بند ۹ اصل سوم قانون اساسی نیز دولت را موظف به رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همگان کرده است که عملا به آن توجهی نشده است.
محمدجواد علیرضایی*؛ از دهههای قبل توسعه نامتوازن امکانات شهری به دلیل عدم حاکمیت نگاه علمی در تصمیم گیریها و به دنبال آن مهاجرت از روستا به شهر در ایران مطرح بوده و چالشهایی با خود به دنبال داشته است.
اما در دهه اخیر این موضوع بسیار جدیتر شده و چالش مهاجرت از روستا به شهر تبدیل به مهاجرت از استانی به استان دیگر در سطح گسترده شده است! شاید اکنون توجهی به مخاطرات این مهاجرتهای بی رویه نشود، اما کمتر از ده سال دیگر این چالشها تبدیل به بحران خواهد شد. کار از مهاجرت به پایتخت گذشته و جمعیت زیادی از استانهای کم برخوردار در حال مهاجرت به کلانشهرها هستند.
برای مثال جمعیت قابل توجهی از استان خوزستان و چهارمحال بختیاری به اصفهان مهاجرت کرده و این مهاجرتها ادامه دارد. منظور از مهاجرت سکونت دائم در استان مقصد هست نه صرفا سفر و یا اقامتهای کوتاه مدت تفریحی و کاری چرا که سفرهای گردشگری محاسن بسیار زیادی نیز دارد.
۱ -توسعه نامتوازن امکانات: شاید بتوان توسعه ناهمگون ثروت و امکانات را مهمترین عامل این مهاجرتها دانست. متاسفانه مرکز محوری تبدیل به یک امر مرسوم در کشور شده و همانطور که مشاهده میکنیم به پایتخت خیلی بیشتر از دیگر استانها توجه میشود، در استانها به مرکز استان، شهرستانها به مرکز آن و به همین صورت ادامه دارد. هرچند شاید توجه بیشتر به مرکز گاهی و در موارد خاصی لازم باشد، اما افراط شدیدی در این باره وجود دارد. امکانات و زیرساختهای شهری، امکانات رفاهی، درمانی، ورزشی و کسب و کارها و تنوع شغلی از مهمترین موارد این ناهمگونی هستند.
بند ۹ اصل سوم قانون اساسی نیز دولت را موظف به رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همگان کرده است که عملا به آن توجهی نشده است.
۲- آلودگی هوا: از علل بسیار مهم دیگر که مردم را سوق به مهاجرت میدهد آلودگی هواست که کمتر به آن توجه میشود و شرایط زندگی را برای مردم دشوار کرده، مردم شهرهای صنعتی نیز امروزه به خوبی از خطرات این آلودگیها برای سلامتی خود آگاه شده اند. عوامل طبیعی مانند ریزگردها در خوزستان و عوامل صنعتی، چون گسترش صنایع در استانهای صنعتی، مستهلک بودن برخی صنایع، و عدم نظارت کافی بر استاندارد سازی صنایع از جمله این موارد است.
با گسترش بیماریهای تنفسی و دیگر انواع بیماریها در این شهرها پزشکان نیز مردم را به سکونت در شهرهایی با آب و هوای سالمتر سوق میدهند.
۳- عوامل فکری و فرهنگی: برخی رسم و رسوم و تفکرات سنتی در برخی مناطق باعث میشود تا نسل جوان که امروز به واسطه تحصیلات، اینترنت و فضای مجازی و.. نگرشی مدرن و جهانی دارد برای دوری از فرهنگ سنتی شهر را بر روستا یا استانی را بر استان دیگر ترجیح دهد.
از جمله دیگر عوامل فرهنگی برخی تفکرات و تبلیغات غلط هست که شهرنشینی بر روستا نشینی را صرفا موجب برتری میداند و یا پایتخت نشینی را افتخار محسوب میکند درحالی که هیچکدام از این موارد به تنهایی نمیتواند صحیح باشد.
۴- پیدا کردن شغل مناسب: از مهمترین دلایل مهاجرت هاست. هرچند موقعیتهای شغلی گوناگونی در سراسر کشور وجود دارد، اما پیدا کردن شغلی مناسب با درآمد کافی و همچنین تنوع شغلی در شهرهای گوناگون تفاوت بسیار زیادی باهم دارد و افراد را به مهاجرت از شهری به شهر دیگر ترغیب میکند.
نکته قابل ذکر این هست که مهاجرت از روستا به شهرهای مجاور تبعات کمتری نسبت به مهاجرت گسترده بین استانی دارد.
۱- تبعات اقتصادی: مهاجرت جمعیتی خاص از استانی به استان دیگر میتواند موجب کمبود نیروی کار در استان مبدا و افزایش بیکاری در استان مقصد شود. همچنین به واسطه افزایش جمعیت و به تبع آن افزایش تقاضا در استان مقصد شاهد افزایش نرخ مسکن، اجاره بها و افزایش قیمت در سایر زمینهها خواهیم بود که برای ساکنان بومی آن منطقه خوشایند نیست. افزایش جمعیت چه به طور تدریجی چه ناگهانی باید با ظرفیت سازی باشد.
۲- زیانهای زیست محیطی: هجوم مهاجرین به یک استان میتواند تخریب محیط زیست را نیز در مواردی به دنبال داشته باشد. همانطور که شاهد تخریب گسترده جنگلها و مراتع و ویلاسازی در شمال کشور هستیم.
۳- تبعات فکری و فرهنگی: آنچه که مسلم است مردم شهرهای مختلف ایران از هر قوم و نژادی دارای فرهنگ والای اتحاد هستند و به طور مسالمات آمیز همه به عنوان ایرانی کنار هم زندگی میکنند لکن برخورد چند بافت جمعیتی بدون هیچ مقدمهای با فرهنگ و آداب و رسوم مختلف با یکدیگر میتواند گاها موجب افزایش تناقضات فکری و بروز اختلاف شود که نیازمند فرهنگ سازی خاص خود میباشد.
۴- بروز مشکلات امنیتی، خدماتی و بهداشتی: افزایش جمعیت در یک منطقه نیازمند گسترش مراکز و نیروهای انتظامی، خدمات بهداشتی و دولتی و بخش خصوصی، و دیگر امکانات متناسب با آن جمعیت هست که در حال حاضر نمیتواند با سرعت مهاجرتها در کشورما هماهنگ شود.
همچنین با توجه به اینکه عمده مهاجرین از برخصی استانها جوانان هستند استانهای مبدا در آینده با افزایش سالخوردگان مواجه میشوند و برخی موارد هم به دلیل مهاجرت بازنشستگان استان مقصد چنین شرایطی پیدا میکند که این آشفتگی جمعیتی نیز تبعات خاصی دارد.
۵- نبود زیر ساختهای شهری و مشکلات ترافیکی: ترافیکهای سنگین امروزه مردم کلان شهرها را کلافه کرده است. تا حدودی هم میتوان خیابانها را گسترش داد و وسایل حمل و نقل عمومی را افزایش داد، اما هر مساحت شهری تحمل یک مقدار جمعیت خاصی را دارد. در موضوع مدیریت شهری برای مثال شهرداری که تا کنون باید زبالههای صدهزار نفر را جمع آوری میکرده اکنون با جمعیت دویست هزار نفری در مدت زمان کوتاهی مواجه شده است. وجود نیرو و خدمات امدادی و ... هم برای مدیریت شهری دچار اختلال میشود.
البته اگر زمینه سازی و ظرفیت سازی در برخی موارد میتواند از تبعات این نوع مهاجرتها بکاهد و یا در مواردی موجب رشد و توسعه اقتصادی بشود، اما در حال حاضر که هیچ ظرفیت سازی را شاهد نیستیم مضرات آن بسیار بیشتر است.
۱- تقسیم عادلانه بودجه و امکانات در شهرها و روستاها و افزایش امکانات و خدمات در روستاها و شهرهای کوچک در جهت کاهش نابرابری
۲- افزایش اختیارات مدیران استانی و شهرستانی: قطعا نمیتوان نسخهای واحد برای کل کشور نوشت و لازم است بررسی و حل این معظل در هر استان با توجه به شرایط آن استان به صورت جداگانه انجام گیرد و لازم است مدیران استانی اختیارات لازم را در این زمینه داشته باشند البته به طوری که مغایر با قوانین کلی کشور نباشد.
۳- فرهنگ سازی و استفاده از بسترهای تبلیغی: همانطور که ذکر شد متاسفانه با القای برخی تفکرات و فرهنگهای غلط برخی افراد زندگی در روستا و شهرهای کوچک و یا حتی برخی محلهها در یک استان را موجب کسرشان برای خود میدانند که این عوامل هم در مهاجرتها دخیلند. حتی در برخی موارد دسترسی به شغل یا امکانات در برخی شهرهای کوچک آسانتر از مرکز آن استان است، اما بازهم میل به مهاجرت وجود دارد برای همین نباید از عوامل فکری و فرهنگی در کنار عوامل اقتصادی غافل شد.
۴- تقسیم عادلانه امکانات و فرصتهای شغلی و توجه به استخدام بومی: از مهمترین دلایل مهاجرت پیدا کردن شغل مناسب است در صورتی که باید فرصتهای شغلی طوری در کشور تقسیم شود که نیاز به مهاجرت بین استانی نباشد. همچنین لازم است در برخی موارد استخدام بومی در بعضی استانها در اولویت باشد البته با در نظرگرفتن تخصصها و شرایط لازم، زیرا توجه به استخدام بومی هم موجب کاهش مهاجرت بی رویه میشود و هم حق مردمانی است که با چالشهای مربوط به آن مشاغل مانند آلودگی هوا زندگی میکنند.
۵- کنترل بر شهرک سازیها، فروش و اجاره خانه:همانطور که مشاهده شد وزیر راه وشهرسازی در سفرهای اخیر خود اقدام به افتتاح چند شهرک مسکونی در استانهایی کرد که با چالش افزایش شدید ورود مهاجر مواجه اند و با کمبود ظرفیت و امکانات برای این سیل جمعیتی مواجه اند. عمده این منازل که به صورت آپارتمانهای کوچک ساخته شده اند هم توسط مهاجران غیربومی آن استان خریداری یا اجاره میشود و این معضل تشدید میشود.
لازم است در استانهایی که این بحران عمیق است از اجاره و فروش خانه به افراد غیر بومی مگر در موارد خاص جلوگیری شود. هرچند معتقد به سلب آزادی مردم نیستیم، اما برخی راه حلها هرچند ریشهای نیست، اما به طور مقطعی میتواند مفید باشد.
راهکارهای علمی گوناگون دیگری نیز وجود دارد، اما ابتدا نیازمند وجود اراده جدی برای حل این معضلات است. پیشگیری نیز مانند همیشه بهتر از درمان است و لازم است مدیران مربوطه با کسب نظر نخبگان و صاحب نظران در این زمینه اقدامات لازم را انجام دهند.
نکته پایانی این هست که در خصوص بافت جمعیتی با بحران بسیار مهم دیگری یعنی ورود بی رویه و خطرناک اتباع افغانی روبرو هستیم که در مقاله بعدی به آن میپردازیم.
*کارشناس علوم سیاسی و فعال اجتماعی