کیهان نوشت: عضو گروهک نهضت آزادی خواستار در اولویت قرار دادن توسعه سیاسی از سوی جبهه اصلاحات شد؛ و این در حالی است که همین رویکرد، موجب دلزدگی مردم از مدعیان اصلاحات و اعتدال شده است.
کیهان نوشت: روزنامه سازندگی با اذعان به ناکارآمدی جبهه اصلاحات و بیاعتمادی مردم به این جریان، خواستار تشدید سیاسیکاری شد!
روزنامه سازندگی به قلم مهدی معتمدیمهر عضو گروهک نهضت آزادی، مدیریت محمدرضا عارف و بهزاد نبوی در جبهه اصلاحات و شورای سیاستگذاری آن را ناکارآمد معرفی کرد و نوشت: «در شرایطی که چشــمانداز روشنی پیرامون برگزاری یک انتخابات رقابتی در اسفند ۱۴۰۲ وجـود ندارد، جبهه اصلاحات وارد مرحله جدیدی از فعالیتهای خود شـد. آقایان مرعشی، میردامادی، علویتبار، موسوی و صادقی از اعضای حقیقی جبهه اصلاحات کنارهگیری کردند و خانم منصوری و آقایان هاشمی، آرمین، ظریفیان و مقدم جایگزین شدند.
صرف این تغییرات مختصر در آرایش نیروهای عضو جبهه اصلاحات نمیتواند حـاوی پیام امیدبخشی برای ارتقای اثرگذاری و رفع ایرادات این جبهه در عرصه عمومی باشد؛ کمااینکه در گذشته هم، کاستی اساسی شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان (شعسا) که به ناکامی و بلکه تنزل شدید اعتبار اجتماعی آن انجامید، چندان مرتبط با اعضای آن نبود و این عارضه بیشتر متوجه مدیریت و بلکه ساختار مدیریتی منفعلانه شعسا و اثرات مخربی بود که بر عملکرد آن بهجای میگذاشـت. شورای یادشـده که در دو انتخابات ۱۳۹۴ و ۱۳۹۶ به پیروزی منحصر به فردی دست یافت.
اما افسوس که این سرمایه عظیم اجتماعی به سبب ابتلای شعسا به عدم شفافیت، بوروکراسی و ناکارآمدی مدیریتی در ارزیابی و پایش اخلاقی و عملکردی نمایندگانی که به شوراهای شهر و مجلس وارد شده بودند، در افکار عمومی به «زد و بند» برای کسب قدرت، داوری شد.
بروز بیتفاوتی و بلکه مسئولیتگریزی آقای عارف در مواجهه با مسئله «ژن خوب» به تداوم پدیده «آقازادگی» تعبیر شد و سببساز اشاعه افزونتر این برداشت در افکار عمومی را رقم زد که «فسـاد، اصلاحطلب و اصولگرا ندارد.» موج اخباری که هر روزه از فساد سیاسی و اقتصادی نمایندگان بر آمده از «لیست امید» منتشر میشد. نشان از ناتوانی و عدم تعهد شعسا در ارزیابی و پایش نیروهای تحت حمایت خود داشت، افکار عمومی را بهشدت متأثر ساخت و تیر خلاصی بر سرمایه اجتماعی و اعتبار اخلاقی شعسـا وارد کرد. جبهه اصلاحات در دوران ریاست آقای بهزاد نبوی نیز تفاوت معناداری در کارایی این نهاد در عرصه عمومی نشـان نداد.
آقای نبوی از تاریخ و نقد تجربه سیاسی خویش آموخته بود که فرآیندهای انقلابی و «تندروی» و «شتابزدگی» هیچ جامعهای را به سرمنزل توسعه و دموکراسی نرسانده است و از اینرو میخواست کاری کند که جبهه اصلاحات از روندهای التهابآفرین و تشنجزا دور بمانـد و در فرآیندی تدریجی، مسالمتآمیز و در چارچوب ظرفیتهای قانونی، نقشآفرین شود.
امـا باید میدانست که برای توفیق در مسیر این هدف شریف، نمیتواند ارادهگرایانه و بـدون بهرهگیری از ظرفیت جنبش اجتماعی و همکاری با پایگاه رای اصلاحطلبان پیشرو که دموکراسی را جزو تفکیک ناپذیر جنبش اصلاحات میدانند به نتیجه برسـد. نقطه اوج این ضعف مدیریتی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ و زمانی بروز کرد که آقای نبوی، تصمیم فردی خود را بر خرد جمعی برآمده از رای صریح جبهه اصلاحات ترجیح داد.»
عضو گروهک نهضت آزادی در پایان خواستار در اولویت قرار دادن توسعه سیاسی از سوی جبهه اصلاحات شد؛ و این در حالی است که همین رویکرد، موجب دلزدگی مردم از مدعیان اصلاحات و اعتدال شده است.