابات، چند هزار نفر اصلاح‌طلب بوده و چه تعدادی اصولگرا و چه حجمی مستقل‌ها و میانه‌رو‌ها خواهند بود. این کار‌ها از همین امروز باید استارت بخورد. برای هر نوع برنامه‌ریزی و تصمیم‌سازی در جبهه اصلاحات نیازمند داده‌های اطلاعاتی مستند هستیم.

اگر میزان کرسی‌های در اختیار اصلاح‌طلبان قابل رقابت باشد و ۳ الی ۴ برابر کرسی‌های نمایندگی نامزد‌های احراز صلاحیت شده در حوزه‌های انتخابیه تک کرسی و ۲ کرسی وجود داشته باشند؛ در آن صورت سیاست‌ورزی اقتضا می‌کند که اصلاح‌طلبان در این حوزه‌ها بی‌تفاوت نبوده و از نامزد‌هایی که هم احتمال رای‌آوری آن‌ها وجود دارد و هم وابستگی و گرایش به اصلاح‌طلبی دارند، حمایت کنند.

باید توجه داشت کلیت مجلس تنها متشکل از نمایندگان کلانشهر‌ها و پایتخت نیست، بلکه پایه و اساس مجلس را حوزه‌های انتخابیه مختلف با فرهنگ‌های متفاوت شکل می‌دهند. در ایران اقوام متعدد، گویش‌های متفاوت و قومیت‌های گوناگون حضور دارند و نمایندگانی که در این مناطق حایز آرای برتر می‌شوند بر اثر ائتلاف‌ها و رقابت‌های قومی و قبیله‌ای است که راهی بهارستان می‌شوند. کمتر گرایش‌های سیاسی در انتخاب آن‌ها نقش دارد. این موارد باید مورد توجه اصلاح‌طلبان قرار بگیرد و راهبرد‌ها مبتنی بر این واقعیت‌ها تنظیم شود.

یعنی منظور شما این است که اصلاح‌طلبان جدای از ابزار‌های سیاسی باید آماده استفاده از ظرفیت‌های قومی و قبیله‌ای هم باشند؟

مشارکتی که زاییده چنین فضای انتخاباتی است و از دل رقابت‌های اقوام و قومیت‌ها شکل می‌گیرد را نباید صد درصد سیاسی کرد؛ بلکه افرادی که در گستره ایران، گرایش‌های اصلاح‌طلبی دارند با زمینه حمایت‌های قومی، منطقه‌ای و محلی باید مورد حمایت اصلاح‌طلبان قرار بگیرند تا کرسی‌های بیشتری نصیب اصلاحات شود. در واقع نباید نسبت به این حوزه‌های انتخابیه بی‌تفاوت بود و شهر‌های کوچک را قربانی رویکردی کرد که در تهران و سایر کلانشهر‌ها وجود دارد، چون در شهر‌های کوچک به دلیل علقه‌های قومی، قبیله‌ای و محلی مشارکت نسبی وجود دارد.

در سطح کلان، اما این مشارکت در گروی رفتار شورای نگهبان و نظام حکمرانی است. پس از این مرحله است که می‌توان در خصوص اتخاذ راهبرد مناسب برای شهر‌های کوچک و حوزه‌های انتخابیه ۱ یا ۲ نامزدی و شهر‌های بزرگ و کلانشهر‌ها با نامزد‌های بیشتر، برنامه‌ریزی کرد. در شرایط فعلی مهم‌ترین موضوع به نظر من ارزیابی‌های تحلیلی درست و گردآوری داده‌های اطلاعاتی مستند است. بدون این داده‌های جزیی هر نوع تصمیم‌سازی دور از واقعیت خواهد بود و منافع مردم را تامین نخواهد کرد.

bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین