استراتژی انتخاباتی پایداری و شریان، دو طیف سیاسی با نگاه تند و افراطی در انتخابات پیش رو ائتلاف است یا هر طیف با لیستی مجزا وارد گود انتخابات خواهد شد؟
شش ماه مانده به انتخابات مجلس در اسفند ۱۴۰۲، فعالیت جریانهای مدعی در انتخابات افزایشیافته است. اگر اصلاحطلبان و اعتدالگرایان نگران تأیید صلاحیتها در انتخابات هستند و توصیه آنها برای افزایش مشارکت در انتخابات، گسترش دایره تأیید صلاحیتهای شورای نگهبان است، اما گروههای سیاسی دیگری هستند که نگران تأیید صلاحیت نامزدهای خود نبوده و از الان رقابت بر سر تعداد کرسیهای مجلس را دنبال میکنند.
به گزارش خبرآنلاین، جبهه پایداری از فعالترین طیفهای سیاسی است که با خیالی راحتتر تحرکات انتخاباتی خود را دنبال میکند، از یک سو حضور رئیسی و دولتمردانش در پاستور برگ برندهای برای این جبهه است که بی دردسرتر مسیر انتخاباتی شان را طی میکنند و از سوی دیگر در مسیر خالص سازی که از سال ۹۸ شدت گرفته است، برخی چهرههای میانه رو و اعتدالی حذف یا منزوی شده اند و این خود فضایی را برای جولان این جبهه فراهم کرده است.
مشارکت پایین مردم در چند انتخابات اخیر و پیش بینی تحلیل گران مبنی براینکه انتخابات پیش رو هم در صورت باز نشدن روزنهها از سوی شورای نگهبان، میتواند تکرار آن مشارکت پایین را سبب شود، دیگر برگ برنده این جبهه سیاسی است، چه آنکه پایداریها به خوبی میدانند در فقدان حضور رقیبی قوی و مشارکت پایین در انتخابات شانس بیشتری برای پیروز شدن دارند. برهمین اساس هم زمزمهها از گوشه و کنار اردوگاه اصولگرایی حکایت از آن دارد که پایداریها برخلاف چند انتخابات گذشته که با سهم خواهی در نهایت تن به ائتلاف میدادند اینبار بعید است مسیر ائتلاف با دیگر اصولگرایان را پیش بگیرند و اگر تصمیم بر ائتلاف باشد طیف مقابل برای ائتلاف شبه پایداریها خواهند بود نه اصولگرایانی از جنس شورای ائتلاف یا شورای وحدت یا ...
پایداریها برای ماندگاری در قدرت از یک سو تلاش برای کادرسازی در دولت دارند و از سوی دیگر نمیخواهند قدرت پارلمان را از دست بدهند. حضور امیرحسین قاضیزاده هاشمی در بنیاد ایثارگران، مهرداد بذرپاش در وزارت راه، محسن عبدالملکی در وزارت کار، جواد ساداتی نژاد در جهاد کشاورزی، میثم نیلی در نهاد ریاستجمهوری و وزارت ارشاد، علی نادری در خبرگزاری ایرنا، محسن منصوری در معاونت اجرایی، مسعود میر کاظمی در معاونت برنامهوبودجه و جایگزین او داود منظور در همین معاونت، میرهاشم موسوی مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی و میرهاشم موسوی قائممقام او، ابوالفضل عفتنژاد، معاون منابع انسانی سازمان تأمین اجتماعی، ابراهیم بازیان مدیرعامل شستا، تنها بخشی از تجربه جبهه پایداری برای حضور مدیران وابسته یا نزدیک به آنها را در پستهای شغلی اقتصادی و اطلاعرسانی دولت سیزدهم، است که به نفوذشان در دولت و ماندگاری در بخشی از قدرت کمک میکند.
اما پایداریها میدانند که تنها با کادرسازی در درون دولت قدرت کامل در دستشان نخواهد بود و برای قدرت داشتن در بین طیفهای مختلف سیاسی باید سنگر پارلمان را هم در دست داشته باشند برهمین اساس انتخابات ۱۴۰۲ برای آنها حیاتی و مهم خواهد بود و برنامه ریزی برای حضور پرقدرت در انتخابات را از مدتها قبل کلید زده اند.
نکته مهم در این میان آن است که پایداریها اگر بنایشان بر حضور بدون ائتلاف در انتخابات باشد ساختار فعلی این جبهه قدرت جذب اقشار جوان نزدیک به مواضع فکری آنها را به طور مطلوب ندارد، بنابراین مجبورند در نهایت تاکتیک ائتلاف را پیش بگیرند. آنهم در شرایطی که فاصله آنها با دیگر طیفهای اصولگرا بخاطر اصرار زیادشان بر برخی محدودیتهای اجتماعی و فرهنگی، بحث فیلترینگ، تسویه حسابهای سیاسی و ... به شدت گسترده شده است و ممکن است به مرور در جریان راست تنهاتر از قبل شوند بنابراین داشتن یک موتلف در کنارشان آنها را تا حدودی ایمنتر خواهد کرد.
از همین رو این جبهه تلاش دارد با ابتکار عمل طیف شریان را به خود نزدیک کند تا شریانیهای بدنه رأی خود را بیشتر کند. «شریان» گرچه با حضور طیف جدا شده از پایداری شکل گرفته است، اما نزدیکی فکری اعضای آن به پایداریها مشهود و مبرهن است و به نظر میرسد آنها هم بدشان نمیآید در میدان انتخابات با رفقای قدیمی خود نشست و برخواست داشته باشند تا با شورای وحدتیها یا شانا و ...
بنا بر روایتها شریان که مدیریت آن را به حمید رسایی و برخی دولتیها سپرده اند، تلاش میکند بدنه جوان سازمان رأی اصولگرایان را به خود جذب کند و از سوی دیگر برخی ریزشها در بدنه پایداری را با دادن وعدههای تبلیغاتی و انتخاباتی جذب خود کند.
نزدیکی فکری این دو طیف سیاسی که هر دو فرزندان ِمعنوی آیت الله مصباح محسوب میشوند احتمال برای ائتلاف و ارائه لیست مشترک از سوی این دو طیف را جدیتر کرده است.
از سوی دیگر برخی ناظران سیاسی معتقدند با نزدیکشدن به انتخابات، بخشی از نیروهای جریان وفادار به جبهه پایداری و شریان که هم اکنون در صداوسیما از جمله شبکه سه و افق فعالیت میکنند، به آنها ملحق شده و تاکتیکهای رسانهای آنها برای حمله به اصولگرایان سنتی و میانهرو، افزایش خواهد یافت. یکی از مهمترین این تاکتیکها، حمله به عملکرد دولت و مجلس با حفظ جایگاه ابراهیم رئیسی بهعنوان منتقد وضع موجود خواهد بود.
در این مسیر شریان میتواند بازوی انتخاباتی برای اجرای این تاکتیک در فضای غیررسانهای باشد. ازاینرو سازماندهی «اقشار جوان و دانشجوی» طیف پایداری بر عهده شریان و سازماندهی «اصناف، هیئت مذهبی و کارمندان» با محوریت کادر سنتی جبهه پایداری در حال پیگیری است.
با چنین تقسیم کار جریانی، شریان عهدهدار «فعالیتهای رسانهای و تبلیغی» برای جذب آرا از کف خیابان خواهد بود و جبهه پایداری چانهزنی از بالا را برای گنجاندن نامزدهای خود به لیست شورای وحدت و ائتلاف پیگیری خواهد کرد. همانگونه که آقا تهرانی نیز به این موضوع اشاره کرده و گفته «مساله جدی برای ما این است که افراد اصلح وارد مجلس شوند اگر چنین افرادی در لیست ائتلاف باشد قطعا وحدت صورت خواهد گرفت، اما اگر فاقد اصلح باشد چنین امری به وقوع نمیپیوندد.»
در این میان برخی تحلیلگران نیز پیش بینی میکنند در روزهای منتهی به انتخابات، لیست اصلی شریان و پایداری برای غافلگیری هر دو ائتلاف اصولگرا منتشر شود. این مدل نزدیکی و تقسیم کار در بین این دو طیف تندرو اصولگرا تا حدودی یادآور دوقلوهای «رهپویان - ایثارگران» است که در دهه ۸۰ ظهور و بروز محسوس تری داشتند و با وجود جدا بودن، اما نزدیکی فکری زیادی داشتند.
محمد مهاجری، فعال سیاسی اصولگرا هم میگوید؛ «برداشت من این است که شریان و جبهه پایداری میخواهند مجلسی وکیلالدوله ایجاد کنند. هر کدام از این دو گروه بالا بیایند مجلس وکیلالدوله میشود و تردیدی در این موضوع نیست و تفاوت چندانی هم با هم ندارند و هر دو در پی کسب منافع خود هستند. باند آقای احمدینژاد هم خواهد آمد کمااینکه همین الان هم دیده میشوند. باید صبر کرد و دید که چه افرادی در نهایت در رقابت انتخاباتی باقی میمانند. اگر فضای سیاسی در ماههای آینده باز شود و میل به مشارکت عمومی در انتخابات بالا برود، طیفهای پایداری، شریان و قالیباف و احمدینژادیها تضعیف میشوند و قدری جریان اصلی اصولگرایی میتواند نفس بکشد».