بهترین یارانه برای مردم نیازمند، «کنترل تورم است». مردم نیازمند به دنبال یارانههای اندک نیستند. تا زمانی که ما نتوانیم تورم را در اقتصاد ایران کنترل کنیم، تورم نوعی مالیات است که از مردم گرفته میشود. این یارانه تحمیل شده از سوی دولتها است و عملا دولتها با تورم از مردم، مالیات کلانی دریافت میکنند. با تورم ۴۰، ۵۰ درصدی کنونی ایران، افزایش ۲۰ درصدی یارانههای نقدی برای دهکهای کم درامد تفاوت چندانی نخواهد داشت و ملموس هم نخواهد بود.
فرارو- افزایش ۲۰ درصدی یارانه از شنبه ۱۳ خرداد کلید خورد و اگرچه فعلا تنها شامل افراد حاضر در دهک یک تا سه میشود، اما بهزودی سایر دهکها نیز از آن برخوردار خواهند شد. افزایش ۲۰ درصدی یارانه، امتیازی تشویقی برای کسانی است که اعتبار خود را در قالب کالابرگ خرج میکنند.
بهگزارش فرارو؛ افزایش ۲۰ درصدی یارانه بهشرط استفاده از کالابرگ الکترونیک و خرید کالاهای درنظر گرفته شده اعمال میشود. یعنی از سیزدهم خرداد ماه خانوارهای حاضر در سه دهک اول درآمدی باید تا سقف ۷۰ درصد مبلغ یارانه که معادل ۳۲۰ هزار تومان به ازای هر نفر میشود، خرید کنند تا ۸۰ هزار تومان یارانه اضافی دریافت کنند. افزایش ۲۰ درصدی یارانه در همان کارت سرپرست خانوار شارژ میشود.
فرارو به بهانه این تغییر به سراغ وحید شقاقی اقتصاددان و مسعود دانشمند عضو اتاق بازرگانی رفته تا نظام یارانهای در ایران را نقد و بررسی کند. حاصل این گفتگو را در ادامه بخوانید:
وحید شقاقی درباره نظام یارانهای ایران و توزیع یارانه در طبقات اجتماعی گفت: «نظام یارانهای کشور ما در جهت رفاه ثروتمندان است. در اقتصاد ایران ماهانه بیش از سیصد هزار میلیارد تومان یارانه برای حاملهای انرژی در نظر گرفته میشود که در سال به رقمی بالغ بر ۳۶۰۰ همت خواهد رسید. این رقم، عمدتا نصیب یک گروه اقلیت از بنگاههای انحصاری در کشور میشود. مسئله اصلی این است که بحث فراتر از یک یارانه شخصی است که به گروهی از مردم پرداخت میشود. مسئله این است که نظام یارانه کشور ایراد اساسی دارد و وظیفه باز توزیع ثروت و حمایت از اقشار کم درآمد را ایفا نمیکند. یارانه کلانی در کشور توزیع میشود که عمدتا به نفع دهکهای پردرآمد است. نظام یارانهای کشور بالعکس عمل میکند و به جای حمایت از اقشار کم درامد، عمدتا در جهت منافع گروه اقلیت و ثروتمندان است. مصداق این موضوع، یارانه انرژی، حاملهای انرژی و یارانهای است که به برخی بنگاههای کلان اعطا میشود.»
وی درباره راهکار مناسبی که میتواند جایگزین اعطای یارانه باشد گفت: «بهترین یارانه برای مردم نیازمند، «کنترل تورم است». مردم نیازمند به دنبال یارانههای اندک نیستند. تا زمانی که ما نتوانیم تورم را در اقتصاد ایران کنترل کنیم، تورم نوعی مالیات است که از مردم گرفته میشود. این یارانه تحمیل شده از سوی دولتها است و عملا دولتها با تورم از مردم، مالیات کلانی دریافت میکنند. با تورم ۴۰، ۵۰ درصدی کنونی ایران، افزایش ۲۰ درصدی یارانه برای دهکهای کم درآمد تفاوت چندانی نخواهد داشت و ملموس هم نخواهد بود.»
وی افزود: «ما نیازمند اصلاحات کلانی در نظام یارانهای کشور هستیم. اولویت سیاستهای دولت باید مبتنی بر کنترل تورم باشد، چرا که بدون کنترل تورم، یارانهها چه در قالب کالابرگ و چه به صورت نقدی، اثربخشی لازم را نخواهد داشت. اما با توجه به این که هم اکنون، اقتصاد ایران با تورم شدید رو به رو است، کالا برگ بهتر از یارانه نقدی نقش خود را برای سه دهک پایین ایفا خواهد کرد.»
شقاقی تاکید کرد: «اگرچه در مبحث افزایش یارانهها بیشتر به سه دهک پایین توجه میشود، اما باید این را در نظر داشته باشیم که دهکهای چهارم و پنجم هم با توجه به وضعیت کنونی اقتصادی ایران، شرایط رفاهی متفاوتی با دهک سوم ندارند. با این شرایط باید بحث نگرانی از تبعیض را هم در نظر داشت. وقتی به دهک سوم، یارانه به شکل کالابرگ اعطا شود و به دهکهای چهارم و پنجم تعلق نگیرد، شاهد تشدید تبعیض خواهیم بود.»
دانشمند درباره چگونگی تاثیر گذاری افزایش یارانه در جامعه گفت: «وقتی آمارهای رسمی، خبر از تورم ۵۰ درصدی طی دو سال اخیر را میدهد و دستمزدها را ۳۰ درصد افزایش میدهند، تکلیف ۲۰ درصد اختلاف این دو، چه میشود؟ وقتی افزایش درآمد و دستمزدها نمیتواند تورم را پوشش دهد، به افزایش یارانه بیست درصدی میرسیم. اصلا این یارانهها چه حجمی از سبد خانوارها را تامین میکرد؟ فرض کنیم یارانه، سی درصد سبد هزینه خانوارها را تشکیل میداده، حالا اگر این سبد را بیست درصد افزایش دهیم به رقم کاهشی ۲۶ درصدی خواهیم رسید. به طور کلی وقتی بی هدف یارانه پرداخت کنیم همین میشود. یارانه نباید بی هدف پرداخت شود، بلکه باید بر اساس برنامه ریزی اعطا شود تا زمانی که دیگر نیازی به اعطای یارانه نباشد.»
وی افزود: «یارانهها در کشور به بخشهایی پرداخت میشود که اثرات چندانی ندارد. یارانه در بخش کالاهای اساسی با این هدف داده میشود که مردم بتوانند مرغ، گوشت و امثالهم را بخرند. وقتی قیمتهای این کالاهای اساسی ۵۰ درصد افزایش پیدا میکند، بیست درصد افزایش نرخ یارانه، قدرت خرید خانوار را برای خرید کالاها ترمیم نمیکند. در سوی دیگر این وضعیت، وقتی مردم قدرت خرید گوشت، لبنیات و... نداشته باشد، تولید کشور به سمت تعطیلی میرود. فروشگاههایی که نمیتوانند اجناس خود را بفروشند رفته رفته کوچک، تعطیل یا ادغام میشوند و بر همین اساس نیز، افزایش قدرت خرید مردم باید در دستور کار دولت باشد. یکی از کارهایی که میتوان برای حل این مشکل انجام داد، اعطای کالا برگ بر اساس هدف گذاری دقیق است. در شرایطی که مرغ کیلویی هشتاد هزار تومان و گوشت قرمز کیلویی پانصد و پنجاه هزار تومان قیمت دارد، طبیعی است که ماهی دویست هزار تومان یارانه، دردی از قدرت خرید افراد دوا نمیکند.»
این تحلیلگر اقتصادی با اشاره به اهمیت جایگزین کردن کالابرگ با یارانه گفت: «یارانهها باید به صورت کالا پرداخت شود، نه به شکل پول نقد. با این روش، هم سلامت جامعه را تامین میکنیم، هم از قاچاق کالای سوبسیدی پیشگیری میشود. اعطای کالابرگ در کنار برنامه ریزی منظم میتواند تاثیر بسیار مثبتی بر قدرت خرید مردم داشته باشد. بدترین کار در کشور ما پرداخت یارانه نقدی است. یارانه نقدی، پول را با فشار وارد بازار میکند، اما اهداف را تامین نمیکند. دولت از کجا میداند پولی که به حساب خانوارها میریزد صرف چه چیزی میشود؟ آیا صرف خرید مواد مخدر، سیگار و مشروبات الکلی نمیشود؟ آیا صرف کالاهای فرهنگی یا اقلام خوراکی میشود؟ بنابراین وقتی دولت نمیتواند موارد مصرف یارانه نقدی را کنترل کند، این طرح، غلط است.»
وی افزود: «وزارت بازرگانی میتواند تعیین کند این کالابرگها باید در چه بازه زمانی پرداخت شود، زیرا آمار واردات، صادرات و مصرف را در اختیار دارد. اگر این برنامه ریزیها و تغییرات انجام نشود، مجبوریم وارد فاز افزایش دستمزد شویم. افزایش دستمزد یعنی افزایش هزینههای تولید و در نهایت افزایش قیمت کالایی که به دست مصرف کننده میرسد. این، یک چرخه معیوب است. افزایش یارانه نه تنها کمکی به خانوارها نمیکند، بلکه برای دولتی که خود، با کسری بودجه ۴۷۰ هزار میلیارد تومانی مواجه است، رقمی حدود ۱۵۰۰ میلیارد تومان (فقط در بخش یارانه سه دهک اول) هزینه ایجاد میکند.»