برای شکارچیان بشقاب پرنده ها فقدان شواهد بصری همیشه یک مشکل آزاردهنده بوده است. با این وجود، این موضوع مانع از نگاه کردن آنان نشده است.
فرادید- در گوشهای از دنیای رسانههای اجتماعی که با هشتگ ufotwitter شناخته میشود همواره شواهد بصری جدیدی برای بحث وجود دارد. مضامینی، چون آیا یک دوربین بادی کم پلیسی در هفته جاری تصویر یک هواپیمای غیرقانونی را در حال فرود تصادفی در لاس وگاس ثبت کرده است؟ آیا آن بچهای که با شماره شرایط اضطراری ۹۱۱ تماس گرفت تا وجود یک موجود بیگانه ۲.۵ متری را در حیاط پشتی خانه شان گزارش دهد واقعا درست میگوید؟ نظر شما درباره این لکه تار در تصویر چیست؟ آیا این نور عجیب به نظر میرسد؟
به گزارش فرارو به نقل از نیویورکر، البته باور کردن هر چیزی که امروزه میبینیم دشوار است و پیشبینیهای یک آخرالزمان اطلاعات نادرست مبتنی بر هوش مصنوعی حاکی از بدتر شدن آن است. با این وجود، در دنیای بشقاب پرنده و کشف اشیاء پرنده ناشناس و موجودات بیگانه فقدان مدارک و شواهد عکاسی با کیفیت بالا همواره یک مشکل آزار دهنده برای به اصطلاح شکارچیان آن حوزه بوده است.
"کارل یونگ" در کتاب خود در سال ۱۹۵۸ میلادی با عنوان "اسطوره نو نشانههایی در آسمان" با احتیاط نوشته بود: "با توجه به دوربین مداربسته بدنام آمریکاییها شگفت آور است که چقدر عکسهای "معتبر" نادر از بشقاب پرندهها وجود دارد". به ویژه که گفته میشود بسیاری از آنها وجود داشته و برای چندین ساعت در محلات نسبتا نزدیک مشاهده شده بودند.
اکنون با وجود ابزارهای عکاسی با وضوح بالا که دائما در دستام میلیاردها نفر در سراسر جهان قرار دارند این مشکل دردسرسازتر شده است. آیا این کمبود نسبی تصاویر یا اشیاء پرنده ناشناس همان گونه که شخص یونگ گفته بود بدان خاطر است که "بشقاب پرندهها به نوعی فتوژنیک نیستند"؟ و یا شاید حقایقی از قبل وجود داشته اند و در برخی از آرشیوهای اطلاعاتی پنتاگون وجود داشته و یا استتار شده در میان تفالههای دادهها و اطلاعات در اینترنت شناور هستند؟
هر آن چه که باشد واقعیت آن است که دیگر نمیتوان به مقوله بشقاب پرندهها و اشیاء پرنده ناشناس خندید. در سالیان اخیر تحولات زیادی در مورد پژوهش و یافتهها پیرامون بشقاب پرندهها رخ داده است. تحول در عرصهای که از قلمروی داستانهای علمی - تخیلی و روزنامههای سوپرمارکتی خارج شده و به سالنهای کنگره و صفحات روزنامههای پرتیراژ و جدی رسیده است.
در سال ۲۰۱۷ میلادی در ستونی در روزنامه "نیویورک تایمز" به قلم "هلن کوپر"، "رالف بلومنتال" و "لزلی کین" وجود برنامه مخفی پنتاگون برای بررسی اشیاء پرنده ناشناس فاش شد که شامل ضبط پروازها بود که توسط هواپیمای بوئینگ اف/ای-۱۸ سوپر هورنت انجام شده بود و تصاویری را آشکار ساخت که در آن اشیاء پرنده ناشناس در حال انجام مانورهای به ظاهر غیر ممکن بودند.
قابل توجهترین یا بسته به دیدگاه شما باورنکردنیترین پیشرفت تازه در این حوزه در ماه ژوئن رخ داد زمانی که کین و بلومنتال گزارشی را در سایت خبری آنلاین Debrief منتشر کردند. این گزارش برپایه ادعاهای "دیوید گروش" یک مقام بلندپایه اطلاعاتی سابق امریکایی تهیه شده بود که مدعی شد دانش و شواهد عینی درباره برنامههای بازیابی اشیاء پرنده و بشقاب پرندههای ساقط شده توسط دولت امریکا وجود دارند.
گروش هفته گذشته در شهادت در مقابل اعضای کمیته فرعی امنیت ملی کمیته نظارت مجلس نمایندگان مدعی شد که دولت امریکا در همکاری با پیمانکاران خصوصی ناشناس به "منشاء غیر انسانی" موجودات و اشیاء بیگانه پی برده و برای چندین دهه تلاش کرده تا آن را مهندسی معکوس کند. او گفته که پنتاگون از آنان تحت عنوان "بیولوژیکهای غیر انسانی" که بقایای بیگانگان مرده را شامل شده یاد کرده است. با این وجود، گروش به طور علنی هیچ گونه مدرکی اعم از تصویری برای اثبات ادعاهای خود ارائه نکرد و اعتراف کرده که تمام اطلاعات اش درباره اشیاء پرنده ناشناس و برنامههای پنتاگون درباره آن را از طریق منابع دست دوم به دست آورده است. در اینجا نیز مشکل مانند همیشه وجود شکاف بین آن چیزی است که به ما گفته میشود و آن چه که واقعا میتوانیم ببینیم.
بنابراین، چه نوع رکورد و پیشینه بصریای درباره ثبت تصاویر مرتبط با اشیاء پرنده ناشناس وجود دارد. به خبرنگار نیویورکر گفته شده که ایالات متحده یک برنامه فضایی مخفی دارد. هم چنین، منابع آگاه به این نشریه در مورد یک شرکت ناشناس که شاهد پرواز یک شئ مشابه یک کشتی غول پیکر با قابلیت تغییر شکل بر فراز واشنگتن دی سی بوده گفته بودند. گفته شده که آن شئ ناشناس به شکل معجزه آسایی ناپدید شد. هم چنین، درباره وجود پایگاههای زیر زمینی عمیق جایی که اشیاء پرنده ناشناس بررسی میشوند و پروژههای مهندسی معکوس سالهاست که در آنجا در حال اجرا بوده گفته شده است. منابع آگاه گفته اند که عکسهایی از آن اشیاء با وضوح ۴K وجود دارند، اما از دید عموم پنهان باقی مانده اند. به نظر میرسید هیچ کس نمیدانست این عکسها چه زمانی ممکن است منتشر شوند.
کین از طریق تماس تلفنی خبرنگار "نیویورکر" را از وجود مجموعه عکسهای معروفی که در کتاب اش تحت عنوان "اشیاء پرنده ناشناس: ژنرال ها، خلبانان و مقامهای دولتی بر روی ضبط" در سال ۲۰۱۰ میلادی چاپ شده مطلع ساخت. در میان آن تصاویر دو عکس به ظاهر چشمگیر بودند که از دو شئ پرنده ناشناس به صورت جداگانه گرفته شده بودند. یکی از عکسها در بلژیک در اواخر دهه هشتاد میلادی گرفته شده بود که نمونه اولیه "مثلثی سیاه" را نشان میداد و با تاریهای آتشین درخشندگی در گوشههای آن و چشمی از نور در مرکز آن، اما عکاس آن در سال ۲۰۱۱ میلادی مدعی شد که آن عکس معتبر نیست. تصویر دیگری که آن نیز در اواخر دهه هشتاد میلادی بنابر گزارشها توسط یک افسر پلیسی گرفته شده کمان نوری را در مجموعهای از رنگهای کارناوالی نشان میدهد که در آسمان شب آویزان است. کین میگوید:"هیچ کس نتوانسته است افسر پلیسی را که واقعا آن تصویر را ثبت کرده پیدا کند و با او مصاحبهای انجام دهد".
هم چنین، مجموعهای دیگر از تصاویر از یک شئ عجیب و غریب نیز وجود دارند که توسط نیروی دریایی برزیل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و رئیس جمهور آن کشور آن را معتبر دانسته بود. با این وجود، کین میگوید آن تصاویر نیز جنجال برانگیز بودند و افرادی بودند که میگفتند معتبر نیست. چند عکس دیگر نیز وجود داشت که کین آن را امدیوار کنندهتر میدانست. او میگوید: "گاهی اوقات نمیدانم به چه کسی اعتماد کنم".
اولین تصویر عکسی بود که در سال ۱۹۵۰ میلادی در مک مینویل در اورگان توسط یک کشاورز به نام "پل ترنت" گرفته شده بود. داستان از این قرار بود که در یکی از غروبهای ماه مه همسر ترنت بیرون از خانه رفته بود تا به خرگوشهای شان غذا بدهد، اما یک شئ دیسکی شکل را مشاهده کرد که به کُندی در حال حرکت بود. او این موضوع را به شوهرش اطلاع داد و او از آن شئ عکسبرداری کرد. چنین عکسهایی تحت نظارت نیروهای هوایی ایالات متحده قرار دارند که سرمایه گذاری بر روی ارزیابیای به نام گزارش کاندون را تامین مالی کرده است. در گزارش اشاره شده بود که نمیتوان با قطعیت اعتبار دادهها را مورد تایید قرار داد.
کین به خبرنگار "نیویورکر" پیشنهاد داد که با "جیمز فاکس" فیلمساز که چندین مستند موفق در مورد بشقاب پرندهها و اشیاء پرنده ناشناس ساخته بود صحبت کند. فاکس میگوید: "تنها چیزی که از خلال تمام تحلیلها به من گفته میشود این است که افراد درون دولت امریکا میگویند اگر عکسی از یک شئ با لبههای مشخص دیده شد احتمالا جعلی است چرا که رانش اشیاء ناشناس باعث میشود که لبههای آن در تصاویر محو شوند".
این در حالیست که در عکس ترنت نیز لبههای نسبتا تیز وجود دارند. فاکس پاسخ داد: "عکس را بزرگنمایی کنید. درست است تیز هستند".
کین به عکسی که او آن را "بهترین عکس گرفته شده از اشیاء پرنده ناشناس تا به امروز" میداند اشاره کرد عکسی که در جریان بررسی هوایی از کاستاریکا در سال ۱۹۷۱ میلادی گرفته شده و هنوز در آرشیو موسسه نشنال جئوگرافی آن کشور نگهداری میشود. این عکس توسط "استبان کارانزا" یکی از علاقمندان به حوزه اشیاء پرنده ناشناس که کپی از نگاتوی هشت در ده اینچی آن عکس را بازیابی کرده و توانست اسکنی با وضوح بالا از آن ایجاد کند که سطحی خیره کننده از جزئیات را ارائه میدهد در فضای مجازی منتشر شده است. در تصویر چیزی که به نظر میرسد یک شئ دیسک شکل است که بر فراز دریاچه کوت در شمال کاستاریکا معلق میباشد. تصویر قطعا مبهم است با این وجود، آیا دیسک شکل بودن آن شئ نشان میدهد که از دنیای دیگری بوده است؟
هم چنین عکسی که "عکس کالوین" نامیده شد در سال ۱۹۹۰ میلادی در دهکدهای در اسکاتلند گرفته شده بود. برای مدت زمانی طولانی این عکس صرفا یک افسانه قلمداد شده بود، اما "نیک پاپ" پژوهشگر و کارمند سابق وزارت دفاع بریتانیا ادعا کرد که یک نسخه از آن عکس را در ادارات دولتی دیده، اما آن عکس از دید افکار عمومی پنهان مانده بود.
با این وجود، سال گذشته "دیوید کلارک" پژوهشگر به نسخهای از آن عکس که در اختیار یک افسر مطبوعاتی بازنشسته نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا قرار داشته دست یافت و آن را در اختیار روزنامه "دیلی میل" قرار داد. با انتشار عکس مشخص شد که در مرکز تصویر ظاهر شئ معلقی وجود دارد یک شئ عظیم الماس شکل. با این وجود، کلارک بعدا ادعا کرد که یک افسر ناشناس اطلاعات نظامی بریتانیا به او گفته که شئ مورد بحث اصلا یک شئ پرنده بیگانه نیست بلکه یکی از هواپیماهای در سطوح بالای طبقه بندی شده ایالات متحده بوده که از پایگاه هوایی فرودگاه نیروی هوایی سلطنتی ماچریهانیش به پرواز درآمده بود.
برخی از تحلیلگران در حوزه اشیاء پرنده ناشناس اشاره میکنند که دولتها از موضوع بشقاب پرندهها به عنوان نوعی پوشش در راستای مخفی نگهداشتن پروژههای محرمانه خود استفاده میکنند.
پیلکینگتون به "نیویورکر" میگوید: "در نهایت تجزیه و تحلیلها بی نتیجه باقی میمانند. برای مثال، در مورد صحت روایت گروش درباره یک بشقاب پرنده که ظاهرا در طول جنگ جهانی دوم در ایتالیا سقوط کرده جای تردید وجود دارد و در محافل محققان اشیاء پرنده ناشناس در ایتالیا آن حادثه را یک "فریب مشهور" قلمداد کرده اند". او میگوید:"در نهایت، این یک موضوع سلیقهای است این که آیا میخواهید اجازه دهید راز به صدا درآید یا مجذوب صدای کسل کننده دنیوی باقی خواهید ماند".