در طولِ حکومتِ رامسس دوم (در حدود ۱۲۷۹ قبلازمیلاد تا ۱۲۱۳ بعدازمیلاد)، فرقه مجسمهپرستی که به پرسشِ مجسمه پادشاه اختصاص داشت، در دارالمدینه رواج یافت. میتلند مینویسد پرستش فرعون و ساختِ مجسمههایی که او را بازنمایی میکردند، توسطِ خاندانهای سلطنتی تبلیغ میشد.
راز یک مجسمه «ناممکن» از مصر باستان که دو نفر در آن بازنمایی شده، و یکی از آنها فرعون است، فاش شد. هرچند همه با این ارزیابی موافق نیستند.
به گزارش راهنماتو، این مجسمه سهبعدی که از سنگ آهک تراشیده شده است، مجسمهای از فرعون است که روی پاهای فردی که زانو زده نشسته است. مجسمه فرعون در اندازه واقعی نیست و یک تاج آبی (که به آن تاج جنگ هم گفته میشد) با یک مار در بالای آن روی سرش دارد. این اثر هنری اکنون در موزه ملی اسکاتلند نگهداری میشود.
مارگارت میتلند، مدیر موزه ملی اسکاتلند در بخشِ مدیترانه باستان، در کتابی به نام دارالمدینه: از داخلِ کالئیدوسکوپ [شهر فرنگ]، میگوید: «فرعونها در مصر باستان به شکل مجسمههای سهبعدی در کنار افراد غیرسلطنتی بازنمایی نمیشدند.»
میتلند همچنین در سال ۲۰۲۲ در یک پستِ وبلاگی به این نکته اشاره کرده بود که حضور یک شخصِ غیرسلطنتی در کنار فرعون باعث میشود که این مجسمه «ناممکن» بهنظر برسد.
میتلند برای تعیین محلی که مجسمه در آن پیدا شده است تحقیقاتِ آرشیوی انجام داد. او دریافت که مجسمه در دارالمدینه، محوطهای در نزدیکی دره خدایان، در دهه ۱۸۵۰ توسطِ یک باستانشناس اسکاتلندی به نام هنری راید کشف شده است. او تأکید کرد که مردمان باستانی که در دارالمدینه زندگی میکردند مسئولِ ساختِ مقبرههای فراعنه بودند.
میتلند سایر مجسمههایی که در دارالمدینه پیدا شده است را تجزیهوتحلیل و به همراه آن تاریخچه ثبتشده و سایر بقایای باستانی که در این سایت پیدا شده را نیز بررسی کرد. او دریافت که برخی افراد ارشد در دارالمدینه اجازه داشتند فرعون را به طریقی که سایرین در مصر مجاز نبودند، بازنمایی کنند.
در طولِ حکومتِ رامسس دوم (در حدود ۱۲۷۹ قبلازمیلاد تا ۱۲۱۳ بعدازمیلاد)، فرقه مجسمهپرستی که به پرسشِ مجسمه پادشاه اختصاص داشت، در دارالمدینه رواج یافت. میتلند مینویسد پرستش فرعون و ساختِ مجسمههایی که او را بازنمایی میکردند، توسطِ خاندانهای سلطنتی تبلیغ میشد.
رامسس دوم
میتلند در کتابش مینویسد: «با توجه به نقشِ ضروریای که صنعتگران در ساختِ مقبرههای سلطنتی ایفا کردهاند، و همینطور نقشِ محوریای که تدفینِ پادشاهان در سیستمِ سیاسی مصر ایفا میکرد، حفظِ ثبات ساختار اجتماعی حاکم بر دارالمدینه از طریقِ پرورشِ وقف خود برای پادشاه، ضروری بود.»
بهعبارتدیگر، هرچند که مصریان بهطور معمول از ساخت مجسمه فراغنه و شخصیتهای غیرسلطنتی منع میشدند، اما در زمان و مکانی خاص، این کار عذر موجه داشته است. میتلند میگوید، علاوهبرآن، این حقیقت که این شیء مجسمه فرعون و نه خودِ فرعون است، وجود آن را بیشتر قابلقبول میکرده است.
میتلند میگوید یک سرنخ بزرگ در این مجسمه به هویتِ راموس ارجاع میدهد. شخصی که در این مجسمه بازنمایی شده است یک حلقه گل دارد، شیئی که پوشیدن آن در میان مردان مصری غیرمعمول بود. اما یک مجسمه چوبی دیگر که میتلند آن را از دارالمدینه پیدا کرده است، راموس را با حلقه گل نشان میدهد. اما این تفسیر از نظر سایر باستانشناسان منطقی نیست.
آمن هوتپ اول
بتسی بریان، استاد مطالعات خاور نزدیک در دانشگاه جان هاپکینز، که در این تحقیق مشارکتی نداشته، موافق است که این مجسمه مردی را در کنار مجسمه فرعون نشان میدهد. او معتقد است بااینکه این احتمال وجود دارد که او رامسس دوم باشد، اما بیشتر محتمل است که آمنهوتپ اول (که مابین سالها ۱۵۲۵ قبلازمیلاد تا ۱۵۰۴ قبلازمیلاد حکومت میکرد) باشد.
بریان میگوید اولاً آمنهوتپ «خدای حامی دارالمدینه» بود. علاوهبرآن، این فرعون ممکن است بعد از مرگ به مقامِ خدایی رسیده باشد. معنایش این است که اگر مجسمه در زمانِ حکومتِ رامسس دوم ساخته شده است، پس محتملتر است که مردمِ دارالمدینه فرعونی مرده، مثلِ آمنهوتپ اول، را انتخاب و از آن مجسمه ساخته باشند.