کمتر از یکسال پس از آغاز به کار دولت ابراهیم رئیسی، اولین نشانهها از بروز اختلافات گسترده بین اصولگرایان خودش را به نمایش گذاشت؛ روندی که از خردادماه سال ۱۴۰۱ آغاز شد و کلیدواژه آن «سوپرانقلابی» قرار گرفت.
هممیهن نوشت: نزدیک شدن به زمان برگزاری انتخابات مجلس دوازدهم، روی دیگر سکه اختلافات اصولگرایی را نشان داده است. اختلاف درونی در بین اصولگرایان که از سال گذشته موجهای ابتدایی آن دیده میشد، در حال اوجگیری است و کار به تقابل داخلی کشیده شده است؛ بهگونهای که شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی، شنبه هفته جاری وادار به صدور بیانیهای شدیداللحن شد تا مشخص شود خطکشیهایی که چند وقتی است خودش را نشان داده، پررنگ شده و در آینده پررنگتر هم خواهد شد.
در یک سمت خطکشی جبهه پایداری قرار گرفته و در سمت دیگر برخی همپیمانان سابق این جریان و نواصولگرایان ایستادهاند و کار به جایی رسیده که شورای ائتلاف نیروهای انقلاب بدون اینکه نامی از جبهه پایداری بیاورند، حساب خود را از آنها جدا میکنند و در بیانیه خود میآورند: «ما بیآنکه بخواهیم اشخاص معینی را که از چنین شیوههای نادرستی استفاده میکنند مخاطب قرار دهیم و از انگیزههای آنان سخن بگوییم یا به سوابق آنها اشارهای کنیم، صریحاً اعلام میکنیم که بنا نداریم صحنه کنشگری سیاسی و فعالیتهای انتخاباتی را به کارزاری برای پاسخگویی به انواع تهمتها و توهینهای آنان مبدل سازیم.»
کمتر از یکسال پس از آغاز به کار دولت ابراهیم رئیسی، اولین نشانهها از بروز اختلافات گسترده بین اصولگرایان خودش را به نمایش گذاشت؛ روندی که از خردادماه سال ۱۴۰۱ آغاز شد و کلیدواژه آن «سوپرانقلابی» قرار گرفت. به عبارت دیگر پس از سخنرانی روز ۴ خرداد سال گذشته رهبری در جمع نمایندگان مجلس یازدهم، بخشی از چهرههای شاخص اصولگرا واژه «سوپرانقلابی» را از جملههای رهبری وام گرفته و در همان ماه اول به تشریح آن پرداختند که در این بین دو نفر بهطور ویژه تعاریفی از آن را ارائه کردند که نشان از این داشت که منظور و مراد حرفها اعضای جبهه پایداری است.
ابتدا عباس سلیمینمین، تحلیلگر سیاسی اصولگرا ۸ خرداد ۱۴۰۱ به روزنامه خراسان گفت: «جریان سوپرانقلابی توسط هدایتگران پنهان مدیریت شده و پی بردن به پشت پرده کنشگری این جریان، میتواند در خنثیسازی آسیبهای سوپرانقلابیها کمک شایانی کند. از مهمترین مؤلفههای جریان سوپرانقلابی این است که در جای مناسب خود حضور ندارند، در آنجایی که نباید باشند احساس وظیفه میکنند و هستند و درجایی که باید حضور پیدا کنند و نقش مؤثری ایفا کنند، نیستند و اینگونه هزینهساز میشوند.» سپس نوبت به محمد مهاجری، روزنامهنگار اصولگرا رسید که کدهای شفافتری درباره آنها بدهد و یکم تیر ۱۴۰۱ در مصاحبه با سایت خبر سراسری بگوید: «آدمهای تندرویی که هیچ منطق و استدلالی بر رفتار و افکار آنها حاکم نیست و معمولاً آدمهای تندرو دارای احساسات و عواطف سیاسی خیلی تند هستند و عقلانیتی نیز بر آنها وجود ندارد.»
او در بخش دیگری از اظهاراتش کدی را میدهد که نشاندهنده این است که جبهه پایداری، این طیف هستند. او گفته بود: «الان نیز دلواپسان، سوپرانقلابیهای امروز هستند که بههیچ صراطی مستقیم نیستند. سوپرانقلابیها برای احیای خود ناگزیرند دیگران را تخریب کنند. دروغ و شارلاتانیسم و تهمت به دیگران روشهایی است که سوپرانقلابیها به آن اعتقاد دارند.»
اما پس از آنکه دو تحلیلگر اصولگرا درباره «سوپرانقلابیها» توضیحاتی را ارائه کردند، نبرد بین جبهه پایداری و نواصولگرایان آغاز شد؛ نبردی که محوریت آن از سمت نواصولگرایان با محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس یازدهم، مشاوران و نزدیکان او بود که شخصاً وارد جریان شده و حملههای پیدرپی به جبهه پایداری را در دستور کار خود قرار داد. ابتدا ششم تیر سال گذشته طی سخنرانی شدیداللحنی این طیف را مورد خطاب قرار داد و گفت: «بنا نیست ما تنبلی کنیم، دهانمان را باز کنیم، هر حرف نپختهای را به زبان بیاوریم و اسم خودمان را بگذاریم انقلابی. به قول حضرت آقا، سوپرانقلابی. بعضیها را نگاه میکنیم، هرچه نگاه میاندازیم که چه کرده؟ هیچ نکرده. ولی از همه هم طلبکار است.» کمتر از یک ماه بعد، قالیباف حرفهایش را تکمیل کرد و ۳ مرداد ۱۴۰۱ در اجلاس رایزنان فرهنگی جمهوری اسلامی گفت: «انقلاب با حرفهای مفت، تند و فضولی کردن به جایی نمیرسد.»
این روند ابتدای شهریور سال گذشته توسط سعید احدیان، مشاور قالیباف ادامه پیدا کرد و او طی سخنرانی در هماندیشی راه پیشرفت گفت: «سوپرانقلابیها اصولاً مبانی اصلی انقلاب را درک نکردهاند و همین ناآگاهی باعث میشود گاهاً جلوتر از ولایت حرکت کنند. تمام مصادیق نشان میدهد سوپرانقلابیها آگاهانه یا بدون آگاهی لبه دوم قیچی برای لیبرالهایی بودهاند که قصد ضربه به انقلاب را داشتهاند.»
نکته جالب توجه این است که در ماههای ابتدایی که نواصولگرایان حمله به جبهه پایداری را آغاز کرده بودند، خبری از واکنش نزدیکان به این جریان سیاسی نبود و آنها بیشتر در سکوت قرار داشتند، اما از پاییز سال گذشته جبهه پایداری هم حملات خود را آغاز کرد تا موج درگیریها گستردهتر از قبل شده و در مقاطعی به دوئل هم کشیده شود. آغاز این موج درگیریهای دوجانبه از زمستان سال قبل بود که اعضای جبهه پایداری و یا نمایندگان نزدیک به این تفکر در مجلس نطقهایی را بهصورت مستقیم علیه لیدر نواصولگرایان مطرح کردند. ۱۳ دی ۱۴۰۱ سیدناصر موسویلارگانی یکی از نمایندههای نزدیک به جبهه پایداری در نطق خود قالیباف را متهم کرد و گفت: «به نظر میرسد که امروز مجلس سلیقهای اداره میشود.» چند دقیقه بعد علی بابایی یکی از نواصولگرایان پاسخ او را داد و گفت: «برخی در بیرون مجلس کور خواندهاند که بخواهند به بهانه تضعیف مجلس یازدهم، مجلس بعدی را تسخیر کنند.»
این جریان در همان روزها به شکل تندتری هم ادامه پیدا کرد. ۱۵ دی ۱۴۰۱ الیاس نادران یکی دیگر از چهرههای همسو با پایداریچیهای مجلس یازدهم در انتقاد از رئیس مجلس گفته بود: «شما که مجلس را ضایع کردید. شما که مجلس را بیخاصیت کردید. شما که مجلس را با تصمیمهایی که میگیرید از کارآمدی و کارایی انداختهاید. اگر ما سر کاریم به ما بگویید.» در آن روز هرچند در مجلس پاسخی به این اظهارنظر نادران داده نشد، اما همان شب قالیباف انتقاد از جبهه پایداری را ادامه داد تا بهنوعی پاسخ حواشی روزهای گذشته را هم داده باشد. او که مهمان برنامه «ملک سلیمان» بود گفت: «در مسائل سیاسی داخل کشور، آنهایی که خودشان را از بقیه انقلابیتر میدانند یا سوپرانقلابیاند، یک وقتهایی ایشان را اصلاً انقلابی نمیدانستند و فکر میکردند ایشان از ارزشهای انقلاب عقبنشینی کردهاند. اگر ما خودمان را درست کنیم، مردم هم ما را میبینند.»
پس از این درگیریها، چند وقتی اوضاع بین نواصولگرایان و جبهه پایداری آرام بود تا اینکه تابستان ۱۴۰۲ از راه رسید و موج گستردهتری از درگیریها بین آنها آغاز شد. ۱۷ تیر سال جاری سایت رجانیوز یکی از سایتهای نزدیک به جبهه پایداری با انتشار گزارشی مدعی شد که قالیباف و نواصولگرایان از موفقیتهای دولت ابراهیم رئیسی ناراحت هستند و به همین علت است که بعضاً نکاتی را بیان میکنند که نزدیک به نظریههای افرادی است که در خارج از ایران حضور دارند. روز بعد روزنامه صبحنو رسانه نزدیک به محمدباقر قالیباف و نواصولگرایان پاسخ این اتهام را داد و در یادداشتی نوشت: «جهان موازی رادیکالهای پایداری، چگونه است و چرا ایشان به فانتزیگرایی و خیالبافی علاقه دارند؟».
اما یکی از جالبترین درگیریها در همان روزهای ماه تیر بین نواصولگرایان و جبهه پایداری در فضای مجازی رخ داد؛ جایی که پس از انتخاب حسین سلاحورزی بهعنوان رئیس اتاق بازرگانی ایران، جبهه پایداری تلاش خود را برای برداشتن او از این سمت آغاز کرد. اعضای جبهه پایداری در این مسیر اعتقاد داشتند که سلاحورزی با حمایت رئیس مجلس و حامیان او به ریاست اتاق بازرگانی رسیده است. در همین ارتباط سیدمحمود رضوی، تهیهکننده سینمایی و از نواصولگرایان که یکی از مشاوران قالیباف است، در توئیتر جملهای را بیان کرد که به نظر میرسید مخاطب او یکی از مهرههای اصلی جبهه پایداری باشد. او ۲۰ تیر در توئیتر نوشت: «شیخ سوپرانقلابی با سودای مجلس، مسئول انتخابات تشکیلات غیرقانونی وزیر ساخته شده است، حال برای دیده شدن و برندینگ خودش، همصدا با اصلاحطلبان و ضدانقلاب به زور میخواهد مسئله سلاحورزی را گردن مجلس بیندازد، شیخ اگر سیاسیکار نیست و دنبال حقیقت، چرا از وزارت صمت سوال نمیکند؟»
پس از انتشار این توئیت، ابتدا حسین روزیطلب، مدیرمسئول روزنامه ایران وارد کار شد و تلاش کرد که پاسخ رضوی را بدهد. پس از اینکه روزیطلب در پاسخ به رضوی نوشت: «بساط دروغ و تهمت را جمع کنید.» بلافاصله مشاور قالیباف جواب داد: «تهمت را اونی داره میزنه که همزمان با اصلاحطلبان و ضدانقلاب داره مسئله سلاحورزی که هیچ ربطی به رئیس مجلس نداره را میندازه گردن مجلس و رئیس مجلس، مسئله دولت چه ربطی به مجلس و رئیس مجلس داره؟ این غیر از اینه که وزیر پدرخوانده شریان باید جواب بده؟» این جنگ در ادامه با دو توئیت دیگر دنبال شد، روزیطلب نوشت: «به مجلس و رئیساش هم ربط دارد. خودتان هم میدانید. جای پای بولتننویس معزول (اخوی نماینده سوپر مدرن) نذار برادر من!» پس از این توئیت، رضوی جملهای را نوشت که حاکی از این بود که تیم رسانهای دولت سیزدهم نظرسنجیسازی میکند.
او در آخرین پاسخی که به مدیرمسئول روزنامه ایران داد، نوشت: «این کامنتها چند حالت بیشتر نداره، یا قانون نمیدونی و نمیدونی به مجلس و رئیس مجلس ربط نداره، یا میدونی و داری خودتو به اون راه میزنی که اینجوری یا شریان بستی برای تخریب مجلس و رئیس مجلس، یا با پدرخوانده شریان، یا داستان بالاتره! دولت تصمیم به تخریب مجلس گرفته! مثل نظرسنجیسازیت!» بعد از این دعوای رسانهای، یکی از مهرههای جبهه پایداری نیز وارد داستان شد و پاسخ مشاور قالیباف را اینگونه داد: «اولاً سوپرانقلابی بودن شرف دارد بر سوپرقالیبافی بودن، ثانیاً اتهامزنی اگر وجهی دارد پس حتماً شما در سودای معاونت سینمایی شدن دولت قالیباف وظیفه خود میدانید تا در برابر هر انتقادی به قالیباف حمله کنید. ثالثاً سوال از وزیر صمت وظیفه نمایندگان (جناب قالیباف و تیمش) است نه من.» نکته جالب توجه در این ماجرا به جایی برمیگردد که رضوی از شریان یا همان شبکه راهبردی یاران انقلاب اسلامی نام برد؛ گروهی که پایان سال ۱۴۰۱ با حضور برخی از اعضای دولت سیزدهم (مانند مهرداد بذرپاش وزیر راه و شهرسازی) و همچنین چهرههای شاخص جبهه پایداری اعلام موجودیت کرده بود.
پس از این درگیری، مدتی فضا آرام بود و تنها یکی از اعضای جبهه پایداری در کانال تلگرامی خود به حمله علیه نواصولگرایان و لیدر آنها ادامه میداد و در همین مسیر روزنامه صبحنو دو بار با انتشار یادداشتهایی به این ماجراها واکنش نشان داد. ابتدا ۲۲ مرداد سال جاری در این روزنامه نوشته شد: «در آستانه انتخابات مجلس دوازدهم، موتور برخی جریانها و افراد سوپرانقلابی روشن شده است و فعلاً به بهانه سلاحورزی به تخریب مجلس و قالیباف میپردازند. این پروژه یکی از چندین پروژه تخریب سوپرانقلابیها تا اسفندماه ۱۴۰۲ است.» ۴ روز بعد این روزنامه در یادداشت دیگری آورد: «شوراندن بدنه انقلابی علیه رئیس مجلس نهتنها پاسخی به مسئله کارآمدی نیست که در نهایت به دلیل اتکا به همان شیوههای قدیمی، برای بانیان در انتخابات مجلس رأیآفرین هم نیست. بدنه جریان انقلابی دارای طیفهای مختلفی است که در سیر تحولی خود اکنون بیشترین فاصله را با سوپرانقلابیها دارند و در کمترین فاصله با مدل مدیریتی و سیاسی متکی بر «عقلانیت انقلابی» قرار گرفته است.»
سال گذشته هرچند جنگ اصلی جبهه پایداری با نواصولگرایان بود، اما در ماههای اخیر این درگیری با همپیمانان سابق هم آغاز شده و دو طرف در حال موضعگیری علیه هم هستند. این روند را غلامعلی حدادعادل، رئیس شورای ائتلاف نیروهای انقلاب آغاز کرد و در همین مسیر، محمد مهاجری، روزنامهنگار اصولگرا هم کدها و اخبار مهمی را ارائه میکرد. ابتدا رئیس پیشین مجلس، اول تیرماه سال جاری در نشست وبیناری مسئولین و رؤسای شورای ائتلاف نیروهای انقلاب جملهای را بیان کرد که نشانگر این بود که ظاهراً قرار است ائتلاف برای انتخابات مجلس دوازدهم فیلترهای جدیدی را برای خود در نظر بگیرد که برخی از اصولگرایان دیگر قادر نخواهند بود از آن فیلترها عبور کنند. او گفته بود: «باید کاری کنیم که انتخابات پایان امسال با مشارکت قابل قبولی انشاءالله انجام بشود و در آنجایی که عملکردها مناسب نبود، نمایندگانی بهتر از نمایندگان فعلی و نمایندگانی مومن و انقلابیتر وارد مجلس دوازدهم بشوند.»
۹ تیر، محمدصادق کوشکی، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران و یکی از چهرههای نزدیک به جبهه پایداری حمله این جریان علیه حداد عادل را آغاز کرد و در مصاحبه با نامهنیوز گفت: «مجلس فعلی متأسفانه دستپخت آن جمعی بود که آقای حداد نیز در آن جمع حضور داشت. آنها اگر میخواستند افراد کارآمدتری را به مجلس بفرستند چرا چهار سال پیش این کار را نکردند؟ به نظر میرسد این دوره نیز شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی به دلیل سازوکار غلط تعیین نامزدها و بستن فهرست انتخاباتی، باز هم موفق نخواهد شد که افراد مناسبی را به مجلس بفرستد.»
در این زمینه محمد مهاجری از اصولگرایان میانهرو در سخنان اخیر خود به اشکال مختلف اطلاعاتی را مطرح کرد که به تکمیل پازل اطلاعاتی درباره جبهه پایداری کمک میکند. ۵ تیر، محمد مهاجری، روزنامه نگار اصولگرا در صفحه توئیتر خود خبری مهم از ائتلاف جبهه پایداری و دولت سیزدهم درباره مجلس دوازدهم را داد.
او نوشت: «خبرهای رسیده از درون دولت رئیسی حاکی است جلسات منظم و مشترک برخی وزرا و معاونان رئیس جمهور با اعضای جبهه پایداری برای سازماندهای و مهندسی انتخابات مجلس برنامه ریزی شده است.» همچنین طی مصاحبهای که ۱۰ تیرماه امسال با روزنامه هممیهن انجام داد، جمله خود در توئیتر را اینگونه تکمیل کرد: «جبهه پایداری در انتخابات امسال متحد استراتژیک شخص آقای رئیسی خواهد بود؛ بنابراین با استفاده از رانت بالقوهای که وجود دارد، دنبال این هستند که در جهت رساندن قدرت حزبی خود به یک قدرت حداکثری از این رانت استفاده کنند و در پارلمان مجلس بهدنبال حداکثر کرسیها هستند.»
پس از این جمله، جبهه پایداری در مقام پاسخگویی برآمد. غلامرضا رضوانی، یکی از اعضای جبهه پایداری بدون اینکه از فردی نام ببرد، در مصاحبه تاریخ ۱۵ تیر خود با منیبان گفت: «برخی افراد بیآبرویی هستند که برای کسب حیثیت به جبهه پایداری اتهامزنی میکنند و شاهد و مدرکی ندارند. بهعنوان مثال بسیار گفتند که جبهه پایداری سهمخواهی میکند و اینها سهم زیادی میخواهند در صورتی که در این مورد هیچگونه صحبتی، بیانیهای و حتی گفتار شفاهی هم سراغ ندارند.» پس از آن، صادق محصولی، دبیرکل جبهه پایداری هم به اتهامات پاسخ داد و اول شهریور در مصاحبه با ایرنا گفت: «جبهه پایداری دنبال سهمخواهی نبوده و نیست. با اینکه حتی یک نفر هم از اعضای جبهه پایداری در کابینه نیست، ولی اعتقاد داریم موفقیت دولت و دیگر قوا موفقیت همه جبهه انقلاب است و فرقی نمیکند آن مسئول از جبهه پایداری باشد یا نه. اینکه شایعه میکنند تمام دولت دست پایداری هست تماماً دروغ است.»
در همین زمان و به فاصله یک روز دو یادداشت خطاب به مخالفان و منتقدان جبهه پایداری از سوی رسانههای نزدیک به جبهه پایداری و یا افراد نزدیک به این طیف منتشر شد. ابتدا ۲۱ مرداد، مهدی جمشیدی، یادداشتی در رجانیوز منتشر کرد که در بخشی از آن نوشته شده بود: «برخی نیروهای تجدیدنظرطلب در درون جبهه انقلاب، نسبت به غیرانقلابیها، ملایم و منعطف و مداراییاند، اما انقلابیهای اصیل را بهشدت، طرد و نفی و سرکوب میکنند. اگر اینان به انقلابیهای اصیل بگویند «سوپرانقلابی»، اختلاف و انشقاق ایجاد نکردهاند، ولی اگر انقلابیهای اصیل به آنها بگویند «صورتی»، گسستآفرین و وحدتشکن هستند. تعبیر دقیقتر و زیباتری که میتوان درباره اینان به کار برد، «انقلابی نمایشی» است؛ چون انقلابیگریشان، از برخی ظواهر و صورتها فراتر نمیرود و عمق هویتی ندارد.» ۲۲ مرداد هم روزنامه قدس در یادداشتی بهصورت غیرمستقیم به حداد عادل حمله کرد و نوشت: «متأسفانه برخی ازافراد در زمان برگزاری انتخابات یک شرکت سهامی ایجاد میکنند و نزدیکان و یا هر شخص را که نزدیک به افکار و فکر خود باشند، در آن سهیم میکنند. این رفتارها بهشدت زننده و موجب دلسردی افراد دلسوز انقلابی میشود.»
پس از انتشار این دو یادداشت، حداد عادل پاسخگویی را آغاز کرد. او ۲۳ مرداد در سخنرانی خود در جلسه شورای مرکزی ائتلاف نیروهای انقلاب گفت: «نباید بگذاریم که جریان تحریف تحت پوشش و ادبیات انقلابی، ذهنیتسازی نادرستی از جبهه انقلاب در اذهان عمومی مردم ایجاد کنند و انقلابیها را در مسائل سیاسی فاقد عقلانیت و اخلاق معرفی کنند و با ذبح مسائل کلان و ملی به پای منافع شخصی و حزبی، رفتارهای سهمخواهانه از خود نشان دهند.»
این روند در روز ۴ شهریور با انتشار بیانیه رسمی از سوی شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی ادامه پیدا کرد که در بخشی از این بیانیه آمده بود: «ما بیآنکه بخواهیم اشخاص معینی را که از چنین شیوههای نادرستی استفاده میکنند مخاطب قرار دهیم و از انگیزههای آنان سخن بگوییم یا به سوابق آنها اشارهای کنیم، صریحاً اعلام میکنیم که بنا نداریم صحنه کنشگری سیاسی و فعالیتهای انتخاباتی را به کارزاری برای پاسخگویی به انواع تهمتها و توهینهای آنان مبدل سازیم. ما قویاً معتقدیم که انقلاب اسلامی بیش از آنکه به لفاظی و حرافی محتاج باشد به آرمانگرایی توأم با واقعبینی و تدبیر و کار و عمل و اقدام در بهسازی فردی و اجتماعی نیاز دارد.»
طی چند روز اخیر نیز اظهارنظر درباره جبهه پایداری و اهداف آن از سوی دیگر منتقدان آغاز شده است. علاوه بر مهاجری و بسیاری از چهرههای های سنتی و میانه رو اصولگرا، ۳۰ مرداد حسین کنعانی مقدم، دبیرکل حزب سبز در روزنامه ستاره صبح نوشت: «مسائله و هدف اصلی جبهه پایداری حرکت به سمت حکومت اسلامی به جای جمهوری اسلامی است. پایداری چیها نمیتوانند این هدف را در چهارچوب ساختار اصول گرایی دنبال کنند.» احمد کریمی اصفهانی، عضو شورای مرکزی حزب موؤتلفه هم ۳ شهریور مصاحبهای با خبرآنلاین انجام داد و گفت: «متاسفانه جبهه پایداری معتقد است که در این مملکت از همه متدینتر است، از همه انقلابیتر و از همه کارآیی اش بیشتر است.
پایداری چانه میزند برای سهم خواهی، ولی برای اینکه بخواهد بداند که سهمشان چه وزنی دارد، من خواهش میمیکنم، یک دفعه به تنهایی بیاید وارد شود و بگوید من با هیچ کسی ائتلاف نمیکنم و با هیچ کسی کنار نمیآیم. آن وقت نشان خواهد داد که وزن پایداری چقدر خواهد بود.»
همانطور که مشخص است، نبردی که بین جبهه پایداری و اصولگرایان آغاز شد، در روزهای اخیر شکل جدیتری به خود گرفته است؛ آنها که ابتدا درگیری با نواصولگرایان را آغاز کردهاند طی دو ماه اخیر وارد درگیری با اصولگرایان سنتی شدهاند و به نظر میرسد این روند تا زمان انتخابات مجلس دوازدهم به صورت جدیتر و البته با ادبیات تندتری ادامه پیدا کند؛ روندی که به سمتوسویی است که میتواند در نهایت با اتحاد نواصولگرایان با اصولگرایان سنتی، منجر به همان اتفاقی شود که درباره محمود احمدینژاد و جریان او رخ داد؛ بهعبارتی انشقاق جدید در جریان اصولگرایی در راه خواهد بود که شاید با توجه به نزدیک بودن جبهه پایداری به دولت سیزدهم، یک موج از این انشقاق هم گریبان ابراهیم رئیسی را بگیرد.