تا این جای کار، حتی افرادی که پایگاه اجتماعی و رای بالای قطعی هم دارند، انگیزهای برای حضور در انتخابات در خود نمیبینند. حتی به شکل ظاهری نیز تلاشی برای جذب مشارکت کاندیداها و مردم دیده نمیشود. فضای انتخابات نه تنها سرد است، بلکه در حال سردتر شدن است. اگرچه گروههای سیاسی و رسانهها گاهی درباره انتخابات حرف میزنند، اما کف خیابانها و نزد اقشار مختلف جامعه اصلا حرفی از انتخابات نیست.
فرارو- انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی که ثبت نام اولیه ان در تاریخ ۱۶ مرداد انجام میشود، به محل مناقشه بین اردوگاه اصلاح طلبان و اصولگرایان تبدیل شده است.
به گزارش فرارو، مجادلات انتخاباتی چهرههای سرشناس دو طیف سیاسی کشور شروع شده است. نقطه آغاز این جدال، گفتگوی سعید حجاریان درباره شروط اطلاحطلبان برای حضور در انتخابات و پیشنهاد استعفای رئیسی بود. گفتگویی که از طرف اردوگاه رقیب با واکنشهای تندی روبه رو شد. باهنر از شروط نظام برای اصلاح طلبان گفت و خطاب به حجاریان گفت: «اگر خواستید وارد انتخابات شوید یک سری شرط و شروط است، اینها را بپذیرید بعد تشریف بیاورید» با این حال باهنر تنها راه حیات اصلاحطلبان در عرصه سیاسی کشور را حضور در انتخابات، عنوان کرد.
بررسی اظهارنظرهای افراد شاخص جریان اصلاحطلبی و همچنین مرور رسانهها، نشان میدهد اصلاح طلبان هنوز استراتژی روشنی برای شرکت در انتخابات ندارند. اما آیا این انفعال در ماههای آینده ادامه خواهد داشت؟ برنامه اصلاحطلبان برای انتخابات مجلس در اسفند ماه چه خواهد بود؟ اصولگرایان چه میخواهند؟ این سوالات را با چند کارشناس درمیان گذاشتهایم:
غلامعلی جعفرزاده ایمن آبادی، نماینده دورههای نهم و دهم مجلس در گفتگو با فرارو گفت: «ورود جریانی خاص درعرصه قدرت کشور چه در انتخابات مجلس، چه ریاست جمهوری، منوط به عدم استقبال از انتخابات است و اگر کوچکترین موجی در عرصه انتخابات ایجاد شود، آنها به بایگانی تاریخ خواهند پیوست. بعد از فرمایشات رهبر، در ماه مبارک رمضان چه پالسی را از وزارت کشور، ستاد انتخابات و دستگاههای نظارتی دیدیم که متوجه شویم به دنبال تحقق سخنان رهبر درخصوص مشارکت و صلابت و رقابت باشد؟ این نوع رفتار نشان میدهد که اساسا رغبتی وجود ندارد چرا که میدانند در صورت مشارکت، شکست خواهند خورد.»
وی افزود: «ستاد انتخابات باید به شکل هفتگی، اجرای فرامین رهبری را به مردم گزارش دهد و دغدغههای رهبری را بر طرف کنند. در عالم سکوت که نمیشود این کار را انجام داد. معتقدم هیچ اتفاق خاصی رخ نداده است؛ بنابراین تا زمانی که از دستگاههای برگزار کننده انتخابات، اقدام مثبتی دیده نشود، نه اعتدالیون و نه اصلاح طلبان تمایلی برای کاندیدا شدن ندارند. هر که صحبت از تحریم میکند، سخت در اشتباه است. ما چیزی به نام تحریم نداریم. شاید بهتر است بگوییم که اصلاح طلبان مایل نیستند به عنوان گرم کننده و شورآفرین انتخابات، در صحنه باشند.»
وی افزود: «نه تنها اقدامی برای افزایش مشارکت انجام نمیشود، بلکه اقدامات منفی نیز رو به فزونی گذاشته است. همه افرادی که در جناح راست افراطی سنتی تند قرار نمیگیرند و دوست دار نظام و ولایت و جمهوری اسلامی نیز هستند، این دغدغه را دارند که شرایط فعلی، شرایط جالبی نیست. گروهی که دولت آقای رئیسی را مصادره کرده، دور آن چنبره زده و آقای رئیسی و تیمش در دل آنان گرفتارند، انتخابات را مهندسی میکنند. در نظرسنجیهای اخیر مشخص شده که ۵۹ درصد مردم تهران اصلا نمیدانستند که امسال، انتخابات برگزار میشود. در بهترین حالت ۱۹ درصد مردم در انتخابات شرکت خواهند کرد. چه کسی باید این اعداد را تغییر داده و متحول کند.»
او تصریح کرد: «تا این جای کار، حتی افرادی که پایگاه اجتماعی و رای بالای قطعی هم دارند، انگیزهای برای حضور در انتخابات در خود نمیبینند. حتی به شکل ظاهری نیز تلاشی برای جذب مشارکت کاندیداها و مردم دیده نمیشود. فضای انتخابات نه تنها سرد است، بلکه در حال سردتر شدن است. اگرچه گروههای سیاسی و رسانهها گاهی درباره انتخابات حرف میزنند، اما کف خیابانها و نزد اقشار مختلف جامعه اصلا حرفی از انتخابات نیست. در انتخابات چیزی به نام تقلب نداریم، بلکه احتمال مهندسی آرا در سطح گسترده را خواهیم داشت. شاید لازم است آقای رئیسی هم وقتی در حال برگشت از محل کار به خانه است از ماشین پیاده شده و کمی نان و پنیر و گوجه بخرد تا قیمتها را حس کند. وضعیت تورم جامعه را میتوان از وضعیت یخچال مردم تشخیص داد، نه به واسطه عددسازیهای مرکز آمار. مردمی که نان و پنیر و سیب زمینی پخته میخورند، فرصتی برای فکر کردن به انتخابات ندارند.»
شهربانو امانی، نماینده مجلس در دورههای پنجم و ششم در گفتگو با فرارو گفت: «جبهه اصلاحات با فراز و فرودهایی که طی سالهای اخیر به عنوان یک جریان شناسنامه دار و اثرگذار در سپهر سیاسی کشور تجربه کرده و اخیرا نیز انتخابات هیئت رئیسه را برگزار کرده است، نه تنها شرایط اجتماعی را رصد خواهد کرد، بلکه رفتار حاکمیت یکدست را نیز رصد خواهد کرد. طی ماههای اخیر، هزینههای زیادی به کشور تحمیل شده است تا یک عده خاص بر کرسیهای مختلف تکیه کنند. اصلاح طلبان تمامی این موارد را با دقت مشاهد میکنند و بر اساس همین مشاهدات نیز تصمیم خواهند گرفت که چه رویکردی اتخاذ کنند. قطعا تصمیم اصلاح طلبان با هماهنگی اعضای اصلی و مبتنی بر خرد جمعی خواهد بود و راهبرد سیاسی خود در سال ۱۴۰۲ را به مردم اعلام خواهند کرد.»
وی افزود: «وقتی گفته میشود مردم عقلانیت لازم را ندارند تا انتخاب کنند، در نتیجه سالهای سال نیز همین شرایط ادامه یافته است و هر زمان قرار بوده روزنهای اندک باز شود، که مردم امیدی داشته باشند، افرادی که از وضعیت یکدستی ناکارامد مدیریت کشور و حاکمیت کشور نفع میبرند وارد عمل میشوند و فورا میگویند: «ما هزینه داده ایم»، اما نمیگویند مردم چقدر هزینه داده اند. در نتیجه وقتی راهبرد حاکمیت یکدست با ممنوعیت گسترده برای منتقدین برقرار است و هر که کوچکترین حرفی میزند مورد برخورد قرار میگیرد و شخصی مثل آقای باهنر که تجربه گرانسنگی دارد و در حاکمیت یک دست دوره آقای احمدی نژاد معتقد بودند که دوران اصلاح طلبان به پایان رسیده و میخ تابوت آنان نیز زده شده است، اکنون میگوید اصلاح طلبان باید در انتخابات شرکت کنند. اما مگر حضور اصلاح طلبان در انتخابات بازیچه دیگران است یا مردم آلت دست هستند که هر زمان، برخی، مایل بودند در انتخابات شرکت کنند.»
عضو پیشین شورای شهر تهران افزود: «بر اساس آمارهای مرکز آمار که البته شخص رئیس جمهور دادههای این مرکز را محدود کرده و اجازه نمیدهد آمار زیادی منتشر شود، جیب تهی، ناامیدی و انفعال، آسیبهای اجتماعی و امثالهم به شدت افزایش یافته است. مجلس خانه ملت است و باید باشد، اما از شاخصهای خود بسیار فاصله گرفته است. در شرایطی که جامعه مسیر دیگری را انتخاب کرده و سیستم نیز مسیر خود را میرود، آیا در تریبونهای مجلس فقط یک نفر از حقوق مردم دفاع کرده است؟ شاید وقت آن رسیده که اعلام شود کدام یک از شعارهایی که رئیس قوه مجریه گفته بود محقق شده است.»
امانی در ادامه گفت: «بسیاری از برنامههای دولت و مجلس روی اعصاب مردم است. از جمله این موارد میتوان به برنامه تغییر ساعت کاری کارمندان اشاره کرد. وقتی حاکمیت به دنبال ابقای شرایط یک دست است و از رد کردن صلاحیت افراد مختلف و خروج برخی افراد پاکدست از چرخه فعالیت نیز حمایت میکند، پس دیگر چه نیازی به شاخ و شانه کشیدن و تعیین تکلیف است که جریان اصلاحات چگونه باید در زمین بازی کند؛ لذا این جریان تصور میکند که اگرچه مردم در شرایط سخت فقر، تورم، بیکاری و رکود اقتصادی قرار دارند و شاخصهای قوت لایموت مردم در حوزه سرانه مصرف گوشت و لبنیات و امثالهم در حال کاهش است و فقر سلولی بین کودکان و نوجوانان وجود دارد، لزومی ندارد پاسخگو باشند. سوال این است که پس چه افرادی باید پاسخگو باشند؟»
امانی گفت: «به قول آقای لاریجانی، به نظر میرسد همه شرایط دست به دست هم داده که خالص سازی رخ دهد. تمام تلاشهای این جریان، به سمت حفظ حداقل آرایی است که با هزینه بسیار بسیار سنگین برای مردم و کشور در سبد رای آنان ریخته میشود. هرچند آخرین انتخابات نشان داد که مردم از صندوق رای عبور کرده اند و رای آقای رئیسی از آراء باطله کمتر بوده است. دولت باید تلاش میکرد به مطالبات حداقلی و معیشت مردم جامه عمل بپوشاند. مجلس کجای این داستان است؟ صدای مردم از سوی کدام یک از افراد شنیده میشود. به نظر میرسد این انتخابات یک عروسی خودمانی است که هر جور مایل باشند در آن مجلس گردانی خواهند کرد.»
کمالالدین پیرمؤذن نماینده دوره نهم مجلس در گفتگو با فرارو گفت: «اصلاح طلبان در صف آرایی با جبهه پایداری وارد انتخابات میشوند. از دید من پایداریها؛ مخالفان جمهوریت نظام و آرمانهای امام و اسلام ناب هستند و در فرایند به بحران و ناتوانی کشاندن ایران و ایرانی نقش دارند. آنان اکنون در عرصه قدرت هستند و در ۹۵ درصد از رنجهای معیشتی مردم که حاصل انزوای سیاسی است، مقصرند. تورم لجام گسیخته و کاهش ارزش پول ملی از دیگر دستاوردهای این جریان است که در سایه تلاش آنها برای یکدست سازی و خالص سازی و تمامیت خواهی آنان رقم خورده است. این در حالی است که جریان مذکور، بیش از ۵ درصد محبوبیت در کشور ندارند. ما در ابتدای انقلاب عهد بستیم که مدافع جمهوریت نظام و ملت انقلابی باشم؛ بنابراین باید به ندای رهبری با ذکاوت نظام توجه کنیم که در دیدار نوروزی در مشهد به صراحت اعلام فرمودند باید روی تحول و تغییر متمرکز شویم.»
وی افزود: «متاسفانه جریان یک دست سازی در کشور باعث شد، شکاف بین ملت و حاکمیت افزایش پیدا کند و آسیب و لطمات فراوانی به سرمایه اجتماعی کشور رسید. کمر ملت از تمامیت خواهی، اختلاس، کوتاهی در تحقق وعدهها و فساد شکسته است. شورای نگهبان، سپاه، اطلاعات و هیئتهای نظارت باید با تکیه بر سخنان رهبری اجازه دهند همه افرادی که اصلح هستند از هر جریان و گروه سیاسی در انتخابات، شرکت و جریان یک دست سازی را مختل کنند. طبیعیست که نمایندگان نیز باید پاک دست و مورد وثوق و ملتزم به قانون اساسی باشند.»
پیرموذن گفت: «اصلاح طلبان برای تصمیم گیری حضور در انتخابات نیازی به تذکر اصولگرایانی همچون باهنر ندارند. بهتر است اصولگرایان مشکل پایداریها را حل کنند. اصلاح طلبان، بزرگانی، چون خاتمی و سید حسن خمینی را دارند. نیازی نیست باهنر برای اصولگرایان دلسوزی و نسخه پیچی کند. اصلاح طلبان انتخابات را تحریم نمیکنند، اما قطعا مایلند که جریان یک سویه فعلی تغییر کند و اجازه داده شود که حقوق شهروندی همه افراد به شکل کامل رعایت شود. افکار عمومی اشتباه نمیکند. افکار عمومی نشان میدهد بساط تندروها و تمامیت خواهان چسبیده به انقلاب که جز سهم خواهی و قدرت طلبی در افکارشان نمیگذرد، جمع خواهد شد. تنها ۵ درصد از افکار عمومی به سمت این طیف دلبستگی دارد. اصلیترین دغدغه اصلاح طلبان اظهارات اصولگرایان نیست، اصلیترین دغدغه اصلاح طلبان، نفوذ ضد جمهوریت خواه پایداری و شریانیها در مراکز تاثیرگذار است. مطلق گرایان با کج اندیشی به دنبال بحران سازی و مشارکت حداقلی مردم هستند. بستن حق اعتراض مردم و اختلال در دسترسی مردم به اینترنت نیز از میوههای همین طرز فکر است. مردم از سیاستهای پایداریها به بن بست رسیده اند و شرایط را لمس میکنند.»
محمد صادق کوشکی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و فعال سیاسی در گفتگو با فرارو گفت: «جناح اصلاحات با یک ریزش شدید در بدنه اجتماعی خود مواجه است و بسیاری از افرادی که پایه رای این جناح محسوب میشوند از این جناح و رهبران آن ناامید شدهاند. این که برخی چهرههای جبهه اصلاحات، برنامه تحریم انتخابات را مطرح میکنند نیز از همین بابت است که این عده میترسند در انتخابات شرکت کنند، اما مثل سال ۹۸، کسی به آنان رای ندهد و شکست سختی بخورند. آنان تصور میکنند که اگر انتخابات را تحریم کنند، ژست خود را حفظ کرده اند و در عین حال شکست آنان نیز عملی نشده است. هراس جبهه اصلاحات از شکست زمینه ساز تحریم است. این موضوع درواقع به معنای تحریم واقعی نیست، بلکه روشی برای پیشگیری از شکست برخی جریانهای افراطی حزب مشارکت است.»
وی افزود: «در این میان، کارگزاران برخلاف جبهه مشارکت، تصور میکنند که با شرکت در انتخابات میتوانند تعدادی کرسی در مجلس کسب کنند، البته مشروط بر آن که تبلیغات خوبی داشته باشند. به همین دلیل بین جناح مشارکت و جناح کارگزاران، در بدنه اصلاحات اختلاف نظر وجود دارد و همین باعث شده به نتیجه مشخص نرسند و دچار تشتت آرا باشند. چه اصلاح طلبان در انتخابات شرکت کنند و چه شرکت نکنند، به نوعی در مفهوم شکست اصلاح طلبی محسوب میشود، چون با ریزش مشهود در پایگاه اجتماعی خود رو به رو هستند. مشارکت گسترده مردمی یک بحث و مشارکت اصلاحطلبان یک بحث دیگر است. اصلاح طلبان نتوانسته اند پایگاه خود را حفظ کنند و حامیان آنان نیز از اصلاحات دلزده هستند. به ویژه حمایتهای شدیدی که از حسن روحانی کردند، وجهه آنان را پیش حامیانشان بسیار تخریب کرده است. این که آیا حامیان اصلاحات در انتخابات حاضر خواهند بود یا خیر، به نوع کامیابی اصلاح طبان در جلب حمایت حامیانشان مرتبط است. اینجا بحث من درباره مجلس، یک بحث کلان کشوری نیست. ما سبد آراء متفاوتی داریم و برخی از آحاد جامعه گرایش اصلاح طلبانه و برخی دیگر گرایشات اصول گرایانه دارند.»
کوشکی گفت: «در انتخابات ریاست جمهوری میتوانیم مردم را به مشارکت کلی دعوت کنیم، اما در انتخابات مجلس که مردم از طیفهای مختلفی هستند، شرایط متفاوت است. اصلاح طلبان یک طیف نیستند، اصولگرایان نیز یک طیف نیستند. همچنین ما نیروهای مستقلی داریم که نه اصلاح طلب محسوب میشوند و نه اصولگرا. ما نمیتوانیم به مردم فشار بیاوریم که به یک نامزد رای بدهند و به یک نامزد دیگر رای ندهند یا رای باطله دهند. به همین خاطر مشارکت کلان در مجلس کاملا وابسته به این است که مردم در طیفهای گوناگون بتوانند گزینههای مطلوب خود را ببینند.»
او درباره رد صلاحیتها افزود: «مسئله رد صلاحیتها را اینگونه توضیح میدهم؛ آقای خاتمی توسط همین شورای نگهبان، تایید صلاحیت و رئیس جمهور شد، مجلس ششم با همین شورای نگهبان تایید صلاحیت شد و در دست اصلاح طلبان قرار گرفت. آقای روحانی دو دوره از طریق همین شورای نگهبان تایید صلاحیت گرفت. بالاخره اگر رد صلاحیتها بد است، پس ۱۶ سال ریاست جمهوری آقایان خاتمی و روحانی چه میشود. پس دو دوره مجلس ششم و دهم چه میشود. از طرف دیگر، در مجالس دیگر از جمله مجلس هفتم، هشتم و نهم و یازدهم نیز چهرههای اصلاح طلب جدی داریم. رد صلاحیت یک ابزار تبلیغاتی در دست اصلاح طلبان است که تنور را داغ کنند. این روش تبلیغاتی خیلی کهنه و بازاری شده که شاید میتوانستند با این روش بدنه اصلاحات را تحریک کرد که در انتخابات مشارکت کنند.»