خشونت در جامعه چرخهای است که افراد با رفتار خود به دیگران منتقل میکنند که حاصل، ادامه یا افزایش این رفتار، جامعه مضطرب و ناامید میشود.
خشونت در جامعه معضلی است که نمونههای آن به شیوههای مختلف از دعوای لفظی تا آسیب به دیگران مانند کتک زدن و در مواقع حادتر قتل یا خشونت فرد نسبت به خود دیده شده است که باعث افزایش تنش و اضطراب در سایر افراد جامعه هم میشود.
خشونت علت نیست
جام جم نوشت: دراین راستا، مصطفی اقلیما، پدر مددکاری اجتماعی ایران درباره ریشه و ضرورت کاهش خشونت در جامعه اظهار میکند: «خشونت علت نیست، معلولی از علتهاست. در واقع عواملی باعث میشود ما عصبانی شویم و با خشم خود به دیگران آزار میرسانیم، یعنی آنقدر فشار به فرد وارد میشود که موجب اذیت دیگران میشود، بهطور مثال فرد براساس دلایلی در اجتماع یا محیط کار با تنش مواجه شده و هنگام ورود به خانه با فرزند یا اهالی خانه با خشم و فریاد صحبت میکند.»
وی ادامه میدهد: «خشونت در جامعه موضوعی باسابقه است و کاهش آن به زمانی چندین ساله نیاز دارد. مسائل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی در ایجاد یا افزایش خشونت در افراد تاثیرگذار است.»
این استاد دانشگاه با بیان اینکه جامعه و خانواده باعث شکلگیری خشونت در افراد میشود، میافزاید: «خانواده زمانی تشکیل میشود که فرد احساس میکند نیازهای خودش و همسرش را میتواند برآورده کند و همچنین امکان داشتن یک فرزند را هم دارد، اما اگر مشکلاتی در زمینه اقتصادی یا سایر موارد برای او ایجاد شود، خشونت ایجاد میکند. هیچ فردی از زمان تولد خشونت را در درون خود ندارد و این خشونت را فرزند از خانواده میآموزد و وارد جامعه میشود.»
اقلیما یادآور میشود: «کودک پرخاشگر نیست، بلکه توسط اطرافیان خشونت را یاد میگیرد، حال نکته این است که اطرافیان هم به دلیل عواملی مانند ناامیدی از مسائل مختلف دچار خشونت میشوند. وقتی خانواده در فشار باشد، خشونت هم ایجاد میشود. بهطور مثال پدر و مادری که غرق در مشکلات هستند، حوصلهای برای بچه خود ندارد و تا فرزند میخواهد بچگی کنند، با خشونت با او رفتار میکنند یا حتی برچسب بیش فعالی میزنند.»
افراد یک روزه پرخاشگر نمیشوند
وی با بیان اینکه افراد یک روزه پرخاشگر نمیشوند، عنوان میکند: «پرخاشگری در افراد علت دارد، اما در بسیاری مواقع فقط ظاهر خشونت دیده شده، اما مشکل و علت پرخاشگری نادیده گرفته میشود. در واقع سیاستها و برنامهریزیها و نحوه کارکرد سیستمها، خشونت در جامعه را ایجاد میکند. خشونت در صورتی در جامعه کاهش مییابد که همه سیستم و سازمانها کار خود را به درستی انجام دهند. بهطور مثال اگر معلم حقوق نگیرد، چطور میتواند با خیال راحت و آرام در کلاس به آموزش و پرورش فرزندان بپردازد.»
این جامعهشناس خاطرنشان میکند: «وقتی فشار روی یک فرد زیاد باشد، باعث دعوا و تنش با افراد دیگر میشود و این موضوع مانند یک چرخه دور میزند و باعث افزایش خشونت میشود و دراینصورت زوجین با یکدیگر، با فرزندان و سایر افراد باهم دچار تنش میشوند. اگر عوامل را رفع نکنیم، نمیتوان نتیجه مناسبی را انتظار داشت.»
عوامل خشونت را باید از بین برد
اقلیما درباره راهکار کاهش خشونت درجامعه اظهارمیکند: «افرادی که امید و انگیزه زندگی خود را از دست میدهند، خشونت در آنها زیاد میشود. اگر همه ارگانها از امروز هماهنگ عمل کنند، در ۲۰ سال آینده یک جامعه آرام میشود. همه مسائل اجتماعی به هم مرتبط است و نباید صورت مساله را پاک کرد بلکه باید عوامل خشونت را از بین برد.»
وی درباره پیامدهای افزایش خشونت در جامعه میگوید: «خشونت در جامعه باعث ایجاد ناهنجاری و آسیبهای اجتماعی مانند دزدی، زد و خورد، قتل و ... میشود. اکنون حتی پلیس هم اعلام کرده که در صورت دزدی به منظور حفظ سلامت و جان خود در مقابل دزد مقاومت نکنید.»
این استاد دانشگاه میافزاید: «در مواقعی وقتی فشار و خشم افراد زیاد باشد و خود فرد بارها در زندگی رنج کشیده باشد، دیگر به ناراحتی دیگران اهمیت نمیدهد و این موضوع باعث افزایش ناهنجاری و آسیب اجتماعی میشود.»
اقلیما عنوان میکند: «انسان سالم هیچگاه به فرد دیگری صدمه وارد نمیکند، اما این فرد دارای خشونت این موضوع را از رفتار دیگران با خود یاد گرفته است؛ بنابراین با افزایش خشونت و کارهای خلاف، میتوان گفت که جامعه به سمت فروپاشی پیش میرود.»
وی ادامه میدهد: «وقتی خشونت در جامعه زیاد شود، دیگر افراد یکدیگر و حتی جایگاه هم را قبول ندارند و قوانین اثر خود را از دست میدهد، چون فرد خود را مجاب به رعایت قانون نمیکند.»
خشونت در ثروتمندان هم وجود دارد
این مددکار اجتماعی در پاسخ به این پرسش که چرا وقتی صحبت از خشونت میشود، بیشتر مناطق جنوبی شهرها در اذهان تصور میشود، توضیح داد: «اصلا نباید این تصور ایجاد شود که افراد ثروتمند خشونت ندارند، موضوع این است که خشونت افراد با درآمد کمتر بیشتر در جامعه دیده میشود.»
اقلیما ادامه میدهد: «درواقع افراد ثروتمند بهواسطه شرایط خود میتوانند خشونت انجام داده را حل و فصل کنند، اما هیچ فرقی در انجام خشونت وجود ندارد، به طور مثال فرزند پدر و مادری که به دلیل برعهده داشتن مشاغل مهم و مدیریتی هیچوقت در منزل نیستند هم دچار خشونت میشود.»
وی با تاکید بر اینکه افزایش خشونت کل جامعه را در برمیگیرد، میافزاید: «خلاف و پرخاشگری در میان ثروتمندان حتی میتواند بسیار آسیبزاتر و بزرگتر از اقدامات افراد فقیرتر باشد، اما موضوع این است که کارهای این افراد کمتر از افراد فرودست برجسته میشود چراکه افراد عادی و فقیر رفتوآمد بیشتری در جامعه دارند و فرصت شناخت و تعامل با آنها بیشتر است، در بسیاری از مواقع با نزدیک شدن به بسیاری از ثروتمندان تازه خشم آنها آشکار میشود.»
این استاد دانشگاه یادآور میشود: «اتفاقا فشار بر افراد ثروتمند در مواقعی بیشتر از سایرین است، چرا که آنها برای حفظ پست، جایگاه یا ثروت خود فشار زیادی را تحمل میکنند. درست است که یک تاجر ماشین لوکس دارد، اما ممکن است خواب راحتی نداشته باشد.»