تحلیلگر سیاسی ارمنی گفت: اسراییل نه تنها با سلاح و تجهیزات نظامی آذربایجان را مسلح میکند، بلکه نیروهای ویژه اطلاعاتی خود را نیز در بخشهایی از آن مستقر کرده که با این کار دو هدف عمده را دنبال میکند. نخست میخواهد جا پای خود را در منطقه محکم کند. دوم اینکه با حضور در مناطق اشغالی سیونیک ارمنستان از منابع سرشار معدنی موجود در این منطقه به نفع خود استفاده کند.
اقدامات نظامی جمهوری آذربایجان در منطقه قرهباغ به کجا میرسد؟ این پرسشی است که طی ماههای اخیر بسیاری از تحلیلگران به دنبال پاسخگویی به آن هستند. اما در شرایطی که آژیرهای خطر یکبار دیگر از ظهر دیروز در قرهباغ به صدا در آمدند، هنوز مشخص نیست سرانجام تحولات منطقه چه سمت و سویی خواهد داشت؟
به گزارش اعتماد، ظهر دیروز رسانههای ارمنستان از قطع شدن تمامی ارتباطات با مناطقی در قرهباغ که درگیریها و جنگ در آنها گزارش شده، خبر دادند. در ادامه تصاویری از ستون ادوات نظامی ارتش آذربایجان که در حال حرکت به سمت شهر شوشا بودند تا از آن محور به حمله زمینی انجام دهند، منتشر شد.
منابع خبری در باکو از انهدام تجهیزات نیرویهای ارمنی در مسیر خانکندی خبر دادند و وزارت دفاع آذربایجان از طریق تلفن همراه به شهروندان ارمنی ساکن قرهباغ پیامی ارسال کرد مبنی بر اینکه از تاسیسات نظامی دور باشند و به واحدهای نظامی ارمنی کمکی نداشته باشند.
وزارت خارجه جمهوری آذربایجان نیز در این خصوص اعلام کرد که تنها راه صلح در منطقه بیرون کشیدن تمامی نیروهای نظامی ارمنی از قرهباغ و انحلال رژیم خانکندی است. ذاکر حسن اف، وزیر دفاع آذربایجان در گفتوگویی تلفنی اطلاعاتی در مورد اقدامات در قرهباغ به گولر، وزیر دفاع ترکیه ابلاغ کرد. وزیر دفاع ترکیه نیز از اقدامات آذربایجان حمایت کرد!
در واکنش به این رخدادها مردم ارمنستان به بیعملی و سکون پاشینیان نخستوزیر ارمنستان راهی خیابانها شده و مقابل ساختمان دولت شعار «نیکل خائن» سر دادند.
تا لحظه تنظیم این گزارش و بر اساس اعلام منابع خبری در نتیجه حملات نظامیان جمهوری آذربایجان، ۱۳ غیرنظامی ارمنی کشته یا زخمی شدهاند، یکی از جانباختگان و هشت نفر از مجروحان کودک هستند.
ناییری هوخیکیان، عضو انجمن بینالمللی روزنامهنگاران و تحلیلگر سیاسی ارمنی تلاش کرده تا نگاهی به کنشگران اصلی مناقشه، تحولات آتی و نقش متغیرهای بیرونی بیندازد.
اخیرا تحرکات تازهای توسط آذربایجان در منطقه قرهباغ شکل گرفته که نگرانیها را از وقوع تنازعات تازه در منطقه افزایش داده است. ریشه این چالشهای تازه را ناشی از چه موضوعاتی میدانید؟
بله آذربایجان، نه تنها در خط تماس با قراباغ، نیرو و تجهیزات بسیاری مستقر کرده است، بلکه آذربایجان در خط تماس با استان سیونیک ارمنستان نیز علاوه بر نیروهای ویژه خود، عوامل خارج از منطقه که طی جنگ ۲۰۲۰، توسط ترکیه به منطقه آورده شده بودند را نیز مستقر و به حالت آمادهباش در آورده است.
(بخشهایی که نخستین حرکات تهاجمی در روز گذشته از آنجا آغاز شد)
ریشه این چالشهای جدید به ضعف سیاسی مقامات کنونی ارمنستان بازمیگردد که رهبران ترکیه و آذربایجان سعی میکنند، از این ضعف و فرصت درگیری روسیه در اوکراین استفاده کرده و بیشترین منافع که همانا گشودن (کریدور سیونیک یا به اصطلاح زنگزور) است را به دست آورند.
جدا از ضعف مدیریتی در ارمنستان، یکی از مسائل مهم در موضوعات مرتبط با قرهباغ افزایش ارسال سلاح از سوی اسراییل به آذربایجان است. تا چه اندازه این نوع مناسبات تسلیحاتی را در وقوع مشکلات منطقه موثر میدانید؟
بله اسراییل نه تنها با سلاح و تجهیزات نظامی آذربایجان را مسلح میکند، بلکه نیروهای ویژه اطلاعاتی خود را نیز در بخشهایی از آن مستقر کرده که با این کار دو هدف عمده را دنبال میکند. نخست میخواهد جا پای خود را در منطقه محکم کند. دوم اینکه با حضور در مناطق اشغالی سیونیک ارمنستان از منابع سرشار معدنی موجود در این منطقه به نفع خود استفاده کند.
در این میان نحوه کنشگری روسیه هم با انتقادات برخی مواجه شده است، برخی از تحلیلگران نسبت به بیعملی و سکون روسیه در تحولات مرتبط با قرهباغ انتقاد میکنند، سکوتی که پس از آغاز نبرد اوکراین افزایش هم پیدا کرده، آیا رخدادهای اخیر در قرهباغ را باید برآمده از گرفتاری روسیه در اوکراین قلمداد کنیم؟
متاسفانه از اثرگذاری تاریخی و قدرت روسیه در منطقه ما تا حد چشمگیری کاسته شده است که ارتباط مستقیمی به جنگ اوکراین دارد. ولی روسیه هر قدر هم که ضعیف شود آنطور نیست که به یکباره اثرگذاری کامل خود را به عنوان یک ابرقدرت از دست بدهد.
من فکر میکنم که این عقبنشینی روسیه از قفقاز، سیاستی موقتی است و پس از مدتی روسیه دوباره توجه خود را به این منطقه معطوف خواهد کرد، زیرا چنانچه عقبنشینی روسیه ادامهدار باشد آن وقت غرب سعی خواهد کرد که برای همیشه فاکتور شرق (روسیه و ایران) را از منطقه قفقاز حذف کند و روسیه این موضوع را به خوبی درک کرده و دوباره قدرت خود را در قفقاز نشان خواهد داد.
در غیاب روسیه، بازیگر اصلی در مناقشه قرهباغ از نظر شما چه کشوری است؟
ایران یکی از قدرتها و بازیگران منطقه بوده و هست و همیشه چه از لحاظ تاریخی و چه همسایگی حضورش در قفقاز دارای اهمیت بسیار است. در این برهه نیز تا حدودی توانستهعدم حضور کامل روسیه در منطقه را پوشش دهد. اما متاسفانه پس از جنگ ۲۰۲۰ و به دنبال غفلت ارمنستان، روسیه و حتی ایران، شاهد حضور منفی بازیگر دیگری یعنی ترکیه در منطقه شدیم که تا به امروز نیز این حضور ادامه دارد.
اما ایران هم گرفتاریهای خاص خود را دارد. مشکلات تحریمی با غرب، برخی تنشهای منطقهای مانند سوریه، یمن و… مشکلاتی را ایجاد کرده است. آیا ایران توانسته مبتنی بر ظرفیتهای تاریخی، اقلیمی و ارتباطی خود، نقش موثری در این چالش ایجاد کند؟
همانطور که گفتم ایران تا حدودی توانسته نقش یک بازیگر را در قفقاز ایفا کند. من ایران را به عنوان یک متحد واقعی و طبیعی برای ارمنستان میدانم که اتفاقا دارای منافع بسیار مشترکی نیز در منطقه است. روابط ایران و ارمنستان همواره بر پایه احترام و دوستی استوار بوده و در گذشته و امروز نیز دارای دشمنان مشترکی بوده و هستند. اما معتقدم که بهرغم اینکه ایران بارها به تهدیدهای مداوم آذربایجان و ترکیه علیه تمامیت ارضی ارمنستان و تغییر احتمالی مرزها واکنش نشان داده و به همین دلیل نیز مردم ارمنستان امید خود را به ایران بستهاند.
پس از عقبنشینی نسبی پیشینیان از مواضع قبلی خود در مواجهه با آذربایجان در نبرد دوم قرهباغ، آیا تغییری در مناسبات میان دو طرف ایجاد شده؟ در واقع آیا ارمنستان راهبردی برای بازپسگیری مواضع از دست رفته دارد؟
من متاسفم که دولت کنونی ارمنستان، به رهبری نیکول پاشینیان، به جای پاسداری از منافع ارمنستان و ملت ارمنی منافع غرب را پیش میبرد و دولتی که در خدمت منافع غرب باشد، نمیتواند از منافع ملی ارمنستان و ملت ارمنی دفاع کرده و در فکر بازپسگیری مناطق از دست رفته باشد.
تا زمانی که حزب پیمان شهروندی به رهبری پاشینیان در ارمنستان سر کار هستند، اندیشیدن در مورد منافع ملی امکانپذیر نیست و ما هر روز شاهد زیر پا گذاشتن ارزشهای ملی خواهیم بود. نمونه این سیاست را میتوان به تخریب عمدی روابط ارمنستان با متحدان واقعی یعنی روسیه و ایران اشاره کرد.
نحوه بازیگری اسراییل و ترکیه هم در مناقشه اخیر اثرگذار بوده است. شما این نقشآفرینی را چطور ارزیابی میکنید؟
همانطور که گفتم اسراییل و ترکیه، به هر نحوی میکوشند تا جا پای خود را در منطقه مستحکم کرده و به بازیگر تاثیرگذاری تبدیل شوند. برای اسراییل و ترکیه نه تنها ارمنستان، بلکه روسیه و ایران نیز دشمن تلقی میشوند.
استقرار پایگاه نظامی اسراییل در منطقه اشغالی (هادروت آرتساخ) و پایگاه نظامی ترکیه در (آکنا یا آغدام) بیدلیل نیست و خود دلالت بر این موضوع دارد که آنها سعی میکنند در منطقه حضور داشته و عامل روسیه و ایران را خنثی کنند.
همچنین نباید این موضوع را نادیده بگیریم که آرتساخ دارای منابع معدنی و طبیعی بسیار ارزشمندی نظیر، اورانیوم، طلا و مولیبدن و همچنین دارای منابع عظیم آب شرب است که ترکیه و اسراییل از آن به خوبی آگاهند. از اینرو سعی خواهند کرد که جهت بهرهبرداری از این منابع در این منطقه حضور داشته و منطقه را بیثبات کنند.
لطفا تحلیلی از احتمالاتی که میتوان در این مناقشه ارایه کرد، ارایه کنید. رویارویی دو طرف در منطقه چه سمت و سویی پیدا میکند؟
من اطمینان دارم که بالاخره یک جنگ بزرگ منطقهای روی خواهد داد، زیرا در حال حاضر ما شاهد پنجمین مرحله از تغییرات ژئوپلیتیکی در جهان و منطقه هستیم. شما خوب میدانید که چهارمین تغییرات ژئوپلیتیکی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و در اوایل دهه نود روی داد و امروز ما در مرحله پنجم هستیم. جنگ ۲۰۲۰ و جنگ امروز اوکراین سرآغاز این مرزبندیهای جدید است و ما در آینده شاهد تجزیه و نابودی برخی کشورها خواهیم بود.
در این پروسه ارمنستان تقریبا زیان دیده و بخشهایی از آن جدا شده. جنگ احتمالی و مستقیم ترکیه، آذربایجان و غیرمستقیم اسراییل علیه ارمنستان، بسیار سریع میتواند بر ایران هم تاثیر بگذارد و معتقدم که ما تا سال ۲۰۲۵، شاهد تغییرات عمدهای در ژئوپلیتیک منطقه خواهیم بود. از اینرو باید برای آن آماده شد.