bato-adv
کد خبر: ۶۰۹۳۵۳
بررسی بیانات اخیر رهبری با حضورفاطمه راکعی، واعظ آشتیانی و امان الله قرایی مقدم

اتحاد ملی چرا و چگونه؟

اتحاد ملی چرا و چگونه؟

وقتی ما از خودی و غیرخودی حرف می‌زنیم، همین موضوع است. چطور است که ما وزیر اهل سنت نداشته باشیم؟ تقسیم جامعه به گروه خودی و غیرخودی و عده‌ای را غیرشهروند دانستن نتیجه‌اش همین می‌شود. ما در این کشور چند میلیون اهل سنت داریم، اما در کجای سیستم حضور دارند؟ اقلیت‌های دینی دیگر کجا قرار دارند؟ این افراد توسط کدام جریان کنار گذاشته شده‌اند؟ پاسخ مشخص است، توسط جریانی که دگماتیسم فکری دارد. موضوع تفاوت نسلی هم کاملا درست است.

تاریخ انتشار: ۰۹:۲۹ - ۲۴ بهمن ۱۴۰۱

هم‌میهن نوشت: پنج ماه از آغاز اعتراضات سراسری در ایران گذشت. حالا با آرام شدن نسبی شرایط جامعه به نظر می‌رسد فرصتی برای ترمیم جامعه و جلوگیری از تکرار التهابات پیش‌آمده با رفع مشکلات موجود مهیا شده است و می‌توان انتظار داشت تا گام‌هایی در این مسیر برداشته شود. در این میان مقام رهبری در آستانه ۲۲ بهمن گامی قابل‌توجه در این راستا برداشتند و دستور عفو عمومی برای بازداشت‌شدگان را صادر کردند. در کنار عفو عمومی، موضوع مهم دیگر ایجاد اتحاد و از بین بردن بی‌اعتمادی است؛ موضوعی که مقام رهبری نیز بر آن تاکید داشتند و در سخنرانی روز ۱۹ بهمن‌ماه جاری همچون سال‌های گذشته و شاید حتی بیش از ادوار مشابه به ضرورت توجه به آن اشاره داشتند و کلیدواژه‌‍ مهمی را برای روز‌های آرام کشور و پیشگیری از ورود مجدد به بحران بیان کردند، «اتحاد ملی» و ضرورت جلوگیری از تبدیل «اختلاف‌ها به گسل». ایشان ضمن آنکه بر زنده ماندن انقلاب تاکید داشتند، در بخشی از سخنرانی خود گفتند: «امروز نیاز‌های زیادی هست، که می‌خواهم به یکی از آن‌ها توجّه کنید و تکیه روی یک نیاز می‌کنم، و آن عبارت است از «اتّحاد ملّی». یکی از نیاز‌های مهمّ امروزِ ما اتّحاد ملّی است. اتّحاد ملّی سد است؛ دیواره‌ی محکمِ سربه‌فلک‌کشیده است در مقابل دشمن.»

در همین ارتباط، خبرنگار هم‌میهن برای نظرخواهی این شماره به سراغ دو فعال سیاسی و یک جامعه‌شناس رفته است تا الزامات برای اتحاد ملی و از بین بردن بی‌اعتمادی مورد بحث و بررسی قرار بگیرد. «فاطمه راکعی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب که در کارنامه خود نمایندگی مجلس ششم را دارد؛ امیررضا واعظ‌آشتیانی، فعال سیاسی اصول‌گرا و عضو سابق شورای مرکزی حزب موئتلفه در کنار امان‌الله قرایی‌مقدم، جامعه‌شناس و عضو هیئت‌علمی دانشگاه تربیت معلم» سه کارشناسی هستند که به سوالات هم‌میهن پاسخ داده‌اند.

۱. ارزیابی شما از طرح بحث اتحاد و اعتماد ملی در شرایط کنونی از سوی رهبری چیست و تحقق آن چه الزاماتی خواهد داشت؟

فاطمه راکعی: در ابتدا باید بگویم از عفو عمومی صادر شده و همچنین از اینکه از اتحاد ملی صحبت شده است، خوشحال هستم؛ این‌ها نشان می‌دهد که ایشان (رهبری) بر خلاف اتفاقاتی که افتاده است، مایل نیستند چنین اوضاعی در کشور حاکم باشد و می‌خواهند سریع‌تر وضعیت به شرایط عادی برگردد. اما متاسفانه، همان‌طور که همه می‌دانیم، دیدگاهی اقلیتی که با خوانش خاص از دین سال‌هاست بر کشور مسلط شده و بر مدیریت سیاسی کشور نقش عمده دارد، نمی‌خواهد وضعیت عادی شود. همین‌ها در طول سالیانی که اصلاح‌طلبان روی کار بودند، بدترین فشار‌ها را روی دولت وارد می‌کردند.

در دوران آقای خاتمی هر ۹ روز یک بحران داشتیم، اما با این همه در آن سال‌هایی که مجلس و دولت دست اصلاح‌طلبان بود، دیدیم که چقدر مشکلات کشور بهبود پیدا کرد، زیرا هیچ‌چیز در مدیریت کشور روی مسئله خودی و غیرخودی نمی‌چرخید. اما جریانی که نسبتی با تفکر امام و انقلابیون ۵۷ ندارد و به روشنی مغایر با تفکر سیاسی امام هستند، طی سال‌های اخیر بیش از پیش خود را مطرح کرد ه و در برخی نهاد‌ها بروز و ظهور بسیار جدی پیدا کرد و تا آنجا جلو آمد که در انتخابات‌های اخیر افرادی را که مانند خودشان فکر نمی‌کردند کنار گذاشتند و امروز می‌بینیم قوای کشور تقریبا یکپارچه در اختیار اصول‌گرایان تندرو است. این جریان افرادی را که مثل خودشان فکر نمی‌کنند به هر شکل و روشی از میدان به در می‌کنند و بدتر اینکه این دیدگاه به‌راحتی هر‌چه تمام بیرون کردن رقبای سیاسی، اهل فن و تخصص و افراد معتمد مردم از میدان را توجیه می‌کند؛ حتی آن دسته از اصولگرایان را که با آن‌ها زاویه کوچکی دارند برنمی‌تابند.

امان‌الله قرایی‌مقدم: از دیدگاه جامعه‌شناسی، از دهه ۱۹۲۰ مهم‌ترین موضوعی که مطرح شده و روی آن تاکید‌های زیادی توسط اندیشمندان و جامعه‌شناسان صورت گرفته است، موضوع سرمایه اجتماعی است. اگر قبلا سرمایه طبیعی، تکنولوژیکی و انسانی مطرح بود، اما جامعه‌شناسان از دهه ۲۰ به بعد ثابت کردند که اگرچه این‌ها لازم است، ولی اگر سرمایه اجتماعی به‌عنوان سرمایه چسبندگی نباشد، این سه سرمایه به نتیجه خوب نمی‌رسد. اما موضوعی که ما با آن روبه‌رو هستیم این است که سرمایه اجتماعی و مهم‌ترین عنصر آن یعنی اعتماد از بین رفته است؛ درحالی‌که اوایل انقلاب اینطور نبود. علتش هم مشخص است، چون به حرف‌ها و وعده‌ها عمل نشده است. برای مثال می‌گویند ارزانی می‌شود، اما قیمت دلار به ۴۵ هزار تومان رسیده و گرانی بیداد می‌کند. البته این موضوع ریشه در تاریخ ما دارد. شما داستان «پیرزنی را ستمی در گرفت» از حکیم نظامی مطالعه کنید، انگار همین الان روایت شده است.

امیررضا واعظ آشتیانی: من باورم این است که اتحاد ملی در ایران طی ۴۳ سال اخیر وجود داشته است، منتها دشمنان نظام سعی کرده‌اند به آن خدشه وارد کنند و فکر کرده‌اند در این سال‌ها می‌توانند بین ملت ایران شکاف ایجاد کنند. اروپایی‌ها و آمریکایی‌هایی که دشمنان اصلی ایران هستند، همیشه یک خطا را تکرار می‌کنند، زیرا هنوز باور نکرده‌اند موضوع نظام با دولت‌ها فرق دارد. این نظام بابت پایداری و به‌دست‌آمدنش، هزاران خون داده شده، این نظام یکباره ایجاد نشده که با شلوغ‌کاری که طراح آن دشمنان هستند به آن خدشه وارد شود. امروز هم می‌بینیم که یکی بعد از دیگری عقب‌نشینی می‌کنند.

مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن با حضور حماسی ثابت کردند پای نظام و انقلاب هستند و برای ارزش‌ها احترام قائل هستند. اما کاستی‌هایی در ادوار گذشته توسط دولت‌ها وجود داشته است. ضمن اینکه نباید فراموش کرد عملکرد دولت جمهوری اسلامی ایران طی ۴۴ سال گذشته موفقیت‌آمیز بوده است. کمبود‌ها وجود دارد و کسی منکر آن‌ها نیست، در مدرن‌ترین کشور‌ها هم این کمبود‌ها وجود دارد، اما در آن کشور‌ها کمبود نشان داده نمی‌شود، منتها کمبود‌هایی که در جمهوری اسلامی ایران وجود دارد بزرگ‌نمایی شده و با تیتر درشت نشان داده می‌شود. رهبری در سخنان اخیرشان تاکید بر اتحاد و همدلی داشتند و عفو عمومی هم که برای فریب‌خوردگان صادر کردند، در همین راستا است. من باز هم می‌گویم یک خطا مرتب توسط دشمن تکرار می‌شود و فکر می‌کنند با دخالت‌ها می‌توانند این انسجام را خراب کنند، اما حرکت مردم بر عکس اینهاست.

۲. چگونه می‌توان اتحاد ملی را تقویت کرد و چه دلایلی باعث شده که اتحاد ملی در جمهوری اسلامی خدشه‌دار شود؟

فاطمه راکعی: این موضوع دلایل متعددی دارد، یکی اینکه این ترکیب فکری که الان در کشور حاکم است، آن تفکری نیست که مردم در سال ۵۷ برای آن انقلاب کردند. به‌عبارت دیگر یک قرائت خاص و اقلیتی وجود دارد، در حالی که ایرانِ ما، کشور قومیت‌ها و ادیان و مذاهب مختلف و کشوری چندفرهنگی و چند صدایی است و نمی‌توان چنین کشوری را با یک قرائت خاص از یک دین ولو دین اکثریت باشد، اداره کرد. دوم اینکه ما در مدیریت فعلی کشور در اغلب سطوح ضعف اساسی داریم و افرادی را در دولت و مجلس می‌بینیم که به هیچ وجه تخصص لازم را ندارند و از مشاوران خوبی هم استفاده نمی‌کنند که لااقل متن‌ها را برایشان تهیه کنند؛ برای همین است گاهی اوقات در سطوح ملی و بین‌المللی موارد بدیهی می‌بینیم که به‌صورت اشتباه ادا می‌شود. علت این موضوع هم مشخص است که به آن در سوال قبل اشاره کرد‌م.

یک حلقه کوچک و با تفکری خاص در حال تصمیم‌گیری برای اکثریت هستند، اما وقایع اخیر نشان داد که ملت حاضر نیستند برخی تفکرات تند، کشور را در مسائل داخلی و خارجی اداره کند و نتیجه حاکمیت این تفکر اقلیتی و خاص این شده که نارضایتی‌های بزرگی را شاهد باشیم. ما افرادی نیستیم که بگوییم پشیمان هستیم انقلاب کرده‌ایم؛ نه می‌گوییم افتخار می‌کنیم که در سال ۵۷ انقلابی کرد‌یم که همه نگاهش معطوف به معنویت، احقاق حقوق مردم به ویژه مستضعفان، استقلال، آزادی و جمهوریت بودو این چیزی نیست که امروز در کشور شاهدش هستیم. مردم امروز خواهان آن هستند که متخصص‌ترین، آگاه‌ترین و دلسوزترین افراد مورد اعتمادشان با سوابق روشن فکری و سیاسی و اجتماعی کشور را اداره کنند و انتظار دارند از ایده‌ها و راهکار‌های شخصیت‌های شناخته شده متخصص و متعهد، فراتر از جناح‌های سیاسی برای نجات کشور استفاده شود.

امان‌الله قرایی‌مقدم: نکته مهمی که درباره این سوال وجود دارد و باید به آن اشاره کرد، این است که متاسفانه در ایران سال‌هاست که جامعه توسط یک جریان خاص و اقلیتی به دو گروه خودی و غیرخودی تقسیم شده است. این تقسیم جامعه به‌صورت صریح یعنی اینکه هر چه امتیاز وجود دارد، برای خودی‌هاست و غیر از آن اگر چیزی ماند، به غیرخودی‌ها می‌رسد. در واقع ما شاهد یک نگاه واحد به مردم نیستیم و این موضوع بزرگترین ضربه را به اتحاد ملی زده است. تقسیم جامعه به دو بخش خودی و غیرخودی باعث می‌شود مردم به مجموعه سیستم بی‌اعتماد شوند و در نتیجه این امر، مسیر همبستگی به‌سمت خلاف سیستم حرکت خواهد کرد. به‌عبارت دیگر، با این روند اعتماد افقی که اعتماد مردم به مردم است، در جامعه افزایش پیدا خواهد کرد. در نتیجه این افزایش اعتماد افقی، همبستگی ارگانیکی افزایش خواهد یافت و در آن زمان پیوستگی زیاد خواهد شد. موضوع مهمی که باید به آن پاسخ داده شود، این است که مگر مسئولان برای افزایش اعتماد چه کار کرده است؟ به کدام قول عمل شده که بخواهند بر اساس آن انتظار داشته باشند اعتماد عمومی بالا برود؟

امیررضا واعظ آشتیانی: مطالبات مردم در بخش‌های مختلف سرجای خود محفوظ است و مسئولان امر باید به این مشکلات رسیدگی کنند. دولت‌ها وقتی حمایت مردم را می‌بینند، باید به‌صورت مضاعف و چندبرابر تلاش کنند که این مطالبات به سرانجام برسد. البته ما باور داریم که دولت آقای رئیسی وارث یکسری مشکلات از دولت قبل است؛ ضمن اینکه ایشان باید تلاش کند که کمترین میراث‌گذاری برای دولت بعد را داشته باشد. اگر دولت‌های ما یاد بگیرند که مثل دونده دو امدادی، تلاش‌های خود را به دولت آینده منتقل کنند، ما با چنین چالش‌هایی روبه‌رو نخواهیم شد یا حداقل این چالش‌ها کمتر می‌شود. به جای اینکه کاستی‌ها به گردن این و آن انداخته شود، سعی خواهد شد به قوت تبدیل شود و بخشی هم که قوی بوده، تداوم پیدا خواهد کرد. مردم نشان داده‌اند که از نظام حمایت می‌کنند. وقتی مردم از نظام حمایت می‌کنند، مسئولان باید قدردان بوده و مطالبات مردم را به یک سرانجام منطقی برسانند. در عین حال دولت باید گوش شنوا نسبت به منتقدان در حوزه‌های مختلف داشته باشد. من چند‌بار گفته‌ام و باز هم می‌گویم دولتی موفق است که گوش شنوا داشته باشد و انتقادات به سازمان‌های مختلف ارجاع داده شود و نظارت صورت بگیرد. نباید این‌گونه وانمود شود که عده‌ای تصور کنند هر آنچه آن‌ها می‌خواهند و آن‌ها می‌گویند اعمال می‌شود و توجهی به حرف منتقدان نمی‌شود.

۳. یکی دیگر از نکات مورد اشاره «ایجاد بی‌اعتمادی به‌عنوان یکی از راهکار‌های دشمن» است. اصولا این بی‌اعتمادی چرا به‌وجود آمده و چگونه از بین خواهد رفت؟

فاطمه راکعی:من نگران این نیستم که در خارج از ایران برخورد‌های تهاجمی علیه کشور وجود داشته باشد، بلکه بیشتر نگران داخل کشور هستم که زمانی برسد که ملت را نداشته باشیم. نباید تصور کنیم اینکه بخواهیم وحدت ملی شکل بگیرد و بی اعتمادی از بین برود، به‌راحتی محقق می‌شود. برطرف کردن مسائلی که در طول سالیان متمادی، به خصوص در طول چند سال اخیر، اعتماد عمومی را سلب کرده و افکار و وجدان عمومی را مشوش کرده است مدیریت می‌خواهد. اگر دلسوز نظام هستیم فارغ از اصول‌گرایی و اصلاح‌طلبی و در یک سطح ملی باید کمک کنیم برای اینکه از این وضعیت خارج شویم. بار‌ها گفته‌ام باید یک کمیته ملی تشکیل شود، کمیته‌ای متشکل از نمایندگان ملت از اقشار و گروه‌های مهم و مرجع، دانشگاهیان، حقوق‌دانان، اقتصاددانان و سیاسیون و روحانیون معتمد مردم و متفکران اجتماعی باشد تا بنشینند و بررسی کنند چگونه امید از دست رفته را می‌توان به ملت بازگرداند.

امان‌الله قرایی‌مقدم: اعتماد پروسه‌ای طولانی‌مدت است و یک‌شبه نه به‌وجود خواهد آمد و نه در یک شب این اعتماد از بین می‌رود. در سرمایه اجتماعی و در اواخر دهه ۱۹۷۰ و ۸۰، کلمن و فوکویاما، دو جامعه‌شناس بزرگ سخن از اعتماد به‌میان آورده‌اند و گفته‌اند مهم‌ترین عنصر سرمایه اجتماعی، اعتماد است. این اعتماد دو نوع خواهد بود که به آن اشاره می‌کنم. یک اعتماد افقی وجود دارد؛ یعنی اعتمادی که بین مردم و مردم است و دیگری اعتمادی عمودی است؛ یعنی اعتمادی که بین مردم و حاکمیت است. این اعتماد عمودی خودش به دو نوع صعودی و نزولی تقسیم شده است که مقام رهبری در سخنرانی اخیر خود در ۱۹ بهمن به این مورد اشاره کردند. البته این موضوع، جدید نیست و این خطر را من از از ده الی پانزده سال قبل هشدار داده بودم و در مقالاتم نوشته بودم که فاکتور‌هایی وجود دارد و مشاهده می‌شود که براساس آن‌ها اعتماد عمودی بسیار ضعیف شده و در حال ضعیف‌تر شدن هم هست.

تا وقتی اعتماد بین مردم و حاکمیت وجود نداشته باشد، حاکمیت نمی‌تواند کاری کند و در نتیجه وقتی نتواند کاری را صورت دهد، دوام آوردن سخت خواهد شد. باید بگویم که متاسفانه اعتماد عمودی در ایران ضعیف شده است و اعلام خطری که مقام رهبری کرده‌اند این موضوع را تایید می‌کند. علت ضعیف شدن این اعتماد هم مشخص بوده و این است که طی دهه‌های اخیر به وعده‌هایی که داده‌اند، عمل نشده است. بار‌ها از مسائلی مانند ارزانی و اشتغال حرف زده شده، اما خبری از عمل به آن‌ها نبوده است. در نتیجه به‌قول جامعه‌شناسان بی‌اعتمادی به‌وجود آمده است. تکرار می‌کنم، این بی‌اعتمادی یک‌شبه به‌وجود نیامده است. البته اگر نگاهی اصولی داشته باشیم، خواهیم دید که بی‌اعتمادی مربوط به الان نیست. به نظر من در طول تاریخ ایران وجود داشته است و این درد بزرگی است؛ زیرا دولت‌ها نتوانسته‌اند با مردم ارتباط برقرار کنند.

امیررضا واعظ آشتیانی: من باورم این است گروه‌های سیاسی هر‌چه با هم مجادله کنند، روی بی‌اعتمادی تاثیر خواهد گذاشت. اگر گروه‌های سیاسی که در کشور حضور دارند، منصفانه و منطقی در مسیر نقد گام بردارند، در چارچوب فضا و ادب سیاسی حرکت کنند، در افزایش این اعتماد نقش خواهند داشت. مردم گفتمان‌های مختلف را رصد می‌کنند و خود این موضوع که نوع گفتمان و نقد کردن مبتنی بر یک اخلاق حرفه‌ای انجام شود، به‌مراتب، هم جذابیت خواهد داشت و هم بی‌اعتمادی را کم می‌کند. نکته بعد این است که مردم زمانی بیشتر به یک دولت اعتماد می‌کنند که دولت‌ها به‌درستی در جهت مطالبات مردم گام بردارند.

اولین مطالبه‌ای که وجود داشته و اکنون هم وجود دارد این است که رئیس‌جمهور و وزرا افرادی را انتخاب کنند که از شجاعت لازم در مدیریت برخوردار باشند و افرادی باشند که منابع کشور را در مسیر تولید ثروت سوق دهند. افرادی مدیر شوند که توانایی آن‌ها نشان دهد مطالبات مردم در حال محقق شدن است. موضوع شایسته‌سالاری مهمترین مطالبه مردم است، حتی مردم در انتخاب نماینده مجلس و رئیس‌جمهوری باید سعی کنند فردی را انتخاب کنند که ویژگی‌هایی داشته باشد که جنبه مطالبه‌گری آن‌ها محقق شود. هم مردم در انتخاب مردم نقش دارند و هم مسئولانی که انتخاب می‌شوند باید در این مسیر گام بردارند که اعتماد مردم در این مسیر قرار بگیرد. تصور من این است که نقش مردم و نوع انتخاب مردم و نوع انتخاب مدیران، فضای اعتمادسازی را بسیار خوب مهیا خواهد کرد. ضمن اینکه باید توجه کرد اختلاف‌نظر در هر جامعه‌ای وجود دارد و این موضوع عجیب نیست، اما نکته اصلی این است که باید این موضوع در چارچوب باشد تا شاهد اختلافات گسترده نباشیم.

۴. چند مسئله مانند شیعه و سنی، زن و تفاوت نسلی به‌عنوان موضوعات اختلاف‌افکن مطرح شده، چگونه می‌توان موجب کاهش این اختلافات شد؟

فاطمه راکعی:در ابتدا باید بگویم بسیار متاسفم که در بحبوحه جریحه‌دار شدن احساسات ملی بعد از فوت مهسا امینی، برخی از افراد صاحب تریبون، به‌جای اینکه تسلیت بگویند و پاسخگو باشند، اظهارنظر‌هایی درباره کلیت جامعه زنان داشتند که واقعا درک آن برای زنان فهیم و شایسته کشورمان بسیار دشوار و شکننده بوده است. یکی از آخرین موارد حرفی است که از صداوسیما درباره زنان هنرمند زده شد. این حرف‌ها در حالی زده می‌شود که زنان در آیین و مسلک و فرهنگ ما جایگاه ویژه دارد. من افتخار این را دارم که از قومیت‌ها هستم و مادرم روستازاده بود. از کودکی دیده و شنیده‌ام که چگونه اختلافات جدی بین اقوام و طوایف با لچک انداختن یک پیرزن تمام می‌شود. افرادی که حرف دهان‌شان را نمی‌فهمند به این اوضاع دامن می‌زنند، اما سوال این است که چرا کسی جلودار این افراد نیست؟ من خیلی نگران نفوذ در دستگاه‌ها هستم و در خیلی از موارد هم مشخص شد که این نفوذ تا کجا پیش رفته است.

وقتی به اظهارنظر‌ها نگاه می‌کنم، حتی شک می‌کنم که این دیدگاه اقلیتی انگار خود کسانی که چنین جریاناتی را هدایت می‌کنند، اصولا نمی‌خواهند مسئله جمع شود و متاسفانه این موضوع را مردم به‌درستی احساس کرده‌اند. خدا را شکر بین ملت ما تفرقه نیست و آگاهی و صبوری بالایی دارند، دقیقا به همین دلایل هرگز نباید متولیان امور چنان رفتار می‌کردند که مخصوصا جوانان ما به قدری از وضعیت نابسامان و غلظ اداره کشور ناامید شوند که از سر یاس و ناامیدی فریادهایشان را در خیابان بزنند. عامل ایجاد این یأس از صداوسیماست که باعث می‌شود برخی مردم ایران اینترنشنال نگاه کنند.

انتظار داریم مقام رهبری اجازه ندهند این افراد هر کاری می‌خواهند انجام دهند، پاسخگو نباشند و همه این مسائل را به اسم ذوب در ولایت بودن و فصل‌الخطاب بودن مقام رهبری، به گردن رهبری بیندازند. باید از صدر تا ذیل در کشور، قانون، حاکم شود تا اعتماد عمومی برگردد. ضمن اینکه نباید فراموش کرد قانون اساسی ما مترقی است و خودش اجازه اصلاح خود و حتی همه‌پرسی را در موارد لزوم داده است. نهایتا تاکید می‌کنم برای برون رفت از بن‌بست سیاسی و بازگشت اعتماد همگانی و شکل‌گیری اتحاد و انسجام ملی، از افکار و آرا شخصیت‌های شناخته شده و مورد اعتماد مردم مانند آقای خاتمی استفاده شود. مطمئنا اگر ملت احساس کنند که قرار است در داخل اتفاقات بزرگ بیافتد و مسائل کشور و مردم به طور جدی و نه به صورت شعاری (که متاسفانه تا به حال بسیاری اینگونه عمل کرده‌اند) کشور به یاری خدا از این بحران عبور خواهد کرد.

امان‌الله قرایی‌مقدم: وقتی ما از خودی و غیرخودی حرف می‌زنیم، همین موضوع است. چطور است که ما وزیر اهل سنت نداشته باشیم؟ تقسیم جامعه به گروه خودی و غیرخودی و عده‌ای را غیرشهروند دانستن نتیجه‌اش همین می‌شود. ما در این کشور چند میلیون اهل سنت داریم، اما در کجای سیستم حضور دارند؟ اقلیت‌های دینی دیگر کجا قرار دارند؟ این افراد توسط کدام جریان کنار گذاشته شده‌اند؟ پاسخ مشخص است، توسط جریانی که دگماتیسم فکری دارد. موضوع تفاوت نسلی هم کاملا درست است؛ دیوید رایزمن در دهه ۱۹۵۰ مطرح کرد که تفاوت نسلی یک امر اجتناب‌ناپذیر در طول تاریخ است و اگر این تفاوت وجود نداشته باشد، جامعه می‌میرد. رایزمن در این مسیر سه مرحله را مطرح کرده است که به ترتیب مرحله سنت‌خواهی، خردگرایی و دنباله‌رویی است. الان جامعه ما در مراحل دوم و سوم قرار دارد، یعنی خردگرا و دنباله‌رو است. تفاوت نسلی به کمتر از ۱۰ سال رسیده است. این مسائلی که ما می‌گوییم علمی است و من‌درآوردی نیست و من از خودم نمی‌گویم. باید این را دانست که جامعه به عقب برنخواهد گشت، هیچ‌گاه دختر شما مثل شما فکر نخواهد کرد.

امیررضا واعظ آشتیانی: واقعیت امر این است که وقتی تاریخ ایران را از گذشته نگاه می‌کنیم، می‌بینیم شیعه و سنی بدون مشکل خاصی کنار هم زندگی کرده‌اند؛ منتها همان‌طور که گفتم، دشمنان نظام فکر می‌کنند هر نسخه‌ای که در یک کشور دیگر می‌پیچند، می‌توانند برای ایران هم همان را استفاده کنند. دشمنان ما هنوز ما را نشناخته‌اند. الان هم علاقه‌مند شده‌اند موضوع شیعه و سنی را مطرح کرده‌اند. درباره موضوع زنان هم واقعیت امر این است وقتی آمار را نگاه می‌کنیم می‌بینیم بیشترین سهم کشور در دانشگاه مربوط به خانم‌هاست، در حوزه اشتغال هم همین است. این نشان می‌دهد فضا برای خانم‌ها در جمهوری اسلامی ایران فراهم است، منتها معیار‌هایی وجود دارد که در یک نظام اسلامی قابل توجه است؛ لذا اقدامات و کمک‌های جمهوری اسلامی در جهت منافع زن انجام شده است. درباره تفاوت نسلی هم باید بگویم که موضوعی طبیعی است و نمی‌توان جوان ۴۰ سال قبل را با جوان دهه ۸۰ مقایسه کرد.

برچسب ها: اتحاد ملی
bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین