خانوار ایرانی با کمتر از ۵ درصد هزینهکرد از درآمد برای تفریح، در شمار خانوارهایی با کمترین میزان تفریح دربین کشورها به حساب میآید. مکزیک، روسیه و آفریقای جنوبی بین ۵ تا ۱۰ درصد و بقیه کشورها همچون شیلی، ترکیه، کره، آمریکا، انگلستان، آلمان، ایتالیا، اتحادیه اروپا، کانادا، ژاپن و فرانسه بین ۱۰ تا ۲۰ درصد از هزینه سبد خانوارهایشان به تفریح اختصاص مییابد.
نشاط و شادابی اگر لازم و ضروری نبود، آن خالق مهربان هم این موهبت و ظرفیت را برای مخلوقاتش قرار نمیداد. بعید به نظر میرسد، کسانی باشند که مخالف شادبودن و نشاط جامعه باشند؛ اگرچه شاید اندکشمار کسانی غمگین بودن را بیشتر از شاد بودن بپسندند، اما به گواه «عقل» و فلسفه خلقت انسان، این موضوع نمیتواند پسند درستی برای انسانها باشد.
به گزارش خراسان، در پیمایشها و بررسیهای آماری، معمولا از نتایجی که از میزان «تفریح» در سبد هزینههای خانوارها به دست میآید، تا حدود زیادی میتوان وضعیت «شادی و نشاط» جامعه را برآورد کرد. در همین زمینه روزهای قبل رسانه «آخرین خبر»، خبری را با عنوان کاهش هزینهکرد ایرانیها برای تفریح و سرگرمی منتشر کرد که نشان میدهد، سهم تفریح و سرگرمی در سبد هزینههای مردم از سال ۱۳۹۶ که ۲.۹ بوده، در سال ۱۴۰۲ به زیر یک درصد یعنی هشتدهم درصد رسیده است.
اکو ایران نیز در نیمه دوم سال قبل، این آمار را با سالهای قبلتر مقایسه کرده که نشان میدهد از ۹۶ تا ۱۴۰۱ سبد تفریح مردم خالیتر شده است: «سهم گروه تفریحات، سرگرمیها و خدمات فرهنگی از کل هزینه متوسط ایرانیان در سال ۱۴۰۰، ۱.۶ درصد برآورد شده، در حالی که این سهم در سال ۹۶ حدود ۳ درصد بوده است. به طور کلی این سهم در پنج سال گذشته به طور مداوم کاهش یافته است. به بیان دیگر، در چند سال گذشته هزینهای که ایرانیان برای تفریح و فعالیتهای فرهنگی انجام دادهاند، کاملا روندی نزولی داشته و به شکل قابل توجهی کاهش یافته است.»
اما خوب است در این حوزه، سرکی هم به سایر کشورها بکشیم. اگرچه ممکن است نوع و فرهنگ تفریحات در کشورها و جوامع مختلف، اشکال گوناگونی داشته باشد، در عین حال آن چه در آمارها بررسی میشود، مواردی همچون هتل، سفر و رستوران است که ذیل یک مفهوم کلی با عنوان «تفریح» کاویده میشود. در این باره به آمار مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) مراجعه میکنیم که در یک نوبت گزارشی را بر اساس آمار بانک مرکزی ایران و سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) در چند سال گذشته منتشر کرده است.
این آمار که ۱۴ کشور به علاوه کلیت اتحادیه اروپا را بررسی کرده، نشان میدهد، خانوار ایرانی با کمتر از ۵ درصد هزینهکرد از درآمد برای تفریح، در شمار خانوارهایی با کمترین میزان تفریح دربین این کشورها به حساب میآید. در این جدول؛ مکزیک، روسیه و آفریقای جنوبی بین ۵ تا ۱۰ درصد و بقیه کشورها همچون شیلی، ترکیه، کره، آمریکا، انگلستان، آلمان، ایتالیا، اتحادیه اروپا، کانادا، ژاپن و فرانسه بین ۱۰ تا ۲۰ درصد از هزینه سبد خانوارهایشان به تفریح اختصاص مییابد.
از آمار و وضعیت تفریح و شادی در دیگر کشورها که بگذریم، خوب است به آخرین نظرسنجی ایسپا در سال ۱۴۰۰ هم نظری بیفکنیم؛ البته آمار هرچه باشد، ما همه خود میدانیم و حقیقت پنهانی بر ما نیست. در عین حال این مرکز که در شمار مجموعههای معتبر افکارسنجی کشور است، از جامعه آماری افراد بالای ۱۸ سال خود.
پرسیده است: «با درنظر گرفتن همه چیز شما چقدر شاد هستید؟» و نتایج این گونه بوده است:
۱۲ درصد: «خیلی شاد هستم»
۵۰.۹ درصد: «نسبتا شاد هستم»
۱۳.۶ درصد: «خیلی شاد نیستم»
۲۳.۵ درصد: «اصلا شاد نیستم»
درباره این که موسسات بینالمللی همچون موسسه نظرسنجی گالوپ، درباره موقعیت کشورها در زمینه «شادی» چه ارزیابی دارند، به گزارش روزنامه رسالت مراجعه میکنیم که چندی قبل نوشت: «رتبه و میانگین نمره شادی کشورها در سال ۲۰۲۲ نیز نشان میدهد فنلاند شادترین کشور جهان است. پس از آن دانمارک، ایسلند، سوئیس، هلند و لوکزامبورگ قرار دارند. ایران در این رتبهبندی که ۱۴۶ کشور جهان را شامل میشود، در رتبه ۱۱۰ قرار دارد.»
آنچه در آمار این گزارش مرور کردیم، اغلب به وضعیت کشورمان در سالهای اخیر اشاره داشت؛ وضعیتی که احتمالا با یکدیگر همنظر هستیم، شرایط اگر افت نکرده، نباید چندان بهبود هم یافته باشد. بیشک شرایط اقتصادی و التهابات معیشتی و نبود ثبات در این عرصهها، مهمترین عامل فروکاست شادی و نشاط در جامعه است. حال چرا نهادهای فرهنگی و رسانه ملی در این زمینه گامهای موثری برنمیدارند، پرسش و ابهامی است که آنان خود باید بابت این «ترک فعل» پاسخگو باشند.
رهبر انقلاب، دیماه سال قبل، یعنی حدود پنج ماه پیش، در جمع مسئولان سازمان تبلیغات اسلامی کشور، ایجاد نشاط و سرزندگی برای جامعه را از وظایف دستگاههای فرهنگی قلمداد و تصریح کردند: «حفظ شادابی، سرزندگی، خوشحالی و خشنودی مردم از وظایف مهم دستگاههای فرهنگی تبلیغاتی است. البته اگر وضع اقتصاد و زندگی مردم بهتر شود شادابی و خشنودی آنها تا حدودی تأمین میشود؛ اما جدا از این مسئله هم میتوان با مشارکت خود مردم، کارهای متنوع – شیرین و سرزندهای انجام داد.»
ایشان پیش از این نیز بارها به این موضوع اشاره کردهاند، حتی در احکام مسئولیت از جمله به رئیس صدا و سیما نیز دستور داده و تاکید کردهاند که صدا وسیما باید قرارگاهی برای «پراکندن امید و نشاط در فضای عمومی کشور» باشد؛ اما امروز همه میبینیم که صدا و سیما نسبت به سالهای قبل، آنطور که باید صدا و تصویری شاد و بانشاط ندارد؛ در یک کلام امروز کم کاری دستگاههای مسئول در ایجاد نشاط و شادابی اجتماعی کاملا محرز است.
از دکتر اردشیر گراوند، از جامعهشناسان مطرح کشور میپرسم: چرا ما ایرانیها آن طور که باید بانشاط نیستیم؟ او در پاسخ میگوید: نشاط و شادابی، محصول آرامش است. یعنی وقتی ابعاد زندگی افراد در مسکن، تغذیه، بهداشت و درمان به گونهای تامین باشد که ۱۵ درصد هم به پسانداز برسد، این میشود حداقل یک زندگی که میتواند برای یک خانواده آرامش پدید بیاورد. اما آیا شرایط در جامعه ما این گونه است؟
گراوند با بیان مشکلات معیشتی و نبود ثبات اقتصادی در کشور، به برخی آسیبهای اجتماعی نیز همچون اعتیاد، طلاق و افسردگی اشاره میکند و میگوید: وقتی همه ما این موارد را میبینیم و حس میکنیم و درگیر آن هستیم، به نظر شاد بودن معنا پیدا نمیکند. این را هم بگویم که این گونه نیست که شادمانی در همه کشورها، موضوعی مداوم و پایدار باشد؛ بلکه مردم در کنار نوع اقدامات و نگاه دولتها و حاکمان، شادی و نشاط را ایجاد میکنند. او معتقد است، مسئولان ابتدا باید شرایطی را به وجود بیاورند که حداقلها و کف نیازهای زندگی مردم فراهم شود تا پس از آن بتوانیم به دنبال ایجاد تفریح، شادی و نشاط برویم.