شهروندان با چشمانی ترسخورده از این میزان نیروی پلیس در حرکت بودند. خیابان مملو از جمعیت و ماشین و پلیس، نفس را تنگ کرده بود. بالاتر از خیابان، یکی از ماموران کلاهکج در پاسخ به شهروندی که پرسید اینها گشت ارشاد هستند؟ گفت که خیر، اما در زمینه حجاب فعالیت میکنند. اگر هم لازم باشد، افراد را با خود میبرند. خودروها نام و نشانی از گشت ارشاد نداشتند، ماموران با اسم یگان امداد فعالیت میکردند و خودروها هم همین عنوان را روی درهایشان داشتند.
هممیهن نوشت: آفتاب از سر خیابان ولیعصر افتاده بود که یکبهیک از راه رسیدند. تا قبل از آن در ظل آفتاب گرمترین روزهای تهران، در دومین روز بازگشت طرح پلیسی حجاب، خبری از آنها نبود؛ از ماشینها، مینیبوسهای اداری، موتورسیکلتها و تعداد بالای مامور پلیس؛ بیشتر مرد و کمی زن. ساعت به حدود ۵ بعدازظهر که رسید طبق قرار قبلیشان، به خیابان سرریز شدند. در چشم برهمزدنی خیابان پر شد. در ضلع شمالی چهارراه ولیعصر، به سمت میدان، بیش از ۲۰ موتورسیکلت به صف ایستاده بودند، با نیروهایی لباس مشکی که پشت لباسشان نوشته بود: پلیس یگان امداد تهران بزرگ. بعضی کلاه کج بودند، با لباسهای فرم سبز یشمی، روپوش سبز فسفری و چکمههای مشکی. هر یک در کنار موتورش ایستاده بود. از بالای خیابان بهسمت در ورودی مترو، به جمعیت ماموران اضافه میشد.
در دهانه ورودی شمالی مترو چهارراه ولیعصر دو زن و دو مرد ایستاده بودند؛ مرد، مامور انتظامی با همان نوشته یگان امداد تهران بزرگ بر پیراهن و زن، با پوشش چادر و ماسکی بر صورت. زن، مامور تذکر بود؛ او بهطور مرتب به اینسو و آنسو میرفت و به زنانی که روسریشان افتاده یا دور گردن بود، تذکر حجاب میداد. اینسوی چهارراه، اگر زنی بعد از تذکر روسری بر سر نمیگذاشت، برخورد خاصی با او نمیشد، اما در مسیر مقابل که ورودی پارک دانشجوست، مامور پلیس دوربین در دست داشت؛ دوربینی کوچک و مستطیلی به اندازه یک کفدست که بهطور مداوم روی صورت زنان قرار میگرفت. آنجا دو مامور مرد و یک مامور زن ایستاده بودند، چند قدم عقبتر، اما مامور پلیس درجهدار و مسنی با بیسیمی در دست ایستاده بود و وضعیت را کنترل میکرد.
تنش در این بخش از چهارراه ولیعصر ورودی پارک، بیشتر بود. ورودی مترو شلوغتر از ایستگاههای دیگر و دهها نفر در حال ورود و خروج بودند؛ چهار مامور بهدنبال عابران پیاده و مسافران مترو بودند، ابتدا زن تذکر میداد، چند ثانیه بعد اگر زن جوان دست روی شالش نمیگذاشت، دوربین مقابل صورتش قرار میگرفت و در فاصله بسیار کم، از او عکسی گرفته میشد. مخاطب ماموران پلیس، اما تنها مسافران مترو نبودند، عابران پیادهای که از کنارشان میگذشتند هم اگر روسری بر سر نداشتند، پلیس عکاس را در مقابلشان میدیدند. مامور زن، اما به کارش اعتقاد داشت. او به یکی از عابران که پرسید چرا این کار را میکنند و چرا خیابان را قرق کردهاند، گفت که «نمیتوان جلوی غریزه مردان را گرفت، بنابراین باید قانون حجاب را رعایت کرد.»
او این توضیح را هم داد که اگر سهبار از شخص بیحجاب عکس گرفته شود، برایش پرونده قضایی تشکیل میشود و دیگر آن فرد حتی نمیتواند در مکانهای دولتی شاغل باشد.
شهروندان زیادی در اطراف ایستاده بودند به تماشا، بیشتر مرد و کمتر زن. زنان با رسیدن به نزدیکی ایستگاه مترو، بهتزده تماشا میکردند؛ از آن حجم از مامور پلیس و خودروهای یگان امداد، موتورها، ماموران کلاهکج و... خبری در چهارراه ولیعصر بود که از آن سر در نمیآوردند. در چهارطرف خیابان، ماموران با موتورها و خودروهای متوقفشده بودند و شهروندان با تردید نگاهشان میکردند. اطراف مترو هم چنین وضعیتی بود، گاهی یکی از مسافران مرد به مامور مرد پلیس تشری میزد که «این چه وضعیتی است؟»
شهروندان با چشمانی ترسخورده از این میزان نیروی پلیس در حرکت بودند. خیابان مملو از جمعیت و ماشین و پلیس، نفس را تنگ کرده بود. بالاتر از خیابان، یکی از ماموران کلاهکج در پاسخ به شهروندی که پرسید اینها گشت ارشاد هستند؟ گفت که خیر، اما در زمینه حجاب فعالیت میکنند. اگر هم لازم باشد، افراد را با خود میبرند. خودروها نام و نشانی از گشت ارشاد نداشتند، ماموران با اسم یگان امداد فعالیت میکردند و خودروها هم همین عنوان را روی درهایشان داشتند.
بالاتر از چهارراه، میدان ولیعصر؛ آنجا هم در چهارطرف، ماموران سبزپوش با روپوشهای سبز فسفری، با موتور و خودرو ایستادهاند، اما با تعداد بسیار کمتری از چهارراه ولیعصر. در میانه میدان، مامور راهنمایی و رانندگی میگوید که این نیروها برای برخورد با موتورسیکلتهای متخلف آمدهاند و با دست به سمت وسیلهای که برای جمعآوری موتورها مستقر شده نشان میدهد. در این بخش با زنان برخوردی صورت نمیگیرد، اما در مقابل ورودی مترو میدان ولیعصر، یک زن جوان ماسکزده با مامور یگان امداد ایستادهاند و زن مشغول تذکر است؛ اما آرامتر، مودبانهتر و محترمانهتر. اینجا تنها به تذکر اکتفا میکنند؛ نه خبری از دوربین است، نه آن حجم از نیروی پلیس. زنان هم با این تذکر یا دست به روسری میبرند یا به مسیرشان ادامه میدهند. اینجا کسی به عابران تذکری نمیدهد. بالاتر از میدان ولیعصر، در ابتدای خیابان مطهری هم همان شکل از نیروها در اطراف خیابان مستقر بودند.
یکشنبه ۲۵ تیرماه، اولین روز از حضور ویژه نیروهای یگان امداد نیرویانتظامی در تهران بود. همان روز سایتهای خبری تیتر زدند: «بازگشت گشت ارشاد.» و بهدنبالآن تصاویر و فیلمهایی از برخورد پلیس در زمینه مسئله حجاب منتشر شد. از همان روز شهروندان تهرانی شاهد چندین برابر شدن حضور ماموران در سطح شهر بودند. از کلانشهرهایی مثل رشت و شیراز هم خبرهای مشابه به گوش میرسید و تصاویری از حضور این ماموران منتشر شد. روز یکشنبه هم پلیس اعلام کرد که از همان روز با استقرار گشتهای خودرویی و پیاده در سراسر کشور، با انجام ماموریتهای متعدد، با افرادی که بدون توجه به تبعات و عواقب، با پوشش خارج از عرف همچنان بر هنجارشکنی خود اصرار دارند، برخورد و آنها را به دستگاه قضایی معرفی میکنند.
سخنگوی فراجا اعلام کرده که این اقدام در پی مطالبات مردمی و خاستگاه گروهها و نهادهای مختلف اجتماعی و تاکید رئیسجمهوری و قوهقضائیه در چارچوب قانون اجرا میشود. روز گذشته، اما وزیر کشور اعلام کرد که «تنها عدهای اندک در زمینه رعایت حجاب و پوشش دچار کوتاهی میشوند.»، اما برای همین عدهای اندک، ماموران پلیس بیشماری در برخی از نقاط تهران مستقر شدهاند.
احمد وحیدی این را هم گفت که تخطی در مقابل ماموران انتظامی که در حال اعمال قانون هستند از هیچکس پذیرفته نیست، آنچه فراجا انجام میدهد مورد تاکید و تشکر قاطبه مردم عزیز است و فراجا در چارچوب ماموریتهای قانونی خود عمل میکند.
احمدحسین فلاحی، نماینده مجلس، یکی دیگر از کسانی است که دیروز درباره بازگشت گشتهای پلیس در موضوع حجاب صحبت کرده؛ او به ایلنا گفته است که گشت ارشاد باید به خیابانها باز میگشت: «بررسیها نشان میدهد حضور نداشتن گشت ارشاد باعث شد تا نهتنها هنجارشکنی در زمینه حجاب کاهش نیابد بلکه تعرضاتی ازسوی این افراد به اقشار متدین و چادری هم صورت گیرد.»
او درباره تعیین تکلیف لایحه عفاف و حجاب هم میگوید: «اشکالی در روند رسیدگی به لایحه عفاف و حجاب داریم. مواد این لایحه افزایش یافته و به حدود ۶۰ ماده رسیده است و همین زیاد شدن مواد، روند تصمیمگیری را طولانی میکند. ما باید بسیار سریعتر کارها را انجام دهیم.»
به گفته فلاحی، در حالحاضر کمیسیونهای قضایی و فرهنگی با حضور صاحبنظران مشغول بهکارند و همین روزها موضوع جمع میشود تا به صحن مجلس بیاید. روز دوشنبه، اما رئیس مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی اعلام کرد که همه ابعاد لایحه حجاب و عفاف بررسی شده و تا پایان ماه صفر به قانون تبدیل میشود. به گفته او، این لایحه در صحن علنی خارج از نوبت بررسی میشود.
اتفاقات روزهای گذشته، اما با انتقاداتی هم همراه شده است. یکی از منتقدان، مسعود پزشکیان، نماینده مجلس است که به ایلنا گفته با استقرار گشتهای ارشاد مشکل پیدا خواهند کرد. به گفته او، رفتار را با قانون نمیتوان اصلاح کرد: «اگر ما جامعه را نشناسیم و برایش درست برنامه ننویسیم، مشکل پیدا میکنیم.» حالا هم کامبیز نوروزی، حقوقدان، معتقد است که این نوع رفتار در خیابان با شهروندان درست نیست.
او پیش از آنکه به ماجرای بررسی حقوقی این برخوردها ورود کند معتقد است که نیروی انتظامی با اینکه توانمندیهای زیادی دارد و به وظایف خود هم عمل میکند، اما هیچوقت برای برخورد با جرمی مثل موبایلقاپی که بهگفته خودشان آمار بالایی دارد، این میزان نیرو را بسیج نکردهاند.
او در توضیح بیشتر به هممیهن میگوید: «در حال حاضر در کشور بهویژه در تهران هر روز شاهد وقوع جرائم مهم و خطرناکی هستیم که از نظر اجتماعی تاثیرات گستردهای دارد و امنیت شهروندان را به خطر انداخته است. نیروی انتظامی پیش از این در گزارشی اعلام کرده بود که تنها در ۹ ماه نخست سال ۱۴۰۰، در تهران ۲۳ هزار و ۳۱۳ گوشی سرقتی از موبایلقاپها پیدا شده، بنا به گفته پلیس تنها نیمی از موبایلهایسرقتی کشف میشود بنابراین در بهترین حالت در یکسال، بیش از ۵۰ هزار گوشی تلفنهمراه سرقت شده است. البته این آمار مربوط به سال ۱۴۰۰ است و آمار جدیدی نداریم، اما اگر این آمارها بیشتر نشده باشد، کمتر نشده است.»
نوروزی ادامه میدهد: «حالا به اینها باید آمار نزاعها و انواع سرقتهای دیگر را هم اضافه کرد که جان مردم را بهخطر میاندازد، اما هیچوقت ندیدیم نیروی انتظامی، نیرویی در این زمینه بسیج کند یا موجی از حمایتها ازسوی نمایندگان مجلس، سران قوا و... برای برخورد با آنها ایجاد شود. درحالیکه همین جرائم، امنیت شهروندان را بهطور وسیعی به خطر انداخته است. همه اینها در شرایطی است که از نظر جرمشناسی و جامعهشناسی کیفری، اهمیت و آسیبهای جرائمی مثل موبایلقاپی بسیار بیشتر از رعایتنکردن حجاب است. این مسئله مهمیاست که پاسخی به آن داده نمیشود.»
او با بیان اینکه مسئله حجاب ازنظر فقهی و حقوقی و اینکه چقدر مورد اجماع حقوقدانان و فقها قرار دارد، اما و اگر فراوان دارد، میگوید که در جامعه جرمزدهای مثل جامعه ما که مجرمان جان و مال مردم را بهخطر میاندازند، هیچوقت ازسوی سران قوا و نمایندههای مجلس صدایی شنیده نشد: «باید بررسی کارشناسی شود و بتوانند اثبات کنند که جرم رعایت نکردن حجاب از مسئله موبایلقاپی مهمتر است، اینها را باید با مستندات علمی بگویند، نه با سلیقههای شخصی. ما میدانیم که پلیس وظیفه خودش را انجام میدهد، اما روی سخن با جریانهای سیاسی است که بهطور مدام به این موضوع دامن میزنند بدون اینکه به جرائم دیگر توجه کنند.»
این حقوقدان درباره نوع برخورد ماموران یگان امداد نیروی انتظامی با شهروندان در مسئله حجاب و عکسبرداری از چهره زنان در این زمینه، میگوید که پلیس پیش از این اعلام کرده بود که عکسبرداری از چهره زنان را برای مستندسازی در پروندههایشان میخواهد، اما این رفتار درست نیست: «چهره، جزو حریمخصوصی افراد بهشمار میرود و هیچکس اجازه ندارد از کسی که در خیابان راه میرود عکسبرداری کند، یک خبرنگار هم چنین حقی ندارد. تاکنون چند فیلم کوتاه منتشر شده که نشان میدهد پلیس از چهره زنان عکسبرداری کرده است، این اقدام خطاست. چراکه با چندین مسئله روبهروست که مهمترین آن تشخیص مسئله حجاب است. یعنی حجاب امر استانداردی نیست، مثل نزاع یا تخلف راهنمایی و رانندگی نیست که بهسادگی قابل تشخیص باشد. یک مامور انتظامی نمیتواند خودش تشخیص دهد که زنی مرتکب جرم بیحجابی شده و باید از چهرهاش عکاسی کند. این تعرض به حریمخصوصی افراد است.»
مسئله، اما به اینجا ختم نمیشود، در ماههای گذشته خبرنگاران بسیاری بهصرف پرداختن به مسئله حجاب یا موضوعاتی در دایره اعتراضات، مورد برخوردهای قضایی و امنیتی قرار گرفتهاند و حالا در وضعیت مشابه، وظیفه رسانهها در ارتباط با این موضوع، مسئلهای است که ازسوی نوروزی مطرح میشود.
به گفته او، وضعیت فعلی پیشآمده در زمینه حجاب نه تابع قانون است، نه فقه: «یکسری جریانهای فرهنگی و سیاسی هستند که تمایلات خود در حوزه حجاب را پیش میبرند، بههرحال بخش مهمی از اتفاقاتی که در ماههای گذشته رخ داد، پشتوانه فقهی و قانونی ندارد و اشتباه برداشت شده است. هرچند طبق ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی و تبصره آن، رعایت نکردن حجاب اسلامی جرم است، اما موضوعی که مطرح میشود، نحوه اجرای این قانون است که در سالهای گذشته بهویژه در ۹ ماه اخیر، موجب بحثهای بسیار گستردهای شده است.»
او میگوید در چنین وضعیتی شرایط روزنامهنگاری بسیار پیچیده و سخت میشود؛ وظیفه حرفهای روزنامهنگار ایجاب میکند آنچه در جامعه میگذرد را بازتاب دهد. هرچند در زمینه برخی از موضوعات مثل مسئله حجاب و موضوعات مرتبط به آن، شرایط روزنامهنگاری دشوار است، به این معنی که ممکن است نهادها یا اشخاصی از بازتاب اینقبیل مسائل یا انتشار گزارشها و خبرهای انتقادی خوششان نیاد و به آن رسانه یا روزنامهنگار سخت بگیرند، ما نمونه آن را در بازداشت طولانیمدت نیلوفر حامدی و الهه محمدی شاهدیم. بااینحال روزنامهنگار باید با رعایت قانون و اخلاقحرفهای، آنچه وظیفه دارد را به انجام برساند.»
علیرضا شریفییزدی، روانشناس اجتماعی است. او میگوید وقتی امنیت جامعه از جنبه نرمافزاری به جنبه سختافزاری تغییر پیدا میکند اولین احساسی که در جامعه شکل میگیرد، احساس ناامنی است: «وظیفه و رسالت اصلی پلیس، ایجاد امنیت نیست بلکه نگهداشت امنیت است. ایجاد امنیت کار وزارت اقتصاد، آموزشوپرورش و وزارت بازرگانی است. درواقع ایجاد امنیت وظیفه نهادهای اقتصادی و فرهنگی جامعه است.»
به عقیده این جامعهشناس نهادهایی که درباره امنیت کار میکنند بیشتر نگهدارنده امنیت هستند، نه تولیدکننده امنیت: «بسیاری امنیت را به غلط از دستگاه قضایی یا از پلیس میخواهند درحالیکه این گروهها باید امنیت را در سطح جامعه نگه دارند.» او میگوید شهروندان وقتی با خیل عظیمی از گروهها مواجه میشوند اولین احساسی که به آنها دست میدهد، احساس نداشتن امنیت است: «اینطور نیست که در مقابل حجم بزرگ حضور پلیس امنیت بیشتری احساس شود.»
او چند دلیل برای گزارهای که مطرح کرده است، دارد: «گویا روال عادی امنیت مسیر خودش را طی نمیکند و پلیس مجبور میشود حضور بیشتری داشته باشد. موضوع دوم این است که چه ما دوست داشته باشیم چه دوست نداشته باشیم، بخش نسبتا بزرگی از جامعه با مسئله حجاب اجباری مشکل دارند و این سبک مقابله و روبهرو شدن با موضوع باعث میشود افراد واکنش نشان دهند و چیزی که روال عادی خود را طی میکند و انرژی تخلیه میشود، متراکم شود و جامعه بهسمت بینظمی برود.»
شریفی یزدی درباره درگیری میان پلیس و مردم که چندروز پیش در یکی از شهرها رخ داده است هم میگوید: «این نگرانی وجود دارد که این درگیریها و تقابلها زمینهای را فراهم کند برای اینکه آستانه تحمل جامعه پر شود.» او معتقد است که از نظر روانی وقتی شهروندان با حضور پرتعداد نیروهای پلیس مواجه شوند، احساس ترس، افسردگی و عدم امنیت به آنها دست میدهد: «این ترسها در بلندمدت اضطراب را بالا میبرد، حملات عصبی را بالا میبرد و موضوعاتی شبیه این.»
او معتقد است که باید روشهای مناسبتری برای این موضوع در نظر گرفته شود: «گرچه این را هم باید در نظر داشته باشیم که باتوجه به اینکه به سالگرد فوت مهسا امینی نزدیک میشویم شاید نهادهای امنیتی و پلیس کشور از الان تمهید مقدمات میکنند تا شاهد رخدادهای سال گذشته نباشیم. شاید دلیل این حضور، صرفا بحث حجاب نباشد. این را دقیق نمیدانم و باید نیروها به آن اشاره کنند.»