مشکل ایران نهتنها در کار با آفریقا که حتی در کشورهای آسیای میانه و قفقاز که در حوزه تمدنی ما بوده و فاصله جغرافیایی چندانی هم ندارند، در اراده سیاسی نیست. همانگونه که قبلا گفتم همه دولتها و رؤسایجمهور به استثنای دولت روحانی که توجه کمتری به قاره آفریقا داشت، علاقهمند و بلکه مشتاق کار با آفریقا بودند. علت ناکامی دولتهای پیشین که احتمال میدهم دولت رئیسی را نیز در رابطه با آفریقا زمینگیر کند، سازوکار و ساختار اقتصادی ما است. ساختار اقتصادی ما به شکلی است که نمیتوانیم از فرصتهای مبادلات خارجی بهخوبی استفاده کنیم.
هممیهن نوشت: اواخر تیرماه سال جاری سفر سیدابراهیم رئیسی، رئیسجمهور اسلامی ایران به سه کشور آفریقایی با تبلیغات گسترده توسط رسانههای حامی دولت انجام شد. نتیجه این سفر به سه کشور کنیا، اوگاندا و زیمبابوه، امضای ۲۱ سند همکاری بود. رسانههای حامی دولت با اشاره به خودداری رئیسجمهور پیشین از سفر به کشورهای آفریقایی، مدعی شدند که سالهاست ایران نسبت به فرصتهای ۶۰۰میلیارد دلاری بازار آفریقا غفلت کرده است و با این سفر به این غفلت پایان دادهاند.
برخی از مقامهای دولت سیزدهم تا جایی پیش رفتند که مدعی شدند ایران چهار دهه از روابط با آفریقا غفلت کرده است. مجیزگویان دولت سیزدهم سن یا حافظهشان قد نمیداد که به یاد بیاورند در دورهای، محمود احمدینژاد بهعنوان عامل «ورود آفریقا و آمریکای لاتین با ادبیات ایران» معرفی میشد، سیدمحمد خاتمی سرمایههای بزرگی از آفریقا به ایران آورد، اکبر هاشمیرفسنجانی شورایعالی آفریقا را به ریاست رئیسجمهور تاسیس کرد و البته نشریه طنز گلآقا کاریکاتوری چاپ کرد که نشان میداد علیاکبر ولایتی از هواپیما با دوربین دنبال کشف کشورهای ناشناخته و کوچک آفریقایی میگردد!
با این حال دولت سیزدهم گامهای مهمی برای توسعه روابط با آفریقا برداشته است که سفر رئیسی به سه کشور آفریقایی، بخشی از این گامها محسوب میشود. در طول ماههای گذشته بعد از بهبود روابط با عربستان سعودی، بار دیگر تلاش برای ازسرگیری روابط با مصر، بهعنوان قدرتمندترین کشور شمال آفریقا، بعد از چهار دهه آغاز شدهاست؛ تلاشهایی که در دولتهای هفتم و هشتم سیدمحمد خاتمی ناکام ماندهبود. ۱۵اسفند سال گذشته نیز نخستین اجلاس علمی و اقتصادی ایران و کشورهای غرب آفریقا به ریاست معاون اول رئیسجمهور برگزار شد. وزیر امورخارجه کشورمان بعد از ۷ سال قطع کامل روابط با سودان برای نخستین بار با همتای سودانی خود دیدار کرد و اعلام شد سفیر ایران در لیبی بعد از مدتها تعیین خواهد شد.
ایران در حال حاضر در ۲۱ کشور از ۵۴ کشور عضو اتحادیه آفریقا سفارتخانه فعال دارد. مجموع روابط تجاری ایران و کشورهای آفریقایی تنها یکمیلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار در سال است. رقم تجارت ایران و آفریقا معادل یک دویستم رقم تجارت چین با آفریقا و یک بیستم رقم تجارت غیرنفتی امارات متحده عربی با آفریقا است.
بهرغم علاقهمندی دولتهای جمهوری اسلامی ایران از بدو تاسیس تا به امروز، به دلایل مختلف امکان توسعه روابط ایران و آفریقا بسیار ناچیز بودهاست. یکی از دلایل اصلی شکست سیاستهای ایران در آفریقا فقدان یک استراتژی واحد و انسجام و استمرار در دیپلماسی و سیاست خارجی ایران است. دولت سیدابراهیم رئیسی در حالی تلاش میکند روابط ایران را با کشورهای آفریقایی به شکل چشمگیری افزایش دهد که در طول دو دهه اخیر، رقبای بسیار قدرتمندی در قاره آفریقا وارد شدهاند که با آوردهای بسیار بیشتر نسبت به ایران، توانستهاند توجه دولتهای آفریقایی را به خود جلب کنند. دولتهای جنوب خلیجفارس و چین به شکل گستردهای به دولتهای آفریقایی کمکهای توسعهای و وامهای ارزان میدهند. چین پروژههای بزرگی را در قالب ابتکار کمربند راه در آفریقا انجام میدهد.
روسیه و ترکیه با حمایت نظامی و امنیتی از طرفهای درگیری در برخی از منازعههای داخلی آفریقا، دوستان بسیار وفاداری برای خود پیدا کردهاند و البته استعمارگران سنتی مانند بریتانیا و فرانسه، و آمریکا بهعنوان قدرت نخست اقتصادی جهان نفوذ گستردهای در آفریقا دارند. رئیسی در حالی به آفریقا رفتهاست که بعد از سالها تحریم و مشکلات اقتصادی داخلی، ایران با دستهای خالی نسبت به رقبایش وارد آفریقا شده است. نه قرار است سرمایه چندانی به این قاره ببرد و نه کمکهای زیادی میتواند به دولتهای فقیرتر بکند و نه توانایی پرداختهای کلان برای خرید محصولات این کشورها دارد. به همین دلیل هم بود که توافقهای تهاتری امضاشده از سوی رئیسی در این سفر با انتقادهای گستردهای در داخل کشور مواجه شد.
مقامهای دولت سیزدهم در آستانه سفر رئیسی به سه کشور آفریقایی بهصورت مرتب از غفلت طولانیمدت نسبت به قاره آفریقا سخن میگفتند و اینگونه وانمود میکردند که گویی بعد از چهار دهه، دولت رئیسی برای نخستینبار قرار است روابط ایران را با کشورهای آفریقایی از سر بگیرد. محمدصادق قنادزاده، معاون سازمان توسعه تجارت ایران در برنامهای تلویزیونی مدعی شدهبود که جمهوری اسلامی ایران چهلواندی سال نسبت به آفریقا غفلت کردهاست. اما چنین اظهاراتی با واقعیتهای تاریخی بهشدت مغایرت دارند. جمهوری اسلامی ایران از بدو تاسیس نگاه ویژهای به آفریقا داشت. قطع روابط با رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی و قطع فروش نفت به این رژیم، یکی از نخستین اقداماتی بود که دولت جدید ایران بلافاصله بعد از انقلاب اسلامی انجام داد. آیتالله خامنهای در دورهی دوم ریاستجمهوری شان از ۲۳ دی تا ۳ بهمن ۱۳۶۴ به کشورهای آفریقایی تانزانیا، زیمبابوه، آنگولا و موزامبیک سفر کردند.
رئیسجمهور وقت ایران از ۱۱ تا ۱۵ شهریور ۱۳۶۵ نیز برای شرکت در هشتمین اجلاس سران کشورهای غیرمتعهد در هراره مجدداً به زیمبابوه سفر کرد. شهریور ۱۳۷۵ اکبر هاشمیرفسنجانی، رئیسجمهور وقت ایران، سفری دوهفتهای به شش کشور آفریقایی انجام داد. هاشمیرفسنجانی پس از پایان سفرش به کنیا، اوگاندا، سودان، تانزانیا، زیمبابوه و آفریقای جنوبی گفتهبود: «این کشورها برای همکاری ایران جهت احداث سد، پالایشگاه و همکاری در دیگر زمینههای فنی، اقتصادی و فرهنگی پیشنهادهای زیادی داشتند که در مجموع ۳۰ موافقتنامه به امضا رسید.»
سیدمحمد خاتمی نیز دیماه سال ۱۳۸۳ سفری ۱۰روزه به ۷ کشور آفریقایی نیجریه، سنگال، سیرالئون، مالی، بنین، زیمبابوه و اوگاندا انجام داد. مهرماه همان سال خاتمی به الجزایر و سودان سفر کردهبود. در دوره محمود احمدینژاد هم سفرهای سطح بالای رئیسجمهور ایران به آفریقا ادامه یافت. در آن دوران هم هواداران سیاست احمدینژاد در رسانههایشان تمجیدهای غلوآمیز زیادی از سیاست خارجی او مینوشتند؛ از جمله خبرگزاری فارس که در اواخر دوره ریاستجمهوری او تیتر زد: «آفریقا و آمریکای لاتین، واژگانی که احمدینژاد وارد دیپلماسی ایرانی کرد.»
رئیسجمهور دولت نهم تیر ۱۳۸۵ برای شرکت در اجلاس اتحادیه آفریقا به گامبیا سفر کرد. احمدینژاد اسفند ۱۳۸۷ به سه کشور جیبوتی، کنیا و کومور سفر کرد. او سال ۱۳۸۸ در قالب تور آفریقا و آمریکای لاتین خود به گامبیا و سنگال رفت. اردیبهشت ۱۳۸۹ زیمبابوه و اوگاندا میزبان احمدینژاد بودند. آخرینبار که یک رئیسجمهور ایران به آفریقا سفر کردهبود، در دولت دهم بود. محمود احمدینژاد، رئیسجمهور اسبق ایران در سال آخر ریاستجمهوریاش در تور آفریقایی خود به بنین، نیجریه و غنا سفر کردهبود. حسن روحانی نخستین رئیسجمهور اسلامی ایران از سال ۱۳۶۰ بدینسو بود که سفری به آفریقا انجام نداد. با این حال محمدجواد ظریف، وزیر خارجه او در طول دوران وزارتش به ۱۴ کشور آفریقایی سفر کرد. وزیر امور خارجه وقت ایران در اولین سفر دورهای خود به آفریقا، زمستان ۹۳ به چهار کشور کنیا، اوگاندا، بروندی و تانزانیا در شرق آفریقا سفر کرد.
وی همچنین تابستان ۹۴ به دو کشور الجزایر و تونس واقع در شمال آفریقا رفت. تابستان ۱۳۹۵ ظریف سومین دور از سفرهای خود به آفریقا را به غرب این قاره اختصاص داد و به کشورهای نیجریه، غنا، گینه کوناکری و مالی سفر کرد. در این دور از سفر مدیران ۷۰ شرکت اقتصادی وزیر امور خارجه را همراهی میکردند.
آبان سال ۱۳۹۶ نیجریه، اوگاندا و آفریقای جنوبی مقاصد سفر بعدی ظریف به قاره آفریقا بودند. محمدجواد ظریف، فروردین ۱۳۹۷ در تور آفریقا و آمریکای لاتین خود این بار به سنگال و نامیبیا سفر کرد. او بار دیگر خرداد سال ۱۳۹۷ در صدر یک هیئت سیاسی و اقتصادی به آفریقای جنوبی رفت. با این حال حامیان سیاسی دولت سیزدهم معتقدند که استراتژی دولت رئیسی در خصوص آفریقا با دولتهای پیشین متفاوت است. جعفر قنادباشی، تحلیلگر مسائل آفریقا میگوید: «دولت سیزدهم راهبرد مشخصی برای روابط خارجی خود تنظیم کردهاست و کشورها را اولویتبندی کرده و به تناسب اولویت دستگاه دیپلماسی، این سفرها انجام میشود. کوشش این است که پایههای روابط گذاشتهشود.»
این تحلیلگر مسائل آفریقا معتقد است: «محوریت سفر سیدابراهیم رئیسی به آفریقا، بر مبنای اقتصاد بود. سفرهای رؤسایجمهوری و وزرای خارجه قبلی کشورمان به آفریقا، بر مبنای یک راهبرد مشخص نبود و هرازچندگاهی به مناسبت حضور سفرای کشورمان در کشور مقصد و یا به مناسبتهای سیاسی انجام میشد. مقاصد این سفرها عمدتاً سیاسی یا فرهنگی بود، اما الآن هدف از سفر به آفریقا با اولویت اقتصادی انجام میشود. توسعه مناسبات در حوزه محصولات کشاورزی و کشت فراسرزمینی، اصلیترین هدف سفر رئیسجمهور به سه کشور آفریقایی بود.»
در طول دهههای اخیر، قاره آفریقا به مرکز رقابتهای جهانی تبدیل شدهاست. ایران در حالی برای چندمین بار در طول دهههای گذشته تلاش میکند جای پای خود را در آفریقا محکمتر کند که در دو دهه گذشته رقابتها برای دستیابی به منابع و ظرفیتهای آفریقا نسبت به هر زمان دیگری بیشتر شدهاست. چین، ترکیه، روسیه و کشورهای جنوب خلیجفارس بهویژه سه کشور قطر، امارات متحده عربی و عربستان سعودی، اصلیترین رقبای مهم ایران در قاره آفریقا محسوب میشوند. توسعه نفوذ چین، روسیه و کشورهای جنوب خلیجفارس، نفوذ سنتی آمریکا، بریتانیا و فرانسه را نیز در آفریقا به خطر انداختهاست. براساس آمار FDI Mrakets در طول یک دهه بین سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۲۲ کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس نزدیک به ۱۰۲ میلیارد دلار در قالب۶۲۸ پروژه در کشورهای آفریقایی سرمایهگذاری کردهاند.
چین در حال حاضر بزرگترین سرمایهگذار و بزرگترین شریک تجاری قاره آفریقا محسوب میشود و کشورهای آفریقایی یکی از اصلیترین دریافتکنندگان وامهای دولت چین و مناطق اصلی اجرای پروژههای کمربند راه چین است. روسیه نیز رقیب دیگری است که با سازوکاری متفاوت از دیگران در آفریقا حضور دارد. ابزار نفوذ روسیه گروه پیمانکاری خصوصی نظامی واگنر است که در بسیاری از کشورهای آفریقایی بهعنوان حامی نظامهای دیکتاتوری یا یک طرف از جنگهای داخلی حضور دارد.
گروه واگنر در کشورهایی مانند لیبی، سودان، مالی و بورکینافاسو حضور فعال دارد و به ازای فعالیتهای خودش از منابع سرشار این کشورها، از جمله معادن طلا و ذخایر نفتی بهرهبرداری میکند. کمکهای واگنر به دولتهای مستقر و گروههای شبهنظامی باعث شدهاست تا نفوذ مسکو در بسیاری از کشورهای آفریقایی به شکل چشمگیری افزایش پیدا کند. جعفر قنادباشی، کارشناس مسائل آفریقا معتقد است که رقابت در آفریقا فقط به میزان سرمایهای که ایران میتواند در این قاره ببرد، بستگی ندارد.
قنادباشی در گفتگو میگوید: «رقابت در هر نقطه دنیا وجود دارد و اینکه رقبا در یک منطقه مستعد سرمایهگذاری کردهاند یا مناسباتی را برقرار کردهاند، نافی این نیست که ما هم بتوانیم در آن منطقه وارد شویم. صرف آوردن سرمایه بیشتر از سوی یک کشور تنها عامل توفیق نیست، گاهی کشورها با استفاده از دانش، نیروی انسانی، ابتکارهای جدید و پیشینه روابط سیاسی هم میتواند در توفیق در همکاریهای اقتصادی اثرگذار باشد.
ظرفیتهای آفریقا بسیار زیاد است و به اندازهای که در این منطقه کار کنیم، توفیق پیدا میکنیم. زمانی گفته میشد که چینیها به اندازه آمریکاییها قدرت مالی ندارند و نمیتوانند نفوذ خود را توسعه بدهند، در سالهای اخیر دیدهایم که چین با استفاده از فناوریها و توان تولیدی خود توانسته است در نقاط مختلف جهان نفوذ خود را تقویت کند و به یک رقیب جدی برای آمریکا تبدیل شود.»
وانگ ئی، وزیر خارجه پیشین چین در طول دوران وزارتش به ۴۸ کشور آفریقایی سفر کرد و شیجینپینگ، رئیسجمهور این کشور از سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۰، ۱۰بار به آفریقا رفت. در طول دهههای گذشته پکن با دیپلماسی فعال در قاره آفریقا توانستهاست به جز یک کشور، بقیه کشورهای آفریقایی را وادار کند تا شناسایی تایوان را کنار بگذارند و به سیاست چین واحد احترام بگذارند. در طول این سالها کشورهایی مانند بورکینافاسو، مالاوی، لیبریا و سنگال از شناسایی تایوان دست برداشتهاند و پادشاهی اسواتینی تنها کشور باقیمانده در قاره آفریقا است که همچنان تایوان را بهعنوان یک دولت مستقل به رسمیت میشناسد. به گزارش بلومبرگ چین بزرگترین شریک تجاری آفریقا است و رقم تجارت دوجانبه چین و قاره آفریقا در سال ۲۰۲۱ به ۲۵۴ میلیارد دلار رسید که بیش از ۴ برابر تجارت دوجانبه ایالات متحده آمریکا و آفریقا است.
براساس آمار منتشرشده توسط اندیشکده بروکینگز، چین بین سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۸ معادل ۷۲ میلیارد دلار در قاره آفریقا سرمایهگذاری کردهاست و بیش از ۱۳۷ هزار فرصت شغلی جدید ایجاد کردهاست. نخستین نشست مجمع همکاریهای چین و آفریقا (FOCAC) سال ۲۰۰۲ برگزار شد و از آن زمان هر سه سال یک بار تشکیل جلسه میدهد. کنگره ملی خلق چین با پارلمانهای ۳۵ کشور آفریقایی رابطه دارد و اداره روابط بینالمللی حزب کمونیست چین با ۱۱۰ حزب در ۵۱ کشور آفریقایی ارتباط دارد. ابتکار کمربند راه (BRI) چین، یکی از نقاط اصلی سرمایهگذاری برای توسعه راههای ارتباطی در شرق آفریقا است، هرچند علاوه بر کشورهای سواحل شرق آفریقا، کشورهای دیگر این قاره هم از فرصت برای جذب سرمایههای چینی استفاده کردهاند و در قاره آفریقا چشمانداز و حجم سرمایهگذاری ابتکار کمربند راه بهسرعت توسعه پیدا کرد.
سرمایهگذاری چین در آفریقا در سال ۲۰۱۶ به اوج خود رسید. اما به این دلیل که کشورهای آفریقایی در بازپرداخت اقساط وامهای خود به چین تاخیر کردند، رقم وامهای دولتی چین به کشورهای آفریقایی از ۲۸ میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار در سال ۲۰۱۶ به یک میلیارد و ۹۰۰ میلیون دلار در سال ۲۰۲۰ کاهش یافت.
رسانههای غربی همواره در آستانه سفرهای دیپلماتیک مقامهای ایرانی به کشورهای آفریقایی، موضوع احتمال همکاریهای هستهای ایران را با کشورهای آفریقایی پیش میکشند. مشخص نیست چنین ادعاهایی ریشه در واقعیت دارد یا اینکه فقط با هدف تبلیغات علیه برنامه هستهای ایران و ایجاد نگرانی از ترویج و اشاعه تواناییهای هستهای ایران منتشر میشود. نیجریه دارای چهارمین منابع اورانیوم جهان است و این ماده خام را به بسیاری از کشورهای جهان صادر میکند.
فروردین ۱۳۹۲ بعد از سفر احمدینژاد به نیجریه به رغم انتشار گزارشهای متعدد در رسانههای ایرانی در خصوص توانایی نیجریه برای تامین اورانیوم مورد نیاز ایران و همچنین تبلیغات گسترده رسانههای غربی در خصوص احتمال خرید اورانیوم نیجریه، مقامهای این کشور هرگونه مذاکره را در این خصوص تکذیب کردند. رئیسجمهور نیجریه پس از امضای چندین قرارداد مشترک همکاری با ایران در کنفرانس خبری مشترک با محمود احمدینژاد، بهشدت گزارش رسانههای غربی در خصوص مذاکره ایران و نیجریه برای تجارت و مبادله اورانیوم را رد کرد و تاکید نمود، ایران خود معادن اورانیوم دارد و بهعنوان یک تولیدکننده اورانیوم مطرح است.
کنیا و اوگاندا دیگر کشورهای آفریقایی هستند که برای توسعه برنامههای هستهای صلحآمیز خود برنامهریزی میکنند و در آستانه سفر رئیسی به این دو کشور، برخی رسانهها از احتمال مذاکرات تهران با نایروبی و کامپالا برای توسعه همکاریهای هستهای خبر دادند. با این حال در میان اسناد همکاری امضاشده میان ایران و این دو کشور، خبری از همکاریهای هستهای نبود. بعید است در شرایطی که ایران همچنان به دلیل برنامه هستهای خود تحت فشارهای بینالمللی قرار دارد، بخواهد با توسعه همکاریهای هستهای با کشورهای دیگر، توجهها را بیش از پیش به برنامه هستهای خود جلب کند.
جاپید قرباناوغلی؛ سفیر سابق ایران در آفریقای جنوبی: ضمن استقبال از سفر اخیر سیدابراهیم رئیسی، رئیسجمهور اسلامی ایران، به سه کشور آفریقایی که پس از دوسال از زمان تصدی ایشان انجام شد و از سوی رسانههای همسوی دولت بهعنوان یک دستاورد بزرگ و رویکرد استراتژیک و انتقاد از دولت قبل به علت غفلت از این قاره سرشار از مزیتهای اقتصادی یاد شد، بهعنوان کارشناسی که بیشترین دوران خدمت ۳۸ سالهام را در دستگاه دیپلماسی کشورهای این قاره سپری کردهام، ضروری دانستم بر چند نکته درباره آفریقا، کارنامه دولتهای پیشین در این قاره و انتظارات مبتنی بر واقعیتها تاکید کنم.
۱
آفریقا، نهفقط برای ما، بلکه برای همه کشورهای دنیا جایگاه مهمی دارد. برخی از منابع در قاره آفریقا وجود دارد که در جهان بیبدیل است. از لحاظ ظرفیتهای کشاورزی هم برخی از مستعدترین زمینهای جهان در آفریقا قرار دارد. در کنار مزیتهای اقتصادی، کشورهای این قاره در حوزه سیاسی و بینالمللی هم آفریقا از ظرفیتهای زیادی برخوردار است. بیش از یکچهارم کشورهای عضو سازمان ملل متحد از این قاره هستند.۵۴ کشور این قاره عضو سازمان ملل در بسیاری از موارد و بهخصوص پس از تشکیل اتحادیه آفریقا در سال ۲۰۰۱، به شکل متحد عمل میکنند. برخی از این کشورها بهصورت دورهای از اعضای غیردائم شورای امنیت میشوند که این حضور برای فرصت و تاثیرگذاری در عرصه بینالمللی است.
در طول بیش از دودههای که از تشکیل اتحادیه آفریقا میگذرد، شاهد خیزشی در آفریقا در مسائل مربوط به حکمرانی خوب و نهادینه کردن دموکراسی در کشورهای آفریقایی هستیم. اتحادیه آفریقا در طول دودههای که از تاسیس آن میگذرد، توانسته نقش مؤثری در مقابله با کودتاها و جنگهای داخلی در این قاره داشتهباشد. بهعنوان فردی که بخش عمدهای از سابقه کار دیپلماتیک خود را در حوزه آفریقا گذراندهام، بدون هیچگونه تردیدی میتوانم تایید کنم که آفریقا سرزمین فرصتهاست.
فرصت بودن آفریقا، در دولت سیزدهم بهطور ناگهانی کشف نشده، تصور نمیکنم این دولت نیز مانند دولتهای قبل تخم دوزردهای در قاره آفریقا بگذارد. بهعنوان کارشناس آفریقا این نکته را مجدداً تاکید میکنم که باید از هر تلاش و ابتکاری برای توسعه روابط با کشورهای آفریقایی و استفاده از فرصتهای بینظیر این قاره استقبال کرد و فارغ از جناحبندیهای سیاسی، از هر دولتی که گامهای مؤثری در این راستا و بهره جستن از ظرفیتهای بیبدیل آفریقا بردارد، حمایت کرد.
لازم است یادآور شوم که سفر آقای رئیسی نه نخستین سفر یک رئیسجمهور ایران به آفریقاست و نه مهمترین سفر در سطح رؤسایجمهور کشورمان محسوب میشود و از اینها مهمتر این نخستین بار نیست که ایران استراتژی توسعه روابط با کشورهای آفریقایی را در پیش میگیرد، ولی متاسفانه مشکلات و موانع جدی که ریشه در ساختار اقتصادی کشور دارد، مانع از تحقق اهدافی میشود که دولتهای حاکم طی چهار دهه گذشته، همگی با آگاهی و البته با درصدهای متفاوت توجه در پی آن بودهاند.
کارهای بزرگی هم در عرصه اقتصادی در دورههای گذشته در رابطه با آفریقا انجام شد. همین موضوع کشت فراسرزمینی که این روزها بسیار از آن صحبت میشود، برای اولین بار در سفر رئیسجمهور اوگاندا به تهران از سوی هاشمیرفسنجانی مطرح شد. یوری موسیونی، رئیسجمهور اوگاندا، ۵۰۰۰ هکتار زمین برای اینکار بهصورت کاملا مجانی در اختیار ایران قرار داد. مرکز تجاری ایران در اوگاندا که در سفر اخیر رئیسی مورد بازدید قرار گرفت در قسمتی از همین زمین تاسیس شدهاست. اولین خط هوایی و خط کشتیرانی کشور که لازمه کار با آفریقاست، پس از سفر هاشمی به آفریقا راهاندازی شد. هواپیمایی ایرانایر به دو کشور کنیا و اوگاندا پرواز میکرد و قرار بود در ادامه به ژوهانسبورگ نیز پرواز کند. براساس موافقتنامههای بین ایران و تعدادی از کشورها، کشتیهای ایران در آبهای سرزمینی کشورهای آفریقایی ماهیگیری میکردند.
حتی بهمنظور شناخت بیشتر آفریقا، مطالعات و پژوهشهایی هم از طرف دستگاه دیپلماسی و هم وزارت بازرگانی در دوران رفسنجانی و خاتمی در مورد آفریقا انجام شد. در دوران آقای خاتمی مرکز مطالعات آفریقا در دانشگاه تربیت مدرس راهاندازی شد. در دوره سفارت من در آفریقای جنوبی دو سرمایهگذاری بسیار بزرگ توسط کمپانیهای این کشور در ایران انجام شد. پروژه امتیان - ایرانسل، یکی از بزرگترین پروژههای سرمایهگذاری خارجی در ایران است. امتیان یک میلیارد دلار سرمایهگذاری در ایران انجام داد و گردش مالی این پروژه الآن چندین میلیارد دلار است. پروژه دیگر، پروژه پتروشیمی آریا ساسول بود. کمپانی عظیم ساسول آفریقایجنوبی با مشارکت شرکت پتروشیمی ایران بهصورت پروژه، کار مشترکی - Joint Venture - را با سرمایه ۶/۱ میلیارد دلار در عسلویه انجام داد. به گفته جناب محمدرضا نعمتزاده، مدیرعامل وقت شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران که انصافاً باید این پروژه عظیم را مدیون تلاش ایشان دانست، این پروژه نگین عسلویه بود. بنا بر این من بهعنوان یک کارشناس که بیش از سه دهه در حوزه آفریقا کار کردهام، شهادت میدهم که همه دولتهای گذشته ایران انگیزه سیاسی و برنامه اقتصادی برای کار با آفریقا داشتهاند.
مشکل ایران نهتنها در کار با آفریقا که حتی در کشورهای آسیای میانه و قفقاز که در حوزه تمدنی ما بوده و فاصله جغرافیایی چندانی هم ندارند، در اراده سیاسی نیست. همانگونه که قبلا گفتم همه دولتها و رؤسایجمهور به استثنای دولت روحانی که توجه کمتری به قاره آفریقا داشت، علاقهمند و بلکه مشتاق کار با آفریقا بودند. علت ناکامی دولتهای پیشین که احتمال میدهم دولت رئیسی را نیز در رابطه با آفریقا زمینگیر کند، سازوکار و ساختار اقتصادی ما است. ساختار اقتصادی ما به شکلی است که نمیتوانیم از فرصتهای مبادلات خارجی بهخوبی استفاده کنیم.
اگر ادعاهای شناخت اندک درباره آفریقا، راه طولانی و ریسک بالا را دلیل ناکامی در کار اقتصادی بدانیم، باید به این سوال پاسخ داده شود که علت از دست دادن فرصتهای طلایی در کشورهای آسیای میانه و قفقاز که فاصله چندانی با ایران ندارند چیست و چرا نتوانستهایم بهره اقتصادی و تجاری چندانی از رابطه با این کشورها برده و میدان را به ترکیه و چین و ... واگذار کنیم؟ این کشورها به لحاظ فرهنگی و تمدنی علاقهمند به روابط با ایران بودند، اما الان ترکیه در این کشورها موفقتر است یا ایران؟ مسئله این نیست که ایران نمیخواهد، مسئله این است که سازوکارهای ضروری برای روابط خارجی در ایران تعریف نشدهاست. در ایران بخش خصوصی قدرتمند نداریم. هنوز هم بیش از ۸۵ درصد از اقتصادمان دولتی است، دولت هم هیچگاه تاجر خوبی نبود و نیست و نخواهد بود.
بار دیگر با استقبال از سفر آقای رئیسی دو سال بعد از آغاز به کارش به سه کشور آفریقایی و آرزوی موفقیت، ضروری است که گفته شود انجام سفر به خودی خود کار چندان بزرگی محسوب نمیشود. ادعای رسانههای حامی دولت و مدیران دولت کنونی این است که دولتهای پیشین ۴۴ سال در مورد آفریقا غفلت کردهاند. به نظر میرسد خیلی از این افرادی که چنین حرفهایی را میزنند، تازه وارد دستگاههای دولتی شدهاند و از عقبه و پیشینه کارهایی که در دولتهای گذشته انجام شدهاست، کاملاً بیخبر هستند. اگر این ادعاها درست است لازم نیست کار جدیدی انجام شود، کافی است که کارهای نیمهتمام دولتهای قبل پیگیری شده و به اتمام برسد.
پیشنهاد میکنم، همان خط هوایی را که قبلاً توافق و راهاندازی شدهبود و همه مجوزها و موافقتنامههایش هم معتبر است، توسط دولت رئیسی مجدداً راهاندازی شود تا بازرگانان ما مجبور نباشند از طریق خطوط هوایی قطر و امارات و ترکیه به آفریقا سفر کنند و همینطور خط کشتیرانی احیا شود. در کنار مرکز مطالعات آفریقای دانشگاه تربیت مدرس، حداقل در یک یا دو دانشگاه دیگر مراکز مشابهی تاسیس شود که قطعاً سهم بسزایی در شناخت آفریقا و ظرفیتهای آن دارد و همینطور تربیت نیروی انسانی تحصیلکرده و متخصص، خروجی آن خواهد بود. یا اینکه یکی از همان پروژههای بزرگی که بین ایران و آفریقای جنوبی انجام شد را همین الان با یکی از کشورهای آفریقایی در کشور اجرا کنند. انکار گذشته متاسفانه به یک فرهنگ در کشور تبدیل شدهاست. کارهایی که در دوران هاشمیرفسنجانی و خاتمی در حوزه آفریقا انجام شد انصافاً بسیار بزرگ و قابل تقدیر بود.
من در دوران ریاستجمهوری حسن روحانی در وزارت خارجه مسئولیتی نداشتم. البته نباید از این نکته غافل شد که دوران روحانی هم شاید به دلیل درگیریهای بیشتری که وجود داشت، بهویژه تلاش برای رفع تحریمهای بینالمللی شورای امنیت، دولت نتوانست رسیدگی کافی به کشورهای منطقه و آفریقا داشته باشد.
عملکرد کشورهای خلیج فارس در قاره آفریقا؛ امارات متحده عربی
امارات متحده عربی در دو دهه گذشته خود را بهعنوان یک هاب بینالمللی برای دسترسی به بازارهای آفریقا مطرح کردهاست. بسیاری از کمپانیهای غربی، دوبی را بهعنوان مرکز استقرار خود برای خدمات به آفریقا انتخاب کردهاند، بهویژه که هواپیمایی امارات پروازهای مستقیم زیادی دارد که دوبی را به مهمترین پایتختهای آفریقایی متصل میکند. بسیاری از کارآفرینان آفریقایی هم دوبی را بهعنوان یک هاب سرمایهگذاری انتخاب کردهاند. تعداد کمپانیهای آفریقایی که در اتاق بازرگانی و سرمایهگذاری دوبی ثبت شدهاند در طول یک دهه گذشته به شکل چشمگیری افزایش پیدا کردهاند. براساس آمار اتاقهای دوبی تعداد شرکتهای آفریقایی ثبتشده در دوبی سال ۲۰۲۲ به ۲۶ هزار و ۴۲۰ شرکت رسید. علاوه بر کمپانیهای غربی در طول سالهای گذشته بانکهای چینی و هندی هم شعبههای مرکزی عملیات آفریقای خود را در دوبی تاسیس کردهاند.
امارات متحده عربی بعد از چین، ایالات متحده آمریکا و فرانسه، چهارمین سرمایهگذار بزرگ در آفریقا محسوب میشود. صندوق توسعه ابوظبی فقط در سال ۲۰۱۸ به تنهایی معادل ۱۶ میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار در ۶۶پروژه در ۲۸کشور آفریقایی سرمایهگذاری کرد. بین سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۱ امارات متحده عربی یک میلیارد و ۲۰۰میلیون دلار در آفریقای جنوب صحرا سرمایهگذاری کردهاست که معادل ۸۸ درصد از کل سرمایهگذاری کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس در کشورهای آفریقایی است. به گزارش بیزنسدی آفریقای جنوبی تجارت غیرنفتی بین امارات متحده عربی و کشورهای آفریقایی سالانه به ۲۵ میلیارد دلار رسیدهاست.
در طول ۱۵ سال گذشته حجم مناسبات تجاری غیرنفتی بین امارات و قاره آفریقا ۷۰۰ درصد رشد کردهاست. امارات متحده عربی بین ۱۰ کشور اصلی واردکننده کالا از کشورهای آفریقایی محسوب میشود. امارات در زمینه کشت فراسرزمینی هم سرمایهگذاری عظیمی در آفریقا کردهاست. ابوظبی در نیجریه، نامیبیا، مراکش و غنا زمینهای زراعی خریداری کردهاست. در سودان سرمایهگذاران اماراتی تاکنون ۴۰۰ هزار هکتار زمین خریداری کردهاند و شرکت زراعی الظاهره امارات قرارداد یک میلیارد دلاری پروژه توسعه وادیالهواد در سودان را امضا کرد که قرار است تا ۱۰ میلیارد دلار افزایش پیدا کند.
قطر دیگر کشور خاورمیانه است که در سالهای اخیر بیش از هر زمان دیگر به توسعه مناسبات با آفریقا روی آوردهاست. سال ۲۰۱۷ بعد از اقدام متحدان عربستان سعودی در محاصره دیپلماتیک قطر، این کشور بیش از هر زمان دیگری به فکر تنوعبخشی به اقتصاد خود افتاد. قطر در تعدادی از کشورهای آفریقایی از جمله کنیا و سنگال برای ساخت نیروگاه سرمایهگذاری کردهاست. مانند دیگر کشورهای حوزه خلیجفارس، قطر هم برای تامین امنیت غذایی به کشت فراسرزمینی در آفریقا روی آوردهاست. دوحه ۵۰۰میلیون دلار در بخش کشاورزی و غذای سودان سرمایهگذاری کردهاست و در حال گفتگو با دولت کنیا برای خرید ۴۰هزار هکتار زمین در دلتای تانا است. براساس گزارش صندوق توسعه قطر، دوحه همچنین به دولتهای بورکینافاسو، اتیوپی، سومالی، سودان، گینه، موزامبیک، جمهوری کنگو، سنگال، کومور، سوازیلند و جیبوتی کمکهای توسعهای ارائه میدهد.
عربستان هم مانند دیگر کشورهای جنوب خلیجفارس، به سرعت نفوذ خود را در قاره آفریقا تقویت میکند. مانند دیگر کشورهای منطقه، عربستان هم با توجه به نیاز روزافزون به تامین امنیت غذایی به شکل گستردهای در حوزه کشت فراسرزمینی در آفریقا سرمایهگذاری میکند. سعودی سال ۲۰۰۹ معادل ۵۰۰هزار هکتار در تانزانیا و ۱۲۴هکتار در اتیوپی خریدهاست. سال ۲۰۲۱ عربستان اعلام کرد که ۴۰۰ میلیون دلار برای افزایش تولیدات کشاورزی در سودان سرمایهگذاری میکند. دیگر فعالیت عمده عربستان، کمکهای توسعهای به کشورهای آفریقایی است. صندوق سعودی برای توسعه، پروژههای مختلفی را در قاره آفریقا در حوزههایی مانند حملونقل، تامین آب، صنایع الکترونیک، آموزش و سلامت اجرا کردهاست.
صندوق سعودی برای توسعه ۴ میلیارد و ۲۰۰ میلیون یورو در آفریقا سرمایهگذاری کردهاست که ۴۰ درصد آن به مصر اختصاص یافته است. سودان، موریتانی، سنگال، اتیوپی، جیبوتی، سومالی، مالی، گینه، نیجریه و کنیا دیگر دریافتکنندگان کمکهای سعودی بین سالهای ۱۹۷۵ تا ۲۰۲۳ بودهاند. عربستان سعودی همچنین برای تقویت نفوذ سیاسی بر کشورهای حاشیه دریای سرخ، نهاد چندجانبهای را با عنوان شورای دریای سرخ با حضور کشورهای مصر، یمن، اردن، سودان، اریتره، جیبوتی و سومالی تشکیل دادهاست.