فشار برای ارائه عملکرد بالا میتواند به اشتباهات و عادات ناکارآمد منجر شود. از اشتباهات خود درس بگیرید و مسوولیت آنها را بپذیرید. آنها را به شکلی آزادانه و صادقانه، مطرح کنید. در زمان نیاز، درخواست یا پیشنهاد کمک کنید و یادتان نرود که هر اشتباه جدید، فرصتی برای بهبود عملکرد است.
ترس شدید از «ارتکاب اشتباه» در محیط کار یا همان «آتلوفوبیا»، معمولا برای دستهای از کارکنان و مدیران ایجاد میشود؛ آنهایی که نگران اعتبار و جایگاهشان هستند. اما این موضوع اگر درمان (مهار) نشود، باعث خروج استعدادها از شرکت خواهد شد. غلبه بر «آتلوفوبیا» نیازمند گامهایی از سوی کارکنان و اقداماتی از سوی مدیر است. «دوست امین» در محیط کار و «مدیر تحولآفرین»، راه غلبه را هموار میکند.
به گزارش دنیای اقتصاد، همه ما ترس از اقرار به اشتباه در محیط کار را تجربه کرده ایم. وقتی اشتباهی مرتکب میشویم، ممکن است از گفتن موضوع به مدیر وحشت داشته باشیم یا نگران باشیم که مبادا آن اشتباه، تاثیر بدی بر کسب و کار بگذارد. اما ارتکاب اشتباه، کاملا طبیعی ا ست و باید فرصتی برای رشد تلقی شود. مدیران هم مرتکب خطا میشوند. اما سوال اینجاست که چرا ترس از اشتباه کردن در محیط کار، اصلا وجود دارد؟ ریشه آن کجاست؟ و چطور میتوان بر آن غلبه کرد؟ ما در اینجا به بررسی این موضوع پرداخته و سپس توصیههایی به مدیران ارائه میکنیم تا بتوانند نسبت به این مساله واکنش نشان دهند و مشکل را به شکلی مشارکتی و تیمی، رفع کنند.
چرا ترس از اشتباه کردن در محیط کار وجود دارد؟ اشتباه کردن در محیط کار میتواند وحشتناک باشد. بهخصوص اگر شما تنها نان آور خانواده تان باشید و برای امرار معاش و پرداخت هزینههای خانواده، مثل اجاره خانه، به حقوقتان متکی باشید. اگر ابعاد اشتباهتان، گسترده یا ریسکش بالا باشد، طبیعیا ست که وقتی یک جای کار میلنگد، به سناریوهای مختلف فکر کنید. سناریوهایی که معمولا با این جمله شروع میشوند: «اگر فلان اتفاق بیفتد چه؟» در بعضی موارد نادر، فرد دچار کمال گرایی افراطی است که در اصطلاح، «آتلوفوبیا» (Atelophobia) نامیده میشود. به معنای ترس شدید از اشتباه کردن.
در حالی که همه این واکنشها دلایل و استدلالهای خاص خودشان را دارند، اما در حقیقت، اشتباه کردن در محیط کار میتواند رابطه شما با مدیریت را بهبود دهد و فرصتی برای رشد فردی نیز برایتان ایجاد کند. اما مهمتر از همه، ابتدا باید ذهنیت خود را تغییر دهید و با احساسات مبتنی بر ترسی که شما را فلج میکنند، مقابله کنید.
اگر مثل اکثر آدمها باشید، احتمالا وقتی مشکلی در کارتان پیش میآید، دچار دلهره و استرس میشوید. میتواند یک «سوتی» جزئی باشد که کسی متوجه اش نشده، یا یک اشتباه بزرگ که ضرر مالی بزرگی به شرکتتان تحمیل خواهد کرد.
صرف نظر از اینکه چه اتفاقی افتاده، غلبه بر استرس ارتکاب اشتباه در محیط کار، اولین گام در راستای یافتن راهحل است. اگر این مرحله را از قلم بیندازید، ممکن است شروع کنید به لاپوشانی مسائلی که امکان حلشان وجود داشته، یا کارها را در بلندمدت، خرابتر کنید یا حتی وضعیت را به سمتی سوق دهید که مدیرتان، خودش متوجه شود. برای غلبه بر استرسهای مرتبط با کار و قدرتمند ظاهر شدن، پس از ارتکاب اشتباه، این مراحل را انجام دهید:
گام اول: احساسات خود را پردازش کنید. وقتی اشتباهی در کارتان پیش میآید، طبیعی ا ست که احساس سرخوردگی یا شرمساری کنید. اما پس از چند ثانیه، این احساسات باید بگذرند. آن وقت میتوانید منطقی فکر کنید. اگر این اتفاق فورا نیفتاد و احساساتتان از بین نرفتند، کمی زمان بگذارید و بررسی شان کنید. با یک دوست معتمد، مفصل صحبت کنید، یا در ماشین تان، صدای خود را ضبط کنید و احساساتتان را شرح دهید یا قبل از شروع دوباره، کمی در هوای آزاد قدم بزنید تا هوایی تازه کنید.
وقتی غمگین هستید، ایجاد بالانس سخت میشود. سعی کنید مطمئن شوید که واکنش احساسی تان، متناسب با اشتباهی است که انجام داده اید.
گام دوم: ارزیابی درستی از مساله داشته باشید. معمولا اشتباهات ما در محیط کار، در حد مرگ و زندگی نیستند. این اشتباهها بیشتر اوقات میتوانند به سرعت اصلاح یا رفع شوند. اگر ارزیابی درستی از ابعاد اشتباهتان نداشته باشید، ممکن است بیش از حد روی پیامدهای منفی آن تمرکز کنید که این میتواند منجر به خطاهای بیشتر در آینده شود.
گام سوم: به اشتباهتان اعتراف کنید. اگر لازم هست که بابت خطایتان عذرخواهی کنید، این کار را فورا و محترمانه انجام دهید. اگر مساله کوچکی ست، یکی دو جمله از طریق ایمیل یا چت کفایت و جبران مافات میکند. اگر مساله بزرگی پیش آمده، ترتیب یک جلسه را بدهید یا فورا با مدیر تماس بگیرید. همچنین، حتما به او بگویید که قصد دارید در آینده، چگونه جلوی این اشتباه را بگیرید.
گام چهارم: واکنش خود را مرور کنید. شاید قبلا هم اشتباهات مشابهی از شما سر زده باشد، اما معمولا وقتی سرمان شلوغ است و سرگرم اهداف و پروژههای مختلف هستیم، به راحتی اشتباهات سابق را فراموش میکنیم. زمان گذاشتن و مرور واکنش تان نسبت به اشتباه، کمک میکند در صورت وقوع مجدد، بهتر عمل کنید.
از خودتان سوال بپرسید. آیا یک اشتباه واحد را بارها و بارها مرتکب شده اید؟
اگر چنین است، چه تغییراتی میتوانید برای جلوگیری از وقوع مجدد آن ایجاد کنید؟
گام پنجم: مراقبت از خود را تمرین کنید. بازگشت به یک روتین سالم کمک میکند انرژیهای انباشته را تخلیه و از اشتباهات کاری در آینده جلوگیری کنید.
بعضیها فکر میکنند مراقبت از خود، یک مفهوم لوکس است یا یک ترند جدید است. اما بدانید که برای ارتقای اعتماد به نفس و عملکردتان در محل کار، باید حتما با بهترین حالت و احساسات در محل کار حاضر شوید.
مسائلی مثل کمبود خواب، تغذیه ناسالم یا ناکافی یا کمبود آب بدن میتوانند منجر به اشتباهاتی شوند که اگر بیشتر مراقب خود بودید، قطعا رخ نمیدادند.
گام ششم: عملکرد خود را ارزیابی کنید. آسانترین راه برای کسب اعتماد دیگران این است که همواره عملکرد درخشان از خود ارائه دهید. حتی اگر در گذشته، شکست خورده اید، هنوز هم وقت هست که گذشته را پشت سر بگذارید و یک زندگی کاری موفق و غنی برای خود رقم بزنید.
یادتان نرود که اگر مسیر حرفهای موفقی دارید، یک یا دو اشتباه، تاثیر چندانی بر آن ندارند و شکست یا عدمشکست حرفهای شما را تعیین نمیکنند.
هر مدیری، موظف به واکنش و کمک به کارکنان در رابطه با اشتباهاتشان است. حتی در پرفشارترین شرایط، انجام این کار با دقت، نه تنها به حفظ روحیه کارمندها کمک میکند بلکه از وقوع اشتباهات مشابه در آینده جلوگیری میکند. نحوه واکنش یک مدیر نسبت به اشتباهات کارمند، میتواند وجه تمایز میان «یک رهبر سازمانی تحول آفرین» با سایر مدیران باشد؛ رهبر سازمانی که با کارمندها تعامل نزدیک دارد، همراه با آنها، موارد نیازمند اصلاح را شناسایی میکند و در ایجاد تغییرات ضروری، به یاری شان میشتابد. اگر چنین نباشید، اگر در صورت وقوع اشتباه، به کارکنان کمک نکنید، ممکن است بهترین کارکنانتان را از دست بدهید. مدیران برتر به خوبی میدانند که همه ما میتوانیم از اشتباهاتمان درس بگیریم. اشتباهات کمک میکنند هم به صورت فردی و همتیمی، بهبود و توسعه یابیم. این مدیران، اگر خودشان هم اشتباه کنند، آن را میپذیرند و به آن اقرار میکنند. پیش از آنکه سراغ کارمندتان بروید، نگاهی دقیق به خودتان بیندازید. آیا واقعا نگران عملکرد او هستید؟ اگر چنین است، درباره عملکردش چه فکر میکنید؟
تاکنون، چه کسی مسوول کار او بوده؟ ممکن است به این نتیجه برسید که خودتان در ایجاد بستر آن اشتباه، نقش داشته اید یا مثلا اطلاعات را به درستی به او انتقال نداده اید. اگر از قبل به این موضوع فکر کنید، در صورت وقوع اشتباه، کسی به دنبال مقصر نخواهد گشت و در عوض، همه به شکلی منطقی و بی طرفانه به رفع مشکل خواهند پرداخت.
به علاوه، مدیران باید کاری کنند که هر اشتباه، فرصتی برای آموزش باشد. شاید سختتان باشد، اما سعی نکنید خودتان مشکل را حل کنید. به جایش، شرایط را طوری ترسیم کنید که کارمندها آن را فرصتی برای بهبود و توسعه تلقی کنند.
وقتی سراغ کارمندی میروید که مرتکب اشتباهی شده، ابتدا کنجکاو باشید. از او بپرسید که چه اتفاقی افتاده و دیدگاهش درباره وضعیت چیست. هنگام صحبت با اعضای تیم، از مهارتهای «گوش دادن فعال» استفاده کنید تا بدانند که به صحبت هایشان توجه میکنید (گوش دادن فعال، یک مهارت نرم است که یعنی با دقت به مخاطب گوش کنید، صحبت هایش را درک کنید، به گفته هایش خوب و عمیق فکر کنید و این اطلاعات را برای آینده، در خاطر داشته باشید. در این روش، که یکی از ستونهای اصلی رهبری همدلانه است، هم گوینده و هم شنونده در گفتگو دخیلند).
ممکن است کارمندتان به سرعت اعتراف کند. اگر اشتباهی را گردن گرفت که تقصیر او نبوده (که اتفاقی شایع است)، به آن رسیدگی کنید. اگر به اشتباه خود اعتراف نکرد، تمرکز و توجه خود را روی مساله معطوف کنید، نه یافتن مقصر. به اعضای تیم آزادی بدهید تا خودشان، آن را پیدا کنند. سپس بازخورد خود را به شکلی منصفانه و متعادل، ارائه دهید؛ و بعد، آنها را تشویق کنید که از اشتباه مربوطه، درس بگیرند و از تکرارش جلوگیری کنند.
بهترین روش گفتگو با کارمندی که مرتکب اشتباه شده، جلسه حضوری است. اما این روزها بسیاری از تیمها متشکل از اعضای قراردادی و فریلنسرها هستند که دورکاری میکنند. بنابراین، شاید ملاقات حضوری در یک مکان فیزیکی ممکن نباشد. اگر چنین شرایطی دارید، برای بررسی مساله از ابزارهای دیجیتال استفاده کنید.
مثلا گزارشها و لیست وظایف فردی که در ابزارهای مدیریت پروژه وجود دارند، میتوانند برای جلوگیری از اشتباهات نیز به کار بروند چرا که مدیران به راحتی میتوانند از آنها برای طرح اقدامات و رفتارهای مورد انتظار خود از اعضا استفاده کنند و کل فرآیند مدیریت وظایف را بهبود دهند. گاهی پیش میآید که اشتباهات به تکرار رخ میدهند. اگر چنین است، ممکن است کارمند دچار یک الگوی رفتاری باشد که مانع از ارائه بهترین عملکردش شود. در این مواقع، مدیر میتواند وارد عمل شده و ایدههایی در رابطه با عادتهای سالم پیشنهاد دهد؛ عادتهایی که از وقوع یک نوع اشتباه، جلوگیری میکنند. فرض کنید یکی از اعضای تیم بازاریابی، محتوای تبلیغاتی را دیرتر از موعد منتشر میکند و این اشتباه رایج در بازاریابی، مدام تکرار میشود. میتوانید برای جلوگیری از آن، از او بخواهید که هر روز، لیست کارهای روزانه اش را بنویسد. این به او کمک میکند حواسش به وظایفش باشد و همزمان، تشویق میشود کارهایش را به پایان برساند. درک این نکته مهم است که مجازات و تنبیه کارمندها بابت اشتباهاتی که هر از گاهی پیش میآیند، روشی ناعادلانه و بی تاثیر است. این اشتباهات، فرصتهایی برای بهبود در دل خود دارند که هم مدیران و هم کارکنان باید آنها را با آغوش باز بپذیرند.
گاهی ممکن است در شرایطی قرار بگیرید که لازم باشد در محیط حرفه ای، عذرخواهی کنید. وقتی صحبت از اشتباه در محیط کار در میان است، «صداقت، بهترین سیاست است». بعضی اقدامات خاص میتوانند اعتماد را از بین ببرند، اما عذرخواهی میتواند به بازسازی اعتماد کمک کند.
باید در توضیحاتتان به تفصیل شرح دهید که چرا این گونه عمل کردید. این نشان میدهد که شما به افراد پیرامونتان که تحتتاثیر اعمال شما هستند، اهمیت میدهید.
مهم است فردی راکه دارید از او عذرخواهی میکنید صرف نظر از جایگاهش، با نام، خطاب قرار دهید.
یک گفتوگوی آزادانه به هر دوی شما کمک میکند یکدیگر را بهتر درک کنید. همچنین از عذرخواهی غیرخالصانه جلوگیری میشود.
اگر اشتباه شما تاثیر شخصی بر کسی گذاشته، باید احساسات او را به رسمیت بشناسید. جرات داشته باشید و اعتراف کنید که متاسفید. این میتواند در نحوه برخورد دیگران با شما، تفاوتی بزرگ ایجاد کند.
مسوولیت اقدامات خود را بپذیرید و برای جبران اشتباه، برنامه ریزی داشته باشید. وقتی برنامه دارید، به آنها نشان میدهید که قصد دارید همه چیز را درست کنید.
اما مبادا جوگیر شوید یا وعدههای سر خرمن بدهید. اهدافی که تعیین میکنید باید واقع بینانه باشند تا از تکرار آن اشتباه، جلوگیری شود.
اگر عذرخواهی تان پذیرفته شد، میتوانید در رابطه با راهحل، با طرف مقابل مذاکره کنید. از او بخواهید درباره شرایط پیش آمده، فکر و احساساتش را لحاظ کند.
پس از عذرخواهی، برای عمل به وعده های تان و جلوگیری از تکرار اشتباه، تمام سعی تان را بکنید. این به بهبود شرایط کمک میکند و باعث میشود طرف مقابل، احساس بهتری داشته باشد.
مهم است که صادق باشید و به اشتباه خود اعتراف کنید، اما این هم مهم است که با یک ذهنیت مثبت، آن ماجرا را پشت سر بگذارید و پیش بروید. به احتمال زیاد، بلافاصله پس از ارتکاب اشتباه، دچار احساس افسردگی خواهید شد. اما با یادگیری از آن، میتوانید در بلندمدت، بهتر و برگشت پذیرتر شوید.
گام اول، برنامه ریزی برای بهبود است. اگر اشتباهتان جزئی بوده، تعیین اهداف فردی و برنامه اجرایی کمک خواهد کرد که درسها و آموخته هایتان را عملی کنید. تقریبا از هر شرایطی، میتوانید یک درس کلی بگیرید، صرف نظر از میزان منحصر به فرد بودنش. مثلا، اگر متوجه شدید که منشأ اشتباهتان، فراموش کاریتان بوده، اعمال استراتژیهای سازمانی برای بهبود حافظه میتواند کمکتان کند. سپس روند پیشرفت تان به مرور زمان را در یک دفترچه یا فایل مجازی ثبت کنید. نقاط پیشرفت و همچنین، نقاط ناامیدکننده را یادداشت کنید.
به دنبال الگوها بگردید. وقتی پیدایشان کردید، آنها را به برنامه اجرایی و لیست اهداف شخصی خود اضافه کنید.
دقت کنید آیا تغییرات اعمال شده، به نتایج بهتر و پایدارتر منجر میشوند یا نه. اگر نه، مجددا تغییراتی ایجاد کنید و ادامه دهید؛ و در پایان، اگر نمیدانید کدام استراتژی یا ابزار برایتان مناسبتر است، از دیگران کمک بخواهید. نترسید. کار مدیران این است که از عملکرد شما حمایت کنند. اگر با صداقت و انتقادپذیری به آنها نزدیک شوید، احتمالا از اینکه از آنها کمک میخواهید، خوشحال خواهند شد. ممکن است حتی توصیههایی ارائه دهند یا تغییراتی ایجاد کنند که بازدهی شما و اعضای تیم، افزایش یابد.
فشار برای ارائه عملکرد بالا میتواند به اشتباهات و عادات ناکارآمد منجر شود. از اشتباهات خود درس بگیرید و مسوولیت آنها را بپذیرید. آنها را به شکلی آزادانه و صادقانه، مطرح کنید. در زمان نیاز، درخواست یا پیشنهاد کمک کنید و یادتان نرود که هر اشتباه جدید، فرصتی برای بهبود عملکرد است.
نویسنده: Maria Waida
مترجم: مریم مرادخانی
منبع: Wrike.com