چهارشنبه ۲۶ ژوییه یا بهتر است بگوییم همین هفته پیش اتفاقی در امریکا افتاد که در تاریخ کمسابقه است. برای اولینبار مجلس نمایندگان امریکا جلسهای برای «پدیدههای غیرعادی ناشناس» برگزار کرد که بهصورت مستقیم از تلویزیونها قابل مشاهده بود.
اعتماد نوشت: ساعت ۱۰ شب یک روز عادی در تهران بود که تلفن برج مراقبت فرودگاه مهرآباد به صدا درآمد. زنی از پشت تلفن خبر از دیدن جسمی عجیب که بالای خانهاش ایستاده، میدهد. آن زن جسم ناشناس را مثل موتور ماشین، چهار پره و هشتپره میدید.
یک ساعت بعد زن دیگری با برج مراقبت تماس میگیرد و از دیدن همان شیئ عجیب در آسمان بالای سینمای مولنروژ خبر میدهد، تماسها بازهم ادامه مییابد از سیدخندان و دیگری در حوالی شرق تهران؛ اینجا بود که مسوول برج مراقبت «حسین پیروزی» به شک میافتد که نکند واقعا پروازی باشد که او از آن بیخبر است؟ شب ۲۹ اردیبهشت سال ۱۳۵۵ یکی از آن شبهایی است که خواندن و شنیدن اتفاقاتش هنوز هم شگفتانگیز است. شبی که بعد از گذر این همه سال هنوز هم مانند چراغهای آن شیئ ناشناس در حافظه این شهر چشمک میزند.
چهارشنبه ۲۶ ژوییه یا بهتر است بگوییم همین هفته پیش اتفاقی در امریکا افتاد که در تاریخ کمسابقه است. برای اولینبار مجلس نمایندگان امریکا جلسهای برای «پدیدههای غیرعادی ناشناس» برگزار کرد که بهصورت مستقیم از تلویزیونها قابل مشاهده بود.
همان اشیایی که در ایران به آنها بشقاب پرنده و در دنیا به آن (UFO) میگویند. این جلسه را میتوان به نوعی مهمترین اظهارنظر رسمی در رابطه با این پدیدهها عنوان کرد. در این جلسه استماع رایان گریوز، دیوید گراش و دیوید فریور سه کهنه سرباز امریکایی از مشاهدات و شنیدههایی گفتهاند که برای جهانیان تازگی داشت.
گراش که پیش از این گفته بود که ایالات متحده «سفینه فضایی غیرانسانی» در اختیار دارد، در این جلسه ضمن سوگند بازهم این موضوع را تکرار کرد و هنگامی که پرسیده شد که آیا آن فضاپیما خلبانی هم داشته است از کشف مواد بیولوژیکی غیرانسانی گفت.
او البته ادعاهایی در رابطه با در اختیار داشتن وسایل نقلیه «سالم و تاحدی سالم» غیرانسانی توسط دولت مطرح کرد. کار تا جایی پیشرفت که او از تماس ایالاتمتحده با خلبانان بیگانه «بدطینت» گفت. رایان گریوز هم از مشاهده بسیار زیاد چنین پرندههایی توسط خلبانان گفت.
در سال ۲۰۲۰ هم پنتاگون برای اولینبار ویدیوهایی را از اشیای ناشناخته منتشر کرد که هنوز ماهیت آنها روشن نیست. اجسامی که به سرعت حرکت میکنند؛ تغییر جهت میدهند، بدون اینکه فهمیده شود پیشرانه یا سوخت آنها چیست که میتوانند با چنان سرعتی تغییر مسیر ناگهانی بدهند.
رویت اشیا یا پرندههای تکنولوژیک فرازمینی تنها در امریکا اتفاق نمیافتد، اما همه دنیا امریکاییها را بزرگترین طرفدار چنین رویدادهایی میدانند. با یک سرچ ساده میتوانید ویدیوهای مختلفی از رویت شدن چنین پدیدههایی را در کشورهای مختلف دنیا ببینید، هر چند بیشتر آنها هیچ سندیتی ندارد. در ایران هم گزارشهای زیادی توسط افراد از دیدن بشقاب پرنده یا اشیای عجیب داده شده است.
یکی از آنها در سال ۱۳۶۱ در اصفهان بود که هزاران نفر از انعکاس شی پرنده ناشناختهای گفتند، یا در مرداد ۱۳۸۲ دو گردشگر از دیدن دو شی ناشناس بر فراز دریای مازندران خبر دادند. فروردین ۱۳۸۳ مردم شهرهای آزادشهر، اردبیل، مشکینشهر، تبریز و گنبدکاووس در چند شب، اشیای پرنده ناشناسی را دیدند. اما یکی از پرسروصداترین برخوردهای نزدیک به کرمان برمیگردد که روزنامه اعتماد هم گزارش مفصلی از آن به چاپ رساند.
در این خبر درباره صدا و نور شدیدی گفته شد که بین ساعات ۲۰/۶ تا ۳۰/۶ بامداد یک روز زمستانی سال ۱۳۸۵، اهالی شهرهای جیرفت، بافت و راور کرمان و روستاهای حاشیه کوههای بارز را شوکه کرد. صدای مهیبی که با نور گستردهای در تمام منطقه پراکنده شده بود. بعد از این اتفاق مسوولان استانی تحقیقاتی انجام دادند که به نتیجه نرسید.
محمدعلی شمسالدینی جانشین کلانتری ۱۳ بخش راور کرمان از شاهدان عینی حادثه از گشتزنی در همان ساعت در منطقه گفته بود که ناگهان نوری در آسمان مشاهده کرد: «بلافاصله از اتومبیل پیاده شدیم در همین موقع شدت نور به حدی رسید که تا شعاع ۴۰ یا ۵۰ کیلومتری را کاملا روشن کرد. ۳ یا ۴ تکه نورانی ناپیوسته کنار هم بود.» غیر از شمسالدینی یکی از اهالی روستای باغویه از توابع راور نیز از سراسیمگی اهالی بعد از شنیدن صدا و دیدن برق خبر داد. البته این صدا و نور در آن زمان در یزد هم مشاهده شد و سناریوهای زیادی را پیش آورد از برخورد شهاب سنگ تا سقوط هواپیما که هیچکدام ثابت نشد.
اما برگردیم به اتفاق نادری که در شبهای پایانی تابستان ۵۵ در تهران افتاد. اتفاقی که به نوعی اولین روایت ثبتشده از دیدن بشقاب پرنده در ایران است و برخلاف بیشتر چنین روایتهایی که سندیتی ندارد یکی از اتفاقاتی که چند نفری از جمله مسوول برج مراقبت تهران حسین پیروزی و دو خلبان جنگنده اف ۴ به نامهای سروان عزیزخانی و سرگرد جعفری آن را با جزییات تکاندهندهای روایت کردهاند.
روایت را از جایی ادامه بدهیم که تماسهای تلفنی حسین پیروزی را مشکوک کرد و نیرویی او را به بالکن رساند تا با چشم غیر مسلح آسمان تهران را رصد کند. پیروزی تعریف میکند به تیمسار یوسفی رییس وقت نیروی هوایی زنگ میزند و گزارش میدهد که ۱۵ نفر در بالکن این شی را دیدهاند، اما یوسفی نمیپذیرد تا اینکه خود تیمسار به پشت بام میرود و آن را به چشم میبیند و بعد از آن دستور به پایگاه ارسال میشود تا جتها برای شناسایی این اشیای پرنده ناشناس بلند شوند.
داستان این تعقیب و گریز در آسمان تهران در همان سالها در چند قسمت با نام «تهران در ساعت ۲۳» از تلویزیون هم پخش شد که دیدن آن با وجود ابتدایی بودن جلوههای ویژه هنوز هم جذاب است. نیمه مستندی که توسط افراد واقعی درگیر این پرونده فیلمبرداری و بازسازی شده است.
سروان عزیزخانی اولین خلبان اف ۴ای است که از پایگاه هوایی نوژه در همدان به سرعت خود را به آسمان تهران میرساند. در روزهایی که تهران خالی از برجها و ساختمان بلندمرتبه بود او به سرعت این شی را رویت میکند. عزیزخانی در اولین شیرجه به سمت شی میفهمد که با یک مساله عادی روبرو نیست.
او میگوید: «جسم مورد نظر سرعت خیلی زیادی دارد. با وجود آنکه من با سرعت دوماخ (هر ماخ برابر است با ۳۴۰ متر بر ثانیه) میروم به او نمیرسم». خلبان عزیزخانی که به سرعت از مرزهای ایران در حال خارج شدن بود به سمت فرودگاه برمیگردد، اما داستان تمام نشده بود و تعقیب و گریز ادامه پیدا میکند. نکته جالب دیگر این بود که هیچکدام از هواپیماهایی که آن زمان در آسمان تهران بودند هیچ فرکانسی از حرکت هواپیمای دیگر در آسمان نمیدیدند، اما همه آنها یک فرکانس عجیب را شنیده بودند که تنها در زمانی که یک هواپیما در شرایط اضطراری است آن را منتشر میکند آنطور که پیروزی میگوید صدایی شبیه بنگ بنگ.
عزیزخانی یک بار بعد از آمدن این شی بالای هواپیما تماس خود را از دست میدهد همین مساله باعث میشود سروان جعفری هم که خلبانی برجسته بود به سرعت برای نجات عزیزخانی خودش را به تهران برساند، اما او هم در مواجهه با این شی گیج میشود و حتی در اقدام به شلیک متوجه میشود تمام دستگاهها به جز موتور را از دست داده است.
نورهای عجیب و ایستادن برفراز کوههای بیبیشهربانو و گذر مانند یک پرنده از روبروی فرودگاه مهرآباد از دیگر اتفاقات عجیب آن شب بود که حتی باعث پریدن برق از فرودگاه هم شد. اما چیزی که داستان را به مرحله دیگری میبرد این نکته است که شی پرنده کوچکتر دیگری از دل شی اولی بیرون میآید. جعفری گزارش میکند که جسم دوم کنار جسم اول ایستاده و به برج مراقبت گزارش میکند که شی دوم دوباره وارد جسم اول شد.
این اتفاق هنوز هم چیز عجیبی است که با تکنولوژیهای حال حاضر هم همخوان نیست. جعفری در آخرین گزارشها از فرود جسم دوم روی زمین اطراف پالایشگاه نفت تهران میگوید. در همان زمان کلانتری و ژاندارمری مامور میشوند منطقه را بگردند، اما چیزی پیدا نمیکنند جز آثار سوختگی. اما هیچکس پرواز دوباره شی دوم را ندید. آنطور که پیروزی میگوید بنا بر گزارشها برج مهرآباد دو هفته روزی دو ساعت در زمانهای متفاوتی صدای بنگ بنگی که نشاندهنده خطر بود، میشنید. در آن دو هفته هواپیماهای زیادی که در حوزه ۲۵مایلی مهرآباد پرواز کرده بودند این سیگنال عجیب را گزارش کرده بودند.
پیروزی میگوید: «نیروی هوایی هم رفت جستوجو کرد و محل پخش انرژی را کندند، اما چیزی پیدا نکردند. در یک نوار ۴۰ کیلومتری از دوشانتپه در شرق تهران تا رود شور سابق منبع این سیگنال آلارم جایش را عوض میکرد. وقتی جایی را میکندند انرژی ضعیف میشد، اما چیزی پیدا نمیشد» شی اول بالاخره اوج میگیرد، اما از شی دوم خبری نیست.
حالا که داستان واقعی ما اینقدر سورئال است چرا نشود خیال کرد که این شی دوم هنوز هم جایی اعماق زمین در تهران مانده است؟ آن دو خلبان بعد از این اتفاقات مدتی اجازه پرواز نداشتند و گویا آزمایشهایی هم روی آنها انجام شده تا معلوم شود که مواد رادیواکتیو در بدن آنها نباشد.
علی ابراهیمی سراجی عضو تحریریه ماهنامه نجوم شروع علاقه به موجودات فرازمینی را از قرن پیش میداند که حالا طرفداران زیادی هم دارد. البته او تاریخ این علاقه به کشف کیهان و امکانهایی که میتواند برای انسان ایجاد کند را فراتر از یک قرن میداند؛ علاقه بشر به اینکه بداند آیا در این جهان نامتناهی تنها است یا موجودات دیگری هم هستند که میتواند با آنها ارتباط برقرار کند.
همین علاقه بود که نجوم باستانی را به تکنولوژیهای جدید تبدیل کرد؛ به تلسکوپها و سفینههایی که مرز خیال و واقعیت را در مینوردند. ابراهیمی از منجمهایی میگوید که پیگیرانه پدیدههای نجومی را بررسی میکنند، اما تا به امروز نقل قول یا گزارشی در رابطه با دیدن فرازمینیها یا یوفوها نداشتند. او طرح چنین ادعاهایی را تنها از طرف علاقهمندان به این مساله میداند.
ابراهیمی شهادت ماموران نیروی هوایی در کنگره امریکا را صرفا یک ادعای بیسند میداند و میگوید: «برخورد با موجودات فضایی یک برخورد بسیار پیچیده است و قضیهای نیست که تنها امریکاییها به آن بپردازند» او بخشی از این گزارشها از دیدن بشقاب پرندهها را مربوط به فناوریهای جدید جاسوسی میداند که امکان دارد بعضی از کشورها به آن دست پیدا کرده باشند و به صورت سری به آن میپردازند.
ابرهیمی در پاسخ به احتمال وجود فرازمینیها میگوید: «با این وسعت عالم با قطعیت نمیتوانیم بگوییم وجود دارند یا ندارند. اگر هم باشند اثبات آن کار راحتی نیست و شبیه پیدا کردن سوزن در انبار کاه است، چون جهان ما بسیار گسترده است و از آن مهمتر اینکه در هر جایی شرایط حیات وجود ندارد. انسانها هنوز شواهدی از حیات در منظومه شمسی پیدا نکردند. اما اگر حیات در نقطهای مانند زمین شرایط مهیایی داشته باشد، میتواند گونههای بسیاری در آن زندگی کنند. اما ما با توجه به اینکه هنوز قدرت کافی را نداریم، نمیتوانیم با قاطعیت بگوییم که وجود ندارند.»
اینجا میتوان بحث را به دو قسمت مجزا تبدیل کرد یک بخش اینکه آیا حیات فرازمینی وجود دارد و بخش دوم اینکه آیا انسانها با آن برخوردی داشتهاند یا خیر؟ ابراهیمی سیگنال «wow» را تنها نشانهای میداند که تاکنون از یک منبع فرازمینی به زمین ارسال شده است: «به جز یک سیگنال به نام سیگنال واو که میدانیم فرازمینی است، اما ماهیت آن را نمیدانیم و اینکه از چه جایی به زمین آمده شاهد علمی دیگری نداریم که آنهم تنها یکبار اتفاق افتاده بود.
این سیگنال فقط یکبار و به صورت رادیویی دریافت شد.» ابراهیمی معتقد است ما هنوز آنقدر پیشرفت نکردهایم که بتوانیم با موجودات فرازمینی در فواصل بسیار دور ارتباط برقرار کنیم و برای سفر در فضا برای یافتن این موجودات هم توانایی کافی نداریم: «وقتی از مسافرت حرف میزنیم باید توجه داشته باشیم که نزدیکترین ستاره به ما ۴۰ تریلیون کیلومتر فاصله دارد. چطور میشود در این ابعاد مسافتی یک موجود فرازمینی به ما برسد؟
اگر آن موجود به چنین سرعتی برسد که در این فضا حرکت کند قطعا تکنولوژی خیلی برتری دارد و این تکنولوژی آنقدر برتر است که ما یا خیلی راحت متوجه حضورشان میشویم یا به هیچ شکلی متوجه این حضور نمیشویم، چون آنها بر فرض این اتفاق خیلی برتر از ما هستند. اینکه ادعا میشود ما آنها را شکار کردیم، کالبدشکافی کردیم، یا در «منطقه ۵۱» امریکا سقوط کردند بسیار حرفهای پیش پا افتادهای است، چون آنها در صورت رسیدن به زمین نمیتوانند آنقدر ناتوان باشند.» از نظر او این بحث بسیار پیچیدهتر از آن چیزی است که به راحتی هر شی در آسمان دیده شد بگوییم فرازمینی دیدیم.
با کنار هم گذاشتن اتفاقات و اطلاعاتی که در این چند ساله منتشر شده بسیاری معتقدند با سرعت یک یوفو به پاسخ این مساله هیجانانگیز نزدیک میشویم.