اگر ایالات متحده به عربستان سعودی اجازه پیشبرد برنامه هستهای بدهد، میتوانیم فرض کنیم که نظارت بسیار شدید ایالات متحده بر آن وجود خواهد داشت. اما در عین حال، باید سه چیز را به خاطر بسپارد
هستهای شدن خاورمیانه آخرین چیزی است که یک سیاستمدار عاقل در منطقه میخواهد. این را یک رسانه اسرائیلی در شرایطی میگوید که حرف از هستهای شدن عربستان به میان آمده است.
به گزارش اکوایران، توافق بین ایالات متحده و عربستان سعودی مورد مخالفت نتانیاهو قرار نگرفته، اما نگاه همه کشورهای منطقه را به خود جلب کرده است.
به نوشته هاآرتص، کابینههای اسرائیل حداقل چهار دهه است که علیه هستهای شدن خاورمیانه مبارزه کردهاند تا اسرائیل تنها بازیگر در منطقه باشد که دارای تسلیحات هستهای است.
ارتش اسرائیل دو بار اقدام به اجرای استراتژی «دکترین شروع» کرد؛ دکترینی که بر این باور است که هیچ کشوری در خاورمیانه نباید به توانایی تولید سلاحهای هستهای نزدیک شود. در سال 1981، نیروی هوایی اسرائیل راکتور هستهای اوسیراک را در نزدیکی بغداد بمباران کرد و در سال 2007 خلبانان اسرائیل در سوریه نیز همین کار را کردند و راکتور هستهای دیرالزور را منهدم کردند. اکنون نتانیاهو مایل است تا به عنوان بخشی از یک توافق محرمانه، عربستان سعودی را به عنوان یک کشور هستهای بپذیرد.
«تزاچی هانگبی» - مشاور شورای امنیت داخلی اسرائیل - تلاش میکند این اقدام را کماهمیت جلوه دهد. او میگوید: «دهها کشور پروژههای راکتور هستهای غیرنظامی دارند. در همسایگی ما مصر مانند امارات متحده عربی چنین رآکتوری دارد. این یک حقیقت جزئی است. بله، دهها کشور دارای راکتورهای هستهای برای تولید برق هستند. مصر یک راکتور تحقیقاتی کوچک دارد و راکتور در امارات با اورانیوم غنیشده در سطح پایین اداره میشود که از یک تامینکننده خارجی دریافت میشود. اکنون عربستان سعودی میخواهد تأسیسات مستقل خود را برای غنیسازی اورانیوم بسازد.»
از ساخت سلاح هستهای تا امتناع از پیوستن به انپیتی
همه کشورهایی که تلاش میکنند به یک برنامه هستهای نظامی دست یابند، این کار را تحت پوشش یک برنامه هستهای غیرنظامی، برای اهداف تحقیقاتی یا برای تولید برق یا برای هر دو انجام دادهاند. این همان کاری است که در هند، پاکستان، کره شمالی، آفریقای جنوبی (که پس از سقوط رژیم آپارتاید برنامه نظامی خود را از بین برد) و اسرائیل نیز انجام شد.
این کشورها و سایر کشورها در اصل دانش، فناوری، تجهیزات و حتی رآکتورهای کامل را از غرب (ایالات متحده، فرانسه، کانادا) یا از اتحاد جماهیر شوروی و چین دریافت میکنند. آنها این کار را در دهههای 1950 و 1960 به عنوان بخشی از برنامه «اتمها برای صلح» انجام دادند که توسط رئیسجمهور ایالات متحده دوایت آیزنهاور آغاز شد و بعدها در پی آن آژانس بینالمللی انرژی اتمی تأسیس شد. از سال 1966 تا 1968 معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) تدوین شد و اسرائیل از پیوستن به آن امتناع کرد.
برنامه «اتمها برای صلح» و تأسیس آژانس بینالمللی انرژی اتمی واکنشهایی به ضربهای بود که جهان با پرتاب بمبهای اتمی در هیروشیما و ناکازاکی در پایان جنگ جهانی دوم تجربه کرد. بسیاری از دانشمندانی که در پروژه منهتن شرکت کردند - که در آن اولین بمبها در آزمایشگاه ملی لوس آلاموس تولید شد - از نقش خود در این پروژه پشیمان شدند. مهمترین آنها رابرت اوپنهایمر بود که سوژه یک فیلم جدید سینمایی شده است.
جالی خالی آمریکا را چین پر میکند
تزاچی هانگبی در گفتوگو با کان افزود که مسأله توانایی هستهای عربستان یک «مسأله دوجانبه» است. به عبارت دیگر، بین آمریکا و عربستان سعودی. رئیسجمهور جو بایدن، قبل از انتخابات ریاست جمهوری به یک دستاورد سیاست خارجی و معاملات تسلیحاتی به ارزش دهها میلیارد دلار برای تقویت اقتصاد نیاز دارد؛ بنابراین او در تلاش است تا مناسباتش با محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان را عادیسازی کند. برای این منظور، آمریکاییها حتی حاضرند رهبر عربستان سعودی را به دلیل دست داشتن در قتل جمال خاشقجی، ببخشند.
از سوی دیگر، بن سلمان خواستههای گستردهای دارد: اتحاد دفاعی به سبک ناتو با ایالات متحده، تامین تسلیحات پیشرفته مدرن به ارزش دهها میلیارد دلار و برنامه هستهای که شامل غنیسازی اورانیوم در خاک عربستان میشود. یکی از دلایل مهمی که ایالات متحده مایل است همه اینها را در نظر بگیرد این است که اگر خواستههای بن سلمان را برآورده نکند، چین این کار را خواهد کرد.
خطر خاورمیانه هستهای
در حال حاضر، یک مانع بزرگ بر سر راه او وجود دارد: ایالات متحده تمایل خود برای امضای توافقنامه با عربستان سعودی را مشروط به امتیازات اسرائیل در قبال تشکیلات خودگردان فلسطینی کرده است. اینها باید شامل وعده نتانیاهو مبنی بر عدم الحاق کرانه باختری، عدم ساخت و ساز در شهرکها، تسهیل آزادی رفت و آمد ساکنان کرانه باختری و تلاش برای بهبود وضعیت اقتصادی آنها باشد. حتی اگر نتانیاهو برای آن آماده باشد، احتمالا شرکای ائتلافی او، ایتامار بنگویر و بزالل اسموتریچ، از کمک به او خوشحال نخواهند شد و کابینه را تهدید به فروپاشی میکنند.
اگر ایالات متحده به عربستان سعودی اجازه پیشبرد برنامه هستهای بدهد، میتوانیم فرض کنیم که نظارت بسیار شدید ایالات متحده بر آن وجود خواهد داشت. اما در عین حال، باید سه چیز را به خاطر بسپارد: اولی مربوط به اعتماد است و باید توجه داشت که بن سلمان رویای برنامه هستهای نظامی را در سر میپروراند. نکته دوم این است که اگر عربستان سعودی برنامه هستهای داشته باشد، دیگر کشورهای منطقه به رهبری ترکیه و مصر نیز برای رسیدن به آن تلاش خواهند کرد؛ و سوم: برنامه هستهای عربستان، ایران را نیز شاید مجاب به عبور از وضعیت آستانهای و گریز هستهای کند.
این رسانه در پایان مینویسد: هستهای شدن خاورمیانه آخرین چیزی است که یک سیاستمدار عاقل در منطقه میخواهد.