افعیهای گودال مانند مارهای زنگی و گروهی از مارها از جمله پیتونها یا بوآها میتوانند به معنای واقعی کلمه جهان را به دو صورت متفاوت ببینند. آنها میتوانند مانند انسانها از چشمان خود برای ایجاد تصویری بصری از دنیای اطراف خود استفاده کنند.
مایکل گریس در دوران کودکی که در تپههای مرتفع مرکز جورجیا بزرگ میشد، دوست داشت با جیب پر از مار راه برود. او میگوید: «بیشتر مردم از آنها میترسیدند»، از جمله مادرش، که زندگی در اطراف خانه گریس را گاهی کمی ناخوشایند میکرد.
به گزارش خبرآنلاین، با گذشت سالها او سرگرمی خود را به یک حرفه تبدیل کرد. او اکنون در آزمایشگاهش در موسسه فناوری فلوریدا در ملبورن وقت خود را صرف کاوش در دنیای مارها میکند. رازهایی که او از خزندگان جذابی که در آزمایشگاهش زندگی میکنند میآموزد، میتواند روزی به پیشرفتهای بزرگی در همه چیز منجر شود، از موشکهای جستجوگر گرما برای ارتش تا دستگاههای کوچکی که ممکن است به پزشکان در یافتن تومورها در بدن انسان کمک کند.
این به این دلیل است که افعیهای گودال مانند مارهای زنگی و گروهی از مارها از جمله پیتونها یا بوآها میتوانند به معنای واقعی کلمه جهان را به دو صورت متفاوت ببینند. آنها میتوانند مانند انسانها از چشمان خود برای ایجاد تصویری بصری از دنیای اطراف خود استفاده کنند، یا میتوانند از حسگرهای مادون قرمز فوقالعاده حساس خود برای ایجاد تصویری مشابه بر اساس گرمای ساطع شده توسط اجسام در محیط خود استفاده کنند.
آنها میتوانند بین این دو سیستم به عقب و جلو حرکت کنند، یا از هر دو به طور همزمان استفاده کنند.
چیزی که گریس را برای سالها مجذوب خود کرده است این است که چگونه مارها میتوانند کارهای زیادی را با این مقدار کم انجام دهند. به عنوان مثال، یک مار زنگی دارای یک گودال کوچک در هر طرف سر خود است که با هزاران سلول گیرنده پر شده است که در واقع حسگرهای مادون قرمز در اندازه میکروسکوپی هستند. گریس، استاد زیستشناسی در فناوری فلوریدا، میگوید با وجود اندازه کوچکشان، حسگرها حداقل ۱۰ برابر حساستر از بهترین حسگرهای مادون قرمز مصنوعی هستند که تا کنون ساخته شدهاند.
برخلاف حسگرهای مصنوعی، آنها به سیستم خنک کننده پیچیده نیاز ندارند و در صورت آسیب میتوانند خود را تعمیر کنند.
همه اینها گریس را به تفکر واداشت. او میگوید: «اگر بتوانید حسگری بسازید که بر اساس زیستشناسی سلولی و بیوشیمی مارها باشد، میتوانید پیشرفتهای خارقالعادهای در فناوری حسگرهای مصنوعی ایجاد کنید.»
بنابراین چند سال پیش، او یک کمک مالی سه ساله ۳۶۵۸۰۰ دلاری از دفتر تحقیقات علمی نیروی هوایی ایالات متحده دریافت کرد تا ببیند مارها چه چیزی میتوانند در مورد دید مادون قرمز به ما بگویند. این میتواند برای مواردی مانند موشکهای جستجوگر گرما که میتواند از دریچه اگزوز هواپیمای دشمن به سمت بالا پرواز کند، بدون اینکه حضور آن آشکار شود، مفید باشد.
با این حال، جستجوی شخصی گریس بیشتر در راستای کنجکاوی علمی بود. او فقط میخواست یاد بگیرد که چگونه این حیوانات میتوانند تشعشعات فروسرخ - یا گرما - را به سیگنالی تبدیل کنند که میتواند توسط سیستم عصبی مرکزی پردازش شود و به مار منبع دید دوم بدهد.
برای پاسخ دادن به سوالاتی از این دست، گریس و چند تن از همکارانش باید بفهمند که چگونه میتوان برخی از تواناییهای مارها، مانند بینایی آنها را خاموش کرد، تا ببینند کدام اجزا چه کاری انجام میدهند.
اما هیچ دوستدار مار احتمالاً چشمان آن را بیرون نمیآورد؛ بنابراین محققان به یک رویکرد خوش خیم رسیدند: نوار الکتریکی.
او میگوید: «برای چشمها، ما به سادگی یک وصله کوچک روی چشم قرار میدهیم. وقتی مار بعداً پوستش را میاندازد، وصله را نیز میریزد و این برای حیوان بسیار بی خطر است.»