جامعه نیاز به قدرتهای متکثر دارد. این قدرتها فقط در دولت و حکومت خلاصه نمیشود. خبرنگاران یک رکن قدرت عمومیاند. فعالان سیاسی، اصحاب علم و اندیشه و دانشگاه و حوزه نیز به همچنان. اینان باید بتوانند «قدرت اجتماعی» تولید کنند و شما با نشست و برخاست دائمی با اینها با تعامل و اثربخشی و اثرپذیری از آنان در «تولید قدرت اجتماعی» آنان سهیم میشوید. تولیدِ قدرتِ سازماندهیشده اجتماعی از سوی اینان برای همه ما و شما مفید است و جامعه را زنده و پویا نگه میدارد.
کیومرث اشتریان استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در روزنامه شرق نوشت:رئیس محترم قوه قضائیه او نمیتواند به این بسنده کند که قاضی و ازجمله قاضی دادگاه انقلاب یا امور امنیتی مستقل است و نمیتواند کاری کند. او مسئول رویههای سالم و بهکارگیری ابزارهایی برای عدالت فرایندی است.
یکی از این ابزارها کسب خبر و نشست دائمی با نمایندگانی از فعالان سیاسی-رسانهای و پیگیری مطالبات عمومی از زبان آنان است. شما هیچگاه نمیتوانید در محاصره اطرافیان و کارمندان خود باشید و عدالت را محقق کنید. رسیدگیها نهفقط در فضای بسته اداری-قضائی بلکه باید در فضای عمومی انجام گیرد. این، یک روش تجربهشده بشری و متمدنانه است.
فضای عمومی، هم عدالت را مطمئنتر میکند، هم اعتماد عمومی را برمیانگیزد، هم حوزه مدیریتی شما را اصلاح میکند. «عرصه عمومی» را دستکم نگیرید، در آن اندیشه کنید که یک ابزار مدیریتی مهم برای خود شما و برای اصلاح قوه است. یک ابزار مهم است که شما و قوه را از تسخیر افراطیون ایمنی میبخشد.
خواهشمندم در این عبارات دقت کنید. «عرصه عمومی» موضوع مهمی برای اندیشهورزی فیلسوفان و اندیشمندان حوزه مدیریت و سیاست بوده است. نشست و برخاست هدفمند (و نه «شوآف» رسانهای) ابزار مهمی برای تقویت خودتان و برای تحقق عدالت فرایندی است. متأسفانه این مهم در حد شعار باقی مانده و به نشستهایی اندک و گاهی نمایشی محدود شده است.
فراموش نکردهایم نقش رسانهها در افشای فجایع کهریزک و اصلاح روندهای حکومت و قضاوت و امنیت تا چه اندازه مؤثر بود. فعالان سیاسی، روزنامهنگاران، نخبگان و خبرگان کارکرد مهمی در نظامهای سیاسی دارند. بسیاری از آنان از زندگی شخصی خویش گذر کردهاند. شما با تعامل مستمر با آنان میتوانید هم به اصلاح دستگاه خویش بپردازید و هم با شفافسازیها ذهن و دل آنان را به خود معطوف کنید؛ ضرر نمیکنید. آنان هریک بخشهایی از جامعه را نمایندگی میکنند. این ازجمله مسئولیتهای اجتماعی و مدنی شما نیز هست. قرار است بر دلهای مردمان حکومت کنید و پایدار باشید؛ قرار نیست تنها دلخوش به تأییدات بخشی از مردم باشید. حکومت بیش و پیش از هر چیز متعلق به همگان است. این چه انحرافی است که در برخی پیش آمده است و ملت را در شمار اندکی خلاصه کرده و مسئولان را مجبور میکنند که با آنان همراه، همرأی و همآوا باشند. این همآوایی به «همآواری» منجر میشود.
جامعه نیاز به قدرتهای متکثر دارد. این قدرتها فقط در دولت و حکومت خلاصه نمیشود. خبرنگاران یک رکن قدرت عمومیاند. فعالان سیاسی، اصحاب علم و اندیشه و دانشگاه و حوزه نیز به همچنان. اینان باید بتوانند «قدرت اجتماعی» تولید کنند و شما با نشست و برخاست دائمی با اینها با تعامل و اثربخشی و اثرپذیری از آنان در «تولید قدرت اجتماعی» آنان سهیم میشوید. تولیدِ قدرتِ سازماندهیشده اجتماعی از سوی اینان برای همه ما و شما مفید است و جامعه را زنده و پویا نگه میدارد. «فرد» به خودی خود تنهاست و نمیتواند به اصلاح امور بپردازد. او باید بتواند با دیگران متحد شود، به گروه تبدیل شود تا قدرت اجتماعی تولید شود و تا بتواند به اصلاح بپردازد. کشوری که در آن «قدرت اجتماعی» تولید نشود، در معرض خطر نفوذ و ظلم و ناکارآمدی است؛ بنابراین مسئولیت اجتماعی و مدنی شما به این است که این تعاملات را دامنهدار و سامانمند کنید تا «قدرت اجتماعی» تقویت شود و تا جامعه و خودتان تقویت شوید.
ظلم میتواند اشکال گوناگون داشته باشد. گاه ماهیتی سیاسی، گاه اداری و گاهی هم نمودی دستگاهی دارد. عدالت فرایندی روی به همه این امور دارد. این نوشته صرفا معطوف به شماری از این ابزارها یعنی تعامل دائمی شما با جامعه و نمایندگان جامعه مدنی و تشکیل هیئتهای تفحص است. این، مهمتر از ملاقات حضوری شما در تظلمخواهیهای انفرادی برای یک پرونده خاص است. از قضا تأثیرگذاری چنین ملاقاتهای انفرادی در عدالت فرایندی بسیار اندک است. کار مهمتر رسیدگی به عرصه عمومی به معنای حرفهای آن است. اینها ابزارهای مدرن حکومت و سیاست و قضاوت است.