این فیلمها دیوار چهارم بین سرگرمی و غوطه وری در داستان را به خالصترین شکل حذف میکنند. پس، بیایید وارد این لیست دقیق از فیلمهایی شویم که جنبه زیبایی شناختی شبیه به بازیهای ویدیویی را در خود دارند.
صنعت رسانه یک زمین بازی بزرگ برای فیلمسازان است تا هم با داستانها و هم با جلوههای بصری و با هدف منتقل کردن بینندگان به قلمروهای دیجیتالی جدید دست به آزمایش بزنند. چه از طریق داستانهای علمی تخیلی و چه فانتزی، این داستانها به گونهای روایت میشوند که تعاملی است، شبیه یک بازی ویدیویی. با تکرار زبانهای بصری، روایتهای غیرخطی و شخصیتهای آواتار-محور گیمینگ، برخی فیلمها مخاطبان را به این حس میرسانند که گویی وارد یک بازی ویدیویی شده اند.
به گزارش روزیاتو، در حالی که چندین فیلم به صورت مستقیم از بازیهای ویدیویی اقتباس شده اند، آنهایی که قصد نزدیک شدن به این مسیر را ندارند، اما در نهایت نوعی موسیقی، اکشن و فیلمبرداری که به نظر میرسد و احساس میشود یک بازی ویدیویی است را ارائه میدهند، حقیقتاً مسحور کننده هستند. این فیلمها دیوار چهارم بین سرگرمی و غوطه وری در داستان را به خالصترین شکل حذف میکنند. پس، بیایید وارد این لیست دقیق از فیلمهایی شویم که جنبه زیبایی شناختی شبیه به بازیهای ویدیویی را در خود دارند.
در فیلم آمبولانس، جیک جیلنهال و یحیی عبدالمتین دوم نقش دو برادر خوانده را بازی میکنند که سعی دارند مبلغ ۳۲ میلیون دلار از یک بانک در لس آنجلس سرقت کنند. وقتی نقشه فرار آنها به مسکل بر میخورد، در نهایت آمبولانسی حامل یک پلیس زخمی را ربوده و در خیابانها دست به مبارزه و شلیک به نیروهای امنیتی میزند. این آمبولانس توسط خودروهای گشتی پلیس متعددی تحت تعقیب قرار گرفته و این تعقیب و گریز از طریق آینههای بغل آمبولانس به تصویر کشیده میشود، موضوعی که بخشی زیادی از هیجان فیلم را به خود اختصاص میدهد، در شرایطی که یاغیها از دست پلیس فرار کرده و تلاش دارند در دردسر بیشتری نیفتند.
این فیلم تریلر با هیجان بالا که با سبک خاص فیلمسازی مایکل بیساخته شده است، هر فیلم تعقیب و گریزی دیگری را پشت سر گذاشته و در آن در عرض چند ثانیه، تنش و هیجان از صفر به ۱۰۰ میرسد. آدرنالین بدون توقف این فیلم باعث میشود که احساس کنید در حال تجربه بازی Grand Theft Auto V هستید.
تا جایی که بحث فیلمهای مرتبط با فاجعههای بزرگ باشد، Pacific Rim یکی از آثاری است که آسیبهای جانبی زیادی را به تصویر میکشد. این فیلم هیولایی که توسط گیلرمو دل تورو کارگردانی شده، در دنیایی روایت میشود که شکارچیانی مکانیکی در آن به صورت اختصاصی برای مبارزه با هیولاهای کایجو طراحی شده اند. با این حال، این جنگ رباتیک کاملاً بیفایده به نظر میرسد، زیرا کایجوها به وضوح قدرتمندتر هستند. آخرالزمان در حال نزدیک شدن است و مسئولیت نجات جهان در دست استاکر پنتکوست، خلبان سابق و کارآموز او است.
این اثر علمی تخیلی جذاب یک پل عصبی ایجاد میکند که شبیه به اسباب گیمینگ است، جایی که قرار است نبردی در داخل مرزهای آن رخ دهد. دل تورو آیندهای با بافت باورپذیر و موسیقی متن تنشزایی خلق میکند تا با روایت همراه باشد.
Sucker Punch بینندهها را به یک سرزمین عجایب غیرقابل دستهبندی در ژانری خاص با قهرمانی سرسخت، بیبی دول، میبرد. بیبی دول پس از محبوس شدن در یک تیمارستان روانی، با این ترس مواجه میشود که جراحی مغزی عجیبی روی او انجام میشود. اما قبل از اینکه این اتفاق بیفتد، او و دوستانش نقشهای پر از آدرنالین برای فرار از تیمارستان میکشند.
تحت کارگردانی درخشان زک اسنایدر، انگار که هر سکانس تخیلی این فیلم از یک چشمانداز مجازی زنده بیرون زده است. از دخترانی با لباسهای پر زرق و برق و دامنهای کوتاه سیاه گرفته تا مهارتهای پنهانکاری و قدرتهای آتش مرموز، اینها عناصری هستند که به وضوح جذاب و زیبا هستند. علاوه بر این، فیلم نقد اجتماعی نافذی نیز دارد که در زیر لایه صحنههای نبرد شدید فیلم در حال رخ دادن است.
این فیلم علمی – تخیلی نظامی شگفتانگیز با بازی آسا باترفیلد در یکی از نقشهای اولیه اش، در کیفیت فیلمبرداریاش بسیار بهتر از آن لایو اکشنهای معمولی پرسروصداست. بازی اندر که برگرفته از رمانی است که در سال ۱۹۸۵ توسط اورسن اسکات کارد نوشته شده است، در مورد داستان اندر ویگینز جوان است که استعداد بالایی در استراتژی چیدن داشته و بسیار باهوش است و توسط ارتش بین المللی برای مبارزه با فورمیکها استخدام شده است؛ نژادی شبه حشره و به شدت خونخوار از موجودات فضایی که میخواهند با پایان دادن به بشریت، عطش خود برای قصابی را سیراب نمایند.
این فیلم مخاطبان خود را در آیندهای غرق میکند که در آن ویگینز در حال آموزش در زمینه شبیهسازیها است در حالی که آماده مبارزه با متجاوزان دیگر دنیایی میشود. گاوین هود به وضوح یک کارگردان رویاپرداز است، زیرا خلاقیت او در اکثر صحنههای مبارزه و جزئیات تکان دهنده فیلم میدرخشد.
در حالی که دنیای گیمینگ به خودی خود سرگرم کننده است، چیزی جذاب در مورد ویژگی چندنفره بودن بازیکنان آن وجود دارد، جایی که در آن فقدان کار تیمی و هماهنگی میتواند حکم یک کشتار آسان را داشته باشد. در ترون: میراث، قهرمان داستان به نان سم فلین به درون دنیای کامپیوتری که پدرش برای دیدار مجدد با او خلق کرده است، سفر میکند.
مشخص میشود که این دنیای مجازی از زمان ناپدید شدن او بدتر شده است و حالا این پدر و پسر به همراه چند مبارز دیگر باید برای کنترل و احیای طراحی اولیه آن مبارزه کنند. تقریباً سی سال پس از اولین فیلم، دنباله خیره کننده جوزف کاسینسکی مقدار کافی اکشن نئونی را به خدمت میگیرد تا مجموعه بزرگی از گیمرها را وارد داستان کند. اتحاد سم با برنامههایی مانند Quorra، ورود به پیشرفتهترین MMO ها، همه و همه باعث میشوند تا احساس فیلم کاملاً آینده نگرانه جلوه کند.
Boss Level که توسط کریس و ادی بوری و کارگردان فیلم، جو کارناهان نوشته شده، یک تریلر بسیبار شبیه به بازی ویدیویی است که در آن یک افسر بازنشسته نیروهای ویژه به نام ری پولور، هر روز از خواب بیدار میشود تا مرگ وحشیانهاش تکرار شود و این حلقه زمانی برای همیشه تکرار میشود. هدف او این است که حرکاتش را به کمال برساند و از حمله قاتلان جان سالم به در ببرد و در عین حال افراد شرور را نیز ردیابی کرده و آنها را متوقف سازد.
داستان فیلم ممکن است شبیه به فیامهای لبه فردا (Edge of Tomorrow) یا پرایمیر (Primer) به نظر برسد، اما اکشن باکیفیت و پازلهای فیلم، آن را از یک داستان تکراری دور میکند. فرانک گریلو بازی بسیار خوبی در نقش اصلی دارد و به عنوان یک مبارز کارآمد، هیجان و اکشن فیلم را حفظ میکند. این فیلم که با حضور ستارگانی مانند مل گیبسون، نائومی واتس و میشل یئو ساخته شده بود، توانست جایگاه خود به عنوان یک فیلم سرگرم کننده تعاملی تثبیت کند.
در این فیلم، دنیل ردکلیف در این فیلم اکشن مستقل در نقش مایلز، یک توسعه دهنده بازیهای ویدیویی که خود را از هر موقعیتی بیرون میآورد، بازی بینقص و کاملاً متفاوتی از خود به نمایش میگذارد. اغلب اوقات، او ذهنش را به اسکیم میبرد، لایو استریمی از یک تجربه متفاوت از زندگی واقعی که در یک باشگاه زیرزمینی رخ میدهد و مایلز برای سرگرمی وارد آن میشود.
با این حال، وقتی یک روز از خواب بیدار میشود و تپانچههایی را میبیند که به کف دستش بسته شدهاند و مجبور میشود دراین مسابقه غیرقانونی بجنگد، همه چیز برای شخصیت اصلی داستان ما به سرعت خطرناک میشود. در این فیلم، سامارا ویوینگ در نقش نیکس بازی میکند، یک قاتل برتر در باشگاه که مایلز قرار است با او مبارزه کند.
گانز آکیمبو به همان اندازه که بامزه است، تماشایی نیز هست. ردکلیف با وحشت شلیک میکردند و با حرکات پارکور راهش را از میان این ورزش خونین باز میکند. این فیلم خالی از کلیشههای این ژانر است و با روایت بینقص خود، بسیاری از عناصر قدیمی این ژانر را نادیده میگیرد.
کارآگاه پیکاچو که تا حدودی بر اساس یک بازی ویدیویی به همین نام ساخته شده، احتمالاً تنها فیلمی است که نامش برای قرار گرفتن در این فهرست اجباری بود. این فیلم به عنوان یک کمدی رازآلود، داستان تیم گودمن، مربی آینده دار پوکمون را دنبال میکند که مدتها پیش از رویاهایش دست کشیده است.
اما وقتی دوری از پدر کارآگاهش، او را به شهر ریم میبرد، جایی که مبارزات پوکمون ممنوع است، او به یک پیکاچو سخنگوی فراموشکار و در عین حال باهوش برخورد میکند که اتفاقا کارآگاه هم هست. آنها تلاش میکنند تا معمای پیرامون پدر تیم را در یک کلانشهر رنگارنگ کشف کنند. با آزاد شدن پدیدههای جدید، این شاهکار سینمایی داستان جالبی را برای آیندگان رقم میزند.
بازیکنان بازیهای ویدیویی، اشارههای این فیلم به عناوین قدیمی پوکمون و اینکه شهر چگونه با موجودات متعددی همراه میشود را ستوده اند. علاوه بر این، نحوه دور شدن فیلم از ساختار اصلی داستانی این فرانچایز نشان میدهد که چگونه برخی فرانچایزها باید ریسک کنند و گسترش یابند.
با قرار گرفتن در یک دنیای ویدیو گیم واقعی، این فیلم داستان رالف است، شخصیتی که میخواهد از نقش «مرد بد» فرار کرده و به جای آن، یک شخصیت قهرمان شود؛ بنابراین او از طریق سلسله شخصیتها تلاش میکند تا ارزش خود را اثبات نماید. با این حال، رالف به طور تصادفی دریچه یک دشمن مرگبار را باز میکند و یک آشفتگی بزرگ در قفسه بازیکنان ایجاد میکند.
این فیلم با دنیاسازی غنی خود، مخاطب را مشتاق میکند کهای کاش میتوانست وارد این فیلم دیزنی شود، فیلمی که یک دنیای بازی کامل را با استفاده از انیمیشن اختراع کرده است. طنز داستان حول شخصیتهای متعددی میچرخد و تعاملات شخصیت ها، همه نوع مخاطبی را مجذوب خود میکند تا حسی را ایجاد نماید که هم چشم و هم ذهن شما را راضی مینماید. به نوعی، این فیلم نشان میدهد که چگونه، حتی خارج از صفحه نمایش، همه ما خود بازیکنان زندگیمان هستیم.
فیلمهای فضایی معمولاً جنبه ظاری فانتزی و رویایی دارند که برای افرادی که عاشق ماجراجوییهای فراتر از زندگی انسانی هستند، به خوبی جواب میدهد. آخرین مبارز ستارهای ساخته نیک کسل در سال ۱۹۸۴ شاید بهترین جلوههای ویژه یا اکشن را نداشته باشد، اما قطعاً با داستان خود پیام دلگرم کنندهای را منتقل میکند. الکس روگان یک نوجوان معمولی است که شیفته استارفایتر، یک بازی آرکید (بازیهای مرحلهای عبور از مراحل خاص) است.
زندگی الکس که در این بازی بسیار خبره است، پس از استخدام توسط سازنده بازی برای نبردی بین ستاره ای، ۱۸۰ درجه تغییر میکند، سازندهای که در ادامه فاش میکند نقشه او در تمام این مدت پیدا کردن ارتشی از خلبانان بوده که بتوانند در فضای بیرونی برای او کار کنند.
الکس برای یک نبرد حماسی آموزش میبین د، اما مشخص میشود که پرواز با یک سفینه فضایی واقعی در زمانی که زندگی افراد واقعاً در خطر است، سختتر از آن چیزی است که به نظر میرسد.
آخرین استارفایتر یا آخرین مبارز ستارهای یک فیلم علمی تخیلی خوش ساخت است که بازی و کمدی را در یک ترکیب ژانری بامزه با هم ترکیب میکند. برای کودکان خردسالتر و مخاطبان بزرگ تر، سرگرمکنندگی و جذابیت این فیلم در جذب لذتهای ساده بازیهای آرکید نهفته است.
در اینجا شخصیت افسانهای کیانو ریوز بار دیگر به پرده سینما باز میگردد تا یک تریلر اکشن دیگر را به نمایش بگذارد و این بار، لحن آن مطمئناً شبیه به یک کنسول مجازی است. در جان ویک: فصل ۴ شاهد شخصیت ویک هستیم که برای از بین بردن تهدیداتی که علیه او وجود دارد، دست به کار میشود. اما این بار، او به سراسر جهان میرو و به مکانهایی مانند برلین و پاریس سفر میکند تا مبارزه خود را با میز اعظم در مسیرهای دیوانهوار انجام دهد.
هر بخش و سکانس از فیلم مانند استاد شدن و تسلط بر یک سطح جدید از یک گیم عمل میکند، خطرات و قدرت نزدیک به ابرانسانی را بالا میبرد تا به هر قیمتی برنده شود. حتی قسمتهای دوم و سوم این فرنچایز نیز به خاطر فیلمبرداری خیره کننده و شخصیتهای بامزه و جالبش که بسیار شبیه شخصیتهای گمینیگ هستند، مورد تحسین قرار گرفته اند.
بازیهای خوشایند و آرامش بخشی که در کودکی انجام میدادید را تصور کنید که تنها برای خوردن دنیایتان زنده شده اند. خیلی وحشتناک است، مگر نه؟ پیکسلها یک کمدی علمی – تخیلی در مورد افسانههای بازیهای آرکید است که برای مبارزه با بازیهای کلاسیکی که به طرز مرموزی وارد دنیا شده و علیه بشریت اعلان جنگ کرده اند، مامور شده اند.
این فیلم شما را به تلاش برای بازگرداندن کره زمینی میبرد که اکنون به دست گروهی شورشی افتاده است. شما شاهد نابودی تاج محل توسط آرکنوئید، حمله بیگانگان شبیه به هزارپا به هاید پارک در لندن و نابودی شهر نیویورک توسط پک-من هستید. مهاجمان نقاط مختلفی از جهان را تصرف کرده و بازیهای ویدیویی خاص خود را ایجاد کرده اند. کارگردان فیلم، کریس کلمبوس به صورت بینقصی نوستالژی گیمینگ را با جلوههای ویژه مدرن ترکیب میکند تا یک سطح لاوی اکشن جدید ایجاد کند.
مانگای محبوب یوکیتو کیشیرو به دست رابرت رودریگز به طرز زیبایی سایبرپانکی میشود که اطمینان حاصل میکند تا به نکات ظریفی که منبع اورجینال را چنین محبوب ساخته بو، پایبند بماند. داستان بازی Alita: Battle Angel حول الیتا میچرخد؛ یک سایبورگ مبارز رها شده مبتلا به فراموشی که توسط پزشکی به نام ایدو احیا میشود.
او آلیتا را نزد خو برده و دوباره فعال میکند، اما خاطرات فراموش شده اش، او را در جنگ بیاثر میسازد. با این حال، آلیتا جدا از اینکه یک جنگجوی مرگبار است، یک نوجوان با گذشتهای مرموز نیز هست و زمانی که در نهایت هویت واقعی خود را به یاد میآورد، امیدی برای تغییر سرنوشتش پیدا میکند.
رودریگز این داستان را در یک دنیای آینده نگرانه فوق العاده دقیق قرار میدهد که درست مانند یک RPG همه جانبه و غرق کننده است. با ارتقاء تواناییهای آلیتا در مسیر ماجراجویی هایش، روی پیشرفت آواتار او سرمایهگذاری کرده و او را در مبارزات بیشمارش تشویق میکنید.
در یک آینده پادآرمانشهری، مردم مجبور نیستند برای سرگرم کردن خود به فیلم یا کتاب تکیه کنند. آنها میتوانند خیلی ساده وارد دنیای واقعیت مجازی پیچیدهای به نام OASIS شوند که توسط جیمز هالیدی طراحی شده است. با این حال، وقتی خالق این دنیا میمیرد، اعلام میکند که ثروتش به اولین آواتاری که یک سری معما را حل کرده و کلیدها را پیدا میکند، هدیه داده خواهد شد.
نوجوانی به نام وید واتس این ماجراجویی را مانند هر بازیکن دیگری با دیدگاهی مشتاقانه آغاز میکند. Ready Player One یکی از جذابترین جلوههای بصری را دارد که در یک فیلم علمی تخیلی دیده شده است. این شاهکار استیون اسپیلبرگ که با گنجینهای از ایستر اگهای فرهنگ عامه همراه شده، عامه مردم را جذب خود کرده و مخاطبان را به دنیایی کاملاً جدید برد.
۱۷ فیلم جذاب برای علاقمندان به بازیهای ویدیویی
گای از اینکه یک کارمند بانک ساده است و با مشتریانش تعامل دارد کاملاً راضی است. لازم نبود متوجه شود که در واقع در یک دنیای بازیهای ویدیویی به عنوان یک شخصیت غیر بازیکن، بدون شروع و پایان، زندگی میکند. اما اگر گای به این آگاهی نمیرسید و تصمیم نمیگرفت این جهان را کشف کند تا روایت خودش را بسازد، ما نیز با چنین فیلم جذابی مواجه نمیشدیم.
با طنز فراوان، نقدهای اجتماعی هوشمندانه و شخصیت اصلی دوست داشتنی که رایان رینولدز آن را بازی میکند، فری گای به عنوان یک نامه عاشقانه به صنعت گیمینگ شناخته میشود. این فیلم یک پیام دلگرم کننده میدهد که مردم عادی مجبور نیستند همیشه به انجام یک کار خاص و واحد ادامه دهند بلکه میتوانند قهرمان داستان خودشان نیز باشند.
۱۷ فیلم جذاب برای علاقمندان به بازیهای ویدیویی
به کارگردانی ادگار رایت، اسکات پیلگریم در برابر جهان یک فیلم مستقل مملو از اکشن محبوب است که دهه ۲۰۱۰ را تعریف میکند. این فیلم زیباییهای بصری رمان گرافیکی اورجینال را مستقیماً به یک رویای ۱۶ بیتی تبدیل میکند، جایی که شخصیت اصلی اسکات پیلگریم، یک نوازنده بیس است که متوجه میشود دوست دختر جدیدش، رامونا، هفت شخصیت شیطانی دارد و برای اینکه واقعاً محبت او را بدست بیاورد، باید با همه آنها مبارزه کند.
این فیلم با قرار دادن یک نفر در برابر چندین دشمن، روح زیباییشناسی بازیهای ویدیویی را به خوبی به تصویر میکشد. علاوه بر این، جلوههای بصری دقیق و پرجزییات و مبارزات تن به تن باکیفیتش، هیجان داستان را افزایش میدهد. حتی بیش از یک دهه پس از انتشار، این فیلم شبیه هیچ اقتباس دیگری نیست و کیفیتش آن را متمایز و ممتاز میسازد.
۱۷ فیلم جذاب برای علاقمندان به بازیهای ویدیویی
این فیلم ساخته سال ۲۰۲۳ به کارگردانی جان فرانسیس دالی و جاناتان گلداشتاین برای طرفداران بازی سیاهچالها و اژدهایان بسیار جذاب و محبوب بود. این فیلم نشان داد که بودجههای سنگین برای اقتباسهای سینمایی از بازیهای رومیزی چندان غیرمنطقی نیست و میتواند سودآور باشد. تنوع دستهبندیهای گروهی، معماهای اخلاقی، معماهای جذاب، شخصیتهای منفی واقع گرایانه و حرکات ویژه برای مهمترین و کلیدیترین مبارزات در برابر سختترین رقبا، همه از جذابیتهای این اقتباس بازی ویدیویی هستند.
فیلم Dungeons and Dragons: Honor of Thieves نه تنها در تمام این حوزهها بینقص ظاهر شد بلکه داستانی احساسی درباره یک دزد جذاب به ما میدهد که به دنبال راهی برای بازگرداندن همسر مردهاش و تکمیل خانوادهشان است. ادگین به همراه گروهی از قهرمانان عجیب که با هم رفاقتی بامزه دارند، شرافت و امید خود به روزهای خوب را باز مییابد.