نگرانکنندهترین و عمیقترین تهدید نهفته در مراسم ۲۲ بهمن امسال این است که چنین پنداشته شود دیگر نیاز به افقگشایی و اصلاح امور نیست. چرا که مطالبههایی که تحت عنوان اعتراض مطرح میشدند، همهگی ساختگی و توطئه دشمنان بوده است. ملت واقعی آنهایی بوده و هستند که در روز ۲۲ بهمن در خیابانها شعار مرگ بر آمریکا و اسرائیل سر دادند. آنهای دیگر فریبخورده، ملحد و یا دست نشانده گروهکها هستند. چنین تصوری از هم اکنون میتواند ناقوس بحرانهای فراگیر در آینده را به صدا در آورده و زمینه تشدید هر چه بیشتر بینظمیها در داخل باشد
فرارو- راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال با حضور طیفهای مختلف جامعه برگزار شد. مراسم امسال با تمامی راهپیماییهای ۴۳ گذشته تفاوت داشت؛ آنهم به چهار علت: نخست اینکه طولانیترین ناآرامیهای در ایران بعد از انقلاب اسلامی در سال جاری اتفاق افتاده بود. دوم اینکه نهادهای رسمی و نزدیکان به قدرت، روی مراسم امسال به عنوان لحظهای برای شکست مخالفان متمرکز بودند. سوم اینکه اپوزیسیون نظام نیز بر روی دستاوردسازی از ۲۲ بهمن امسال سرمایهگذاری کرده بود. چهارم هم اینکه حضور مردم در راهپیمایی امسال قابل انکار نبود و نیست.
به گزارش فرارو، متفاوتترین ۲۲ بهمن تاریخ بعد از انقلاب، همانند تمامی وقایع چند ماه اخیر، با دو روایت همراه شد. یک روایت متعلق به اپوزیسیون و مخالفان نظام بود که تلاش کردند حضور مردم را کم اهمیت بازنمایی کنند. روایت دوم، متعلق به نهادهای رسمی و جریانهای نزدیک به قدرت بود که مراسم را تاریخی و عظیمترین راهپیمایی تاریخ انقلاب خطاب کردند.
احوالات و موضع گفتمانی جریان نخست بر کسی پوشیده نیست، اما روی سخن حاضر با خوانش جریان دوم از مراسم ۲۲ بهمن امسال است. بازخوانی و نوع واکنش طیف دوم به مراسم امسال، در درون خود تهدیداتی نهفته دارد که میتوان آنها را در قالب پنج خطای استراتژیک ارائه کرد:
نخست؛ پاک کردن صورت مساله و نفی بینظمی: بخشی بزرگ از نهادهای رسمی و جریان رسانهای نزدیک به قدرت، راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال را چنان پیروزیای بزرگ میپندارند که گویی همه آنچه در روزهای بعد از ۲۵ شهریور در جریان بوده، تئاتری دروغین بوده است. طی ماههای گذشته بسیاری از ناظران سیاسی و حتی سیاستمداران حاضر در قدرت نسبت به کژکارکردیهای ساختاری و وجود بحران در سطوح مختلف مدیریت کشور هشدار داده بودند. حتی بسیاری از مقامهای رسمی دولت نیز با پذیرش مشکلات، وعده اصلاح سر داده بودند.
حالا خطای استراتژیک جریانهای نزدیک به قدرت میتواند این باشد که ۲۲ بهمن امسال به عنوان لحظهای برای پذیرش بینظمی باشد. در مطالعات جامعهشناختی همواره تاکید میشود، گام اول در اصلاح امور، پذیرفتن صورت مساله یا بینظمی است. به نظر میرسید وجود بحران و بینظمی در نتیجه ناآرامیهای اخیر پذیرفته شده بود، اما بعد از راهپیمایی امسال این تهدید وجود دارد که مجددا رویکرد نبود بحران و بینظمی در دستور کار قرار گیرد.
دوم؛ گذار از التهاب و انحرافی پنداشتن رخدادهای ماههای اخیر: دیگر تهدید نهفته در درون مراسم ۲۲ بهمن امسال، این است که جریان قدرت رخدادهای اعتراضی ماههای اخیر را توطئههای از سوی دشمنان بپندارد. یعنی دیگر هیچ بحرانی وجود ندارد و هر آنچه اتفاق افتاده انحرافی بیش نبوده است. برآیند حتمی این رویکرد عادی پنداشتن امور در شرایطی است که کشور با یک التهاب دست و پنجه نرم میکند. وضعیت نابسامان اقتصاد کشور، موج گسترده تنشها در سیاست خارجی با غرب، بن بست مذاکرات برجام و نبود چشماندازی مثبت از حل مسائل، واقعیتهایی هستند که هر گونه عدم توجه به آنها میتواند تهدیداتی بزرگ را برای آینده کشور به همراه داشته باشد.
سوم؛ منکوب و محکوم کردن منتقدان و اصلاحخواهان: در ماههای گذشته روند منکوب و محکوم کردن منتقدان و طرفداران اصلاح امور، در جریان بوده است؛ بعد از مراسم ۲۲ بهمن امسال به وضوح نشانههای تشدید این رویکرد وجود دارد. در روزهای اخیر، برخی رسانهها و جریانها تلاشی گسترده را برای واهی پنداشتن و در منگنه قرار دادن افراد منتقد آغاز کرده اند. از دیدگاه آنها حضور قابل توجه مردمی در مراسم امسال پاسخی به آنهایی بود که از ضرورت اصلاح و تغییر در مدیریت امور سخن میگفتند.
در چند روز گذشته شاهد هستیم که رسانههای این جریان، برخی افراد را که از ضرورت اصلاح سخن گفته بودند با واژگانی همچون «ادبیات منافقانه» و «انحرافی» مورد شماتت قرار دادهاند. چنین رویکردی زمینهساز بسته شدن هر چه بیشتر فضا برای انتقاد و درخواست اصلاح خواهد بود که در آینده کوتاه مدت میتواند تبعات جدیای به همراه داشته باشد. چنین رویکردی، کاملا در تضاد با رویکرد پدرانه اخیر رهبر انقلاب در صدور فرمان عفو عمومی است. رهبری با نگاهی پدرانه کل ملت را با وجود تفاوتها به عفو فرا میخواند؛ حتی مخالفان نظام را.
چهارم؛ دیگری سازیهای فزآینده و فزآیندهتر: در سالهای گذشته، تحت لوای آرمان یکدست کردن حاکمیت، به طور فرآینده دایره خودیها محدود و محدودتر شده بود. هر بار افراد و شخصیتهایی از خودیها کاسته و در جرگه دیگری (Other) یا همان «محذوفان» قرار گرفته بودند. بعد از مراسم ۲۲ بهمن امساله نیز از هم اکنون این گمانه مطرح است که رویکرد فعلی بیش از بیش تشدید شود. در وضعیت جدید، حتی افرادی همچون محمد رضا باهنر و سید عزتالله ضرغامی که در ماههای اخیر برخی انتقادات را مطرح کرده بودند، به نظر میرسد نامزد قرار گرفتن در حلقه دیگریها هستند. چنین رویکردی تکرار رویهای شکست خورده و تنشافروزانه است که به هیچ عنوان در راستای منافع ملی جامعه ایران نخواهد بود.
پنجم؛ عدم نیاز به انجام اصلاحات و تغییرات: نگرانکنندهترین و عمیقترین تهدید نهفته در مراسم ۲۲ بهمن امسال این است که چنین پنداشته شود دیگر نیاز به افقگشایی و اصلاح امور نیست. چرا که مطالبههایی که تحت عنوان اعتراض مطرح میشدند، همهگی ساختگی و توطئه دشمنان بوده است. ملت واقعی آنهایی بوده و هستند که در روز ۲۲ بهمن در خیابانها شعار مرگ بر آمریکا و اسرائیل سر دادند. آنهای دیگر فریبخورده، ملحد و یا دست نشانده گروهکها هستند. چنین تصوری از هم اکنون میتواند ناقوس بحرانهای فراگیر در آینده را به صدا در آورده و زمینه تشدید هر چه بیشتر بینظمیها در داخل باشد.