شان کانری در نقش یک مارشال کهنه کار. یک مجموعه معدنکاوی فاسد. یک دارودسته قاچاقچی مواد مخدر بسیار خشن و یک بازسازی از یک فیلم وسترن کلاسیک به نام High Noon. همه اینها و بسیاری چیزهای دیگر در فضا رخ میدهد. دیگر چه میخواهید؟! فیلم Outland که در دوران انتشارش در سال ۱۹۸۱ توسط بسیاری از کارشناسان سینما و منتقدان لقب «وسترن فضایی» را دریافت کرد، توانست به شکلی غیرمنتظره ذات چیزی که فیلم High Noon را ماندگار ساخت در دل خود داشته باشد.
فیلم وسترن چیست؟ همه ما فیلمهای وسترن شناخته شده را میشناسیم، از سه گانه دلار سرجیو لئونه تا فیلم نابخشوده ساخته کلینت ایستوود، اما چه چیزهایی یک فیلم را به فیلمی وسترن تبدیل میکند؟ خب این فیلمها معمولاً داستان این فیلمها در اواسط تا اواخر قرن نوزدهم رخ داده و بر تعدادی از تمهای کلیدی تمرکز دارد: یک هفت تیرکش تنها و بی خانمان با گذشتهای راز آلود وجود دارد؛ سپس نوبت به یک شخصیت منفی خشن میرسد که تاریخچه مشترکی با قهرمان داستان دارد؛ یک یا دو مرد قانون که قصد دارند آن شخصیت منفی را دستگیر کنند (یا شاید شخصیت قهرمان داستان) و در نهایت یک قتل یا دوئلی با عاقبت غیرمنتظره. این چیزهایی است که از یک فیلم وسترن در ذهن داریم، فیلمهایی که در دهه پنجاه، شصت و هفتاد به ترتیب توسط جان وین، جان فورد و ایستوود ساخته شدند.
به گزارش روزیاتو، اما وسترنها صرفاً به این فرمت محدود نمیشوند. برخی فیلمسازان این تمها را گرفته و کمی آنها را تغییر داده و داستان اکشنی را در کشور یا حتی سیاره متفاوتی روایت میکنند یا حتی در دورهای متفاوت. فیلمهای این فهرست همگی وسترن هستند که تمها و ژانرهای متفاوتی دارند، اما همگی شرایط کلی ژانر وسترن را در خود دارند. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با بهترین فیلمهای وسترنی آشنا کنیم که داستان آنها در غرب وحشی نمیگذرد، فیلمهایی که به آنها نئو وسترن گفته میشود.
وقتی در مورد فیلمهای وسترن صحبت میکنیم، جان فورد یکی از اولین نامهایی است که به ذهن خطور میکند. او برخی از مشهورترین فیلمهای این ژانر مانند Stagecoach, The Searchers و The Man who Shot Liberty Valance را خلق کرد، اما یکی از نادیده گرفته شده ترین، اما بهترین فیلمهای وسترن او فیلم ۷ Women است که در سال ۱۹۶۶ منتشر شد. این فیلم آخرین فیلمی بود که کارگردان نامی سینما پیش از مرگ موفق به اتمام آن شد، فیلمی که تمام آنچه در مورد ژانر وسترن دوست داریم را در خود داشته، اما حال و هوای ژانر وسترن را تغییر میدهد. داستان فیلم در سال ۱۹۳۵ رخ میدهد و در مورد یک پزشک است که به یک منطقه روستایی دوردست در چین میرود.
او که قصد دارد به زنان مطرود در این منطقه کمک کند با پیش داوری ها، سیاسی بازی ها، خشونت و مرگ مواجه شده و باید در عملیاتی برای مقابله با یک گروه راهزن مغولی به ساکنان منطقه کمک کند. ۷ Women فیلمی وسترن است، اما دور از آمریکا و همه کلیشههای ژانر وسترن در آن دیده میشود. اما در اینجا برخلاف اکثر فیلمهای وسترن، شخصیتهای اصلی همگی زن هستند و اشارات اجتماعی زیادی مانند افراط دینی در آن مورد بحث قرار میگیرد. در آن تیراندازی وجود دارد، یک اخراجی در داستان هست و به رویکرد جامعه، نقشهای زنان و تغییر فضای شهری که در حال رشد است میپردازد.
جذابیت فیلم Rango در این است که ظاهراً در غرب وحشی روایت میشود یا دستکم در شهری که ساکنان آن حیواناتی هستند که با گروهی از راهزنان، یک توطئه بزرگ و شرایط دشوار زندگی روبرو شده اند. این فیلم به کارگردانی گور وربینسکی و صداپیشگی دوست داشتنی جانی دپ در نقش اصلی رنگو آفتاب پرست در سال ۲۰۱۱ منتشر شده و یکی از بامزهترین و منحصربفردترین فیلمهای انیمیشن خانوادگی تاریخ هالیوود لقب گرفت. رنگو یک آفتاب پرست رام است که روزهایش را به رویاپردازی در مورد اینکه کاش قهرمان یک داستان بزرگ بود میگذراند.
بعد از اینکه صاحبان او متوجه افتادن رنگو از ماشین نمیشوند، او با یک شهر خشکسالی زده مواجه میشود که به شدت به کمک نیاز دارد. او به صورت تصادفی یک عقاب را میکشد و ادعا میکند که یک قهرمان است. رنگو در ادامه به کلانتر شهر تبدیل شده و به مردم محلی در حل مشکل آب و راهزنان کمک میکند. به عنوان یک فیلم، داستان کلی فیلم قابل پیش بینی است، اما به لطف صداپیشگی خیره کننده دپ، ایزلا فیشر و بیل نایی، فضای منحصربفرد و انیمه سازی زیبا، فیلم Rango یک انیمیشن بی نقص است. در این فیلم نیز مانند هر فیلم وسترن دیگری شاهد تیراندازیهای دیدنی هستیم و البته کاریکاتوری جذاب از کلینت ایستوود که صداپیشگی او را تیموتی اولیفانت بر عهده دارد.
برای کسانی که قدرت بازیگری رابرت پتینسون را به چالش میکشند، تماشای فیلم The Rover یک ضرورت است. در کل، روایت فیلم بسیار ساده است؛ یک وسترن کلاسیک ساده با تغییر جزییات کلیدی است تا آن را برای مخاطبان مدرن قابل درکتر کند. در کنار اینها باید به دو بازی خیره کننده از پتینسون و گای پیرس اشاره کرد و البته برخی دکورهای بسیار جذاب. داستان فیلم در آیندهای نزدیک رخ میدهد، جایی که بی قانونی حاکم شده و تمدن تقریباً از بین رفته است. در این شرایط است که یک مرد تنها به نام اریک با بازی پیرس با به سرقت رفتن خودروش تصمیم میگیرد به هر قیمتی که شده آن را پس بگیرد. طرف دیگر ماجرا یکی از اعضای زخمی گروه سارقان است که ری نام دارد و نقشش را پتینسون بازی میکند.
این زوج نامتجانس را با پس زمینهای از بیابانهای استرالیا و جامعهای بدون قانون ترکیب کرده و نتیجه فیلمی خواهد شد که همه چیز برای ماندگار شدن آن مهیاست. بازیها بهترین بخش این فیلم وسترن است و پیرس به شکلی راضی کننده نقش یک شخصیت خرد شده، اما ترسناک را ایفا میکند در شرایطی که پتینسون با درماندگی و ناخوشایندی خاصی نقش ری را بازی میکند. به لطف تصاویر جذاب و کارگردانی بی نقص از دیوید میچود و سناریویی قوی و اورجینال، فیلم The Rover بهترین چیزی است که این ژانر میتواند ارائه دهد و یک تریلر روانشناختی احساسی و خلاصه که روی طمع و شیطان صفتی انسان تمرکز دارد.
یکی از هیجان انگیزترین و بامزهترین فیلمهای خون آشامی که تاکنون ساخته شده، فیلم Vampires ساخته جان کارپنتر است که در سال ۱۹۹۸ منتشر شد، فیلمی در ژانر وسترن که به جذابترین و عجیبترین شکل ممکن پیچ و تاب خورده است. جیک کرو (جیمز وودز) یک جایزه بگیر است که رهبری تیمی را برای بازپس گیری یک اثر باستانی بر عهده دارد، اثری که به خون آشامها امکان خواهد داد تا در طول روز نیز بیرون بیایند. در دنیایی که خون آشامها حاکم هستند، جلوگیری از افتادن چنین قدرت تعیین کنندهای به دست آنها بسیار حیاتی است. خیلی زود خشونت از راه میرسد، مرگهای فراوان رخ میدهد و شخصیتها به یکدیگر خیانت میکنند.
تماشای فیلم Vampires بسیار لذت بخش است و در طول یک ساعت و نیم، اکشن جذابی خواهید دید، اما به عنوان یک وسترن مدرن با اثری بسیار باشکوه مواجه خواهید شد. فیلم کارپنتر توانسته کلیشههای محبوب ژانر وحشت و وسترن را با هم ترکیب کند که شامل تیراندازی، عشق و تک روهای سرسخت است. همانند بسیاری از دیگر فیلمهای این فهرست، فیلم Vampires نیز در ظاهر فیلم خوب و جذابی به نظر نمیرسد، اما وقتی پای سرگرم کنندگی در میان باشد همه چیز در این فیلم وجود دارد و نتیجه کار کارپنتز یک فیلم نئووسترن بامزه و جذاب است.
شان کانری در نقش یک مارشال کهنه کار. یک مجموعه معدنکاوی فاسد. یک دارودسته قاچاقچی مواد مخدر بسیار خشن و یک بازسازی از یک فیلم وسترن کلاسیک به نام High Noon. همه اینها و بسیاری چیزهای دیگر در فضا رخ میدهد. دیگر چه میخواهید؟! فیلم Outland که در دوران انتشارش در سال ۱۹۸۱ توسط بسیاری از کارشناسان سینما و منتقدان لقب «وسترن فضایی» را دریافت کرد، توانست به شکلی غیرمنتظره ذات چیزی که فیلم High Noon را ماندگار ساخت در دل خود داشته باشد.
تنشهای قابل حس بسیاری در داستان وجود دارد همراه با شخصیتهای بسیار جذاب و یک شخصیت قهرمان کلیشهای سرسخت که در یک سازه معدنکاوی فضایی دست به کارهای خطرناکی میزند. باید به همه این ترکیبات خوشایند گروهی از قاتلان، سفر فضایی، سیاست، فساد و البته خیانت را نیز اضافه کرد. گرفتن فرمول کلاسیک وسترن و انتقال آن در زمان و فضا، به این فیلم تنش قابل توجهی میدهد که در ترکیب با مواد مخدر و موجودات فضایی جذابیت خاصی به فیلم کانری در یکی از بهترین نقش آفرینی هایش خواهد بخشید. البته گاهی اوقات باید مغزتان را هنگام تماشای این فیلم خاموش کنید، اما وقتی فیلمی بامزه، عجیب و خوشایند است، آبکی بودن زیاد اهمیت پیدا نمیکند.
پیش از اینکه متیو مک کانهی برنده جایزه اسکار شده و یکی از بهترین تغییرات سینما را باعث شود، بازی خیره کننده و تحسین شدهای در فیلم Lone Star ارائه داد که یک الماس جذاب، اما نادیده گرفته شده از اوست که در سال ۱۹۹۶ منتشر شد. این فیلم که نویسندگی و کارگردانی اش را جان سیلز بر عهده داشته، در دهه نود روایت شده و در مورد کلانتری با بازی کریس کوپر است که به تحقیق در مورد یک اسکلت تازه کشف شده میپردازد. کلانتر به بررسی گذشته شهر میپردازد و در مییابد که پدر محبوب و مشهورش (مک کانهی) آنطور که همه فکر میکنند، مرد پاک و سالمی نبوده است.
جدای از کلیشههای ژانر وسترن کلاسیک، Lone Star مملو از عشق و داستانهای فرعی در مورد فساد، پول، فریب، خانواده و سنگینی بار گذشته است. کوپر و مک کانهی به وضوح بی نقص ظاهر میشوند. هر قاب از فیلم با دقت طراحی شده، با هر افشاگری که رخ میدهد تنش در داستان افزایش مییابد و همه چیز به خوبی از یک وسترن کلاسیک به زمان و مکان جدیدی منتقل میشود، اما این موضوع باعث نمیشود که آنچه که میبینیم بامزهتر و باشکوهتر از داستانهای قرن نوزدهم نباشد؛ و البته باید از بازی کریس کریستوفرسون نیز یاد کنیم که نقش مهمی در این تریلر روانشناختی دارد که در زمان انتشار با استقبال مواجه گردید، اما خیلی زود فراموش شد.
فیلم Hell Or High Water توسط تیلور شریدان نوشته شده و کارگردانی آن را دیوید مکنزی بر عهده داشت، فیلمی که در سال ۲۰۱۶ اکران شد. در این فیلم کریس پاین، بن فاستر و گیل بیرمینگام در کنار جف بریجز ظاهر میشوند که در هیچ فیلمی غیر از Big Lebowski تا به این اندازه خوب و قوی ظاهر نشده است. داستان فیلم در مورد دو برادر است که برای پرداخت وام خانه شان دست به سرقت از بانکها میزنند. همه چیز خوب آغاز میشود، اما وقتی یک پلیس کهنه کار (بریجز) به تعقیب آنها میپردازد. این فیلم که بسیاری آن را یک تریلر نئووسترن سرقت از بانک نامیده اند، از آن دسته فیلمهایی است که تاثیر غرب وحشی بر زندگی امروزی را به تصویر میکشد.
چیزهای بسیاری نسبت به آن زمان تغییر کرده اند، اما مردان قانون و سارقان بانک هنوز هم همان قبلیها هستند، اما درگیریهای مسلحانه از لحاظ بزرگی و ترسناکی با گذشته قابل مقایسه نیستند. به کمک بازیهایی قابل توجه- از جمله بهترین بازی کارنامه هنری کریس پاین- و یک موسیقی متن جذاب از نیک کیو و وارن الیس، Hell Or High Water یک فیلم پرتنش است که آرام آرام مخاطب را در خود فرو میبرد و با هر قاب، هر رویارویی و هر تهدید خشونتی شما را هیجان زده میکند. اوج فیلم نیز از بهترینهای ژانر وسترن است اگر چه میدانید چه چیزی در راه است و داستان چطور به پایان خواهد رسید، اما تا پایان نمیتوانید از تماشای فیلم دست بکشید.
Wind River در سال ۲۰۱۷ منتشر شد و کارگردانی آن را تیلور شریدان (بازیگر سریال Sons of Anarchy و مغز متفکر Sicario) بر عهده دارد. Wind River که مملو از تمهای مترداف با ژانر وسترن است، داستان یک افسر حیات وحش به نام کوری لمبرت با بازی جرمی رنر و یک مامور اف بی آی به نام جین بنر با بازی الیزابت اولسن را روایت میکند که تلاش دارند پرونده تجاوز و قتل یک دختر نوجوان در منطقه سرخ پوستان حل کنند. از بسیاری از جهات با فیلمی مواجه هستیم که از ژانر وسترن فاصله میگیرد و به مخاطب اجازه میدهد بفهمد که چطور غرب وحشی و جنگ هایش و آشوب سیاسی باعث شکلی گیری آمریکای کنونی شده است.
فراتر از آن، رودخانه باد فیلمی مملو از رازآلودگی، تنش و سیاسی بازی است، یک تریلر جنایی بی نقص با دکور و فضای خیره کننده و فیلمبرداری تحسین برانگیز. همانطور که در فیلم Sicario ثابت کرد، شریدان در خلق سکانسهای تنش زا و گرفتن بیشترین تاثیر از آنها بی نقص عمل میکند. به همین خاطر به نظر میرسد که شریدان برای ساخت فیلمهای وسترن زاییده شده است؛ فیلمهایی پرتنش، با فضای محدود، اما و حماسی که همه چیز در چند لوکیشن محدود رخ میدهد. با این وجود، Wind River از همه لحاظ یک وسترن مطلق است و به خاطر دستاوردهایش شایسته تقدیر.
فیلم No Country For Old Men که برنده جایزه اسکار بهترین فیلم شد، بدون شک موفقترین فیلم این فهرست با بهترین واکنش از جانب منتقدان و سینماروها در این فهرست است. این فیلم که برادران همیشه شاهکارساز کوئن نویسندگی و کارگردانی شده در مورد یک شکارچی با بازی جاش برولین است که سعی دارد همراه با مقداری پول باد آورده از دست یک قاتل روانی فرار کند، کسی که نقش آن را خاویر باردم بازی کرده و برای آن برنده جایزه اسکار شد. در میان تمام تعقیب و گریزها، تیراندازیهای پرتنش و دیالوگهای بامزه، باید به کلانتر اد بل اشاره کرد که نقشش را تامی لی جونز بازی میکند، کلانتری سالخورده و خسته که ایمانش به عدالت و آرامش به شدت ضربه خورده است.
تمام فیلم یک مدیتیشنی خیره کننده در مورد فیلمسازی و تمهای آرامش، قانون و ایده جهانی خیر در برابر شر است. No Country For Old Men یک فیلم مدرن شده وسترن است با شخصیتهایی که نقششان را به خوبی خواهید شناخت، اما حضورشان در دنیایی متفاوت خلق شده است که با دنیای وسترن غرب وحشی متفاوت است؛ و البته چه کسی میتواند سخنرانی پایانی جونز را در لحظات آخر فیلم فراموش کند، سخنانی که مو بر تن آدم سیخ میکند.
به نویسندگی و کارگردانی جاس ودون، فیلم Serenity یک وسترن بی نقص است، پر از هفت تیر کشها و زنانی سرسخت همراه با درگیریهای مسلحانه و فضاهای باشکوه. این فیلم که در سال ۲۰۰۵ منتشر شد، ادامهای بر سریال کالت پرطرفدار Firefly بود که در اشتباهی خنده دار پس از یک فصل بسیار قوی و باکیفیت کنسل شد. فیلم Serenity تلاشی برای کاستن از خشم طرفداران این سریال بود و داستان مالکوم رینولدز و تیمش را به شکلی راضی کننده به پایان میرساند. این فیلم داستان گروهی از سرنشینان یک کشتی فضایی را روایت میکند که ناتان فیلون در نقش مال رهبری آنها را بر عهده دارد در شرایطی که سعی دارند از رژیمی شیطانی که بر جهان حکومت میکند فرار کنند. این کشتی فضایی که دو فراری مرموز با گذشته ناشناخته و رازهای فراوان را در خود جای داده، توسط فرمانده یک گروه نظامی فرستاده شده توسط این رژیم تعقیب میشوند.
Serenity یک وسترن در معنای شناخته شده اش نیست در حالی که جذابیت علمی تخیلی، فانتزی، رازآلودگی و حتی کمدی نیز به آن اضافه شده است، اما همچنان همه ویژگیهای کلی یک وسترن را دارد؛ لوکیشنها بسیار مسحور کننده و رنگارنگ هستند، مال رینولدز یک هفت تیرکش تنهای کلاسیک کلیشهای است که زبان تندی دارد، اما قلباً مهربان است، و تمهای سیاسی که زیربنای تعقیب و گریزها و خشونتهای این نئووسترن هستند.