اگر پاکستان در تنگنای بدهی باقی بماند و طالبان به حمایت از تحریک طالبان پاکستان ادامه دهد این امر اجتناب ناپذیر است که پاکستان در زمانی که تروریستها گستاختر میشوند دچار سقوط اقتصادی شود.
فرارو- پاکستان درگیر بحرانهای دوگانه است. فروپاشی اقتصادی که چندین سال در جریان بوده به یک وضعیت اضطراری تمام عیار در تراز پرداختها تبدیل شده است.
به گزارش فرارو به نقل از فارین افرز؛ دلارهای آن کشور مجهز به سلاح هستهای برای پرداخت واردات کالاهای ضروری مانند نفت صرف میشود و کمک صندوق بین المللی پول هم چنان متوقف شده است، زیرا رهبری سیاسی پاکستان تمایلی به اعمال طیف وسیعی از اصلاحات اساسی ندارد. همزمان، یک گروه تروریستی ضد پاکستانی به نام تحریک طالبان پاکستان با بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان که اتفاقا به دلیل سیاست کشور پاکستان برای حمایت از طالبان در دو دهه گذشته امکان پذیر شد بار دیگر احیا شده است.
در ژانویه سال ۲۰۲۳ میلادی یک بمبگذار انتحاری بیش از ۱۰۰ نفر را در مسجدی که افسران پلیس در شهر پیشاور رفت و آمد میکردند به قتل رساند رخدادی که یکی از مرگبارترین حملات تروریستی علیه نیروهای امنیتی محسوب میشد.
این بحرانها بدتر میشوند و اگرچه در حال حاضر به طور جداگانه در حال پیشرفت هستند اگر کنترل نشوند از یکدیگر تغذیه خواهند کرد. رویکرد فعلی پاکستان در توقف اجرای الزامات صندوق بین المللی پول آن کشور را در مسیر شکست اقتصادی قرار میدهد و باعث تشدید نارضایتی عمومی میشود. سیاست آن کشور در کم اهمیت جلوه دادن حمایت طالبان از تحریک طالبان پاکستان نیز منجر به حملات تروریستی خواهد شد.
متحدان چینی پاکستان که سرمایه گذاریهای عمدهای در آن کشور به عنوان بخشی از ابتکار عمل کمربند و جاده انجام داده اند ممکن است با حمایت اقتصادی در آخرین لحظه با اوج گیری بحران وارد عمل شوند. با این وجود، شریط آنان برای چنین مداخلهای حامیان پاکستان را تضعیف خواهد کرد.
بحرانهای اقتصادی یا تروریستی نباید باعث شوند امریکا دولت پاکستان را از اجرای اصلاحات اجباری صندوق بین المللی پول معاف کند. امریکا هم چنین باید پاکستان را وادار کند تا روابط اقتصادیاش با طالبان افغانستان را محدود ساخته و در عین حال حمایت طالبان از گروههای تروریستی مانند تحریک طالبان پاکستان را فاش نماید. این اقدام به تنهایی ناکارآمدی پاکستان را حل نخواهد کرد بلکه زمینه را برای بهبود اقتصادی و مهار تهدید تروریستی و پیشبرد منافع ایالات متحده فراهم خواهد کرد.
فروپاشی اقتصادی مستمر پاکستان در نتیجه توقف برنامه صندوق بین المللی پول آغاز شد که پاکستان با اکراه در زمان نخست وزیری "عمران خان" در سال ۲۰۱۹ میلادی وارد آن شد، اما با افزایش بدهیها و خودداری از افزایش مالیات مسیر آن را از روند اصلی خود خارج ساخت.
پس از سرنگونی دولت عمران خان در آوریل ۲۰۲۲ میلادی دولت تازه پاکستان طرح صندوق بین المللی پول را با لغو نسبی یارانههای سوخت و برق احیا کرد. با این وجود، پس از آغاز پیامدهای آن اقدامات تعدیلی اقتصادی "شهباز شریف" نخست وزیر پاکستان از اجرای دستورالعمل ریاضتی بیشتر مورد نیاز صندوق بین المللی پول خودداری ورزید. نتیجه بدتر شدن وضعیت اقتصادی به عمران خان دشمن سیاسی خاندان شریف کمک کرد.
او به عنوان نخست وزیر برکنار شده که فریاد میزد ارتش پاکستان و امریکا سقوط دولت اش را مهندسی کردند از افزایش نرخ تورم و رکود اقتصادی برای تحریک احساسات هواداران اش استفاده کرد و تقاضای برگزاری انتخابات زودهنگام را مطرح نمود.
در واکنش به این وضعیت شریف از شرکای خود در چین، امریکا و خاورمیانه برای فرار از اصلاحات اجباری صندوق بین المللی پول درخواست کمک کرده است. چین که ۳۰ درصد از ۱۰۰ میلیارد دلار بدهی خارجی پاکستان را به خود اختصاص داده کمکهایی از جمله وام ۷۰۰ میلیون دلاری برای تامین مالی مجدد پاکستان ارائه داده است.
با این وجود، پکن آن گونه که اسلام آباد امیدوار بود متعهد نبوده است. پاکستان تنها در سال مالی جاری نزدیک به ۹ میلیارد دلار از ۱۵ میلیارد دلار بدهی خود را به چین بدهکار است. از آنجایی که دولت پاکستان اجرای اصلاحات را به تعویق میاندازد و صندوق بین المللی پول نسبت به وعدههای خود برای تغییر در آینده بدبین است پاکستان نتوانسته از وام حیاتی صندوق بین المللی پول برای جبران ذخایر ارزی رو به کاهش خود که باعث تشدید بحران در آن کشور شده برخوردار شود.
سوء مدیریت اقتصادی اخیر خان و شریف و فرار از اصلاحات بخشی از یک الگوی دیرینه است. برای سالیان متمادی رهبران پاکستانی در بخش سرمایههای انسانی سرمایه گذاری کم تری داشته اند. ارتش که از قدرت فوق العادهای برخوردار است با اولویت دادن به رقابت با هند و در اختیار گرفتن بخشهای قابل توجهی از منابع آن کشور سیاست اقتصادی خود را تغییر داده است.
نخبگان بخش عمدهای از اقتصاد را دستکاری کرده اند و همین امر باعث کاهش انگیزه سرمایه گذاری مستقیم خارجی و نوآوری آن کشور شده است. نخبگان نظامی و غیر نظامی پاکستان از انجام اصلاحات خودداری ورزیده اند و عین حال استدلال میکنند که پاکستان به قدری بزرگ است که نمیتواند متحمل شکست شود و به دنبال دریافت کمک از امریکا و حامیان اش در خاورمیانه و هم چنین جذب پروژههای پرهزینه و مملو از بدهی از چین هستند.
تمام این موارد به علاوه بهره وری پایین، جمع آوری ضعیف مالیات و بدهیهایی که بیش از توانایی پاکستان برای بازپرداخت است به تشدید بحران در آن کشور دامن زده است.
در دهه گذشته کاهش درآمد حاصل از صادرات، سرمایه گذاری کم و کاهش کمکها به ویژه از سوی ایالات متحده را وضعیت را بدتر کرده و در نتیجه فشار بدهی پاکستان را افزایش داده است.
همانند فروپاشی اقتصادی بحران تروریسم پاکستان که عمدتا توسط تحریک طالبان پاکستان هدایت میشود نیز نتیجه فعالیتهای پاکستان بوده است. احیای تحریک طالبان پاکستان اساسا ناشی از ظهور طالبان در افغانستان است که توسط پاکستان برای مقابله با نفوذ ادعایی هند در آن کشور مورد حمایت قرار گرفتند و مقامهای امریکایی تلاش کرده بودند تا رهبران پاکستان را متقاعد کنند که حمایت آنان از طالبان باعث تقویت تحریک طالبان پاکستان میشود، اما مقامهای پاکستانی به توانایی خود برای مبارزه با تحریک طالبان پاکستان و حمایت از طالبان افغانستان اطمینان داشتند. در یک مرحله تحریک طالبان پاکستان بر اثر حملات پهپادی امریکا و کارزارهای نظامی پاکستان تضعیف شد.
اعضای آن گروه به سوی کوههای شرق افغانستان عقب نشینی کردند. با این وجود، تسلط طالبان در افغانستان به تحریک طالبان پاکستان کمک زیادی کرده است. طالبان افغانستان به رهبران ارشد تحریک طالبان پاکستان پناهندگی سیاسی و پوششی برای کمینهای خشونت آمیزشان در پاکستان اعطا و ارائه کرد. تحریک طالبان پاکستان امروز هزاران جنگجوی آماده برای جنگ علیه دولت پاکستان در اختیار دارد. رهبری تحریک طالبان پاکستان پناهگاه امنی در افغانستان یافته تا جایی که بسیاری از جنگجویان طالبان افغانستان نیز اکنون به تحریک طالبان پاکستان میپیوندند.
پاکستان بارها از طالبان خواسته است که تحریک طالبان پاکستان را مهار کنند. در مقابل، پاکستان پیشنهاد کرده که در ازای این کار آن کشور از عادی سازی روابط طالبان افغانستان با سایر نقاط جهان حمایت کرده و مشوقهای اقتصادی مانند گسترش تجارت ترانزیتی و تجارت دوجانبه افغانستان و پاکستان را ارائه خواهد کرد. افغانستان تحت کنترل طالبان در سال ۲۰۲۲ میلادی بیش از یک میلیارد دلار صادرات به پاکستان داشت و درآمد قابل توجهی از مالیات بر گذرگاههای مرزی بین دو کشور به دست آورد.
با این وجود، طالبان هم چنان در حمایت خود از تحریک طالبان پاکستان موضعی یکپارچه ندارند. برخی از رهبران طالبان به طور خاص "سراج الدین حقانی" وزیر امور داخله طالبان در مواردی علیه اعضای تحریک طالبان پاکستان اقدام کرده اند. با این وجود، بسیاری از رهبران طالبان از برنامه سیاسی تحریک طالبان پاکستان و مبارزات آن گروه علیه پاکستان حمایت میکنند.
پاکستان به دلیل کاهش ذخایر ارزی خارجی و به نوبه خود اختلال کامل واردات با چشم انداز سقوط اقتصادی مواجه است. دو راه حل برای این مصیبت وجود دارد: یکی آن که پاکستان در کوتاه مدت با موفقیت بار دیگر با صندوق بین المللی پول مذاکره کند و شرکای خاورمیانهای اش و چین را متقاعد نماید که وامهای تازهای را ارائه کرده و وامهای قدیمی را کنار بگذارند که البته به دلیل بدهیهای قابل توجه، صادرات ضعیف، کاهش حوالهها و سرمایه گذاری مستقیم اندک نیازهای مالی آن کشور کماکان در اواخر سال ۲۰۲۳ غیرقابل مدیریت خواهد شد و یا آن که آن کشور در رکود با صندوق بین المللی پول گرفتار باقی بماند به تخلیه ذخایر ارزی خود ادامه دهد و در نهایت قادر به پرداخت هزینه واردات نباشد.
از آنجایی که پاکستان در هر دو سناریو به سمت ورطه اقتصادی پیش میرود با فشارهای مهم از سوی تحریک طالبان پاکستان مواجه خواهد شد. این فشارها متفاوت از فشارهایی هستند که پاکستان یک دهه پیش با آن مواجه بود. در آن زمان علیرغم وخیم بودن خشونتها ایالات متحده سالانه بیش از یک میلیارد دلار کمک به پاکستان ارائه میداد و گروههای تروریستی را از طریق حملات پهپادی در داخل خاک پاکستان قرار داده و با طالبان در افغانستان در حال جنگیدن بود.
اکنون پاکستان فاقد کمکهای خارجی است و طالبان در افغانستان بسیار قویتر هستند. پاکستان میتواند از طریق حملات فرامرزی به تحریک طالبان پاکستان واکنش نشان دهد، اما این رویکرد ممکن است تنها به اقدامات تلافی جویانه خشونت آمیز از سوی آن گروه دامن بزند و باعث آزار طالبان شده و در نهایت به درگیریهای خونینتر ختم شود.
تحریک طالبان پاکستان با افزایش تعداد حملات، از جمله بمبگذاریهای انتحاری و رقابت برای تصاحب قلمرو در شمال غرب آن کشور به دنبال تقویت دست خود در بازی با دولت پاکستان خواهد بود. تحریک طالبان هم چنین فرصتی برای سوء استفاده از خشم عمومی ناشی از فروپاشی اقتصادی و کمبود کالا خواهد داشت.
با برنامه ریزی برای برگزاری انتخابات عمومی پاکستان در سال ۲۰۲۳ میلادی آشفتگی سیاسی در پاکستان بدتر خواهد شد تمام این موارد بر انسجام ارتش پاکستان تاکید دارند ارتشی که در حال حاضر به دلیل اتهامات متوجه از سوی عمران خان مبنی بر تبانی نظامیان با امریکا برای برکناری او از قدرت متزلزل شده است.
در واشنگتن، وضعیت مخمصه کنونی پاکستان باعث جلب همدردی چندانی نشده، زیرا مقامهای ایالات متحده تلاشهای پاکستان برای تضعیف تلاشهای جنگی آنان در افغانستان را به یاد میآورند.
مشکلات پاکستان هم چنین یادآور آن است که رهبران پاکستان انتخابهای اقتصادی بی ملاحظهای انجام دادند و با استفاده از گروههای تروریستی نیابتی در حاشیه به بازی خود ادامه دادند. اولویتهای رقابتی و دور شدن از مبارزه با تروریسم منافع ایالات متحده را برای رسیدگی به بحرانهای پاکستان محدود ساخته اند.
همچنین، اجازه دادن به پاکستان برای دچار شدن به مشکل نیز قانع کننده به نظر میرسد به ویژه آن که این وضعیت میتواند شرایط را برای چین که سرمایهگذاری هنگفتی در پاکستان انجام میدهد دردناکتر سازد.
با این وجود منافع امریکا در خطر است. منصرف کردن پاکستان از تخریب اولویتهای هند و اقیانوس آرام نیز یک هدف مهم است. پاکستان مستقل و فارغ از اجبار چین در خدمت واشنگتن است. امریکا باید امنیت تسلیحات هستهای پاکستان را تضمین کرده و از بروز تهدیدات فراملی از افغانستان و پاکستان جلوگیری کند. اگر بحران اقتصادی و تشدید تروریسم شروع به تغذیه یکدیگر کنند این منافع تحت فشار قرار خواهند گرفت.
چین ممکن است با کمک لحظه آخری وارد عمل شود، اما این امر نه معمای اقتصادی و نه مشکل افزایش خشونت تروریستی را کاهش نخواهد داد.
درعوض، ممکن است بدهی بیش تری جمع شده و با شرایط اجباری همراه شود مانند تقاضای چین برای پایگاههای نظامی بیشتر و دسترسی اطلاعاتی که نتیجهای قطعا منفی برای ایالات متحده به بار خواهد آورد. با توجه به این خطرات موجود راه عمل گرایانه رو به جلو توجه به بحرانهای دوقلو با هدف جلوگیری از وقوع همزمان آن است.
ایالات متحده باید پاکستان را به سمت فرآیند بازسازی بدهی مشابه فرآیندهایی که سریلانکا و زامبیا در آن هستند سوق دهد. برنامه چارچوب مشترک جی - ۲۰ به منظور کاهش بدهی که برای کشورهای فقیرتر از پاکستان در نظر گرفته شده یک الگو ارائه میدهد. پاکستان حتی پس از تکمیل برنامه فعلی به یک برنامه جدید از سوی صندوق بین المللی پول نیاز خواهد داشت و ایالات متحده باید پاکستان را وادار کند که روند بازسازی را از هم اکنون آغاز کند.
از سوی دیگر، اگر پاکستان در تنگنای بدهی باقی بماند و طالبان به حمایت از تحریک طالبان پاکستان ادامه دهد این امر اجتناب ناپذیر است که پاکستان در زمانی که تروریستها گستاختر میشوند دچار سقوط اقتصادی شود.