در دوران رنسانس، شیر دادن به نوزاد خود در میان زنان اشراف رایج نبود و آن را کاری از مُد افتاده میدانستند. به علاوه، آنها نگران بودند که شیردهی باعث خراب شدن اندام شان، مختل شدن زندگی اجتماعی شان و ناتوان شدن آنها از پوشیدن لباسهای آن دوره شود. به همین دلیل معمولاً یک پرستار مخصوص برای انجام این وظیفه استخدام میکردند.
بزرگ کردن فرزند و علم به اینکه این امر تماماَ بر دوش والدین قرار دارد، میتواند پدر و مادرها را درمانده کند. به همین دلیل است که توصیهها و کتابها دربارهی پرورش فرزند همیشه وجود داشته اند، اما از گذشته تاکنون دستخوش تغییرات زیادی شده اند.
در ادامه از روشهای عجیب بچه دار در گذشته خواهیم گفت.
در اوایل قرن بیستم، والدین را تشویق میکردند تا فرزندان خود را از زمانی که تنها چند هفته داشتند به استفاده از توالت عادت دهند، تا زمانی که کودک توانست روی پاهای خود بایستند، دیگر به طور پیوسته از دستشویی استفاده کند.
پوشکهای یک بار مصرف تأثیر زیادی در به تعویق افتادن سن شروع عادت دادن کودک به استفاده از توالت داشتند. قدمت آثار و طرحهای تاریخی یافت شده که گویای استفاده از توالت هستند، به یونان باستان بازمی گردد.
در یک کتاب راهنما مخصوص مادران که در اوایل قرن نوزدهم منتشر شده، توصیه شده بود برای پاک کردن پوست نوزادان تازه متولد شده از مواد چسبیده به آن که ورنیکس کازئوزا نام دارد (پوشش محافظ چرب و پنیری مانند بدن نوزادان پس از تولد)، آنها را حمام کنند. بعد از آنکه بدن نوزاد به روغن خوک آغشته و به آرامی با آن مالش داده میشد، نوزاد را با اسفنج و آب گرم و صابون شستشو میدادند.
امروزه، اما توصیه میشود نوزادان ۲۴ ساعت بعد از تولد حمام شوند تا دمای بدن شان تغییر نکند و مادر بتواند بلافاصله بعد از زایمان، شیر دادن را آغاز کند. به علاوه، این ماده که بدن نوزاد را پوشانده نباید پاک شود، چون نقش لایهی محافظ دارد.
در کتاب ذکر شده، توصیه شده بود که کودکان زمستانها ساعت ۶ عصر و تابستانها ساعت ۷ عصر به رختخواب بروند. نویسنده تأکید کرده بود که اگر کودک دیرتر از آن به رختخواب برود، زودتر از موعد بزرگ میشود و بذر بیماری در وجودش کاشته میشود. همچنین توصیه شده بود که کودکان قبل از خواب به مدت نیم ساعت بدوند تا پاهایشان گرم شود و دچار سرمازدگی نشوند و به این ترتیب، خواب آرامی داشته باشند. برعکس، حالا توصیه میشود که کودک از چند ساعت قبل از خواب آرام بگیرد تا برای خواب آماده شود.
در عصر ویکتوریایی استفاده از یک رنگ مصنوعی سبز زمردی رواج داشت که بسیار چشمگیر بود. از این رنگ در انواع وسایل استفاده میشد، مانند کاغذ دیواری، لباس ها، گلهای مصنوعی و حتی کالسکهی نوزادان. مشکل این بود که مادهی اولیهای که این رنگ از آن به دست میآمد آرسنیک بود که بسیار سمی است.
در دوران رنسانس، شیر دادن به نوزاد خود در میان زنان اشراف رایج نبود و آن را کاری از مُد افتاده میدانستند. به علاوه، آنها نگران بودند که شیردهی باعث خراب شدن اندام شان، مختل شدن زندگی اجتماعی شان و ناتوان شدن آنها از پوشیدن لباسهای آن دوره شود. به همین دلیل معمولاً یک پرستار مخصوص برای انجام این وظیفه استخدام میکردند.
در اوایل قرن بیستم، گفته میشد اگر مادر در حالت عصبانیت یا نگرانی زیاد به نوزاد خود شیر دهد، فرزندش دچار شکم درد، تشنج و برخی بیماریهای ناگهانی دیگر خواهد شد.
در متن دیگری مربوط به اواخر قرن نوزدهم، به مادران جوان توصیه شده بود که بیشتر از ۹ ماه به نوزاد خود شیر ندهند، چون این کار باعث بروز بیماریهای مغزی در فرزند و نابینایی یا ناشنوایی در مادر میشد.
کینین دارویی سمی است که در حال حاضر تنها برای درمان مالاریا و بیماری انگلی بابزیوز استفاده میشود. اما از قرار معلوم در سال ۱۹۱۶ این حقیقت هنوز ناشناخته بود، چرا که در کتابی توصیه شده بود انگشت کودکان را به این دارو آغشته کنند تا از مکیدن انگشتها یا جویدن ناخنهای خود پرهیز کنند.
در سال ۱۹۲۸ در کتابی نوشتهی جان بی. واتسون، روانشناس سرشناس، در فصلی تحت عنوان «خطرات عشق مادرانهی زیاد» به وضوح توصیه شده بود که از بغل کردن یا بوسیدن کودک خودداری شود. در آن زمان تصور میشد توجه زیاد به کودک، او را لوس میکند و شخصیتش را خوب شکل نمیدهد.
در پژوهشی مربوط به دوران پس از جنگ جهانی دوم، دربارهی غذا دادن به نوزادان، به مادران توصیه شده بود دادن غذای جامد به نوزاد خود را از سن ۶ هفتگی آغاز کنند و شیر خشک را با غذاهای نوزاد بسته بندی شده ترکیب کنند.
در کتاب دیگری که در دههی ۱۹۶۰ منتشر شده، پزشکی گفته بود که نوزادان ۲ روزه میتوانند غلات صبحانه بخورند و همچنین توصیه کرده بود که به آنها از ۶ یا ۷ ماهگی به بعد، از نوشیدنیهای مخصوص بزرگسالان، مانند چای یا قهوه بدهند تا کودک به غذای معمول خانواده عادت کند.
در قرن بیستم، کودکانی که نشانههای چپ دست بودن داشتند را مجبور به استفاده از دست راست خود برای انجام فعالیت هایشان، مانند خوردن و نوشتن میکردند. تصور این بود که چپ دست بودن، نشانهی یک نقص شخصیتی است و این امر با تغییر اجباری قابل اصلاح بود. کودکان حتی تهدید به تنبیه میشدند، مثلاً اینکه اگر سعی میکردند از دست چپ خود استفاده کنند، آن دست را میبسند.
صندلی کودک ماشین چیز نسبتاً جدیدی است، بنابراین تعجبی ندارد که در دههی ۱۹۳۰، پدر و مادرها از چیزی بسیار شبیه به سبد خرید استفاده میکردند که به صندلی خودرو متصل میشد. در کاتالوگی مربوط به اوایل دههی ۱۹۶۰، تبلیغ یک وسیلهی صفحه مانند وجود دارد که نوزاد روی آن قرار میگرفت. این صفحه در صندلی پشت خودرو گذاشته میشد تا نوزاد بتواند آزادانه حرکت و بازی کند.
در اوایل قرن بیستم به دلیل وجود بیماری سل، به مادران توصیه میشد فرزندان خود را تا حد ممکن در مکانهای باز، تهویه دار و آفتابگیر نگه دارند. به همین دلیل، قفسهای مخصوصی برای خانوادههای آپارتمان نشین اختراع شد که با آنها نوزاد خود را از پنجره آویزان میکردند تا حمام آفتاب بگیرد و از هوای تازه بهرهمند شود.
در دههی ۱۹۷۰ کارشناسان توصیه میکردند که نوزادان به شکم خوابانده شوند، چرا که معتقد بودند بی خطرترین حالت خواب برای نوزادان است. اما آنها نمیدانستند که این شکل خوابیدن میتواند باعث مرگ ناگهانی در نوزادان شود. در سال ۱۹۹۴ کمپینی برای تشویق والدین به خواباندن نوزادان به پشت به راه افتاد که در نتیجهی آن، نرخ مرگ ناگهانی در نوزادان نزدیک به ۵۰ درصد کاهش یافت.
منبع: روزیاتو