افرادی که گروه خود را بهتر از گروههای دیگر میدانند، ناخودآگاه به گروههای رقیب، نوعی انگ میزنند تا عزتنفس گروه خود را افزایش دهند یا منابع مهم جامعه مانند ثروت، قدرت و اعتبار اجتماعی را متوجه خودشان کنند یا قصد دارند با انگ زدن به دیگران، از آنها بهرهبرداری کنند و به منابع بیشتری دست یابند.
انگ اجتماعی، به بیاعتبارکردن، بیارزش شمردن و شرمسار کردن فردی بهدلیل ویژگیها یا خصوصیاتی که دارد، اشاره میکند. بهطور کلی انگ اجتماعی موجب تجربههای منفی در فرد از جمله، احساس انزوا، طردشدگی، به حاشیه رانده شدن و تبعیض میشود. انگ اجتماعی انواع متفاوتی دارد که افراد مختلف جامعه را به خود گرفتار میکند.
به گزارش خبرآنلاین، واژه لاتین انگ (Stigma) از یونان باستان منشا گرفته است و منظور آن داغی بود که روی پوست بردهها یا مجرمان و خائنان گذاشته میشد. مردم جامعه از افرادی که این داغها را با خود داشتند، دوری میکردند. سال ۱۹۶۳، اروینگ گافمن «جامعهشناس»، به این واژه رنگ و لعاب مدرن داد و از آن با معنای جدیدی استفاده کرد.
بهطور خلاصه، انگ اجتماعی به هرگونه نگرش منفی، پیشداوری و تعصب یا باورهای غلط مرتبط با ویژگیها یا شرایط خاص یا وضعیت جسمانی فرد یا گروهی از افراد جامعه اشاره دارد. این نگرشها، رفتار افراد جامعه را با فردی که گرفتار نوعی انگ اجتماعی است تعیین میکند.
ویژگیهای زیر معمولا با انگ اجتماعی همراه هستند:
سن، جثه بدن و دیگر جنبههای ظاهری، سلامت روان، گرایش جنسی و وضعیت مسکن
اگرچه میتوان تقریبا به هر صفتی و ویژگی، انگ چسباند، بنابه بررسیهای کنوانسیون اتحاد ملی بیماریهای روانی (NAMI)، انگهای اجتماعی را میتوان به ۷ گروه دستهبندی کرد:
منظور از این انگ، احساس عموم جامعه در مورد افرادی است که ویژگی خاصی دارند. نگرش اجتماعی درباره این ویژگیها ممکن است بهوسیله رسانهها شکل بگیرد و معمولا هم حس منفی و کلیشههای موجود درباره آن ویژگی خاص به عنوان واقعیت ارائه شود.
مثلا، اگر به دوستتان بگویید که شما اختلال چندشخصیتی دارید، او ممکن است با گفتن این جمله که «ای وای، اگر یکی از شخصیتهایت تمایل به کشتن کسی داشته باشد، چه میشود؟» واکنش نشان دهد.
البته درک اشتباه آنها از این نوع بیماری روحی، از فیلمهای متعدد رسانهای افراد مبتلا به این نوع مشکل روحی نتیجه میگیرد. در رسانهها، وضعیت روحی و روانی چنین بیماری را بهدرستی به تصویر نمیکشند و معمولا بیماران مبتلا به چندشخصیتی را به اعمال خشونتآمیز نسبت میدهند.
خودانگزنی وقتی اتفاق میافتد که فرد، انگ عمومی را میپذیرد. به بیان سادهتر، فرد ممکن است، ویژگیهای خود را «شرمآور» و لایق انتقاد بداند و قضاوتهای منفی مرتبط با خود را کاملا بپذیرد.
مثلا، فردی ممکن است خود را بهدلیل ابتلا به اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)، ضعیف و ناکارآمد بداند و قضاوت دیگران را که به او میگویند، «به حادثهای که از سر گذرانده است، بیش از حد واکنش نشان میدهد.» بپذیرد.
وقتی فرد (درست یا غلط) به این باور میرسد که اطرافیان او یا بهطور کلی افراد جامعه، بهدلیل ویژگیهای خاصی او را قضاوت منفی خواهند کرد، انگ باورشده رخ میدهد.
مثلا، ممکن است فردی دکوراسیون حیوانات خود را از دید دیگران پنهان کند تا مبادا او را به این متهم کنند که او هنوز بچه است و به اسباببازی علاقه دارد.
برخی از افراد، از گروهی که عادت دارند روی دیگران برچسب بگذارند دوری میکنند.
مثلا، فردی که به برخی مشکلات روحی مانند شیزوفرنی مبتلاست، ممکن است برای درمان به روانپزشک مراجعه نکند، از ترس اینکه به او برچسب دیوانگی بزنند یا اگر کودکی دارد، سرپرستی کودکش را از او بگیرند.
در این نوع انگ، سیاستهای نهادی بهگونهای بنا شده است که گروهی را در معرض تبعیض قرار میدهد. در این حالت انگ ساختاری روی میدهد. مانند زمانیکه سازمانی افرادی را که به بیماریهای خاصی مبتلا شدهاند و با وجود اینکه شرایط پایدار دارند، استخدام نمیکند.
در این نوع انگ، باور پزشک به کلیشههایی، چون نژاد، جنسیت و دیگر کلیشهها، مانع انجام کار او در ارائه خدمات بهداشتی به همه افراد بهطور یکسان میشود.
مثلا، ممکن است روانشناسی به این باور رسیده باشد که افراد مبتلا به اختلال چندشخصیتی درمان نمیشوند و به همین دلیل از درمان چنین فردی اجتناب کند. اما حقیقت این است که هرکس توانایی تغییر دارد.
این نوع انگ افرادی را نشانه میرود که با فرد یا افرادی دارای ویژگیهای خاصی در ارتباط هستند. مثلا، ممکن است با انتقاد و قضاوت دیگران بهدلیل انتخاب و حفظ رابطهتان با فردی که از نظر جامعه موجه نیست، روبهرو شوید.
انگ اجتماعی در درازمدت پیامدهای جسمی و روانی برای فرد مبتلا به نوعی از انگ اجتماعی دارد:
گاهیاوقات افراد از ترس انگ اجتماعی، برای درمان برخی بیماریهای خاص به بیمارستان مراجعه نمیکنند یا حتی برخی والدین نمیتوانند بیماری فرزندشان را به او یا دیگران بگویند، مبادا به او برچسب بزنند و در مدرسه به او زورگویی کنند. یا حتی میترسند، دیگران، آنها را بهدلیل بیماری فرزندشان سرزنش کنند.
اما درمان نکردن بیماریها از ترس برچسب خوردن موجب شدت یافتن بیماری فرد میشود و در وضعیت کودکان، آنها تصور میکنند کار خطایی کردهاند که بیمار شدهاند.
معمولا در دورههای همهگیری بیماریها، کارکنان موسسههای درمان و بهداشت با انگ اجتماعی روبهرو میشوند. به این معنا که دیگران، آنها را بهدلیل اینکه دایما با بیماران سروکار دارند، متهم به گسترش بیماری میکنند.
انگ پزشک موجب نابرابریهای درمانی میشود. مثلا، پزشک، گروهی از افراد را که تصور میکند افراد شایستهای نیستند، خوب درمان نمیکند. مثلا، ممکن است او افراد مبتلا به اعتیاد را بهجای بیمار، مجرم بداند یا آنها را به «بیاراده بودن» متهم کند و بههمین دلیل در درمان آنها کاهلی کند. یا مثلا، افراد بیمار مبتلا به اضافه وزن و چاقی را بهجای درمانهای واقعی، توصیه به کاهش وزن کند.
سه دلیل اصلی درباره وجود انگهای اجتماعی وجود دارد:
۱. فرضیه برچسب زدن: افراد جامعه براساس باورها و ارزشهای فرهنگی خود، دیگران را در گروههای «بد» یا «خوب» قرار میدهند که الزاما این افراد در جوامع دیگر ممکن است در این گروهها قرار نگیرند.
۲. فرضیه هویت اجتماعی: در هر جامعهای، عدهای از افراد هویتهایی غیر از گروههایی که به آنها تعلق دارند شکل میدهند. مثلا، مانند «نسل زد» که ویژگیهای خاصی دارند و خود را مستقل و جدا از نسلهای دیگر جامعه میدانند.
بهطور کلی افرادی که گروه خود را بهتر از گروههای دیگر میدانند، ناخودآگاه به گروههای رقیب، نوعی انگ میزنند تا عزتنفس گروه خود را افزایش دهند یا منابع مهم جامعه مانند ثروت، قدرت و اعتبار اجتماعی را متوجه خودشان کنند یا قصد دارند با انگ زدن به دیگران، از آنها بهرهبرداری کنند و به منابع بیشتری دست یابند.
۳. فرضیه مدیریت وحشت: برخی از افراد برای تسکین ترسهای وجود خودشان به دیگران انگ میزنند. مثلا، ممکن است شما را به خاطر ارتباط با فردی نادرست، دایم سرزنش کنند و بگویند توانایی شناخت آدمها را ندارید و اصلا نباید با آن شخص وارد رابطه میشدید. این رفتارها گاهی ناشی از ترس خیانت یا صدمهای است که ممکن است از جانب عشق زندگیشان ببینند. آنها با سرزنش شما، به خودشان میقبولانند که هرگز با چنین موقعیتی مواجه نخواهند شد.
برای اینکه بتوان با انگ اجتماعی مقابله کرد، باید بدانید آن انگ از کجا ناشی شده است.
۱. اگر کسی به شما نوعی انگ زد، با روشهای زیر میتوانید با آن مقابله کنید:
احساس شرم در تنهایی شدت میگیرد. اما اگر وارد گروهی از مردم شوید که آنها نیز نوعی از انگهای اجتماعی را تجربه کردهاند، ممکن است بتوانید از آنها حمایت عاطفی و اعتبار دریافت کنید.
انگهای اجتماعی معمولا در دل هنجارهای فرهنگی جای گرفتهاند و بسیاری از مردم این انگها را گسترش میدهند، بدون اینکه بدانند رفتارهایشان به دیگران صدمه میزند؛ بنابراین میتوانید با افرادی که چنین رفتارهای مخربی دارند، صحبت کنید و به آنها یادآور شوید که متعصبانه رفتار میکنند و روی اعمالشان تجدیدنظر کنند. اگر بتوانید حتی رفتار یک نفر را عوض کنید، بهمرور قدرت فرهنگی انگ اجتماعی خاصی را کم میکنید.
اگر با گفتن احساستان راحت هستید، میتوانید از تجربهتان که بعد از نوعی انگ اجتماعی داشتهاید با دیگران صحبت کنید. این کار باعث میشود مردم به رفتارها و حرفهایشان فکر کند و متوجه شوند، با کارهایشان به دیگران، شاید هم به کسانی که برایشان اهمیت دارند، صدمه میزنند.
۲. اگر خودتان به دیگران انگ میزنید برای پرهیز از آن میتوانید کارهای زیر را انجام دهید:
واژهها بار عاطفی بسیاری ورای معنای اصلیشان دارند. مثلا، وقتی فردی را «معتاد»، «الکلی» یا «متمایل به خودکشی» مینامید، باعث میشوید دیگران به آن فرد حس منفی داشته باشند. بهتر است بهجای این واژهها، بگویید، «او اختلال مصرف مواد دارد» یا «او به خودکشی فکر میکند».
در مورد انگهای اجتماعی آگاهی بیشتری کسب کنید تا بتوانید در قبال دیگران رفتار مناسبی داشته باشید.
۳. همچنین اگر خودتان انگهای اجتماعی منتسب به خود را قبول کردهاید، با کمک یک مشاور و رواندرمانگر متخصص، مشکلتان را حل کنید تا زندگیتان را تباه نکنید.
منبع: healthline